فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
● هشدار خیلی خیلی مهم جدی بگیرید و تا می توانید نشر دهید!
اگر وای فای خانه شما، و یا دیتای تلفن همراه شما همیشه روشن هست، پس حتما ببینید!
#کانال_جذاب_حرم
@haram110
ابراز خشونت در محیط خانه نشان دهنده قدرت شما نیست بلکه از نظر روانی کاملا نشان دهنده ضعف است!
قدرت بازو، صدای بلند و... وقتی نشانه قدرت است و ایجاد جذابیت می کند که در راستای حفظ امنیت خانواده از آن بهره بگیرید، در محیط خانواده حفظ آرامش، بردباری و تواضع شما نشان میدهد تا چه حد قدرتمند هستید!
روش انتقاد کردن صحیح
اگر میخواهید از همسرتان یا از افراد دیگر انتقاد کنید ، آن را در بین دو عبارت مثبت قرار دهید.
به این صورت
✅ جمله مثبت + جمله منفی + جمله مثبت
مثال:
👈 تو مرد سخت کوشی هستی ، اگر چه ما را به تفریح و بیرون نمی بری ، اما به نیازهای منزل حساسی.
👈 تو خیلی مهربونی ، اگر چه به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشوم ، ولی می دونم دوستم داری.
👈 تو آشپز بی نظیری هستی ، اگر چه برنجت امروز شور شده ، اما خورشتت معرکه هست.
👈 تو خیلی برای بچه ها زحمت میکشی ، هرچند که دائما در درس دادن اونها در خانه داد میزنی که من رو عصبانی میکنه ، اما می دونم که تو در مورد بچه ها ، مسئولیت پذیرترین زنی هستی که من می شناسم.
قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت ، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده ، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
💘رایج ترین اشتباهات دوران شناخت
در ابتدای این بخش یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که آشنایی شرط لازم برای یک ازدواج موفق است، اما کافی نیست. کسب تجربه از والدین، به خصوص والد هم جنس، اطرافیان، مطالعه کتاب و شرکت در کلاس های آموزش پیش از ازدواج بسیار تاثیرگذار است. با این حال به برخی اشتباه های رایج در مرحله آشنایی و جلسات خواستگاری پرداخته می شود.
🔴همه سوالات شان را از یکدیگر نمی پرسند
در مرحله خواستگاری و آشنایی، بعضی دختر و پسرها به دلایل مختلفی از پرسیدن سوالات کافی اجتناب می کنند. افراد به 4 دلیل در این مرحله سوال نمی پرسند: 1- نمی خواهند صفات منفی از طرف مقابل شان بشنوند که به تبع آن، این فرصت ازدواج را از دست بدهند. 2- می ترسند از آن ها همین سوالات پرسیده شود. 3-به دلیل علاقه مند شدن به یکدیگر نمی خواهند جنبه عاشقانه رابطه شان از بین برود. 4- اصلا نمی دانند دقیقا باید چه سوالاتی بپرسند؟ این در حالی است که کلید شناخت دیگری، پرسیدن سوال از اوست چرا که هرچه افراد شناخت کمتری از خصوصیات و رفتار یکدیگر کسب کنند، در رابطه شان بیشتر دچار خشم و ناامیدی خواهند شد.
🔴دوست دارند خیلی زود متاهل شوند
افراد گاهی پیش از آن که به دقت بررسی کنند که طرف مقابل، آیا همسر مناسبی برای آن هاست یا نه؟ عجولانه به وی قول ازدواج می دهند یا فقط به ازدواج فکر می کنند یعنی تعهد را بر کفویت مقدم می دارند. بیشتر افرادی که دچار این اشتباه می شوند دوست دارند خیلی زود متاهل شوند و مجرد نمانند، از خواستگاری رفتن خسته شده اند یا از طرف والدین شان برای ازدواج تحت فشار هستند. زمانی یک ازدواج، موفق خواهد بود که هر 3 عنصر (علاقه، تفاهم و تعهد) را با هم و به همین ترتیب دارا باشد. ذکر این نکته مهم است که اگر دو نفر پیش از ازدواج هیچ علاقه ای به هم نداشته باشند و نسبت به هم هیچ حسی نداشته باشند پس از ازدواج هم بین آن ها علاقه ایجاد نمی شود.
🔴نشانه های جدی به شوخی گرفته می شوند
خطرناک ترین اشتباه در دوران آشنایی و جلسات خواستگاری، این است که چشم مان را به دلایل گوناگون بر نشانه هایی که در این مرحله از فرد و خانواده اش می بینیم، ببندیم. افراد نشانه ها را از طریق کم اهمیت و بی اهمیت نشان دادن، توجیه کردن و منطقی جلوه دادن و گاهی انکار کردن نادیده می گیرند؛ برای مثال گفتن این که «چون درس هایش سخت است، عصبانی مزاج است» یا گاهی مشاهده می کنیم که فرد، والدینش را علت مشکلات خود معرفی می کند و از این نشانه ها بدون تامل عبور می کنیم در حالی که احتمال دارد این فرد کلا مسئولیت پذیر نباشد و در این صورت نفر بعدی که انگشت اتهام شکست ها را سمت وی نشانه خواهد رفت، شما باشید. معمولا در بیشتر ازدواج های ناموفق، نشانه های هشداردهنده از همان ابتدا قابل مشاهده هستند؛ اما مورد توجه واقع نمی شوند. بنابراین هر گونه تردید در مورد ازدواج با فرد مقابل، به منزله تابلوی ایست است و لازم است تا زمانی که تردیدهایتان را حل نکرده اید، ازدواج نکنید. تردیدها هم از طریق گفت و گوی بیشتر، تحقیق و مشاوره گرفتن از بزرگ ترها و مشاوران متخصص قابل برطرف شدن است.
🔴به سرعت از باورها دست برمی دارند
در فرآیند آشنایی گاهی افراد به دلیل این که می خواهند نشان دهند کاملا با یکدیگر هم کفو هستند، به سرعت از باورها و ارزش هایشان دست می کشند تا ارتباط را حفظ کنند. درست است که سازش و کنار آمدن در زندگی لازم است؛ اما این مسئله مربوط به این مرحله نمی شود چرا که پیش از ازدواج شما به تنها فردی که تعهد دارید خودتان هستید. پس در این مرحله باید اگر نظرات متفاوتی با طرف مقابل تان دارید، به طور واضح و روشن بیان کنید.
🔴مطمئن هستند که می توانند طرف مقابل را تغییر دهند
یکی از باورهای رایج اما کاملا غلط که در میان دخترها شایع تر است، این است که با عشق و توجه می شود طرف مقابل را تغییر داد. دختران و پسران جوان تصور می کنند که بعد از ازدواج مشکلات کم می شود چراکه عشق و علاقه، طرف مقابل را قابل انعطاف خواهد کرد؛ اما شروع زندگی مشترک آغاز استقلال افراد از خانواده هایشان و به دوش کشیدن مسئولیت های زندگی مشترک است و همین مسئولیت ها به طور طبیعی، دختر و پسر را با مشکلاتی مواجه می کند
علائم رابطه ی مشکل دار فرزند و والدین کدامند؟
( اگر هر یک از این علائم بیش از چهار یا پنج بار در هفته اتفاق می افتد)
فرزندتان هیچ پیامی مشابه علائم 5 گانه ی رابطه ی خوب که ذکر شد،
نمی فرستد.
در بیشتر موارد نسبت به فرزند خود عصبانی هستید.
یک مشکل کوچک به یک مسئله ی بزرگ تبدیل می شود.
با فرزندتان به شیوه ی طعنه آمیز، موعظه کننده، توهین آمیز یا برچسب
زدن صحبت می کنید.
اغلب فرزندتان را تنبیه بدنی می کنید.
فرزندتان اغلب با شما مخالفت می کند
و داد می زند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
🥀🕊🥀🕊🥀
🕊🥀🕊
🥀
🌷بسم الله الرحمن الرحيم🌷
#آشنايي با قرآن كريم
#ويژه كودكان و نوجوانان
بخش اول،جزء سي
🌿سوره نباء🌿
سوره نَبَاء در مكه نازل شده است و چهل آيه دارد.نباء به معني خبر است.نام اين سوره از دومين آيه اين سوره گرفته شده است.
چه خبر است؟
پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آلِه زماني به پيامبري مبعوث شد كه مردم از پرستش خداي يگانه دست برداشته بودند و به جاي او بت هاي بي جان را ستايش مي كردند.آنان حتي خانه كعبه را به بتخانه تبديل كرده بودند.حضرت محمد صلّي الله عليه و آلِه مردم را به خدا پرستي دعوت كرد و از آنان خواست كه از پرستش بت ها دست بردارند و خداي يگانه را بپرستند؛ خدايي كه بازگشت همه به سوي اوست و در روز قيامت،تمام مردم در پيشگاه او حاضر مي شوند.
🗒منبع:مجموعه آشنايي با قرآن كريم براي نوجوانان؛فرزانه زنبقي
نشر تاريخ و فرهنگ
🥀
🕊🥀🕊
🥀🕊🥀🕊🥀
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
4_5827740591642904691.mp3
4.33M
❤️ #دین_زیباست
⏱ کلاسهای سهدقیقه ای برای نوجوانان
جلسه 33
پاسخ به این سوال را هر نوجوان شیعه باید بداند :::
آیا پیامبر بیسواد بودند؟!
#امی
#پیامبر
🔴 چهار دستور پزشکی مهم 👇
✍ حضرت امام على عليه السلام در سفارشى به فرزند خود امام مجتبى عليه السلام فرمودند:
🔻فرزندم ! آيا چهار نكته به شما نياموزم كه با رعايت آنها از طبابت بى نياز شوى؟ عرض كرد: چرا، اى امير مؤمنان.
حضرت فرمودند:
①تا گرسنه نشده اى غذا نخور ،
②تا اشتها دارى از غذا دست بكش ،
③غذا را خوب بجو ،
④قبل از خوابيدن قضاى حاجت كن .
اگر اين نكات را رعايت كنى ، از طبابت
بى نياز مى شوى .
📚 الخصال ، ص 229
🔴زباله ها را در خانه نگه ندارید.
✍پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
زباله را شب در خانه هاى خود نگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل كنيد؛ زيرا زباله نشيمنگاه شيطان است.
📚 من لا يحضره الفقيه ج ۴، ص ۵،
💢 پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم:
زباله را پشت در ( حياط ) جمع نكنيد؛ زيرا كه لانه شيطان مى شود.
📚 محاسن، ص ۶۲۴،
حرم
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_بیس
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_بیست_وهفتم🎬
منوچهر سال شصت و هفت مسئول پادگان بلال کرج شد. زیاد میومد تهران و می موند. وقتی تهران بود صبحا می رفت پادگان و شب میومد...
《نگاهش کرد... آستین هاش را زده بود بالا و می خواست وضو بگیرد. این روز ها بیشتر عادت کرده بود به بودنش. وقتی میخواست برود منطقه، دلش پر از غم میشد. انگار تحملش کم شده باشد. منوچهر سجاده اش را پهن کرد. دلش میخواست در نماز ها به او اقتدا کند، ولی منوچهر راضی نبود. یک بار که فهمیده بود فرشته یواشکی پشتش ایستاده و به او اقتدا کرده، ناراحت شد. از آن به بعد گوشه ی اتاق می ایستاد، طوری که کسی نتواند پشتش بایستد!
چشم هایش را بسته بود و اذان می گفت.
به (حی علی خیر العمل) که رسید، فرشته از گردنش آویزان شد و بوسیدش!!
منوچهر (لا اله الا االله)گفت و مکث کرد...!
گردنش را کج کرد و به فرشته نگاه کرد: عزیز من این چه کاری است تو میکنی؟
میگوید بشتابید به سوي بهترین عمل، آن وقت تو می آیی و شیطان می شوی؟
فرشته چند تار موی منوچهر را که روی پیشانی
خیسش چسبیده بود، کنار زد و گفت:به نظر خودم که بهترین کار را می کنم...!!!》
شاید شش ماه اول ازدواجمون که منوچهر رفت جبهه برام راحت تر گذشت، ولی از سال شصت و شیش دیگه طاقت نداشتم. هر روز که می گذشت وابسته تر می شدم. دلم میخواست هر روز جمعه باشه و بمون خونه.
جنگ که تموم شد، گاهی برای پاکسازی و مرزداری میرفت منطقه. هربار که میومد لاغرتر و ضعیف تر شده بود. غذا نمیتونست بخوره...
میگفت: "دل و رودم رو میسوزونه."
همه ی غذاها به نظرش تند بود. هنوز نمیدونستیم شیمیایی چیه و چه عوارضی داره...
دکترا هم تشخیص نمیداد. هر دفعه می بردیمش بیمارستان، یه سرم میزدن و دو روز استراحت میدادن و میومدیم خونه...
اون سالها فشار اقتصادی زیاد بود. منوچهر یه پیکان خرید که بعد ظهرا باهاش کار کنه، اما نتونست. ترافیک و سر و صدا اذیتش میکرد. پسر عموش، نادر، توی ناصر خسرو یه رستوران سنتی داشت.
بعد ظهرا از پادگان میرفت اونجا، شیر میفروخت.
نمیدونستم، وقتی فهمیدم، بهش توپیدم که چرا این کار رو میکنی؟
گفت: "تا حالا هر چی خجالت شماها رو کشیدم بسه...
پرسیدم: "معذب نیستی؟"
گفت: "نه، برای خونوادم کار میکنم."
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
💍
💞💍
💍💞💍
حرم
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_بیس
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_بیست_وهشتم🎬
درس خوندن رو هم شروع کرد. ثبت نام کرده بود هر سه ماه، درس یه سال رو بخونه و امتحان📝 بده. از اول راهنمایی شروع کرد. با هیچ درسی مشکل نداشت الا دیکته....!
《کتاب فارسی را باز کرد و چهار پنج صفحه ورق امتحانی پر دیکته گفت. منوچهر در بد خطی قهار بود!
گفت:حالا فکر کن درس خوانده ای. با این خط بدی که داری معلم ها نمی توانند ورقه ات را صحیح کنند!
گفت: یاد می گیرند...!
این را مطمئن بود. چون خودش یاد گرفته بود نامه های✉️ او را بخواند «وقت» را «فقط» بخواند و «موش» را «مشت» و هزار کلمه ی ديگر که خودش میتوانست بخواند و فرشته....!!!
غلط ها را شمرد، شصت و هشت غلط...!
گفت:رفوزه ای!
منوچهر همان طور که ورق ها📑 را زیر و رو می کرد و غلط ها را نگاه می کرد، گفت: آن قدر می خوانم تا قبول شوم.
این را هم می دانست منوچهر آن قدر کله شق بود که هر تصمیمی می گرفت به پاش می ماند...》
صبحا از ساعت چهار و نیم می رفت پارك تا هفت درسمی خوند. از اون ور می رفت پادگان و بعد پیش نادر. کتاب و دفترش📚 رو هم می برد تا موقع بی کاری بخونه...
امتحان که داد دیکته شد نوزده و نیم.کیف می کرد از درس خوندن...! اما دکترا اجازه ندادن ادامه بده...
امتحان سال دوم رو می داد و چند درس سال سوم رو خونده بود که سر دردهای شدید گرفت. از درد
خون دماغ میشد و از گوشش خون می زد. به خاطر ترکش هایی که توی سرش داشت و ضربه هایی که خورده بود، نباید به اعصابش فشار می آورد...
بعضی از دوستاش می گفتن (چرا درس می خونی؟ ما برات مدرك جور می کنیم. اگه بخوای می فرستیمت دانشگاه)
این حرفا براش سنگین میومد. می گفت: دلم میخواد یاد بگیرم. باید یه چیزی توی مخم باشه که برم دانشگاه. مدرك الکی به چه دردی میخوره؟
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
💍
💞💍
💍💞💍