eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
633 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ نباید جهیزیه دختری که ازدواج نکرده ،به بقیه بچه هاتون بدون اجازه بذل و بخشش کنید برای جبران بذل مادرانه تون ،بنده باید هزینه کنم 🤷‍♀🤷‍♀🤷‍♀
‌ نباید مامان وبابام به اون دوستم که وضعش از همه خرابتره جوری اعتماد داشته باشن که منو تا تو قبرم باهاش بفرستن
‌ نباید صبح ها تو مدرسه دهنمون بو فاضلاب بده.
‌ نباید تو کلاس بوی کالباس راه بندازیم.
‌ واقعا چرا اینجوری هستید؟ دوستت بهتره نگاه دوستت چ زرنگه دوستت ماهه خوشبحال خانوادش. الگو بگیر و ... مامان محترم بابای محترم شما هیچوقت نمیدونید رفیق و دوست بچتون چقدر خوبه یا چقدر بد. یه ظاهر رو تو چند دقیقه میبینید کمتر بزنیدش تو سر بچه هاتون.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زخم دل _ محمد اسداللهی.mp3
8.25M
🔸 "زخم دل" 🎤 کربلایی کشتنش اما میگفتن که خودش مرد خودش حتما یه روز محکم به در خورد خودش خورده به جایی چشم و گونش خودش آتیش گرفت لابد تو خونش 🔻 ویژه ایام 🎙 @haram110 🎙
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔲 برائت از جبت و طاغوت و لعن و نفرین بر آنها از عوامل اصلی نجات در آخرالزمان علیه‌السلام فرمودند: ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِیِّ إِلَّا ثَلَاثَةَ نَفَرٍ: الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ. مردم پس از صلی الله علیه و آله، از دین برگشتند جز سه نفر: مقداد بن اسود و ابوذر غفاری و سلمان فارسی.. 📗بحارالأنوار، ج۳۴، ص۲۷۴ 🔘🔘 پاسخ علیه السلام: رحم الله سلمان و اباذر و المقداد ما کان اعرفهم بهما و اشد برائتهم منهما و لعنتهم لهما. رحمت خدا بر سلمان و ابوذر و مقداد! چقدر شناخت آنها نسبت به آن دو ( و ) دقیق و برائت‌شان از آن دو شدید بود! و چه بسیار بر آن دو لعن و نفرین می‌فرستادند! 📗کتاب سلیم،ص۶۳۳ @haram110
✔️ علیهماالسلام . بیست و دوم جمادی الاول سال ۱۹۰هجری قمری مطابق با بیست و نهم فروردین سال ۱۸۵هجری شمسی حضرت قاسم بن موسی الکاظم علیهماالسلام در نزدیکی شهر حله عراق به رسیدند. جناب علیهماالسلام از فرزندان جلیل القدر علیه السلام و از محدثین و راویان و فقهای بزرگ شیعه بودند. کنیه مادر بزرگوار ایشان ام البنین علیهاالسلام است که بودند و ایشان یکی از برادران و حضرت علیهماالسلام هستند. حضرت قاسم بن موسی علیهماالسلام از طرف پدر بزرگوار خود متولی بر موقوفات و صدقات قرار گرفته بودند و در روایتی امام کاظم علیه السلام در مورد امامت فرمودند "...لَوْ کَانَ الْأَمْرُ إِلَیَّ لَجَعَلْتُهُ فِی الْقَاسِمِ ابْنِی لِحُبِّی إِیَّاهُ وَ رَأْفَتِی عَلَیْهِ..." ...اگر بدست من بود، آن را در فرزندم قاسم قرار میدادم به جهت شدت علاقه و محبتی که به او دارم... البته این حدیث نشانگر عظمت ایشان است که مانند حضرت و حضرت علیهم السلام چنین شایستگی را دارا بودند. مرحوم سید بن طاووس در کتاب مزار بابی را به عنوان فضیلت زیارت اولاد علیهم السلام آورده است و هنگام ذکر آداب زیارت فرزندان علیهم السلام، نام ایشان را در کنار نام حضرت  و حضرت  علیهم السلام می آورند. و در روایتی از امام رضا علیه السلام آمده است که حضرت فرمودند: مَنْ لَمْ یَقدر عَلی زِیارَتی فَلْیَزُرْ أخی الْقَاسِم" هرکس زیارت من برای او مقدور نیست، پس برادرم قاسم علیه السلام را زیارت کند. بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام جناب سید قاسم علیه السلام از فتنه حکومت عباسی از هجرت فرمودند و بنابر قولی به یکی از شهرهای اطراف آمدند وتا هنگام شهادت، مخفیانه دراین شهر زندگی میکردند و در لحظات آخر خود و فرزندانشان را معرفی فرمودند. حرم مطهر حضرت قاسم بن موسی علیهماالسلام، اطراف شهر,حله در شهر "القاسم" در استان بابل عراق و ۳۵کیلومتری شهر حله است. این حرم محل زیارت شیعیان عراق شده که ارادت ویژه ای به ایشان دارند و این امامزاده عظیم الشأن را میخوانند. البته در ایران نیز چند بقعه در کاشان و مهدی شهر سمنان و در نزدیکی شهرستان کلیبر در استان آذربایجان شرقی به جناب قاسم بن موسی علیهماالسلام منسوب است. 📚کافی ج۱ ص۳۱۴ 📚بحارالانوار ج۴۸ ص۳۱۱ و ج۹۹ ص۲۷۲ 📚معجم رجال ج۱۵ ص۶۴ . ➖➖➖➖➖➖➖➖ 📢کانال حرم ✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی ‌‌ 🗓 دوشنبه 🔺 ۵ آذر / قوس ۱۴۰۳ 🔺 ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ 🔺 ۲۵ نوامبر ۲۰۲۴ 🌓 امروز قمر در «برج سنبله» می‌باشد. ✔️ مناسب برای امور زیر است: امور تجاری دیدار با رؤسا و بزرگان جابجایی امور آموزشی امور عمرانی اشتغال به تجارت امور زراعی ارسال کالا امور مربوط به حرز 🌎🔭👀 ‌‌ 🚘 مسافرت مکروه است. 👶 زایمان نوزاد پاک و روحیات پاکی دارد. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب دوشنبه) فرزند حافظ قرآن گردد. ان‌شاءالله 🌎🔭👀 💇‍♂ اصلاح سر و صورت باعث روبراه شدن امور می‌شود. 🩸 حجامت، فصد، خون‌دادن باعث نشاط می‌شود. 🔵 ناخن گرفتن روز مناسب و دارای برکات خوبی است از جمله قاری و حافظ قرآن گردد. 👕 بریدن پارچه روز بسیار مناسب و موجب برکت می‌شود. 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب دوشنبه) دیده شود، تعبیرش از آیهٔ ۲۳ سوره مبارکه مؤمنون است. ﴿﷽ لَقَد أرسَلنَا نُوحًا إلیٰ قَومِهِ فَقٰالَ یَا قَوم...﴾ خواب بیننده را از جانب بزرگی، خیر و خوبیِ باور نکردنی برسد. مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌎🔭👀 📿 وقت استخاره از طلوع فجر تا طلوع آفتاب از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز دوشنبه «یا قاضی الحاجات» ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه «یا لطیف»، موجب یافتن مال کثیر می‌گردد. 🌎🔭👀 ☀️ ️روز دوشنبه متعلق است به: 💞 امام‌حسن علیه‌السلام 💞 امام‌حسین علیه‌السلام اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز دوشنبه پایان می‌یابد. 💞 سلامتی و تعجیل در فرج علیه‌السلام صلوات «اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ» 🌺 🌎🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} موسیقی، انسان را بی‌غیرت می‌کند! 🎤استاد شیبانی‌فر؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥زندگی وسط مصیبت بزرگ/ وقتی کلمات اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام را می‌خوانیم، معمولاً یکی از بزرگ‌ترین مشکلات و مصیبت‌های ایّام غیبت را ارتداد اکثر قائلین به امامتِ امام‌ زمان علیه‌ السّلام بیان می‌فرمایند، یعنی در زمان غیبتِ امام‌ عصر علیه‌ السّلام، بیشترِ شیعیان باور خود نسبت به آن حضرت را از دست می‌دهند! 📚کمال‌الدّین و تمام‌النّعمه ج۲ ص۳۷۸ استاد شیخ مجتبی اسکندری؛
حرم
.💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 #حرمت_عشق 💞 قسمت ۲۶ هرچه بیشت
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞 قسمت ۲۷ ٧فروردین گذشت... عروسی یاشار هم تمام شده بود. حالش هیچ خوش نبود.رفتن به خانه اقابزرگ هم دردی دوا نمیکرد.! روز به روز بیشتر مطمئن میشد... هنوز نوروز تمام نشده بود. باید کاری میکرد.! ترسید که دیر شود..ادمی نبود که کاری کند.به بزرگتری که داشت،به پدر و مادرش که قائل بود.باید به خواستگاری میرفت.اما چطور..!راضی نمیشدند..! در این مدت فخری خانم..همه فامیل را خبردار کرده بود..!که پسرکش هیچ دختری را نمیخواهد،الا ریحــــانه..! که تمام دختران را کنار گذاشته، الا ریحــــانه..! حالا دیگر همه فهمیده بودند.عروسی یاشار که بود....اینهمه مراقب عمو محمد بود که چیزی کم و کسرنداشته باشد.مدام به مادرش سفارش طاهره خانم را کرده بود... ❣ بود کارهایش.دست دلش برای همه رو شده بود. دیگر کسی نبود که نداند... از فامیل، از اهل محل، از رفقایش که درهیئت بودند، از کسبه و بازاری ها، از رفقایش درپایگاه، همه فهمیده بودند.مادرش همه را خبر دار کرده بود که . اما روز به روز بدتر میشد. فخری خانم چند روزی یکبار... همه را جمع میکرد،به دورهمی و مهمانی.اما نقل مجلسشان بود که چه کنند. مادرش چه ها که نکرد....! که یوسف خام است و بی تجربه...! که دخترمحمد بدرد یوسفش نمیخورد...! حاضر بود پول ها خرج کند...! تا یوسفش سرعقل بیاید...! هرچه مادر بگوید انجام دهد.....!!!! اما دل یوسف گیر بود.ولی درکش نمیکردند..! چیزی به ذهنش رسید... ، برایش مثل یک مثل های یک درخت خیلی تندمند، بود. بود. گرچه درهیچ مهمانی ای شرکتش نمیدادند، اما کم کم 👈بخاطر همین ارث👉 و عروسی یاشار و سمیرا، را سعی میکردند حفظ کنند. هنوز کمی حرمت قائل بودند.!! تنها کسی که هنوز کمی حرفش خریدار داشت آقابزرگ بود.شاید حرفهایش افاقه میکرد. 👈باید از این، آقابزرگ استفاده میکرد، ، آقابزرگ را باید برمیگرداند. به خانه آقابزرگ رفت... تا کند...! که زنگ بزند به مادرش.که مجلسی برگذار شود. که خانم بزرگ هم میانه کار را بگیرد.. باید کاری میکرد تا مرحمی شود برای قلب بی قرارش.. تلاشهای یوسف به نتیجه رسید. مهمانی را روز ١٣ فروردین گذاشتند. که آقابزرگ حرف بزند با پسرش با عروسش، شاید گره از این مشکل باز شود! این اولین جلسه بود با حضور خانواده عمومحمد و کوروش خان. خانم بزرگ.... غذا، درست کرده بود.هرچه بود بعد از سالیان سال بود که همه مهمانش بودند. خوشحال بود و سرحال.همه کارها را از چند روز قبل انجام داده بود. با اینکه همه نوه هایش را دوست میداشت، اما «یوسف و ریحانه» برایش چیز دیگری بودند.. آقابزرگ... میدید برگشته اش را. میدید رعایت و بزرگتری را. میفهمید که «بعد از ٢٠ سال» کم کم برمیگشت... یوسف انرژی مضاعفی پیدا کرده بود...گرفتن تمام خریدها از اصغراقا.. تمیز کردن حیاط،..آماده کردن تخت،.. حتی درست کردن درب حیاط که قفلش خراب شده بود.. آقابزرگ.... نگاهی به خانم بزرگ میکرد.و نگاهی به نوه اش، و لبخند میزد.. یاد جوانیش افتاده بود.. _اخ... کجایی جوااانیییی.... ادامه دارد... ✨✨💚💚💚✨✨ ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞 قسمت ۲۸ روز موعود فرارسید.... ١٣ فروردین بود. خانواده عمو محمد زودتر رسیده بودند. و بعد کوروش خان. یاشار و سمیرا حاضر نشدند بیایند.یوسف گل و شیرینی خریده بود. یک دسته گل نرگس خرید. شیرینی را به مادرش داد و گل را خودش. چنان ذوقی در دل داشت که فقط خدا میدانست. بعد از غذا... همه روی تخت نشسته بودند. آقابزرگ باکمک یوسف، چند تخت کنار هم گذاشت. آقابزرگ روی صندلی مخصوصش نشسته و عصا را بحالت عمود گرفته بود. خانم بزرگ هم صندلی اش را کنار همسرش قرار داد. کوروش خان لبه تخت نشست. گره خشک و سنگینی به پیشانی داشت.فخری خانم، با دلخوری و غصه نشست. یوسف با هزار امید، کنار پدرش نشسته بود. زیر لب ذکر میگفت.دستش را روی پای پدرش گذاشت. _بابا خواهش میکنم، امشب بذارین آقابزرگ حرفش رو تا اخر بزنه بعد.. بعد هرچی شما بگین من نه نمیارم. کوروش خان نگاهی سراسر خشم به او انداخت و سکوت کرد. عمو محمد سکوتی عمیق کرده بود. و نگاهش به زمین بود. طاهره خانم نگران از آینده و آبروی دخترکش، آرام در کنار همسرش نشسته بود. ریحانه پر از استرس و دلهره فقط از ته دل حرف میزد.«خداجونم هرچی هس، هر چی تو هس همون بشه.» مرضیه و علی کنار هم. با لبخند نشستند. آقابزرگ شروع کرد... روحیه جوانیش برگشته بود.خوشحال و سرحال بود.حس و که به او برگردانده شده بود، را مدام ابراز میکرد. با زبان بی زبانی از یوسف تشکر میکرد. که اگر یوسف نبود، حتی مردنش هم کسی باخبر نمیشد! که اولین بار است بعد حدود ٢٠ سال همه به خانه اش رفتند..! که او را حساب کرده بودند..! آقابزرگ _همگی خیلی خوش آمدید.خوب کاری کردید اومدید. دل منه پیرمرد رو شاد کردید.اول لطف خدا و بعد مردونگی یوسف بود که کم کم همه چیز داره میاد سرجای اولش. یوسف باشرم دوزانو نشسته بود. نگاهش میخ آقابزرگ بود. آقابزرگ_ کوروش وقتی فخری خانم رو انتخاب کرد. ما به انتخابش احترام گذاشتیم. نظرمونو گفتیم. اما آخر کار تصمیم رو گذاشتیم بعهده .این مقدمه رو گفتم که اینو بگم. ما اینجا جمع شدیم که تکلیف دوتا جوون رو روشن کنیمـ.. کوروش باخشم وسط حرف پدرش پرید. _ولی اقاجون من راضی نیستم.! به خود یوسف هم گفتم من بهیچ عنوان راضی نیستم. براش هم هیچ کاری نمیکنم. آقابزرگ_اجازه بده بابا...! هنوز حرفم تمام نشده. فخری خانم با تمام دل پری که داشت بلند گفت: _آقاجون، درست میگه کوروش خان، منم راضی نیستم. علی بالبخند به یوسف نگاه میکرد. یوسف با ناراحتی،... نگاهی به همه کرد. کاش میتوانست کاری کند. تپش قلبش بیشتر از حد بود.اما این ضربان با بقیه مواقع فرق داشت. چنان زیاد، طوری که خودش صدایش را میشنید. باغصه به ریحانه اش کرد، که به جایی نامعلوم خیره شده بود.غم را در چهره اش می دید. باخجلت و شرمندگی، نگاهش را گرفت. آقابزرگ باز عصایش را به زمین زد. _من هنوز حرفم تموم نشده. بعد رو کرد به پسرش کوروش. _با محمد مشکل داری؟! اونم بخاطر اتفاقی که بیشتر از ٢٠ سال پیش افتاده.!؟ خودت میدونی اون فقط یه اتفاق بوده.!!.. پس دلیلی نداره اون رو با این موضوع یکی کنی.! یا مشکل جریان شراکت تو و سهراب و آقای سخایی هست.. ؟! همه در سکوتی محض بودند. کسی حرفی نمیزد... ادامه دارد... ✨✨💚💚💚✨✨ ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚
ای ولی عصــــــــر و امام زمان ای سبــــب خلقت کون و مکان حجّت حــق حامیِ دین العجل شیعه گـــــــــرفتارُ ببین العجل ای بـــــــــه ولای تـــو تولّای ما مهـــــــر تـــــــو آیینهٔ دلهای ما تا تـــــو ز ما روی نهان کرده‌ای غم بـه دل پیر و جوان کرده‌ای ما که نداریم به غیر از تو کس ای شه خوبان تو به فریاد رس جهت سلامتی و تعجیل در فرج موفور السّرور ولیّ امر مسلمین جهان، یگانه وارث غدیر، آقا صاحب العصر و الزّمان، حضرت بقیّة اللّه الاعظم، مهدی موعود، عجّل اللّه تعالیٰ فرجه الشّریف، صلوات بر محمّد و آل محمّد🌷
برعمر و دار و دستش لعنت
‏عکس از منتظر
: 💎 راه های زیاد شدن رزق 💎 ✅شستن دست ها قبل و بعد غذا✅ 💎امام صادق علیه السلام فرمودند: شستن دست ها قبل و بعد غذا فقر را از بین می برد. راوی عرض کرد: فقر را از بین می برد؟؟ حضرت فرمودند: بله. 💎امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که دوست دارد خیر خانه اش زیاد شود هنگام غذاخوردن، دستانش را بشوید. 💎امام صادق علیه السلام فرمودند: شستن دست ها قبل و بعد غذا رزق را زیاد می کند و روایت شده است که رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمودند: شستن دست قبل غذا فقر را از بین می برد و آخر غذا همّ و غم را از بین می برد. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ : يَا أَبَا حَمْزَةَ الْوُضُوءُ قَبْلَ‏ الطَّعَامِ‏ وَ بَعْدَهُ يُذْهِبَانِ الْفَقْرَ قُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَذْهَبَانِ بِالْفَقْرِ فَقَالَ نَعَمْ يَذْهَبَانِ بِهِ. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكْثُرَ خَيْرُ بَيْتِهِ فَلْيَتَوَضَّأْ عِنْدَ حُضُورِ طَعَامِهِ. عَنْ أَبِي عَوْفٍ الْبَجَلِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ‏ الْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ يَزِيدَانِ فِي الرِّزْقِ. وَ رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله قَالَ: أَوَّلُهُ يَنْفِي الْفَقْرَ وَ آخِرُهُ يَنْفِي الْهَم‏ . الكافي ج‏6 ؛ ص290 :.