eitaa logo
حرم
2.8هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
7.4هزار ویدیو
707 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
شب عاشورا 2 ـ سخنان زینب کبری علیها السلام با امام حسین علیه السلام در این شب بود که زینب کبری علیها السلام اشعار «یا دَهرُ اُفٍّ لَکَ مِن خلیل ...» را از زبان برادرش امام حسین علیه السلام شنید، و هنگامی که متوجّه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود : «ای کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم». سپس سیلی به صورت زد و بیهوش شد. امام علیه السلام خواهر عزیز و مکرّمه ی خود را به هوش آوردند و مطالبی فرمودند. (2) 📚 منابع : 2. مثیر الاحزان : ص 35. و ... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب زفراق، باخبرمیگردد درآتش اشک شعله ور میگردد یک مرکبِ بی سوار وزخمی درباد بایالِ پریشان شده برمیگردد 🏴شهادت امام حسین (ع) تسلیت باد🏴
🏴علامه امينى شب تاسوعا و عاشورا براى امام زمان (عج) صدقه کنار ميگذاشتند و ميگفتند : امشب قلب حضرت در فشار است...
4_6035262300305229249.mp3
3.36M
سخنرانی حاج آقا دانشمند موضوع: داستان تکان دهنده عاقبت جوانی که در شب عاشورا فکر گناه بود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ سر کنم با چای روضه دلم رو تر کنم 🎤جواد مقدم
4_6028442819952117765.mp3
5.3M
✅شکر خدا شدم بلا گردونت 🎤نریمان پناهی
4_6028442819952117764.mp3
8.1M
✅ به سمت گودال از رو تل دویدم 🎤نریمان پناهی
⚫️ ! ♨️مردى كه دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز كور بود، فریاد مى زد: خدایا مرا از آتش🔥 نجات بده! ✳️به او گفتند:از براى تو که مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟! 🔴گفت: من در كربلا با افرادى بودم، كه امام حسین (علیه السلام) را كشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند. 💠شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم. 🔘به طرف پیكر حسین (علیه السلام) نزدیك شدم. 💥همین كه خواستم آن بند را باز كنم، ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند كرد و روى آن بند نهاد! من نتوانستم دست آن مظلوم را كنار بزنم، لذا دستش را قطع كردم! ♨️ همین كه خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند كرد و روى آن بند نهاد! 🔥 هر چه كردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم! ⛔️باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناك زلزله اى را شنیدم! 🔷 ترسیدم و كنار رفتم و شب در همان جا كنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم. ♻️ناگاه،در عالم خواب، دیدم كه گویا محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) آمد، حسین علیه السلام را بوسید و سپس فرمود: پسرم تو را كشتند، خدا كسانى را كه با تو چنین كردند بكشد! 🌸شنیدم امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود: شمر مرا كشت و این شخص كه در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع كرد. 🌷فاطمه (سلام الله علیها) به من روى كرد و فرمود: خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را كور نماید و تو را داخل آتش🔥 نماید! ⚡️از خواب بیدار شدم. دریافتم كه كور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده. ✳️ سه دعاى فاطمه (سلام الله علیها) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن یعنى ورود در آتش باقى مانده، این است كه مى گویم: خدایا! مرا از آتش نجات بده... 🔥لعنت الله علی قوم الظالمین... 💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠 📙بحارالانوار، ج 1 ص 723 ح 5 3
هدایت شده از حرم
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است... 🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ... 🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ... 🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ... 🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند 🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸 🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁 ✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨ السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟 🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام) اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
هدایت شده از حرم
4_468051916576786804.mp3
4.02M
🎧 با صدای استاد فرهمند 🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
🤝می خواهم بابای غریبم را یاری کنم مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی های خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود: صلّى الله عليك يا أباعبدالله. اينقدر حسين علیه السلام، على علیه السلام را دوست مى‏ داشت که اسم تمام پسرهايش را «على» گذارده بود. عليٌ الاكبر؛ عليٌ الاوسط؛ عليٌ الاصغر. بعد از ظهر عاشورا بود. أباعبدالله آمد به خيمه بيمارش. يكى از بزرگان اهل منبر «مرحوم نصيرالاسلام كرمانى» مى ‏فرمود: «امام حسين علیه السلام از عقب خيمه آمد كه چشم زين ‌العابدين علیه السلام به بدن پدر نيفتد.» ايشان مى ‏گفت: «بعد از آنى كه سنگ به پيشانى ‏اش خورده بود آمد ميان خيمه. فرزند بيمارش را بغل گرفت. بابا حالت چطور است؟» قربان اين عيادت از بيمارت بروم حسين جان! احوال بيمارش را پرسيد. زين‌العابدين علیه السلام گفت: بابا! آخر كار لشكر با شما به كجا رسيد؟ فرمود «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ‏ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللهِ» بابا! اينها خدا را فراموش كردند. كار ما با لشكر به جنگ رسيده. تا اين كلمه را گفت حال بيمار منقلب شد. معلوم مى ‏شود تا آن ساعت امام بيمار از وقايع خبر نداشته است. نمى ‏خواستند به بيمار خبر دهند. يك مرتبه صدا زد: بابا! على اكبر چه شد؟ چه كار كند امام حسين؟! اينجا جاى سكوت نيست. از آن طرف چطور خبر بدهد به بيمار. ولى چاره نيست. صدا زد: بابا برادرت را كشتند. اي واى! دوباره سؤال کرد: «يا أبه! أين عمّى الرشيد؟» بابا! عمويم اباالفضل چه شد؟ فرمود: پسرم! عمويت را كشتند. بيش از اين نگفت. ديگر نگفت دست‌هاى عمويت را جدا كردند. امام طاقت ندارد. يكى يكى پرسيد. هى فرمود: «قَد قُتِل». يك مرتبه زین العابدین علیه السلام رو كرد به عمه اش زينب، صدا زد: عمّه جان! برو براى من عصا و شمشير بياور. شمشير و عصا براى چه مى‏ خواهى؟ مى‏ خواهم عصا به دست بگيرم با شمشير، باباى غريبم را يارى كنم. چيزى فاصله نشد يك وقت اين پسر، بدن قطعه قطعه بابا را زير خاك مى ‏كند. «هذا قَبر الحُسين الّذي قَتَلوهُ عَطشاناً» (سخنرانی های مسجد ملک، ماه رمضان 1383 قمری، مجلس یازدهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»