4_5942833358554793769.mp3
4.57M
❤️ #دین_زیباست
⏰ کلاسهای ۳ دقیقهای برای نوجوانان
قسمت 61
هر چیزی یه میزان داره
هر چیزی یه خط کش داره
میزان و خط کش دین خدا چیه ؟
#اهل_بیت علیهم السلام
#ولایت
👈 شما معلم اعتقادات یک نوجوان باشید و این فایلها را به آنان برسانید!
@haram110
✅علایم نشان دهنده اضطرار در انجام حجامت
🔹 سرخی صورت و پشت پلک
🔸 خارش بدن مخصوصا در ناحیه حجامت
🔹 جوش و دمل
🔸 احساس خواب آلودگی
🔹 خمیازه کشیدن زیاد
🔸 از هم کشیدگی
🔹 سنگینی بدن
🔹 خواب رفتگی دست و پا
🔸 احساس حرکت حشره روی پوست
🔹 حساسیت فصلی یا غذایی
🔸 فشار خون
🔹 مور مور شدن دست و پا
🔸 گرمی و گُر گرفتگی
🔹 غلظت خون و ...
🔸 سرگیجه ( در صورتی که احساس کند زمین یا آسمان دور سرش می چرخد. )
@haram110
✅آداب و توصیه های پس از حجامت
✍پس از انجام حجامت، به دلیل موفقیت در انجام یکی از سنن الهی، خدای تعالی را شکر کنید. پرهیز از ورزش و فعالیت سنگین تا ۲۴ ساعت بعد حجامت. پرهیز از آمیزش جنسی و استحمام تا ۱۲ ساعت بعد حجامت
برای تسریع بهبود زخم حجامت، مقدار اندکی عسل، روی زخم ها بمالید. علایمی چون کبودی، تورم و اندکی خارش در محل حجامت، طبیعی است و پس از گذشت چند روز، خود به خود، مرتفع می شود. پرهیز از خوردن ترشی، نمک و لبنیات و غذاهای تند و سرد تا ۲۴ ساعت بعد از حجامت پرهیز شود. خوردن انار، پس از حجامت نیز مفید است.گاهی پس از انجام حجامت، ناراحتی های جزئی مثل ضعف، سردرد، سرگیجه، گرفتگی های خفیف عضلانی و ... بروز می کند که اغلب، پس از یکی دو روز برطرف می شوند. خوردن عسل، خرما و غذاهای شیرین در رفع این عوارض موثرند. در صورت شدت این حالات، با طبیب خود تماس بگیرید. این مشکلات معمولا در حجامت های بعدی تخفیف می یابد.
🔺بنابر فتوای بسیاری از مراجع عظام تقلید، خون موضع حجامت، مَعفُوّ ( قابل گذشت ) است و فرد حجامت شونده می تواند با تطهیر اطراف موضع، بدون نیاز به شستشوی محلّ حجامت، نماز خود را اقامه نماید. ( بعد از ۱۲ ساعت باید استحمام کند. )
@haram110
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_هفتم 💠 چانهام روی دستش میلرزید و میدید از این #معجزه جانم به
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_هشتم
💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمندهها بود و دل او هم پیش #حاج_قاسم جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق #سید_علی_خامنهای و #حاج_قاسمم!»
سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! بهخدا اگه #ایران نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط میکرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت #شیعه را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای #داعش خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف #سید_علی و #مرجعیت روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!»
💠 تازه میفهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر #مدافعان شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن #شهادت سرشان روی بدن سنگینی میکرد و حیدر هنوز از همه غمهایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از #حاج_قاسم چیزی نگفته بود؟»
و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر #شهیدم شیشه چشمم را از گریه پُر میکرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد.
💠 ردیف ماشینها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم میکرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای #شهادت بردم :«چطوری آزاد شدی؟»
حسم را باور نمیکرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه میکنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را میپوشاندم و همان نغمه نالههای حیدر و پیکر #مظلومش کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!»
💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناکتر از #اسارت بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و #تهدیدت میکرد من میشنیدم! به خودم گفت میخوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! بهخدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!»
و از نزدیک شدن عدنان به #ناموسش تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط #امیرالمؤمنین مرا نجات داده و میدیدم قفسه سینهاش از هجوم #غیرت میلرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟»
💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشینها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع #عملیات، من و یکی دیگه از بچهها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون #شهید شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، #اسیرم کردن و بردن سلیمان بیک.»
از تصور درد و #غربتی که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخهای سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله میکرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و میخواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.»
💠 از #اعجازی که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم #کریم_اهل_بیت (علیهمالسلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچهمون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف میزنی بیشتر تشنه صدات میشم!»
دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمیکردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود.
💠 مردم همه با پرچمهای #یاحسین و #یا_قمر_بنی_هاشم برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانهمان را به هم نمیزد.
بیش از هشتاد روز #مقاومت در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشقترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم.
#پایان
نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🆔 @haram110
💐بر آیینه جمال داور صلوات
🌺بر روشنی چشم پیمبر صلوات
💐بر حضرت معصومه فروغ سرمد
🌺بر دسته گل موسی بن جعفر صلوات
🌺 #ڪریمہ_اهل_بیٺ
🌟 #میلاد_حضرت_معصومه(س)
🌺 #مبارڪ_باد💚✨
♨️ @haram110
مداحی آنلاین - رحمت بی وقفه ای ایجاد شد - حاج منصور ارضی.mp3
8.54M
🌸 #میلاد_حضرت_معصومه(س)
💐رحمت بی وقفه ای ایجاد شد
💐آمد و عرش خدا آباد شد
🎤حاج #منصور_ارضی
👏 #مدیحه_سرایی
👌بسیار دلنشین
♨️ @haram110
مداحی آنلاین - ملیکه قم پناه مردم - مهدی اکبری.mp3
3.8M
🌸 #میلاد_حضرت_معصومه(س)
💐ملیکه قم پناه مردم
💐قبله نمای قبله ی هشتم
🎤 #مهدی_اکبری
👏 #سرود
👌فوق زیبا
♨️ @haram110
🌴 مبلغ غدیر باشیم
🌸تو خلیل احمدی احمد خلیل کردگار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار🌸
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله علیه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله
فِي الْمَرَضِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ لِعَائِشَةَ وَ حَفْصَةَ ادْعُوا لِي خَلِيلِي فَأَرْسَلَتَا إِلَى أَبَوَيْهِمَا فَلَمَّا جَاءَا نَظَرَ إِلَيْهِمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَعْرَض عَنْهُمَا ثُمَّ قَالَ ادْعُوا خَلِيلِي فَأَرْسَلَتَا إِلَى عَلِيٍّ صلوات الله علیه فَجَاءَ فَلَمْ يَزَلْ يُحَدِّثُهُ فَلَمَّا خَرَجَ لَقِيَاهُ فَقَالا مَا حَدَّثَكَ خَلِيلُكَ فَقَالَ حَدَّثَنِي بِأَلْفِ بَابٍ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ.
بشیر دهان (روغن فروش) از امام صادق صلوات الله علیه روایت کرده که حضرت فرمودند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن بیماری که به وفات آن حضرت انجامید به عایشه و حفصه فرمودند:
خلیل مرا صدا بزنید!!!
آنها به دنبال پدرشان می فرستادند و چون آمدند حضرت از آنها رو برگردانده و فرمودند: خلیلم را نزد من بخوانید!
آنها کسی را به دنبال علی صلوات الله علیه فرستادند همین که حضرت آمد؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله با آن حضرت خلوت نموده و مرتب سخن گفتند
هنگامی که امیرالمومنین صلوات الله علیه بیرون آمد؛ آن دو (ابوبکر و عمر) جلو آمدند و گفتند: خلیلت با تو چه می گفت؟
امیرالمومنین صلوات الله علیه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله هزار باب از علم بر من گشود که از هر بابی هزار باب علم گشوده می شود.
📚بصائر الدرجات، ج1، ص: 314
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج40، ص: 215📚
#اللهمعجللولیکالفرج
@haram110