eitaa logo
حرم
2.8هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
7هزار ویدیو
679 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
ازچهار شنبه 11 خرداد که اول ذی القعده هست تا روز عید قربان که 40 روز متوالیه بهترین زمان برای گرفتن حاجاته و بهش چله ی ذی القعده گفته میشه که به اصطلاح علما بهار حاجت هاست! یعنی اگه کسی چله ذی القعده داشته باشه و تو این چهل روز دعا کنه محاله دست خالی برگرده. تو هم مثل من این روز را به دوستات یادآوری کن؛ به این امید که از باغ دعاشون، یه گل استجابت هدیه بگیرى!!! 👈بهترین پیشنهادها یکی از اذکار و سوره های زیره(یکیش که به دلتون می افته): ❤️ چهل روز روزی یکبار سوره های فجر ❤️چهل روز ذکر لااله الاالله ❤️صلوات روزی ۳۵۰ مرتبه ❤️چهل روز ذکر یابصیر ۳۰۳ مرتبه ❤️ چهل روز زیارت عاشورا ❤️چهل روز سوره یاسین ❤️چهل روز آیه رب ادخلنی مدخلأ صدق واخرجنی مخرج صدق وجعلنی من لندک سلطانأ نصیرأ روزی۱۰۰ مرتبه خیلی ها گرفتارن و خیلی ها مشکلات کوچیک و بزرگ دارن. لطفا به همه یادآوری کنید وفرستنده این متن را از دعای خیرتون بی نصیب نفرمایید. 💐اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب کبری سلام الله علیها💐
* 💞﷽💞 و چقدر هم پسر این خونواده دستمزدم رو خوب داد! نگاهش کردم، عماد خوشحال بود و این رو به خوبی می‌تونستی در نگاه و حرکاتش ببینی. پوزخندی زدم و زمزمه‌وار گفتم: _ باید هم خوشحال باشه. بدترین بلا رو سرم آورده و حالا، من عاجز و وامونده دارم برمی‌گردم تو همون خونه ای که از در و دیوارش برام ماتم می‌باره. محمد کنارم نشسته بود و چقدر شنواییش بالا بود که زمزمه‌م ‌رو شنیده و گفت: _ معصوم، به خدا قسم که اگه بدونم ذره‌یی تردید توی تصمیمت داری، نمی‌ذارم پات رو از درگاه این خونه بیرون بذاری. _ میرم چون برای حفظ بچه‌هام چاره دیگه یی ندارم داداش. من مادرم و اون دو تا طفل معصوم بهم نیاز دارن. اشک دوباره توی چشمهام حلقه زده بود و تلاش برای حفظش فایده‌یی نداشت و سُر خورد روی گونه‌م. پدر در حال گوش کردن به حرفهای حاج بابا بود که نگاه همیشه آرومش روی صورتم بیقرار شد و نفس عمیقی کشید و سر به زیر انداخت. حاج بابا هم انگار متوجه شد که مسیر صحبتش رو عوض کرد و قدردان رو به من گفت: _ ممنونم بابا که روی من پیرمرد رو زمین نزدی و تصمیم گرفتی بیای سر خونه زندگیت. من تا آخر عمرم شرمنده‌ی روی تو و حاج ابراهیمم. می‌خوام همینجا اگه حرف و شرطی داری بگی. با بغض جواب دادم: _من برمی‌گردم چون نمی‌خوام آینده بچه‌هام مثل حال و گذشته خودم خراب بشه حاج بابا! از شما هم ممنون که پشتم رو خالی نمی‌کنید. حرفی نمونده، من دیشب با عماد اتمام‌ حجت کردم. - بزرگی می‌کنی بابا! عماد گفته که چه تصمیمی گرفتی، اگرچه خیلی موافق نبودم اما به حرفت احترام می‌ذارم. حرفها زده شد و دایی با تموم جذبه‌ش رو کرد به عماد که از همون اول از چشم ‌غره‌هاش در امان نبود و باز چشم ‌غره‌ای مهمونش کرد و گفت: _ این خواهر زاده‌مه، یه بار پنج سال پیش سپردیمش دست تو با نامردی دلش رو شکستی و به این روز انداختیش. از بزرگواریشه که داره دوباره پا می‌گذاره توی زندگیت. اگر بشنوم فقط بشنوم که توی خونه‌ت کوچکترین سختی رو کشیده یا کمترین ناراحتی براش پیش اومده، به ولای علی(ع) قسم می‌خورم عماد، زنده‌ت نمی‌ذارم. عماد سر به زیر انداخته و آروم جواب داد: _ چشم حاج خرم، خیالتون از بابت همه چی راحت، من اشتباه کردم گناهم رو گردن می‌گیرم و سعی می‌کنم جبران کنم. ✍🏻
* 💞﷽💞 و چقدر هم پسر این خونواده دستمزدم رو خوب داد! نگاهش کردم، عماد خوشحال بود و این رو به خوبی می‌تونستی در نگاه و حرکاتش ببینی. پوزخندی زدم و زمزمه‌وار گفتم: _ باید هم خوشحال باشه. بدترین بلا رو سرم آورده و حالا، من عاجز و وامونده دارم برمی‌گردم تو همون خونه ای که از در و دیوارش برام ماتم می‌باره. محمد کنارم نشسته بود و چقدر شنواییش بالا بود که زمزمه‌م ‌رو شنیده و گفت: _ معصوم، به خدا قسم که اگه بدونم ذره‌یی تردید توی تصمیمت داری، نمی‌ذارم پات رو از درگاه این خونه بیرون بذاری. _ میرم چون برای حفظ بچه‌هام چاره دیگه یی ندارم داداش. من مادرم و اون دو تا طفل معصوم بهم نیاز دارن. اشک دوباره توی چشمهام حلقه زده بود و تلاش برای حفظش فایده‌یی نداشت و سُر خورد روی گونه‌م. پدر در حال گوش کردن به حرفهای حاج بابا بود که نگاه همیشه آرومش روی صورتم بیقرار شد و نفس عمیقی کشید و سر به زیر انداخت. حاج بابا هم انگار متوجه شد که مسیر صحبتش رو عوض کرد و قدردان رو به من گفت: _ ممنونم بابا که روی من پیرمرد رو زمین نزدی و تصمیم گرفتی بیای سر خونه زندگیت. من تا آخر عمرم شرمنده‌ی روی تو و حاج ابراهیمم. می‌خوام همینجا اگه حرف و شرطی داری بگی. با بغض جواب دادم: _من برمی‌گردم چون نمی‌خوام آینده بچه‌هام مثل حال و گذشته خودم خراب بشه حاج بابا! از شما هم ممنون که پشتم رو خالی نمی‌کنید. حرفی نمونده، من دیشب با عماد اتمام‌ حجت کردم. - بزرگی می‌کنی بابا! عماد گفته که چه تصمیمی گرفتی، اگرچه خیلی موافق نبودم اما به حرفت احترام می‌ذارم. حرفها زده شد و دایی با تموم جذبه‌ش رو کرد به عماد که از همون اول از چشم ‌غره‌هاش در امان نبود و باز چشم ‌غره‌ای مهمونش کرد و گفت: _ این خواهر زاده‌مه، یه بار پنج سال پیش سپردیمش دست تو با نامردی دلش رو شکستی و به این روز انداختیش. از بزرگواریشه که داره دوباره پا می‌گذاره توی زندگیت. اگر بشنوم فقط بشنوم که توی خونه‌ت کوچکترین سختی رو کشیده یا کمترین ناراحتی براش پیش اومده، به ولای علی(ع) قسم می‌خورم عماد، زنده‌ت نمی‌ذارم. عماد سر به زیر انداخته و آروم جواب داد: _ چشم حاج خرم، خیالتون از بابت همه چی راحت، من اشتباه کردم گناهم رو گردن می‌گیرم و سعی می‌کنم جبران کنم. ✍🏻
هدایت شده از حرم
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است... 🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ... 🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ... 🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ... 🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند 🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸 🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁 ✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨ السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟 🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام) اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوابِ سلام، واجب است! پس بیایید... هر روز صبح... به او سلام کنیم! خوشبخت منم! که با تمام بدی ها شما را دارم با تمام خوبی ها... اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ یا عَینَ‌اللهِ فی‌خَلقِه🤍 ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️ —عیدالله‌الاکبر• ☀️ 46 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم❣️ «روز پیام و ولایت» ✨ حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر فرمودند: ای مسلمانان حاضران به غایبان برسانند کسی که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام سفارش می کنم، آگاه باشید ولایت علی علیه السلام ولایت من است و ولایت من ولایت خدای من است این عهد و پیمانی بود از طرف پروردگارم که فرمانم داد تا به شما برسانم . 📚بحارالانوار ۳۷، ۱۴۱،ح ۳۵ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️ •عمریه﷼ ▫️قسمت 🔖 نوزدهم ✔️ ✔️ اعتراف به عظمت علمی حضرت امام جعفرالصادق عليه السلام ♦️♦️➖➖♦️♦️ …👥… فضل بن رزبهان , از علمای به نام شافعی مذهب , در مورد سیره ی اخلاقی حضرت امام جعفرالصادق علیه السلام چنین می نویسد: ❇️ … آن حضرت , فریادرس و یارے کنندهء ضعیفان و عاجزان , در پیشامدها و بلاها بود ؛ و این رحم و عطوفت آن حضرت بر عاجزان اشاراتے دارد ، چنان که روایت کرده اند: هر گاه برای کسے مشکلے یا فقرے پیش مے آمد ، چنان به جوارِ لطف و احسان آن حضرت در مدینه ، پناه می برد و از خوانِ نعمتِ آن حضرت بهره مند می گشت , که انگار شیعهء اهل بیت (علیهم السلام) است . ✊🏻 📚وسیلة الخادم الي المخدوم 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
▫️ —عیدالله‌الاکبر•❣️46 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم 💠از امام صادق علیه السّلام نقل است که آن حضرت فرمودند: آیات: «وَ إِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبّ ِ الْعَالَمِینَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ* عَلیَ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنذِرِین»،شعراء/ ۱۹۴-۱۹۲ - {و راستی که این [قرآن] وحی پروردگار جهانیان است. «روح الامین» آن را بر دلت نازل کرد، تا از [جمله] هشداردهندگان باشی. } درباره ولایت است و در حق امیرالمؤمنین علیه السّلام بوده و در روز غدیر نازل شده اند. 📚 تفسیر قمی: ۴۷۴ بحارالانوار ج ۳۷ ص ۱۲۰ ح ۱۰ • 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️ قسمت🔖 هجدهم ✔️ 🔆🔅معرفت الله چیست ⁉️ ♦♦➖➖🤍➖➖♦♦ 👤الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَة👤 َ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ علیهما السلام: ⚜ إِنَّمَا يَعْبُدُ اللَّهَ مَنْ يَعْرِفُ اللَّهَ فَأَمَّا مَنْ لَا يَعْرِفُ اللَّهَ فَإِنَّمَا يَعْبُدُهُ هَكَذَا ضَلَالًا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ تَصْدِيقُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَصْدِيقُ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ مُوَالاةُ عَلِيٍّ علیه السلام وَ الِائْتِمَامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى علیهم السلام وَ الْبَرَاءَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ هَكَذَا يُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ. •———••———••———••———••———• ⚜ابو حمزة گويد: حضرت امام محمدالباقر (علیه السلام) به من فرمود: همانا خدا را كسى پرستد كه او را بشناسد و اما كسى كه خدا را نشناسد او را اين گونه (مانند عامه از مردم) گمراهانه ميپرستد، عرض كردم قربانت گردم معرفت خدا چيست⁉️ فرمود: تصدیق خداى عز و جل و تصدیق پيغمبرش (صلی الله علیه و آله ) و دوست داشتن على (علیه السلام) و پيروى از او و از ائمه هدى عليهم السلام و بيزارى جستن به خداى عز و جل از دشمنان ايشان، اين چنين شناخته مى‏ شود خداى عزوجل. 📚اصول کافی ج ۱ کتاب الحجه بَابُ مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ وَ الرَّدِّ إِلَيْه‏ ح ۱ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
▫️◽️ – قسمت 🔖 نوزدهم ✔️ 💠 برائت راهی به سوی خداشناسی 💐 ثقة الاسلام کلینی قدس الله روحه الشریف روایت کرده است که: ابی حمزه گفت:حضرت امام محمدالباقر ﴿علیه السلام ﴾ به من فرمودند: همانا کسی خدا را می‌پرستد که خدا را بشناسد ولی کسی كه خدا را نمی‌شناسد او را گمراهانه می‌پرستد. عرض کردم: جانم به فدایتان، معرفت خدا چيست‌؟ آن حضرت فرمودند: تصدیق خدای عزوجل و تصدیق رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) و ولایت امیر المومنین ﴿عليه السلام ﴾ و پیروى از ایشان و از امامان ﴿عليه السلام ﴾ بر حق پس از ایشان و برائت از دشمنان آن‌ها، این چنین خدا شناخته می‌شود. 📚اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰ • 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
* 💞﷽💞 تنها آثار جامونده از عماد دو تا از قاب عکسهاش بود که روی سینه‌ی دیوار خودنمایی می‌کرد. نگاهشون کردم و آیا عکس عماد هم شامل این تحریم بود؟ قاب اول رو از سینه‌ی دیوار جدا کردم. با دستهام طرفینش رو گرفتم و زل زدم بهش و چرا نگاهم دوباره مات شده بود؟ آرنجش رو ستون روی زانو کرده بود و مشتش رو تکیه‌ی چونه و مستقیم و مهربون به دوربین نگاه می‌کرد. در کشاکش تصمیم‌گیری مونده بودم. فکر به روزهای اخیر و دل شکسته‌م باعث میشد که بخوام قاب رو روی باقی وسایل بذارم و خاطرات سراسر عشق گذشته و کشش عجیب و درونیم مانع این کار میشد. دلگیر بودم و درگیر و چه اتفاق تلخیه این دوراهی های حالگیر! من بیوه نشده بودم ولی با بیوه هم فرقی نداشتم و این تلخترین واقعیت عمرم بود و فکر نمی‌کردم که این آزمایش چنین دردناک و نفسگیر باشه. تصمیم آخر رو قلبم گرفت و تموم منطقم رو پس زد و مگر عشق با دلخوری از بین میره؟ و من با تموم وجود متاسف بودم که هنوز هم دوستش داشتم! هر دو رو لای بقچه‌ی مخملی یادگار خانم جون پیچیدم و لابلای وسیله‌های صندوقچه، گوشه‌ی اتاق پستو پنهان کردم تا فعلا در تیر رس نگاهم نباشه. اذان شده بود که کار من هم تموم شد. احساس تنهایی و غم وحشتناکی داشتم وضو گرفتم و خواستم به نماز بایستم و سجاده‌ی عماد! سجاده‌ش رو فراموشم شده بود که روی باقی وسایلش بذارم. همون سجاده‌یی که خودم گوشه‌هاش رو گلدوزی کرده بودم. روی زمین بازش کردم و تسبیح شاه‌مقصودش رو دور مهر پیچیدم و قامت بستم. نمازم رو خوندم و سلام دادم و چه آرامشی گرفت دلم. دست کشیدم روی گلهای گوشه‌ی سجاده و اون هم شد استثنایی از قانون خودساخته‌م. سجاده رو تا زده و گذاشتمش کنار همون تاقچه بمونه. از تموم عماد همین سه چیز برام مونده بود و خودخواه بودم که برای خودم خواسته بودمش؟ ظهر بود و من از ناهار مریم غافل مونده بودم و احساس عذاب وجدان داشتم. اصلا من به خاطر بچه‌ها برگشته بودم و حالا اونقدر درگیر خودخواهیهام شدم که فراموششون کردم. ✍🏻