✅استفاده از کیسه و سنگپا
✍استفاده از کیسه حمام ، برای پاکسازی پوست بسیار اهمیت دارد. حداقل در هفته یکبار این کار را انجام دهید
حتما در حمام از سنگ پا استفاده کنید
این کار باعث دفع بلغم غلیظ جمع شده درکف پا خواهد شد. و به نوعی ماساژ کف پا محسوب میشود . تمام اندامهای داخلی بدن ، مراکز رفلکسی در کف پا دارند و سنگ پا کشیدن به کف پا میتواندکاملا آنها را تحریک کند
📚حکیم خیر اندیش
@haram110
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_سوم 💠 خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_چهارم
💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف اتاق بر سرم کوبیده شد. عدنان کنار دیوار روی زمین نشسته بود، یک دستش از شانه غرق خون و با دست دیگرش اسلحه را سمتم نشانه رفته بود.
صورت سبزه و لاغرش در تاریکی اتاق از شدت عرق برق میزد و با چشمانی #شیطانی به رویم میخندید. دیگر نه کابوسی بود که امید بیداری بکشم و نه حیدری که نجاتم دهد، خارج از شهر در این دشت با عدنان در یک خانه گرفتار شده و صدایم به کسی نمیرسید.
💠 پاهایم سُست شده بود و فقط میخواستم فرار کنم که با همان سُستی به سمت در دویدم و رگبار #گلوله جیغم را در گلو خفه کرد.
مسیرم را تا مقابل در به گلوله بست تا جرأت نکنم قدمی دیگر بردارم و من از وحشت فقط جیغ میزدم. دوباره گلنگدن را کشید، اسلحه را به سمتم گرفت و با صدایی خفه #تهدیدم کرد :«یه بار دیگه جیغ بزنی میکُشمت!»
💠 از نگاه نحسش نجاست میچکید و میدیدم برای تصاحبم لَهلَه میزند که نفسم بند آمد. قدمهایم را روی زمین عقب میکشیدم تا فرار کنم و در این #زندان راه فراری نبود که پشتم به دیوار خورد و قلبم از تپش افتاد.
از درماندگیام لذت میبرد و رمقی برای حرکت نداشت که تکیه به دیوار به #اشکم خندید و طعنه زد :«خیلی برا نجات پسرعموت عجله داشتی! فکر نمیکردم انقدر زود برسی!»
💠 با همان دست زخمیاش به زحمت موبایل حیدر را از جیبش درآورد و سادگیام را به رخم کشید :«با #غنیمت پسرعموت کاری کردم که خودت بیای پیشم!»
پشتم به دیوار مانده و دیگر نفسی برایم نمانده بود که لیز خوردم و روی زمین زانو زدم. میدید تمام تنم از #ترس میلرزد و حتی صدای به هم خوردن دندانهایم را میشنید که با صدای بلند خندید و اشکم را به ریشخند گرفت :«پس پسرعموت کجاست بیاد نجاتت بده؟»
💠 به هوای حضور حیدر اینهمه وحشت را تحمل کرده بودم و حالا در دهان این #بعثی بودم که نگاهم از پا در آمد و او با خندهای چندشآور خبر داد :«زیادی اومدی جلو! دیگه تا خط #داعش راهی نیس!»
همانطور که روی زمین بود، بدن کثیفش را کمی جلوتر کشید و میدیدم میخواهد به سمتم بیاید که رعشه گرفتم، حتی گردن و گلویم طوری میلرزید که نفسم به زحمت بالا میآمد و دیگر بین من و #مرگ فاصلهای نبود.
💠 دسته اسلحه را روی زمین عصا میکرد تا بتواند خودش را جلو بکشد و دوباره به سمتم نشانه میرفت تا تکان نخورم.
همانطور که جلو میآمد، با نگاه #جهنمیاش بدن لرزانم را تماشا میکرد و چشمش به ساکم افتاد که سر به سر حال خرابم گذاشت :«واسه پسرعموت چی اوردی؟» و با همان جانی که به تنش نمانده بود، به چنگ آوردن این غنیمت قیمتی مستش کرده بود که دوباره خندید و مسخره کرد :«مگه تو #آمرلی چیزی هم پیدا میشه؟»
💠 صورت تیرهاش از شدت خونریزی زرد شده بود، سفیدی چشمان زشتش به سرخی میزد و نگاه هیزش در صورتم فرو میرفت. دیگر به یک قدمیام رسیده بود، بوی تعفن لباسش حالم را به هم زد و نمیدانستم چرا مرگم نمیرسد که مستقیم نگاهم کرد و حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«پسرعموت رو خودم #سر بریدم!»
احساس کردم #حنجرهام بریده شد که نفسهایم به خسخس افتاد و دیگر نه نفس که جانم از گلو بالا آمد. اسلحه را رو به صورتم گرفت و خواست دست زخمیاش را به سمتم بلند کند که از درد سرشانه صورتش در هم رفت و عربده کشید.
💠 چشمان ریزش را روی هم فشار میداد و کابوس سر بریده حیدر دوباره در برابر چشمانم جان گرفته بود که دستم را داخل ساک بردم. من با حیدر عهد بسته بودم #مقاوم باشم، ولی دیگر حیدری در میان نبود و باید اسیر هوس این بعثی میشدم که نارنجک را با دستم لمس کردم.
عباس برای چنین روزی این #نارنجک را به من سپرد و ضامنش را نشانم داده بود که صدای انفجاری تنم را تکان داد. عدنان وحشتزده روی کمرش چرخید تا ببیند چه خبر شده و من از فرصت پیش آمده نارنجک را از ساک بیرون کشیدم.
💠 انگار باران #خمپاره و گلوله بر سر منطقه میبارید که زمین زیر پایمان میجوشید و در و دیوار خانه به شدت میلرزید. عدنان مسیرِ آمده را دوباره روی زمین خزید تا خودش را به در برساند و ببیند چه خبر شده و باز در هر قدم به سمتم میچرخید و با اسلحه تهدیدم میکرد تکان نخورم.
چشمان پریشان عباس یادم آمد، لحن نگران حیدر و دلشورههای عمو، #غیرتشان برای من میتپید و حالا همه #شهید شده بودند که انگشتم به سمت ضامن نارنجک رفت و زیر لب اشهدم را خواندم...
#ادامه_دارد
نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@haram110
4_5787517986692661529.mp3
2.2M
#فایل_صوتي_امام_زمان
✍چقدر عجیب است؛
زیر بارِغمـهای دنیا، لِـه شدیم!
اما ابتلا به غم تو
غمهای دیگر را از قلبمان زدود!
💢غم نداشتنت؛ بُزرگِمان کرد؛یوسف
تاتو تنهایی،آرام نمی نشینیم👇
@haram110
4_5881876592824682865.mp3
5.45M
🍂یادی از بی تابی های امام صادق علیه السلام در فراق ششمین فرزند عزیزش ، حضرت مهدی سلام الله علیه
#اللهمعجللولیکالفرج😭😭
@haram110
حرم
#منجی_در_ادیان #امامزمانعجدرادیانومذاهبمختلف🗞 #مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت 23📖 ⭕️ یاران قدرتم
#منجی_در_ادیان
#امامزمانعجدرادیانومذاهبمختلف🗞
#مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت 24 📖
⭕️ شبیه به پیامبر، در سیرت و صورت
🔹 امام مهدی كه از نظر ظاهرى شبيه ترين افراد به رسول اکرم است، در عمل و سيره رفتارى نيز، شبيه ترين افراد به آن حضرت است. مبارزه با بدعتها، از بين بردن سنت هاى ناپسند و ناروا و برهم زدن برخى عادات و آداب غلط، كه متداول و معمول شده است، بخشى از اين سيره خواهد بود.
🔸 پیامبر اکرم میفرمایند: «مردى از خاندان من ظهور میكند كه بر سنت من رفتار خواهد كرد و خداوند، بركت را از آسمان بر وى فرود خواهد آورد.»
📕 مقدسى شافعى، عقد الدرر، باب ١، ص ۴١
@haram110
اگر دوست داریم انتقام کربلا گرفته شود برای ظهور دعا کنیم😭😭
قالَ سیدنا الصَّادِقُ صلوات الله علیه:
لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام مَا كَانَ، ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ بِالْبُكَاءِ وَ قَالَتْ يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْنِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ؟
قَالَ فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ علیه السلام وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا.
حضرت امام صادق صلوات الله علیه:
آنگاه که ماجرای حسین علیه السلام شد آنچه شد، فرشتگان به درگاه خداوند به گریه شیون نموده و عرض کردند: با حسین برگزیده ات و فرزندِ پیامبرت چنین رفتار میشود؟
پس خداوند سایه حضرت قائم علیه السلام را برایشان آشکار نمود و فرمود: به وسیله این شخص انتقام می گیرم برای او.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص465
لهوف
بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء ج45، ص221📚
@haram110
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری_روزشمار
💞 ۵۵ 💞 روز مانده تا عید بزرگ غدیر خم
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
#روز_شمار_غدیر
#غدیرخم
@haram110
4_5983198234296714899.mp3
2.04M
🎙 حجت الاسلام هاشمی نژاد
🎵 اخلاق نیکو ؛ ماجرای امیرالمومنین علیه السلام و مرد مسیحی ...
..............................
@haram110
4_5935987627361568132.ogg
88.7K
💫صوت هر روز فرازی ازخطبه غدیر
👈فراز شماره : 4
#اللهمعجللولیکالفرج
@haram110
هدایت شده از حرم
4_5935987627361568133.ogg
78.7K
💫صوت هر روز فرازی ازخطبه غدیر
👈فراز شماره : 5
#اللهمعجللولیکالفرج
@haram110
#کلام_مظهرالعجائب
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
الحکمة ۵۴
لاَ غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لاَ فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لاَ مِيرَاثَ كَالاَدَبِ، وَ لاَ ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.
هیچ بینیازی چون عقل نیست و هیچ فقری چون جهل نیست و هیچ میراثی چون ادب نیست و هیچ پشتیبانی چون مشاوره نیست.
saying 54
Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said the following: There is no wealth like wisdom, no destitution like ignorance, no inheritance like refinement and no support like consultation.
#عربی #فارسی #English
@haram110