هدایت شده از حرم
حرم:
👌دوستان و سروران گرامی!
شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم.
زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام:
http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/
زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام:
http://alkafeel.net/zyara/
توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است...
🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ...
🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ...
🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ...
🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند
🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸
🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁
✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨
السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا
اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ
قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله
بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ
وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا
رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟
🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام)
اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید
بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
8 شوّال
1 ـ ویرانی قبور ائمه ی بقیع علیهم السلام
در این روز در سال 1343 (1344) هـ قبور ائمه ی بقیع علیهم السلام و نیز قبر حضرت حمزه علیه السلام در اُحد به دست وهابیّون تخریب شد. (1)
علّت و انگیزه ی تخریب این قبور مطهّر در کتب مختلفی که بر رد عقائد ضالّه ی وهابیت تألیف شده، بیان گردیده است.
آنان اضافه بر قبور مطهّر ائمه ی معصومین علیهم السلام، دیگر قبور را هم تخریب نمودند که عبارتند از :
قبر منسوب به فاطمه زهرا علیها السلام، قبر مطهّر فاطمه بنت أسد علیهما السلام مادر امیر المؤمنین علیه السلام، قبر مطهر حضرت امّ النبین علیها السلام، قبر ابراهیم پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله، قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق علیه السلام، قبر دختر خواندگان پیامبر صلّی الله علیه و آله، قبر حلیمه سعدیه مرضعه ی پیامبر صلّی الله علیه و آله و قبور شهدای زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله.
وهابیان در سال 1343 هـ در مکّه گنبدهای قبر حضرت عبدالمطّلب علیه السلام، ابی طالب علیه السلام، خدیجه علیها اسلام، و زادگاه پیامبر صلّی الله علیه و آله و فاطمه زهرا علیها السلام و «خیزران» عبادتگاه سرّی پیامبر صلّی الله علیه و آله را با خاک یکسان نمودند. در جدّه نیز قبر حوّا و دیگر قبور را تخریب کردند.
در مدینه گنبد نبوی را به توپ بستند، ولی از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند. در شوال 1343 با تخریب قبور مطهّر ائمه ی بقیع علیهم السلام اشیاء نفیس و با ارزش آن قبور مطهّر را به یغما بُردند.
قبر حضرت حمزه علیه السلام و شهدای اُحد را با خاک یکسان کردند، و گنبد و مرقد حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پیامبر صلّی الله علیه و آله، قبر اسماعیل پسر حضرت صادق علیه السلام و دیگر قبور را هم خراب کردند.
در همان سال به کربلای معلّی حمله کردند، و ضریح مطهّر را کندند و جواهرات و اشیاء نفیس حرم مطهّر را که اکثراً از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود، غارت کردند و قریب به 7000 نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را کشتند.
سپس به سمت نجف رفتند که موفّق به غارت نشدند و شکست خورده بر گشتند. (2)
📚 منابع :
1. مستدرک سفینة البحار : ج 6، ص 66. و ... .
2. کشف الارتیاب : ص 77. و ... .
🌷 سلام صبح بخیر
💕روزتـون پربرکـت
🌷امروز براتون
💕آرزوی سلامتی دارم
🌷و ذهنی بدون نگرانی
💕ان شاءالله در پناه خالق هستی
🌷زندگی آرومی همراه با سلامتی
💕و دلخوشی فراوان داشته باشید
🌷نگاه خـدا بدرقـه راه هر روزتون
*خانمها بخونن*
👌گاهی اوقات دست پر به خونه #خانواده همسر برید اینکار تاثیر زیادی درجلب محبت طرفین نسبت بهم داره
باعث میشه متوجه #علاقه شما بشن
👈مثلا در دوران #عقد میتونید برای #مادرشوهرتون یه روسری بخرید و بگید مادرجون این رنگ #روسری دیدم یه لحظه توی ذهنم #چهره شما رو دیدم که چقدر این #رنگ بهتون میاد
👈🏻یا مثلا برای پدرشوهرتون #پیراهنی که با #قیمت مناسب که توان خریدش را داشته باشید بخرید و بگید واااای پدرجان این رنگ پیراهن واقعا برازنده شماست
این #رفتارها باعث میشه بیشتر نسبت به شما علاقمند بشند
🔸در ضمن جلوی #جاری از خواهر شوهر بد گفتن و جلوی خواهر شوهر از جاری بد گفتن به هیچکس جز خودتون آسیب نمیزنه
درعین حال مهربون و #محترمانه رفتارکنین و کاری هم به کار بقیه نداشته باشین
♡••࿐
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_اول
خواستگار خسیس رو چطور تشخیص بدیم؟
بخش اول
🔸توصیه میشه که نظر دادن نهایی در این موارد به عهده روانشناسان و مشاوران ازدواج گذاشته بشه چون اونا با آزمونها و راهبردهاشون میتونن اطلاعاتی معتبرتر از احساسات و نگرشهای فردی ما در اختیارمون بگذارن. اما این نکات هم برای تشخیص اینکه خواستگار خسیسه یا نه میتونه به تصمیمگیریمون کمک کنه.
1️⃣ چقدر مثل یک خواستگار رفتار میکنه؟ پا پیش گذاشتن برای ازدواج، مستلزم هزینه کردنه. معمولا آدمهای خسیس، در برابر هر نوع هزینهای مقاومت میکنند، حتی تو شب خواستگاری که ملاقات مهمیه، لباسهای کهنه میپوشن و یا بدون گل و شیرینی تو مجلس حاضر میشن!
#ادامه_دارد
--•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•--
#شعر_کودکانه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
جیغ
وقتی که جیغ می زنم
صدای من بد می شه
خیلی صدام بلنده
از دیوارا رد می شه
مثل آتیش داغ می شم
مثل ژله می لرزم
شکل هیولا می شم
از خودمم می ترسم
✋✋✋✋✋✋✋✋
بچه های خوشگلم
جیغ زدن ، خیلی کار بدی هست
هم خودتون اذیت میشین و هم مامان و بابا
به جای جیغ زدن چه خوبه که قشنگ حرف بزنیم😊
4_5888593131401643985.mp3
6.53M
#دین_زیباست
🔰 سی سال دیگر صبر کن!
👈 خبر حضرت #ابوطالب از ولادت امیرمومنان علی علیه السلام در هنگام ولادت رسول خدا صلی الله علیه و آله
👈 جلوههایی از عظمت پدر والامقام امیرمومنان علی علیه السلام
#مولود_کعبه
#پیشگویی
#توسل
✅ این فایلها را به گوش نوجوان شیعه برسانید!
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 پروتکل درمانی در ناباروریها
♻️ آیا نوع #تغذیه در باروری هیچ نقشی دارد؟
و
❗️آیا علم طب سنتی راهکار قطعی برای #درمان_ناباوری دارد؟
🖥 دکتر علیاصغر زندهدل #متخصص_طب_سنتی در رابطه با این دسته از توصیههای درمانی در گفتگوی زنده تلویزیونی توضیح میدهند..
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_شصت ارمیا این روزها را دوست نداشت، اما چقدر از روزهای عمرش دوستداشتن
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو
#قسمت_شصت_و_یک
مثل آن روزهای بعد از سیدمهدی و روزهای قبل از ارمیا، همه جمع بودند. محبوبه خانم هم دلش به اینها خوش بود. مریم خجالت میکشید؛ نمیدانست این جمع وصله های ناجوری بودند که جور هم شدند. محمدصادق احساس مردانگی می کرد و خود را از جمع بچه ها بیرون کشیده بود، او مرد خانه اش بود دیگر! زهرای کوچک مریم هم با مهدی و زینب کوچولو مشغول بود. مسیح چشمانش را غلاف کرده بود و یوسف هم سر به سرش میگذاشت؛ محبوبه خانم لبخندی به حجاب و حیای مسیح زد. مریم را دختر برازنده ای دیده بود و دلش میخواست مادری کند. مادر که باشی، مادری را خوب بلدی.
سید محمد نیامده بود، اما سایه بود و دلتنگی برای همسر شیفت در بیمارستان داشته که عجیب نیست؛ عشق که بیاید، لحظه هایت همه دلتنگی است. بیچاره فخر السادات! چه میکشد از دوری همه ی خانواده اش؟ آنهم تنها در آن شهر و دور از تنها باقیمانده ی خانواده اش!
بیچاره هیچوقت نمیتوانست ازدواج کند؛ اگر روزی قصدش را میکرد باید به عقد برادر شوهرش درمیآمد که او خود زن و بچه داشت. ازدواج برای فخر السادات چیزی محال بود و محال؛ ولی تنهایی های او را چه کسی پر میکرد؟ باید سر فاصله تصمیمی گرفته میشد.
دورهمی خوبی بود و حداقل دلتنگی مسیح را کم کرد. آیه را از بی حوصلگی درآورد و زینب را از گوشه نشینی و سکوت نجات داد.
آخر شب که همه رفتند آیه به رها گفت:
_چند روزه میبینم وقتی داره بااسباب بازیها بازی میکنه همه ش دعواشون میکنه، گاهی دست و پای عروسکاشو میَکنه، یکی از عروسکا رو کچل کرده. همه ی موهاشوکنده!
رها سری به تأسف تکان داد:
_خودت باید فهمیده باشی که دخترت افسردگی گرفته؛ تا دیر نشده به خودت بیا و به ارمیا زنگ بزن برگرده!
آیه اخم کرد:
_هر کی رفته خودش برگرده!
به سمت راه پله رفت تا به خانه اش برود که حرف رها میخکوبش کرد:
_اگه بره و مثل سیدمهدی هیچوقت برنگرده، میتونی خودتو ببخشی؟
آیه چشمهایش را بست و نفس عمیقی کشید و به راهش ادامه داد.هنوز در خانه را باز نکرده بود که صدای زنگ بلند شد. زینب که در آغوش مادر خواب بود چشم باز کرد.
مسیح و یوسف که به همراه صدرا در حیاط ایستاده و مشغول خداحافظی بودند، نگاه متعجبی به هم انداختند؛ صدرا در را باز کرد.
معصومه پشت در بود. کنارش آن به اصطلاح همسر هم بود. صدرا ابرو در هم کشید و گفت:
_اینجا چیکار داری؟
رامین مداخله کرد:
_اومدیم پسرمون رو ببینیم!
ابروهای صدرا به آنی بالا پرید: پسرتون؟مگه پسرتون اینجاست؟
معصومه که گارد گرفتن های دو مرد را دید خودش را جلوتر کشید و مقابل رامین ایستاد:
_ببین صدرا، دعوا که نداریم! اون زمان من شرایط نگهداری از بچه مو نداشتم، شما لطف کردید و بزرگش کردید. الان دیگه میخوام خودم بچهمو بزرگ کنم. این خواسته ی زیادی نیست، هست؟!
تا عمر دارم مدیونتم؛ لطفا بچهمو بده!
صدرا پوزخندی زد و رویش را به سمت خانه کرد، صدایش را بالا برد:
_مامان... مامان محبوب؛ بیا ببین این خانوم چی میگه نصف شبی!
صدای صدرا همه را به سمت در کشاند
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری