*گلایه_همــسر_از_خانوادهمان*
💠 اگر گاهی همسرتان از رفتار یا کلام مادر یا پدرتان و یا هر یک از اعضای خانوادهتان گلایه کرد ســـریع گارد متعصبانه نگیــــرید!
💠حتی اگر حق با او نیست برای اینکه آبی بر آتش دعـوا بریزید بگویــید حق با شماست منم بـــودم ناراحت میشـــدم.
💠 با این روش هم جلوی مشاجره را میگیرید و هم همـــسرتان انـــرژی خود را صرف گــارد گرفتن با شـــما نمیکنــد. و نیــــز شما را فردی منصف و منطقی تلقی میکند و محبوب او می شــــوید.
💠در فرصتی مناسب درباره گلایه او با منطق و به قصد نزدیک کردن دل همسرتان با طرف مقـــــابل صحبت کنـــید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبک ازدواج اسلامی - ایرانی
میزان تماس های تلفنی و پیامکی برای شناخت قبل از ازدواج
*همه بخونن*
👈اگر کودکتان شما را می زند یا چنگ می گیرد، نه نصیحت کنید، نه داد بزنید ، نه تنبیه کنید، و نه شما هم کتک بزنید که ببین درد دارد.❌
مدتی باید دست های شما آماده باشد قبل از اقدام کردن دست او را بگیرید، نه بگویید.
اگر زد یا رفتاری کرد که به شما درد فیزیکی داد به مدت یک یا دو دقیقه با حالت صورتتان نشان دهید ناراحتید.
فراموش نکنید داد زدن، نصیحت کردن یا ناز کردن کودک، کارش را تبدیل به بازی و لجبازی خواهد کرد.
تماس فیزیکی و در آغوش گرفتن باعث رشد مغز، رشد احساسات و رشد روابط اجتماعی در نوزاد و کودکان می شود.
حرم
#قسمت_هفتم دوتاشکلات🍬،یه بطری آب،یه بسته پاستیل هم دستش بود بطری آب روداددستمو گفت _تواین مدت خوب ش
داستان واقعی از ارتباط با نامحرم
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
#قسمت_هشتم
قهر و آشتی های من و سبحان ادامه داشت گاهی چند روز گاهی به چند ساعت تمام می شد .
اما من هیچ وقت نمی توانستم سبحان را کنار بگذارم.😣عقل و ذهن من تسخیرشده بود.امابعدازمدتی فهمیدم من تنهادختری نبودم که باسبحان درارتباط بودم.💑اون حتی بایکی مثل من رابطه احساسی وجنسی داشته.درکناردخترای متفاوتی که به صورت مجازی باهاشون درارتباط بود.😟
بعد از مدتها یکی از دوستان صمیمی ام که چند وقتی بود ندیده بودم اش را دیدم ازش گلایه کردم که خیلی نامردی چرا این چند وقته نیستی؟😓 تو ازدواج کردی دیگه توجهی به دوستات نمی کنی .نمیدونی این مدت من چقدر تنها بودم.😭
عذرخواهی کرد. اما دیگه الان برای عذرخواهی دیر بود من به خاطر نبود دوستایی که بتونن باشند وازاینطورروابط کناره گیری کنم ودر کنارم باشن ،ضربه بدی خورده بودم.😰
مجبور شدم ماجرای خودم و سبحان رو براش بگم.
دوستم دقیقا حرفهای همسر برادرم روزد اما قاطع تر😠 و گاه دوستانه تر😕
من همیشه به حرفاش گوش می کردم و تنها دوست من نبود بلکه مثل یه خواهر مهربون بود و همراه.👭 کسی بود که چندین سال بود با هم دوست بودیم و خاطرههای خوبی داشتیم .حالا این حرفارو داشت بهم میزد. عصبانی میشد😡 ،داد میکشید سرم 😤،ناراحت میشد☹ ،حتی یک بار گریه کرد.😭 گفت پشیمونم از اینکه این مدت به خاطر مشکلات خودم تورو تنها گذاشتم اما باور کن من نمی تونستم فقط به تو توجه کنم و به مشکلات خودم نرسم .اما الان اومدم هر چند دیر اما ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است .خواهش می کنم لطفاً به دلایلی که خودت میدونی از سبحان فاصله بگیر .
سخت بود برای من فاصله گرفتن از کسی که چندین ماه باهاش بودم عاشقانه حرف زدیم💏 به من محبت کرده💚 بهش محبت کردم💚 حال و هوای زندگی منو تغییر داده اما هرچی باشه خودم میدونستم رابطه ما گناه و اشتباهه😫
#ادامه_دارد
4_5913653466709886686.mp3
2.24M
#صوت_مهدوی
سندیت انتقام امام زمان(عج)، از دشمنان امام حسین(ع)⁉️
💡پاسخ: #ابراهیم_افشاری
💡توجه: از غروب سه شنبه ، ایام البیض در ماه جمادی الاخری آغاز می شود و در غروب روز جمعه به پایان می رسد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌗🌖🌕 شرافت شب های ایّام البیض
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي الْعَيْنَاءِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ السَّلامُ قَالَ: أُعْطِيَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ ثَلَاثَ لَيَالٍ لَمْ يُعْطَ أَحَدٌ مِثْلَهَا: لَيْلَةَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ وَ لَيْلَةَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ لَيْلَةَ خَمْسَ عَشْرَةَ مِنْ كُلِّ شَهْرٍ. (وسايل الشيعة، ج8، ص24 به نقل از اقبال الاعمال)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: به این امّت سه شب داده شده است که به کس دیگری مثل آن اعطا نشده است: شب سیزدهم ، شب چهاردهم و شب پانزدهم هر ماه.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👌🙏🏼 دعای بسیار شریف تسبیح به ویژه برای ایّام البیض
امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: جبرئيل علیه السلام بر من نازل شد در حالى كه در پشت مقام ابراهيم نماز مى خواندم و بعد از نماز براى امّت خود طلب آمرزش میکردم. جناب جبرئيل علیه السلام گفت: «اى محمّد! به تو توصیه مى كنم كه به امّت خود امر نمائى كه سه روز ايامالبيض هر ماه (یعنی از شب سیزدهم تا غروب روز پانزدهم ماه) اين دعاى شريف را بخوانند.» (مهج الدعوات، ص79)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
#قابل_توجه دوستانی که #تلگرام دارند👇👇
❇️مسابقه #تلگرامی شفیعه محشر ❇️
🌌مسابقه ای جذاب و ویژه 🌌
🎁همراه با جوایز ویژه 🎁
🍀مسابقه ای همراه🍀
🍀 با مرحله های هیجان انگیز 🍀
💐دارای ۳ مرحله 💐
🌷امتیاز بندی جالب 🌷
🎁 جوایز 🎁
🍀ساعت مچی هوشمند ،🍀 سکه طلا ( پارسیان ) 🍀، پاوربانک ، 🍀مونوپد 🍀، کارت هدیه 🍀، لوازم ورزشی ، 🍀کتاب ،🍀 هندزفری بیسیم 🍀
🌴همراه با قرعه کشی 🌴
🌸به ۵ نفر اولی که بیشترین امتیاز را کسب نمایند 🌸 بدون قرعه کشی جوایز ویژه اهدا میشود🌸
و به شرکت کنندگان دیگر به قید قرعه جوایز اهدا میگردد
🌾 جهت شرکت در مسابقه بر روی لینک زیر کلیک نمایید 🌾
🆔👉https://t.me/mosabegh313_bot?start=1208937700 👈🆔
🌺 قرارگاه فرهنگی دهستان میانکاله 🌺
🌺ستاد نماز جمعه ، روحانیون مساجد ، حوزه حضرت سیدالشهدا (ع) ، حوزه حضرت معصومه ( س ) ، پایگاه های بسیج برادران و خواهران ، شورا ها و دهیاری های دهستان میانکاله 🌺
😢 عزاداری و گریه های حضرت امّ البنین علیهاالسلام
1) مرحوم مقرّم در «کتاب العبّاس» می نویسد:
إنَّ أُمَّ الْبَنینَ رَأتْ أمیرَ المُؤْمِنینَ علیه السلام فِی بَعْضِ الأیَّامِ أجْلَسَ أبَا الفَضْلِ علیه السلام عَلَى فَخِذِهِ، وَ شَمَّرَ عَنْ ساعِدَیهِْ، وَ قَبَّلَهُمَا وَ بَكَى، فَأدْهَشَهَا الْحالُ لِأنَّها لَمْ تَكُنْ تَعْهَدْ صَبِیّاً بِتِلْكَ الشَّمائِلِ العَلَوِیَّةِ یَنْظُرُ إلَیْهِ أبُوهُ وَ یَبْكِی مِنْ دُونِ سَبَبٍ ظاهِرٍ، وَ لَمَّا أوْقَفَهَا أمیرُ الْمُؤمِنینَ علیه السلام عَلَى غامِضِ القَضاءِ، وَ ما یُجْرَی عَلَى یَدَیْهِ مِنَ القَطعِ فِی نُصْرَةِ الحُسَینِ علیه السلام، بَكَتْ وَ أعْوَلَتْ وَ شارَكَهَا مَنْ فِی الدّارِ فِی الزُّفْرَةِ وَ الحَسْرَةِ، غَیْرَ أنَّ سَیِّدَ الأوْصِیاءِ بَشَّرَها بِمَكانَةِ وَلَدِهَا العَزیزِ عِنْدَ اللّهِ جَلَّ شَأنُهُ، وَ ما حَباهُ عَنْ یَدَیْهِ بَجَناحَیْنِ یَطیرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِی الْجَنَّةِ، كَما جَعَلَ ذلِكَ لِجَعْفَرِ بْنِ أبی طالِبٍ. (کتاب العباس، ص 75)
روزی امّ البنین علیهاالسلام مشاهده کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام، اباالفضل علیه السلام را بر ران خود نشانده، آستینش را بالا زده، دو دستش را می بوسد و گریه می کند. این کار، امّ البنین را به وحشت انداخت، زیرا وی سراغ نداشت که پدری بچه ای را با آن شمائل علوی، این گونه دلجویی کند که به وی بنگرد و بدون دلیلی واضح بگرید. امّا وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام وی را به قضای الهی، و قطع شدن دستان وی در راه نصرت حسین علیه السلام آگاه کرد، با صدای بلند گریه کرد و کسانی که در خانه بودند نیز با حسرت و آه سوزان با وی همراهی کردند. البته سیّد اوصیا، مقام فرزند عزیزش را نزد خداوند متعال به امّ البنین بشارت داد و فرمود که خداوند به ازای دو دستش، دو بال به وی می دهد که می تواند در بهشت همراه با فرشتگان پرواز نماید، همان گونه که دو بال برای جعفر بن ابی طالب علیه السلام قرار داده است.
2) عَنْ جَابِرٍ عَنْ أبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: كَانَتْ أُمُّ الْبَنِينَ أُمَّ هَؤُلَاءِ الْأرْبَعَةِ الْإِخْوَةِ الْقَتْلَى تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَنْدُبُ بَنِيهَا أشْجَى نُدْبَةٍ وَ أحْرَقَهَا فَيَجْتَمِعُ النَّاسُ إلَيْهَا يَسْمَعُونَ مِنْهَا، فَكَانَ مَرْوَانُ يَجِيءُ فِيمَنْ يَجِيءُ لِذَلِكَ فَلَا يَزَالُ يَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ يَبْكِي. (بحارالأنوار،ج 45، ص 40)
حضرت باقر علیه السلام فرمود: امّ البنین علیهاالسلام، مادر چهار برادرِ به شهادت رسیده، به بقیع می رفت و بر فرزندانش به شدیدترین و سوزاننده ترین وجه می گریست و زاری می کرد. پس مردم پیرامون او جمع می شدند و سخنانش را می شنیدند. مروان هم از جمله کسانی بود که می آمد و همواره گریه و زاری او را می شنید و می گریست.
3) این اشعار از امّ البنین علیهاالسلام در مرثیه حضرت اباالفضل علیه السلام و دیگر فرزندانش نقل شده است:
یَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ النَّقَدِ وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ
ای کسی که عبّاس را دیدی که در میدان نبرد، جولان نموده و چون جنگاوران حمله می کرد، و فرزندان حیدر، هم چون شیران بالدار پشت سرش بودند.
أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ وَیْلِی عَلَى شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
به من خبر رسیده که ضربت بر سر فرزندم رسید در حالی که دست نداشت. وای بر من! چه مصیبتی بر شیربچّه ام رسید که ضربت عمود بر سرش وارد آمد.
(عبّاسم! من تو را می شناسم) اگر شمشیر در دستت بود، کسی جرئت نمی کرد به تو نزدیک شود.
این اشعار نیز از امّ البنین علیهاالسلام نقل شده است:
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
ای زنان! بعد از این مرا با لقب امّ البنین نخوانید، زیرا مرا یاد شیران بیشه می اندازید.
کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
به سبب پسرانی که داشتم، امّ البنین خوانده می شدم، ولی اکنون برایم فرزندی باقی نمانده است.
أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
چهار پسر، مانند کرکسان کوهسار داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند.
تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعاً طَعِینَ
بر سر نعش آنها نیزه ها به هم افتاد و همگی از ضرب نیزه به زمین افتادند.
یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیَمِینِ
ای کاش می دانستم این خبر درست است که گفته اند دست راست پسرم عبّاس، قطع شده بود؟!
(منتهی الآمال، ج1، ص465)
👌🌑 سروران و دوستان گرامی!
به اطلاع می رساند که سایت الکفیل، برای زیارت حضرت امّ البنین علیهاالسلام در مدینه منوّره، ثبت نام می کند. لذا با ثبت نام در آدرس زیر، آن بانوی مکرّمه را در سالروز وفاتش در سیزدهم جمادی الاخری، به نیابت از مولایمان، حضرت ولیّ عصر علیه السلام زیارت نماییم:
https://alkafeel.net/zyara/
توجّه: یک نفر به نیابت از ثبت نام کنندگان، در کنار قبرستان بقیع، آن بانو را زیارت می کند، و سپس اتمام زیارت به تمامی ثبت کنندگان اعلام می گردد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
*آقایون بخونن*
۱- در مقابل همسر(زن) خود گرفتاریهای روزانه و حوادث تلخ زندگی را با اخم و حالت عبوس مطرح نکنید.
۲- هدیه، مهر و محبت را زیاد میکند، به مناسبتهای مختلف برای همسر خود هدیه ولو کوچک خریداری و با حالت شاد و خندان به او تقدیم کنید.
۳- چنانچه کم و کسری در خدمات خانه وجود دارد، با کمال محبت و خوشرویی تذکردهید – اخم و خشونت زندگی زناشویی را به تبــاهی میکشاند.
۴- در حضور همسر خود به هیچ وجه از زنان دیگر تمجید نکنید.
۵- به بستگان همسر خود مانند پدر، مادر وسایر اقوام وی احترام بگذارید و برای دعوت آنان به خانه قبل از همسر خود اقدام کنید.
۶- هرگز از معاشرت همسر خود با بستگان و خویشاوندانش جلوگیری نکنید، ودر معاشرت و دید و بازدید با بستگانش پیشقدم باشید.
۷- با بستگان خود نزد همسر خود درگوشی و نجوا نکنید.
۸- همسر خود را هیچ گاه به خصوص نزد بستگانش سرزنش و تحقیر نکنید – توهین و بی احترامی به همسر، از صفا و صمیمیت در زندگی زناشویی میکاهد.
۹- هیچگاه خود را برتر از همسر خود معرفی نکنید – سعی کنید من و تو در زندگی نباشد کلمه ما زندگی را گرم و لذتبخش میکند.
۱۰- وقتی همسر شما عصبانی است، او را با مهر و محبت آرام کنید.
۱۱- با همسر خود هیچ گاه لجاجت و مشاجره نکنید.
۱۲- برای گردش و میهمانی رفتن سعی کنید همرا ه زن و فرزندان وقت بگذارید و پیشنهاد همسر خود را در این مورد به علت کار و خستگی رد نکنید.
۱۳- امتیازات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی فامیل خود را در صورتی که با همسر شما فاصله دارد مطرح نکنید.
۱۴-کارهای همسر خود را تحسین کنید، تمجید و ستایش زن کلید کامیابی در زندگی زناشویی است.
۱۵- در قبال همسر خود در امور مختلف قدرت نمایی نکنید.
۱۶- زحمات و هزینههایی که برای پذیرایی خویشاوندان همسر خود میکنید هیچ گاه بر زبان نیاورید و بر او منت نگذارید.
۱۷- همسر خود را در خانه محصور و محدود نکنید.
۱۸-در مقابل همسر خود شاد و خندان باشید.
#داستان_کودکانه_نماز_صحبت_با_خدا
همین که دعای علی تمام شد، سرش را برگرداند. مادر درکنار در اتاق ایستاده بود، پدر هم که نمازش تمام شده بود، درحالی که لبخندی بر لب داشت به علی نگاه می کرد. پدر جلو آمد و با علی دست داد و گفت: التماس دعا!…
برادرکوچولوی علی بیمار بود. یکی دو روز پیش، برادر کوچولو شلنگ آب حیاط را برداشته بود و می خواست مثل پدر، گل های باغچه را آب بدهد، اما چون خیلی کوچک بود، به جای آب دادن به گل ها، تنها لباس های خود را خیس کرده بود. همین باعث شد که سرما بخورد و تب کند. علی که از مهدکودک به خانه برگشت به سراغ برادرکوچولو رفت. از لای در به او که داخل تخت خواب کوچکش خوابیده بود، نگاه کرد. لپ های برادرکوچولو قرمز شده بود، ساکت و مظلوم خوابیده بود. مادر علی، با یک دستمال، عرق های روی پیشانی برادرکوچولو را پاک می کرد. علی به مادرش نگاه کرد. صورت مادر به نظر نگران می آمد. علی آرام در اتاق را بست.
عصر شد. برادرکوچولو هنوز تب داشت. علی می خواست به سمت اتاق خود برود که یک دفعه چشمش به پدرش افتاد. پدر علی داشت نماز می خواند. ناگهان فکری به سر علی زد. به سرعت به سوی دستشویی دوید، آستین هایش را بالا زد و وضو گرفت. بعد جانماز و مُهر کوچکی که روی طاقچه ی خانه بود برداشت. کنار پدرش رفت، جانماز را روی زمین گذاشت و شروع به خواندن نماز کرد. همان طور که در مهدکودک از خانم مربی یاد گرفته بود. علی نمازش را خواند، دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد و بدون این که چیزی به زبان بیاورد، دردل گفت: خدای خوب و مهربون، خانم مربی، مامان و بابام و همه بهم گفتن کسی که بخواد با خدا حرف بزنه، باید نماز بخونه، نماز صحبت ما آدما با توئه…
منم می خوام با تو حرف بزنم و بهت بگم زودتر داداش کوچولوی منو خوب بکنی، اون خیلی کوچیکه… یه کاری بکن تا زود زود حالش خوب بشه…!
همین که دعای علی تمام شد، سرش را برگرداند. مادر درکنار در اتاق ایستاده بود، پدر هم که نمازش تمام شده بود، درحالی که لبخندی بر لب داشت به علی نگاه می کرد. پدر جلو آمد و با علی دست داد و گفت: التماس دعا!…
شب شد. علی خوابید، آن شب بهتر از هر شب خوابید، چون به یاد خدای مهربان بود. صبح روز بعد که علی چشمانش را باز کرد، یک صورت زیبا و بامزه را در مقابل خود دید. برادرکوچولو که لبخند قشنگی بر لب داشت، بالای سر علی ایستاده بود. علی با خوشحالی برادر کوچولو را بغل کرد و بوسید. چشمانش را بست و در دل به خدا گفت: ممنون خدا جون، و ممنون…
از این به بعد همیشه نماز می خونم، چون فهمیدم تو بهترین و مهربون ترین هستی، و همیشه به حرفام گوش می کنی… ممنون خدای مهربون.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥 شوهر پولدارِ بد اخلاق بهتر است یا بیپولِ خوش اخلاق؟!
♡••࿐
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
4_6019064415263918856.mp3
8.3M
#بانوی_آسمانی 28
تاریخ رنجهای حضرت فاطمه
سلام الله علیها
قسمت 28
#بیعت کردن یعنی چه؟!
روش بیعت حاکمان ظالم
تعداد هجوم ها
#دستور_به_صبر
مخصوص نوجوانان 👉
مخصوص معلمین 👉
از مجموعه #دین_زیباست
✅ لطفا برسانید به دست نوجوانِ شیعه
در کانال خودتان منتشر کنید
بدون ذکر منبع
4_5800756982864415065.mp3
12.92M
#فایل_صوتی
از توسل به حضرت امّالبنین
سلاماللهعلیها و استمداداز ایشان،
تا فتح قلّهی کرامت!∞
اتفاقےکهبراےهرکدامازماممکناست!
#تلنگرے✨
#ویژهےوفاتحضرتامالبنین
حرم
داستان واقعی از ارتباط با نامحرم 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 #قسمت_هشتم قهر و آشتی های من و سبحان ادامه داشت گاهی
#قسمت_نهم
من و سبحان هیچ وقت نمی تونستم با هم ازدواج کنیم💑.سخت بود فاصله گرفتن از کسی که برای اولین بار 1️⃣ وارد زندگی من شده بود ولی من تصمیمم رو گرفته بودم حداقل دیگه عذاب وجدان نداشتم
بهش پیام دادم :
سبحان ممنون که این مدت حال و هوای منو عوض کردی🧡، ممنون که کنارم بودی💛، ممنون که بهم محبت کردی💚، لطف کردی💙 مهربونی کردی🤍،اماخودت خیلی بهتر میدونی که من و تو مال هم نیستیم خودت خیلی بهتر از من میدونی که راه من و تو از هم جداست😞 کاش از همون اول وارد رابطه نمیشدیم .کاش نه من عاشقت❤ می شدم نه تو از من استفاده میکردی و هزارتا کاش و ای کاش دیگه که شاید الان دیگه دیر باشه برای گفتنش .مراقب خودت باش اینو بدون که هیچ دختری که توی خیابون یا تو فضای مجازی باهاش👧 آشنا میشی هیچ وقت نمیتونه همسر خوبی برات باشه مثل اینکه هیچ پسری👦 که توی خیابون هست نمیتونه همسر درستی باشه .تو پسر خوبی هستی برات بهترین ها رو آرزو می کنم حلالم کن خداحافظ.✋🏻
بعد از چند دقیقه پیامش اومد :
فکر نمیکردم همچین آدمی باشی فکر نمیکردم من رو عاشق❤ خودت بکنی و بری تو که میخواستی بری پس چرا همون اول به من نگفتی و خلاصه یک پیام بلند بالا از ناراحتی و ناله هاش گفت.
گفت نه حلالت میکنم نه میبخشمت و منو به خدا میسپاره.
حالم خیلی بد بود😞 جدا شدن از سبحان حالمو خراب کرده بود و این حرفاش ۱۰ برابر حالمو بد کرده بود😓 از بدترین اتفاقات این بودکه متوجه شدم من چقدر از خط قرمزهامو زیر پا گذاشتم🤦🏻♀️ چقدر از حال و هوای معنوی خودم کم کردم😓 چقدر خودم را در معرض گناه قرار دادم😭 چقدر و چقدر چقدر😞
دختری که همه او مریم مقدس می دونستند دختری که همه به پاکیش قسم می خوردند حالا یه کسی بودمثل خیلی ازدخترای بی حیاو...😭
احساس عذاب وجدان داشتن احساس گناه پشیمونی احساس یه دختر هرزه داشتم که مثل خیلی از دختر خیابونی دچار اشتباهات زیاد شده بود اما دیگه الان پشیمونی سودی نداشت😞
فقط خدا رو شکر کردم که این رابطه دیگه برای من تموم شده. سخت بود شبهایی که گریه میکردم😭 روزا که حرف نمی زدم آشفته بودم بیقرار غذا نمیخوردم، حرف نمی زدم، خیلی لاغر شده بودم ،دیگه جونی نداشتم. فقط به امید اینکه خدا هست و میبینه که من توبه کردم دوباره زندگیم شروع کردم اما هیچ وقت یادم نمیره اشتباه بزرگی که تو زندگیم کردم امیدوارم این اشتباه بزرگ من در زندگی آینده تاثیری نداشته باشه .🙏
چند ماهی گذشت تا من بتونم به حالت عادی برگردم سخت اما گذشت متوجه شدم سبحان قبل از من با کسی بوده و بعد من هم قطعاً ادامه میده این کار رو. برای اینکه حال و هوام عوض بشه دوستم بهم پیشنهاد داد که کلا اینستا رو پاک کنم📵
برای بهترکردن حالم به قرآن، نماز ،دلبستگی به چیزای دیگه، ارتباطم با خونواده👨👩👧👦 و خیلی چیزهای دیگه رودوباره تجربه کردم وفهمیدم من چه نعمت هایی داشتم ونمیدونستم.
بدبینی نسبت به مردا ،آشفتگی ذهنی، افت تحصیلی، مشکلات جسمی ،احساس گناه، تاثیرگذاری در زندگی آینده و هزار تا مشکل فردی دیگه کمترین مسائل روحی وروانی وجسمی بودکه برای من پیش اومد.
من به توبه پذیربودن خدااطمینان دارم وتنهابه همین امیدزندگیمو دوباره ازنو ساختم
ازهمتون میخوام برام دعاکنید❤
#پایان