حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پي
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
#پيرامون_فرزندان_حضرت (ع): 🌸🌸
#بخش_چهارم
و سپس گفت: سليمان! آيا مى دانى نام من چيست؟ گفتم آرى، يا امير المؤمنين.
گفت: نامم چيست؟ گفتم: عبد اللَّه المنصور بن محمّد بن على بن عبد اللَّه بن العباس بن عبد المطّلب. گفت: درست گفتى. تو را به خدا و خويشاوندىام به پيامبر (ص) سوگند مى دهم به من بگو از همه فقها چه قدر از على فضيلت روايت كرده اى و اين فضايل چه قدر است؟ گفتم: اندكى، يا امير المؤمنين! حدود ده هزار حديث يا بيش تر. گفت: اى سليمان! دو حديث در فضايل على (ع) به تو مى گويم كه همه احاديثى را كه از همه فقها روايت كرده اى مى خورند، اگر هم اكنون سوگند بخورى كه آن دو را به هيچ يك از شيعيان روايت نكنى برايت خواهم گفت. گفتم: سوگند نمى خورم، ولى به هيچ كس نخواهم گفت. پس گفت: من از بنى مروان فرارى بودم و در همه شهرها مى گشتم و به وسيله حبّ و فضايل على بن ابى طالب (ع) به مردم نزديك مى شدم و آنها به من آب و خوراك مى دادند و به ديدن من مى آمدند و بزرگم مى داشتند و خدمتم مى كردند تا آن كه به بلاد شام وارد شدم. آنها در حالى صبح مى كردند كه به على (ع) در مساجدشان لعن مى فرستادند، زيرا همه آنها از خوارج و اصحاب معاويه بودند. پس روزى وارد مسجدى شدم در حالى كه از آنها در دل متنفّر بودم. نماز بر پا شد و من نماز ظهر را خواندم و جامه اى پوسيده بر تن داشتم، پس چون امام سلام كرد بر ديوار تكيه داد در حالى كه همه اهل مسجد حضور داشتند. من هم نشستم و هيچ كس را نديدم كه با احترام از امام جماعتشان سخن بگويد. ناگاه دو كودك وارد مسجد شدند. چون امام جماعت چشمش به آن دو افتاد گفت: وارد شويد، درود بر شما و آن كه شما دو را به نام آن دو ناميد، به خدا سوگند شما را به نام آن دو نناميد مگر به سبب حبّ محمّد و آل محمّد.
پس ناگاه ديدم يكى از آن دو حسن و ديگرى حسين ناميده مى شد. با خود گفتم: امروز به نيازم دست مى يابم و لا قوّة الّا باللَّه. جوانى كنار من نشسته بود، از او پرسيدم: اين شيخ كيست و اين دو كودك كيانند؟ او در پاسخ گفت: اين شيخ پدر بزرگ آن دوست و در اين شهر هيچ كس جز او على را دوست ندارد و از همين رو آن دو را حسن و حسين ناميده
📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۰۹
است. (۱) شادمان برخاستم و در آن هنگام مصمّم بودم كه از مردان نترسم. نزديك شيخ رفتم و گفتم: آيا مى خواهى حديثى به تو بگويم كه چشمت بدان آرام گيرد؟ گفت: چه نيازى بدان دارم! اگر تو چشم مرا آرام گردانى من نيز چشم تو را آرام گردانم. گفتم: پدرم به نقل از جدّم و او به نقل....... #ادامه_دارد
~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
#اللهم_ارزقنا_ڪربلاء
امام صادق علیه السلام
هر کس زیارت قبر حسین علیه السلام را بدون علت ترک کند ، پس او از اهل آتش است .
📚 کامل الزیارات ، ص ۳۵۶ ، ح ۵
@haram110
YEKNET.IR لشکر ارباب راه افتاده-narimani.mp3
7.85M
🔳 #زمینه احساسی #اربعین
🌴لشکر ارباب راه افتاده
🌴گذرا به در خونه شاه افتاده
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌 #پیشنهاد_ویژه
@haram110
مداحی آنلاین - باید که اربعین کنارت باشم - بنی فاطمه.mp3
7.02M
🔳 #واحد احساسی #اربعین
🌴هر جای دنیا هم باشم میدونی
🌴باید که #اربعین کنارت باشم
🎤 #بنی #فاطمه
👌فوق زیبا
@haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️نگاه مادرانه امام رضا(ع) به شیعیان گنهکار
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
📡 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
@haram110
مرحوم حاج اسماعیل دولابی :
می گویند مردی که مورد رحمت زنش قرار می گیرد ، عرش خدا را سیر می کن و راه برایش باز می شود . یعنی وقتی زنش ترحم کند و بگوید : این مرد من هم زحمتکش است و هم اخلاق خوبی دارد و چیزی به من نمی گوید. و مرتب دور هم بنشینند و از همدیگر تعریف کنند ، ملکه شان بشود و راه برایشان باز می شود و قافله ای خدایی می شوند.
#همسرداری
🌸 @haram110
حرم
#سلسله_احادیث_اهل_بیت_علیهم_السلام_در_باب_روابط_زناشوئی ❣️رابطه ی #جنسی یکی از زیباترین بخش های ازد
#سلسله_احادیث_اهل_بیت_علیهم_السلام_در_باب_روابط_زناشوئی
❣️رابطه ی #جنسی یکی از زیباترین بخش های ازدواج است که در دین مبین اسلام و در احادیث و روایات بسیاری بر چگونگی رابطه ی صحیح جنسی تاکید شده است.
در این سری از مطالب ،مجموعه احادیث گرد آوری شده از ائمه اطهار و پیامبر اسلام ( ص) در مورد #آمیزش_جنسی_صحیح را برای شما گردآوری کرده ایم .امیدواریم راهگشای شما باشد .
1️⃣هر کار از راه خود به انجام رسد نیکوست. آمیزش با همسر نیز باید از طریق معمول صورت پذیرد تا آرامش جنسی و روانی حصل آید. نزدیکی با او از پشت، به شدت مکروه، نامیمون و غیر بهداشتی است.
📕(پیامبر اکرم(ص)، همان)
2️⃣گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید، با او گفتگو کنید، کلمات سوزان و عاشقانه رد و بدل کنید، یکدیگر را در آغوش بفشارید، عشق بازی با همسر؛ سرگرمی مومن است.
📕(پیامبر اکرم(ص)، همان ص۸۲)
3️⃣هم آغوشی را برای آخر شب بگذارید، زیرا برای بدن مناسب، برای فرزنددار شدن امیدوارتر و فرزند عاقلتر خواهد شد.
📕(امام رضا(ع)، سفینه البحار، همان)
°•کپی با ذکر #صلوات آزاد است•°
🍃🌸🍃
🍃 @haram110
هدایت شده از حرم
🎀💫🎀
💫🎀
🎀
✍🏻: #اسلامآنلاین♻️
#حجاب_حسینی💫
گذاشتن پست به ظاهر خیلے ڪار ساده وآسانی هست..📲
هرڪس هرچه دوست داشت میزاره...💟
هرکلیپے..🎥🔞⛔️
هر عکسے..📸📵
هر متنے..💬❌
هر فیلمے...📛🎥
.....
ومتاسفانه خیلے از جوانها ونوجوانها پیجشان پر از انواع ڪلیپهای ترانه وموسیقے و رقص وووو هست..❌🙈
وافتخار هم میڪنند...
لحظه به لحظه استورے میگذاره پشت فرمان ماشین وترانه وموسیقی هم باااااااز.... گوش شیطان را هم کرمیڪند...!!🙉🤳
زندگے بدون هدف....!!
فقط عڪس بگذارند..
پست بگذارند..
استوری بگذارند...🤦♂
اونم با گناه ومعصیت...!!!
ڪاش پستهای آموزنده
ڪاش مطالب مفید...✅
ڪاش...👌📲
دلخوش وسرمست....😎😅
اما ناگهان خبرمیرسد ..📣📣
🔈انالله وانالیه راجعون🔉
فلانے فوت شد....
ناگهان... یهویی...😐
سری به پیجش در #اینستگرام میزنے مے بینے پر از ڪلیپهای ترانه وموسیقے ورقص وآواز وووو...🎵📵
اثرے از #یاد_الله..♥️
#نام_الله...🍃
دین وایمان #قرآن وذکر وآیات و احادیث✨
درپیجش نیست.!!🚫
همه پستهاے بیهوده🍂
این پیج براے همیشه پرونده اش بسته میشه
یاهمه محتویاتش دربرابر #الله روز قیامت باصاحبش حاضر میشود...👌
پس خواهرم برادرم
جوان عزیز نوجوان عزیز..
فراموش نڪن پیج تو #صندوق_اعمالت هست..
دربرابر هرپستے،
هرڪلیپے،
هرمطلبے ڪه میگذارے تومسئول هستے❗️❗️
ببین براے بعدازمرگت چه پس انداز ڪرده ای...📝
ومرگ هم خبر نمیڪند ...
ناگهانے میاد...
پشیمانی بعدازمرگ دیگه هیچ سودی ندارد..😔😐
الان سرے بزن به #پیجت خودت ببین وقضآوت ڪن..
خودت، خودت را محاسبه ڪن...
قبل از اینڪه مرگت فرارسد وازتوڪاری برنیاید.!🤚
🔴 خواص شگفت انگیز حنا 👇
✍قَالَ رَسُولَ اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: الحِنّاءُ خِضابُ الإِسلامِ ؛ يَزيدُ فِي المُؤمِنِ عَمَلَهُ، ويَذهَبُ بِالصُّداعِ، ويُحِدُّ البَصَرَ، ويَزيدُ فِي الوِقاعِ، وهُوَ سَيِّدُ الرَّياحينِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ.
🔰حنا، خضاب اسلام است؛
بر عمل مؤمن مى افزايد،
سردرد را از ميان مى بَرَد،
چشم را تيزبين مى كند،
قدرت آميزش را افزون مى سازد،
و مِهترِ گياهان خوشبو در دنيا و آخرت است.
📚 بحارالانوار، ۶۲/۲۹۹
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
⇦ #نـوستـالـژی ⇩⇩⇩
بچه نبودیم که ما، برّه بودیم
صبح خروسخوان همچین آروم، بدون نق و نوق از خواب بیدار میشدیم و صبحونه خورده و نخورده، یه مسافت چند صدمتری را پیاده گز میکردیم تا مدرسه ...
سرویس کجا بود؟
تازه اون سالها سرد هم بود
یه کاپشن خرسک و یه کیف صد کیلویی و دستهای لبو شده از سرما
تو مدرسه هم برّه بودیم
از ترس ناظم همچین رو خط سفید ده سانتی وامیستادیم که یه سانت از کفشمون از خط بیرون نمیزد
بازیمون چی بود؟
طناب بازی و لِی لِی و توپ بازی
صبح لِی لِی...
ظهر لِی لِی...
شب لِی لِی...
خلافمون چی بود؟
پنج تومن میدادیم بابای مدرسه
یه تیکه پلاستیک مچاله میذاشت کف دستمون، یه قاشق هم قره قروت چرک صد سال مونده میریخت روش
ما هم با لذت، دِ بِلیس، یا فوق فوقش، فوت فوتک میخریدیم، که عبارت بود از دو ممیز سه دهم گرم آرد نخودچی مخلوط با شکر، تو یه پلاستیک چهار سانتی که به طریقه فوق امنیتی مهر و موم و منگنه کاری میشد، با یه نِی کوچولوی نارنجی کنارش
البته این فوت فوتک رو بیشتر مواقع نمیخوردیم
نگه میداشتیم که فوت کنیم تو سر و کلهٔ مُخبرِ کلاس که چُغُلی همه رو میکرد.
ظهر که میشد، همون مسافت طولانی رو برمیگشتیم خونه
دستشویی ها مثل الان نبود،
ورِ دل آشپزخونه!
یا تو حیاط بود، یا تو راهرو...
دست و رومون را میشستیم و ایضاً جورابامون رو، رو نرده پهن میکردیم
تازه میآمدیم تو، همچین برّههایی بودیم که همون بغل جاکفشی دفتر کتاب را پهن میکردیم و مینشستیم به مشق نوشتن
تموم میکردیم، برنامه فردا رو هم حاضر میکردیم.
مثل الان نبود که خاله و عمه یه دست بچه رو ماساژ میدن
عمو و دایی اون یکی دست رو
تا بچه چهار خط به آخر رو بنویسه
اینقدر مشق مینوشتیم که گوشه انگشت وسطی قلمبه بود همیشه، میخچه وار
بوی نهار دل میربود
ولی باید صبر میکردیم تا بابا بیاد
همه با هم غذا بخوریم
تنهایی خوردن و جدا جدا خوردن نداشتیم
والا جرات اُلیورتوئیست رو هم نداشتیم
بگیم ما گرسنمونه، باید صبر میکردیم
الان اگه بود میشد، مصداق بارز کودک آزاری، ولی اون موقع درس صبر بود واسه ما
غذا هم هر چی بود
آبگوشتی، کوفته ای، لوبیا پلویی
هر چی بود میذاشتن سر سفره
مثل الان نبود که مامانها هی بگن:
الهی دورت بگردم، فدات بشم
مرغ نمیخوری؟ کباب بخور...
دوست داری زنگ بزنم پیتزا برات بیارن
مادر قربونت بشه!
هرچی بود میخوریم
خدا رو هم شکر میکردیم.
الان که به نسل جدید نگاه میکنم
میبینم ما هنوزم همون برّههای مظلوم و بیدفاع و البته معصومی هستیم، که هنوز که هنوزه تو چنگال زندگی لِی لِی میکنیم.
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰