eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
638 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حرم
🍀 🌿🖤 🖤 🍃 ▪️بعضی تا کربلا آمدند؛ و در فرصتِ تاریکی فانوس ها تاریکیِ ابدی را برگزیدند و رفتند! ◽️و بعضی درآخرین لحظات، به میدان عاشقی پیوستند. ✔️و امروز فرصت انتخاب توست... ✨به کدام سو روانه ای... ❣ ❣ 🖤 🌿🖤 🍃 @haram110
هدایت شده از حرم
🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 (عج) 💐تشرف آیت الله گلپایگانی و گرفتن سکه از صاحب الزمان (عج) شب جمعه ای مصادف شده بود با عرفه وآیت الله گلپایگانی خودشان را رسانده بود به کربلا، کنار صحن امام حسین علیه السلام یک جائی را پیدا کرده بود آنجا نشسته بود. حرم خیلی شلوغ و ازدحام زیاد بود. می فرمایند همانطور که مشغول ذکر بود فشار جمعیت آزرده اش کرده بود. دید که آقا سیدی خیلی خوش سیما بغل دستش ایستادند. به ایشان سلام کردند بعد فرمودند که :  آقا سید جمال الدین دوست داری بروی داخل حرم؟  آیت الله گلپایگانی عرض کردند: آقا دوست دارم اما نمی شود. فرمودند که بیا، دنبال آن بزرگوار راه افتادم. می گوید کوچه باز شد خیلی راحت، اصلاً فشاری نیست، ازدحامی نیست جمعیتی نیست. رسیدیم درب حرم، اذن دخول خواندند و آوردند مرا پای ضریح، زیارت خواندند.  خلاصه اش را عرض می کنم : آن آقا سید خوش سیما دست کردند در جیبشان و یک سکه ای به من دادند، گرفتم این را تو دستم، یکمرتبه دیدم ایشان نیستند.  جمعیت مرا پرت کرد از حرم بیرون، صحن هم ازدحام بود.  باز دوباره رفتم یک گوشه ای به زحمت پیدا کردم و خلاصه وضع هیأت لباسم بهم خورد و اما دستم را سفت نگه داشته بودم وقتی دستمو باز کردم، دیدم که یک سکه است و رویش نوشته شده یا صاحب الزمان فرزند ایشان می فرمودند: بابام به این سکه خیلی علاقه داشت، باید هم علاقه داشته باشد.  یک کیسه درست کرده بود مخصوص این سکه، این را گذاشته بود درون جیبش، هر وقت وضو می گرفت در می آورد می بوسید به چشمهایش می کشید هدیه آقا را، می گذاشت درون جیبش. می فرمودند: یکی از این سفرها که بابام می رفت کربلا چند نفر همراهش بودند.  قافله ای رفته بودند با پای پیاده، یکی از همراهان طلبه ای بود. دل درد شدیدی گرفت، هر چه دوا دادند، قرص دادند، نبات دادند اثر نکرد. این برای اهل قافله تولید زحمت کرده بود.  بابام فرموده بود یک کاسه آب آوردند و سکه حضرت را در آورد و زد توی آب، متبرکش کرد گفت بخور، اون هم خورد و خوب شد. در یک لحظه مثل آبی که روی آتش ریخته باشند. طلبه اصرار کرد به ایشان که قصه چی است.  این چه سری بود؟! آخر انقدر اصرار کرد تا ماجرا را گفته بود که ظاهراً ما خدمت آقا رسیدیدم و حضرت این سکه را مرحمت فرمودند. اون بنده خدا اهل معنویت نبود. با دستش اشاره کرد گفت برو بابا، سید این حرفها چی است می زنی!! مثل خیلی ها که می گویند این حرفها چی است که می زنی.... منزل بعدی رسیدند. پدرم وضو گرفت مثل همیشه کیسه را از جیبش درآورد. دید سر کیسه بسته شده است. خودش دو تا گره زده، باز کرد. دید سکه یا صاحب الزمان علیه السلام داخلش نیست. رفت که رفت که رفت.... 📚کرامات و زندگینامه آیت الله گلپایگانی 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🌸 🍃🌸 🌺🍃🌸
هدایت شده از حرم
Shab05Moharram1398[01].mp3
9.43M
🎙دوری مگر برای دل من حیا گذاشت؟ (نجوا با امام زمان (عج)) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب پنجم #محرم۹۸ ☑️ @haram110
هدایت شده از حرم
امام باقر عليه السلام مي فرمايند: . . همان گونه كه #مردان دوست دارند زينت و آرايش را در زنانشان ببينند، #زنان نيز دوست دارند زينت و آرايش را در مردانشان ببينند. . . • مکارم الاخلاق، ص 80 • . . (به عنوان اولین قدم آقای محترم با زیرپوش پاره تو خونه راه نرو😂)
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبق روایت اهل بیت علیهم السلام، برخی از بیماری ها ناشی از بخار کبد می باشد. حجامت روی پا یا زیر قوزک پا درمان این نوع بیماری ها می باشد. 👇 ♒️حجامت قدمین رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ شَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ الْحِكَّةَ فَقَالَ احْتَجِمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فِي الرِّجْلَيْنِ جَمِيعاً فِيمَا بَيْنَ الْعُرْقُوبِ وَ الْكَعْبِ فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِكَ فَذَهَبَ عَنْه 📚مكارم الأخلاق، ص: 77 🔹ترجمه‌ : مردى به حضرت صادق علیه السلام از خارش شكايت كرد. فرمود: سه بار در دو پا بين عرقوب (رگ و عصب بر آمده پشت پا) و قوزک پا حجامت كند. مرد اين كار را انجام داد، و درد او بر طرف شد. ديگرى شكايت كرد، حضرت فرمود: در يكى از پاشنه ها و يا روی يكى از پاها سه بار حجامت كن، ان شاء اللَّه شفا خواهى يافت 🔻🔻🔻 فواید : برای خارش و گری, بخار کبد و بیماریهای کبد مفید است.
هدایت شده از حرم
💎نقش در آرامش روانی💎 🔸وقتى اندوه به نهايت برسد، انسان ديگر نمى تواند گريه كند، چنان كه در حكمت هاى منسوب به امام على عليه السلام آمده است :  إذا تَناهَى الغَمُّ انقَطَعَ الدَّمعُ . هر گاه غم به اوج رسد ، اشك قطع مى شود . بر اين اساس ، پيش از اين كه آن اندوه به اين مرحله خطرناك برسد ، بايد با گريه درمانى از شدّت آن كاسته گردد . كلينى رحمه الله از منصور صيقل ، نقل مى كند كه از اندوه شديدى كه بر اثر مرگ فرزندم به من دست داد و مى ترسيدم در اثر آن، عقلم را از دست بدهم ، به امام صادق عليه السلام شكايت بردم . فرمود :  إذا أصابَكَ مِن هذا شَى ءٌ فَأَفِض مِن دُموعِكَ فَإِنَّهُ يَسكُنُ عَنكَ . هر گاه چنين حالتى به تو دست داد ، اشك بريز ؛ زيرا اين كار، تو را آرام مى كند. 👌گریه درمان افسردگی و جلوگیری کننده از خودکشی احتمالیست.
هدایت شده از حرم
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 🏴 ... روایت کوتاهی از ده شب محرم... ⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️ : حضرت زهیر(ع) و... 🛡🗡 این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به ✔️حبیب بن مظاهر و ✔️حضرت عبدالله بن حسن،کودک هشت ساله امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. (ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. ، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد.💕 بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد. ...
هدایت شده از حرم
Shab05Moharram1398[02].mp3
20.3M
🎙عمو تنهات نمی ذارم... (روضه) 🔺بانوای: حاج 🏴 ۹۸ ☑️ @haram110
هدایت شده از حرم
Shab05Moharram1398[08].mp3
8.32M
🎙خودم برات سپر میشم عمو جونم (واحد) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 #شب_پنجم #محرم۹۸
✴️ سه شنبه 👈 4 شهریور 1399 👈5 محرم الحرام 1442👈25 اوت 2020 🕌مناسبت های دینی و اسلامی. 🐪ورود حصین بن نمیر ملعون با ۴۰۰۰ سوار به کربلا . ✉️دراین روز ابن زیاد شبث بن ربعی ملعون را برای جنگ با امام حسین علیه السلام طلبید ،او از کسانی بود که به امام علیه السلام نامه نوشته بود . 🌊 روز شکافته شدن رودخانه نیل برای موسی علیه السلام و غرق شدن فرعونیان . 🤒ابتدای بیماری حضرت آدم علیه السلام . 🌗امروز ساعت ۱۴:۱۹ قمر ازبرج عقرب خارج می گردد. 👶مناسب زایمان و نوزادش حالش خوب است . 🤕بیمار امروز نیزشفا می یابد ان شاءالله. 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز برای امور زیر خوب است . ✳️کندن چاه و کانال و قنات . ✳️کشاورزی و کاشت و برداشت . ✳️ازشیر گرفتن کودک . ✳️مداوای چشم . ✳️حمله به دشمن. ✳️مداوای جراحات و زخم. ✳️و مرحم گذاشتن بر دمل . 📛برای امور اساسی وزیر بنایی مانند سفر وازدواج وووخوب نیست . 💑 حکم مباشرت امشب . مباشرت و عروسی مکروه است . 🔲این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روزازماه قمری، سرورو شادی شادی است . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز از ماه قمری موجب زردی رنگ می شود . ✂️ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه ۶ سوره مبارکه "انعام "است. الم یروا کم اهلکنا من قبلهم من قرن .... و مفهوم ان این است که چیز ناخوشی به صاحب خواب برسد و یا به اندک آزردگی مبتلا گردد .وشما مطلب خود رادراین مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸زندگیتون مهدوی🌸
5 محرّم 1 _ ورود حُصَین بن نُمَیر به کربلا در این روز حُصَین بن نُمَیر به دستور عبیدالله بن زیاد با چهار هزار سواره وارد کربلا شدند. (1) 📚 منبع : 1. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 77.
حرم
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_چهل_سوم 🎀شعاع نور شعاع نور از بين پرده ها، درست افتاده بود روي چشم
📝 💟 🎀بازگشت از جهنم دنبالم از آسانسور خارج شد ... - هر وقت از بيمارستان مرخص شدي در اين مورد صحبت مي کنيم ... ماه گذشته که در مورد استعفا حرف زده بودم، فکر کرده بود شوخي مي کنم ... بايد قبل از اينکه اين فکر به سرم بيوفته ... با انتقاليم از واحد جنايي موافقت مي کرد ... به زحمت خودم رو تا اتاق صوتي کشيدم ... اوبران با يکي ديگه ... مشغول بازجويي بودن ... همون جا نشستم و از پشت شيشه به حرف ها گوش کردم ... نتونستن از اولي اطلاعات خاصي بگيرن ... دومين نفر براي بازجويي وارد اتاق شد ... همون کسي که من رو با چاقو زده بود ... بي کله ترين ... احمق ترين ... و ترسوترين شون ... کار خودم بود ... بايد خودم ازش بازجويي مي کردم ... اوبران تازه مي خواست شروع کنه که در رو باز کردم و يه راست وارد اتاق بازجويي شدم ... محکم راه رفتن روي اون بخيه ها ... با همه وجود تلاش می کردم پام نلرزه ... درد وحشتناکي وجودم رو پر کرده بود ... با دیدن من برق از سرش پرید و چشم هاش گرد شد ... - چيه؟ ... تعجب کردي؟ ... فکر نمي کردي زنده مونده باشم؟ ... بيشتر از اون ... اوبران با چشم هاي متعجب به من خيره شده بود ... - تو اينجا چه کار مي کني؟ ... سريع صندلي رو از گوشه اتاق برداشتم و نشستم ... ديگه پاهام نگهم نمي داشت ... - حالا فهميدي نشانم واقعيه ... يا اينکه اين بارم فکر مي کني اين ساختمون با همه آدم هاش الکين؟ ... اين دوربين ها هم واقعي نيست ... دوربين مخفيه ... پوزخند زد ... از جا پريدم و ... با تمام قدرت و ... مشت هاي گره کرده کوبيدم روي ميز ... - هنوزم مي خندي؟ ... فکر کردي اقدام به قتل يه کارآگاه پليس شوخيه؟ ... يه جرم فدراله ... بهتره خدا رو شکر کني که به جاي اف بي آي ... الان ما جلوت نشستيم ... اون دو تاي ديگه فقط به جرم ايجاد ممانعت در کار پليس ميرن زندان ... اما تو ... تو بايد سال هاي زيادي رو پشت ميله هاي زندان بموني ... اونقدر که موهات مثل برف سفيد بشه ... اونقدر که ديگه حتي اسم خودت رو هم به ياد نياري ... اونقدر که تمام آدم هاي اين بيرون فراموش کنن يه زماني وجود داشتي ... مثل يه فسيل ... اونقدر اونجا مي موني تا بپوسي ... اونقدر که حتي اگه استخوون هات رو بندازن جلوي سگ ها سير نشن ... و مي دوني کي قراره اين کار رو بکنه؟ ... من ... من از اون دنيا برگشتم تا تو رو با دست هام خودم بندازم وسط جهنم ... جهنمي که هر روزش آرزوي مرگ کني ... و هيچ کسي هم نباشه به دادت برسه ... هيچ کس ... همون طور که من رو تنها ول کرديد و در رفتيد ... تو ... تنها ... بدون دوست هات ... اونها بالاخره آزاد ميشن ... اما تو رو وسط اين جهنم رها مي کنن ... سرم رو به حدي جلو برده بودم که نفس هاي عميقم رو توي صورتش احساس مي کرد ... و من پرش هاي ريز چهره اون رو ... سعي مي کرد خودش رو کنترل کنه ... اما مي شد ترس رو با همه ابعادش، توي چشم هاش ديد ... ... ✍نویسنده: