🔻ثبت نام قرعه کشی فیش غذای تبرکی
حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام
🔺 میهمانی سفره پرخیر و برکت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام، آرزوی هر زائر عزیزی است. امیدواریم مهمانی سفره پرخیر و برکت آن حضرت نصیب شما و خانواده محترم گردد.
🍛 علاقه مندان جهت شرکت در قرعه کشی فیش غذای تبرکی با مراجعه سایت آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام به آدرس ذیل مشخصات خود را ثبت نمایند.
📲 لینک ثبت نام: https://amfm.ir/ticket/
☑️ با توجه به استقبال بالای زائران عزیز از این طرح، پس از قرعه کشی، به افراد انتخاب شده، از طریق پیامک اطلاع رسانی خواهد شد.
☑️ در صورت انتخاب نشدن در قرعه کشی فیش غذای تبرکی در روزهای گذشته، امکان ثبت نام در قرعه کشی در روزهای بعد می باشد.
☑️ هر روز یک کد ملی قابل ثبت می باشد.
◾️▪️▫️▪️◾️
کانال حرم
@haram110
May 11
🔴🔵عذاب شمر ملعون در عالم برزخ:
علامه امینی رحمت الله ارادت خالصانه اے به اهل بیت عصمت و طهارت داشت؛ آقازاده محترم ایشان آقاے حاج شیخ رضا امینی نقل میکند:
پدرم در آخرین بیمارے؛ روے تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا؛ من این داغ و عقده ے دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده ام با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ پنج سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیرے بکنم. و این عقده دلم را به پایان برم.
و اینک یکی از رؤیاهای عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از رابطه مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم:
ایشان فرمودند: مدت ها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟
و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام را چگونه به او میدهد؟!
شب هنگام در عالم خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا؛ روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده ام.
دو کوزه نزد ایشان بود؛ فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود؛ که صفا و شادابی محیط و گیاهان؛ قابل بیان و وصف نیست.
کوزه ها را برداشته و رو به آن محل نهادم.آن ها را پر آب نمودم.حرکت کردم تا به خدمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاد ، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.دیدم کسی از دور به طرف من می آید. هرچه به من نزدیک تر میشود، هوا گرم تر میگردد،گویی این حرارت از آتش اوست.
در خواب به من الهام شده بود که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، وقتی به من رسید ، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی.
حمله شدید به من کرد و من ممانعت می نمودم دیدم اکنون کوزه ها را از دست من میگیرد ،آن هارا چنان به هم کوبیدم که کوزه ها شکسته و آب آن ها به زمین ریخت.
چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی آبی در آن ها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده.
درختان هم خشک شده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راهی ڪه آمده بود بازگشت، هرچه دور تر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول باز گشتند.
به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم ، حضرت فرمودند:
خداوند متعال این چنین شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می نوشید از هر زهری تلخ تر و از هر عذابی برای او دردناک تر بود، بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.
----------------------------------------------
📚 منبع:
یادنامه علامه امینی، ص ۱۳ و ۱۴ ، از کتاب های عذاب قبر
برزخ،پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ، ص ۱۲۵و ۱۲۶و ۱۲۷ ، نویسنده کتاب:
مهدی فربودی
📚 @haram110 📚
🔴🔵 مکاشفۀ آقانجفی قوچانی در حرم سیّدالشهداء علیه السلام:
▪️آمدم به صحن سیّدالشهداء علیه السلام همانطور به گوشه ای سرپا ایستاده بودم که بعضی از رفقا را ملاقات نمایم؛و ساعت دو به غروب بود.و در آن بین صدای ساعتی که در سر صحن سیّدالشهداء بود، بلند شد.
▪️وقتی که خوب گوش به صدای زیر او نمودم تا ده مرتبه اش تمام شد، دیدم به طور فصیح می گوید: «هل من ناصر... هل من ناصر... هل من ناصر...» تا ده مرتبه تمام شد.
▪️قشعریره (لرزه) در بدن ما حادث شده، گوش را تیز نموده که از کجا جوابی می رسد یا نه؟ و چشمها پر اشک شد که جواب دهی پیدا نشد...
▪️که یک مرتبه از صحن ابوالفضل صدای ساعت بزرگ او به صورت بم و کلفت بلند گردید: «لبّیک... لبّیک... لبّیک...» تا ده مرتبۀ او هم تمام شد؛
▪️اشکهای خود را پاک کرده گفتم: های بگردم وفاداریت را؛ باز تویی که جواب دادی. خوشحال شدم که هنوز ناصر هست و از خوشحالی باز اشکها بیرون شد.
📚 «سیاحت شرق» ص ۲۴۷
📚 @haram110 📚
✍جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر و ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»
#با_فروارد_کردن_پستها
#ما_را_حمایت_کنید😍
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
@haram110
i43.ogg
579.5K
#حرف_زشت_زدن_کودک
💟 💟 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#استاد_محسن_پوراحمد
🌹🍃 کانال حرم 🌹🍃
💓 @haram110
#صاحبنا🌱
مهربان من!...
من همانم که وقتى کوچک تر از حالا بود، فکرهاى زیادى در سَر داشت و دوست داشت از یارانَت شود!...
لباس رزم بر تن کند و همانى شود که مى خواهى!...
خوبِ من!... من همانم!...
گرچه روزگار گَردِ گُناه بر سَر و رویَم نشانده!
گرچه شاید دیگر لیاقت تو را نداشته باشم و گرچه ممکن است دلِ خوشى از من نداشته باشى!
اما
این را خوب مى دانم که دوستت دارم!...
از صمیم قلب به تو عشق مى ورزم
و تو را از خداى مهربان تمنّا مى کنم!...
فدایت شوم!...
فکر میکنم
این روز ها در کنار زائران جد مظلومتان باشید
و هم قدم با آنها...
هرکجا هستید؛
برایمان دعا کنید آقا،
که سخت محتاج دعای حجت خداییم!..
#اربعین...🏴
#یاس_فاطمی
...♡🍁♡...
Shoghe Hozoor(1).mp3
10.58M
#علی_فانی
🔳 شوق حضور...
✨به هوای حرم به امید کرم
بر روی لبم عجّل فرجه...
#اربعین...🏴
#یاس_فاطمی
...♡