eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
632 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حرم
4_5843930535289685707.mp3
22.86M
⬆️ ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @haram110 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
4_5958616568798643771.mp3
4.04M
تندخوانی جزء پنج 👆👆 استاد معتز آقایی زمان ۳۰ دقیقه
4_5888727890295522848.mp3
14.5M
استاد پرهیزگار 🌹
هدایت شده از حرم
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است... 🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ... 🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ... 🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ... 🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند 🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸 🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁 ✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨ السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟 🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام) اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین. خدایا، قرار ده مرا در این ماه از آمرزش جویان و از بندگان شایسته فرمان بردار و از اولیای مقرّبت ( دوستان نزدیکت )،به مهربانی خودت ای مهربان ترین مهربانان. 💖اللهم عجل لولیک الفرج💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز پنجم آمد و روز كريم بن كريم روزه ي امروز ما احلي عسل گرديده است « یُمِّه قاسم یُمِّه یُمِّه» 🎙 با صدای ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
💚 میلاد با سعادت ابن الحسن شهزاده حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام را به محضر حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه ی محبین و شیعیان تبریڪ و تهنیت عرض می نمائیم ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
🙏🏼 نماز شب ششم ماه رمضان قَالَ أمیرُالمُؤمِنینَ علیه السلام: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ السَّادِسَةِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ، فَكَأَنَّمَا صَادَفَ لَيْلَةَ الْقَدْر. (بحارالأنوار، ج97، ص382 به نقل از اربعین شهید) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس در شب ششم ماه رمضان 4 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد و سوره تبارک(ملک)، گویا شب قدر را درک کرده است. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼💎🙏🏼 ادعیه شب ششم ماه رمضان 1) دعای شب ششم ماه رمضان و عنایت به فرج مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام، منقول از مرحوم سیّد بن طاووس: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ وَ إلَيْكَ الْمُشْتَكَى، اللَّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ الْقَدِيمُ وَ الْآخِرُ الدَّائِمُ وَ الرَّبُّ الْخَالِقُ وَ الدَّيَّانُ يَوْمَ الدِّينِ، تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ بِلَا مُغَالَبَةٍ، وَ تُعْطِي مَنْ تَشَاءُ بِلَا مَنٍّ، وَ تَمْنَعُ مَا تَشَاءُ بِلَا ظُلْمٍ، وَ تُدَاوِلُ الْأَيَّامَ بَيْنَ النَّاسِ، يَرْكَبُونَ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ، أَسْأَلُكَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإكْرَامِ وَ الْعِزَّةِ الَّتِي لَا تُرَامُ، وَ أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ، وَ أَسْأَلُكَ يَا رَحْمَانُ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرَجَنَا بِفَرَجِهِمْ، وَ تَقَبَّلَ صَوْمِي وَ أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا أَرْجُو، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ، إنْ أَنْتَ خَذَلْتَ فَبَعْدَ الْحُجَّةِ، وَ إنْ أَنْتَ عَصَمْتَ فَبِتَمَامِ النِّعْمَةِ، يَا صَاحِبَ مُحَمَّدٍ يَوْمَ حُنَيْنٍ وَ صَاحِبَهُ وَ مُؤَيِّدَهُ يَوْمَ بَدْرٍ وَ خَيْبَرَ وَ الْمَوَاطِنِ الَّتِي نَصَرْتَ فِيهَا نَبِيَّكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ، يَا مُبِيرَ الْجَبَّارِينَ،وَ يَا عَاصِمَ النَّبِيِّينَ، أَسْأَلُكَ وَ أُقْسِمُ عَلَيْكَ بِحَقِّ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ وَ بِحَقِّ طه وَ سَائِرِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَحْصُرَنِي عَنِ الذُّنُوبِ وَ الْخَطَايَا، وَ أَنْ تَزِيدَنِي فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ تَأْيِيداً تَرْبُطُ بِهِ عَلَى جَأْشِي وَ تَسُدُّ بِهِ عَلَى خَلَّتِي، اللَّهُمَّ إنِّي أَدْرَأُ بِكَ فِي نُحُورِ أَعْدَائِي، لَا أَجِدُ لِي غَيْرَكَ، هَا أَنَا بَيْنَ يَدَيْكَ، فَاصْنَعْ بِي مَا شِئْتَ، لَا يُصِيبُنِي إلَّا مَا كَتَبْتَ لِي أَنْتَ حَسْبِي وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ.» (بحارالأنوار، ج 98، ص24 به نقل از اقبال الاعمال) 2)دعای منقول از رسول خدا صلّی الله علیه وآله در شب ششم ماه رمضان: اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ الْوَاحِدُ الْكَرِيمُ، وَ أَنْتَ الْإلَهُ الصَّمَدُ، رَفَعْتَ السَّمَاوَاتِ بِقُدْرَتِكَ وَ دَحَوْتَ الْأَرْضَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَنْشَأْتَ السَّحَابَ بِوَحْدَانِيَّتِكَ، وَ أَجْرَيْتَ الْبِحَارَ بِسُلْطَانِكَ، يَا مَنْ سَبَّحَتْ لَهُ الْحِيتَانُ فِي التُّخُومِ، وَ السِّبَاعُ فِي الْفَلَوَاتِ، يَا مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ خَافِيَةٌ فِي السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ، يَا مَنْ تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ، وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ، يَا مَنْ لَا يَمُوتُ وَ لَا يَبْقَى إلَّا وَجْهُهُ الْجَلِيلُ الْجَبَّارُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،وَ اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ اعْفُ عَنِّي، إنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيم‏. (بحارالأنوار، ج 98، ص75 به نقل از البلدالامین) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌨🌨 🌨 ماه رمضان، ماه استغفار و درخواست آمرزش از درگاه الهی 1) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیهم السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ، فَقَالَ: فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ ... أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ، فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ. (بحارالأنوار، ج‏96،ص357 به نقل از امالى و عيون اخبارالرضا) حضرت رضا علیه السلام از پدران گرامی خود از امیرالمؤمنین علیهم السلام نقل می کند که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله در مورد ماه رمضان چنین فرمود: شقی و بدبخت کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش الهی محروم شود ... ای مردم! جان هایتان گرفتار اعمالتان می باشد، پس با استغفار، جان هایتان را آزاد کنید. 2) عَنْ حُصَيْنٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: عَلَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاءِ، فَأَمَّا الدُّعَاءُ فَيُدْفَعُ بِهِ عَنْكُمُ الْبَلَاءُ وَ أَمَّا الِاسْتِغْفَارُ فَيَمْحَى ذُنُوبَكُمْ. (الكافي، ج 4،ص 88) حضرت صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمود: شما را در ماه رمضان به کثرت استغفار و دعا توصیه می کنم. با دعا از شما بلا دفع شده، و با استغفار گناهانتان پاک می شود. 3) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام قَالَ: شَهْرُ رَمَضَانَ ... شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ شَهْرُ الْإِنَابَةِ، مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَفِي أَيِّ شَهْرٍ يُغْفَرُ لَهُ. (بحارالأنوار، ج96، ص341 به نقل از کتاب فَضائل الْأَشْهُر الثَّلَاثَة) حضرت رضا علیه السلام فرمود: ماه رمضان، ماه مغفرت و ماه توبه و برگشت است. هر کس در ماه رمضان آمرزیده نشود، پس در چه ماهی آمرزیده خواهد شد؟ 4) عنِ النَّبیِّ صلّی الله علیه وآله أَنَّهُ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَقَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّ جَبْرَئِيلَ اسْتَقْبَلَنِي فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ! مَنْ أَدْرَكَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِيهِ فَمَاتَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ. (بحارالأنوار، ج96، ص342 به نقل از دَعَائِمُ الْإِسْلَام) رسول خدا صلّی الله علیه وآله بر منبر بالا رفت و فرمود: ای مردم! جبرئیل به سوی من آمده و گفته است: ای محمد! هرکس ماه رمضان در درک کند و در این ماه آمرزیده نشود و بمیرد، خداوند او را (از رحمتش) دور می سازد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓😢👁 محبّت به امام زمان علیه السلام، نشانه ها دارد مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود: وظیفه قلبی ما این است که محبّت به امام زمان علیه السلام داشته باشیم، لااقل به اندازه محبّتی که به بچه‌های خود داریم. خیلی پایین ‌تر بیائیم، به قدر محبّتی که به دوستان و رفقای خود داریم، لااقل همین اندازه محبّت به حضرت بقیة الله ارواحناه فداه داشته باشیم. آن‌وقت این محبّت اگر پیدا بشود، یک آثاری پیدا می ‌شود. اگر این آثار در شما بود، مسلّما محبت هست. اگر این آثار نبود، محبّت در شما نیست، لفظ است که می ‌گوئید، خودتان را دل‌خوش می ‌کنید. یکی از آثار محبّت قلبی این است که آدم در فراق محبوب خود غمناک می ‌شود، مهموم و مغموم و گرفته و دل ‌شکسته و متأثّر می ‌شود. ببینید که این موضوع در شما هست یا نیست. اگر در فراق امام زمانِ خود مهموم و مغموم هستید، گاهی فکر می‌ کنید که چرا محبوب ما در دسترس ما نیست؟ چرا نمی ‌توانیم خدمت او برویم؟ چرا او نمی‌ تواند به شئون سلطنتی خودش عمل کند؟ حکم ‌فرمائی در میان مردم کند؟ رتق و فتق امور کند؟ داد مظلوم را از ظالم بگیرد؟ فقرا را رسیدگی کند؟ چرا این سلطان عظیم الشان از این کارهای لازمه برکنار شده و نمی ‌تواند این کارها را انجام دهد؟ اگر شما را غصه گرفت، مهموم شدید، مغموم شدید، گریان شدید، خوب. ببینید در شما هست یا نه؟ اگر نیست، سال و ماه و هفته و شبانه‌روز می ‌گذرد، اصلا به فکر امام زمان علیه السلام نیستید، تا چه برسد به این‌که غصه او را بخورید، تا چه برسد به این‌که اشک بریزید و در فراق او گریه کنید، بدانید که محبّت ندارید، و اگر ادعای محبّت کنید دروغ گفته ‌اید. حساب کار خودتان را بکنید. باید محبّت قلبی داشته باشید و آن محبّت هم نشانه ‌ها دارد، یکی از نشانه ‌های محبّت این است که دائما انسان به یاد محبوبش است و دلش می ‌خواهد اسم او را ببرد. حضرت یعقوب علیه السلام محبّت به یوسف علیه السلام داشتند، دائما دل او می ‌خواست که اسم یوسف برده شود. دائم. از درو دیوار و از زن و مرد و از دوست و دشمن و از بیگانه و خودی در هر جلسه‌ای می‌ خواست اسم یوسف برده شود. زلیخا نیز یوسف علیه السلام را دوست می‌ داشت، دل او می ‌خواست که دائما بحث یوسف در میان بیاید. شما بچه خود را دوست می ‌دارید، دائما دل شما می ‌خواهد که صحبت از پسر شما به میان بیاید، دائما دل شما می ‌خواهد که بگویند آقای دکتر چنین کردند، چنان کردند، آقای مهندس چنین گفتند. آدم دلش می ‌خواهد محبوبش در میان مردم، معزّز و محترم باشد و دائم جلوه او زیاد شود. شما را به خدا قسم در مورد امام زمان خودتان هم همین‌طور هستید؟ آیا دائم دل شما می‌خواهد که اسم حضرت برده شود، جلال او، شوکت او، عظمت او به گوش مردم برسد، مردم نسبت به او مهربان بشوند، مردم علاقمند به او بشوند؟ اگر همین‌طور هستید ملتمس دعا هستم، در مورد من سگ رو سیاه هم دعا بفرمائید که خدا هم بنده را مثل شما کند. (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب 30 ماه رمضان1390قمری) چه زمانی شده آن‌طوری‌که طلب‌کار، چک سررسید را آورده است و می‌گوید یاالله بده و الاّ در زندان می ‌اندازمت، مستأصل می ‌شوی، چطور از دل می ‌سوزی و می ‌نالی و می گویی خدا به دادم برس! یا بچه ‌ات ناخوش شده است، می ‌سوزی و می ‌نالی: خدا فرزند من را شفا بده، بچه‌ام بیمار است، شفایش بده. یا گرفتاری ‌های دیگر. چه زمانی شده است که همان ‌طور، دلت برای غربت حضرت و برای غیبت حضرت و برای غربت اسلام بسوزد و از خدای متعال، ظهور آن حضرت را بخواهی؟ آیا شده است؟ (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 7 ماه رمضان1390قمری) چطور شد که برای بچه‌ات که برای خرید و فروشی به سفر فرستاده ‌ای، ، چهار روز دیر کرد، اشک می ‌ریزی، خدا بچه‌ام را برسان. آن وقت، والد مهربانی که به هزار درجه مهربان ‌تر از پدرها است، اربابی که به هزار درجه از این ارباب ‌های ظاهری، بیشتر به ما عنایت دارد، پادشاهی که به میلیاردها درجه به رعیت خود مهربان ‌تر است، این‌ها قابل مقایسه با امام زمان علیه السلام نیستند. این آقا دیر کرده است در آمدن، آن وقت کَک تو نمی ‌گزد! هیچ! چه زمان شد که سوخته باشی و از خواب پریده باشی، اشک بریزی، بگویی خدا این گم کرده ما دیر کرد، خدا این مسافر ما دیر کرد، برسانش. آیا شده است؟ اگر شده است خوشا بر احوال شما. به جان خودم قسم، مفت قسم نمی ‌خورم، به جان خودم، اگر کسی این‌چنین دلی داشته باشد و این‌چنین قدمی بردارد، امام زمان علیه السلام چشم او را باز می‌ کنند، یک چیزی به او می ‌فهمانند که دیگران نفهمیده باشند. ایمانش را محکم می‌ کنند، کارهای او را بی ‌گره می ‌کنند. (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان1390قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏⚡️من پروردگار جفاکار و نامهربانی نیستم قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله:‏ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِي. وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ‏ فَقَدْ جَفَانِي. وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ دَعَانِي وَ لَمْ أُجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِي مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ. (إرشاد القلوب، ج‏1، ص60/وسائل‌الشیعة، ج1، ص382) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: خداوند می فرماید: هر كس حَدَثى از او سر زند (حَدَث، یعنی عوامل باطل شدن وضو) و وضو نگیرد، به من بی مهری کرده است. هر كس حَدَثى از او سر زند، و تجديد وضو كند و دو ركعت نماز به جا نياورد، به من بی مهری کرده است. هر كس حدثى از او سر زند و تجديد وضو كند و دو ركعت نماز به جا آورد و مرا بخواند ( و از من چیزی بخواهد) و من درخواست دینی و دنیوی او را پاسخ ندهم، من به او بی مهری کرده ام، حال آن که من پروردگار جفاکار و نامهربانی نیستم. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌈خداوند، به خاطر شیعیان روزه دار، بلا را از شیعیانی که روزه نمی گیرند، دفع می کنند عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ بِمَنْ يُصَلِّي مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يُصَلِّي مِنْ شِيعَتِنَا، وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْكِ الصَّلَاةِ لَهَلَكُوا، وَ إِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ بِمَنْ‏ يَصُومُ‏ مِنْهُمْ‏ عَمَّنْ لَا يَصُومُ مِنْ شِيعَتِنَا، وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْكِ الصِّيَامِ لَهَلَكُوا. وَ إِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ بِمَنْ يُزَكِّي مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يُزَكِّي مِنْهُمْ، وَ لَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى تَرْكِ الزَّكَاةِ لَهَلَكُوا. وَ إِنَّ اللَّهَ لَيَدْفَعُ بِمَنْ يَحُجُّ مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يَحُجُّ مِنْهُمْ وَ لَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى تَرْكِ الْحَجِّ لَهَلَكُوا. وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى‏: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ» فَوَ اللَّهِ مَا أُنْزِلَتْ إِلَّا فِيكُمْ وَ لَا عُنِيَ بِهَا غَيْرُكُمْ‏. (بحار الأنوار، ج‏73، ص382-383 به نقل از تفسیر عیاشی) يونس بن ظبيان از حضرت صادق عليه السّلام نقل می کند كه فرمود: خداوند به خاطر نمازگزاران از شيعيان ما بلاها و عذاب را از شيعيانى كه نماز نمی خوانند دفع می كند، و اگر همه شیعیان نماز را ترك كنند قطعاً هلاك خواهند شد. همچنین خداوند به واسطه شیعیانی که روزه می گیرند، بلاها و عذاب را از شیعیانی که روزه نمی گيرند دفع می کند، و اگر همه شیعیان روزه نگيرند، قطعاً هلاک می شوند. خداوند به واسطه شیعیانی که حج به جا می آورند، بلاها و عذاب را از شیعیانی که حج به جا نمی آورند، دفع می کند، و اگر همه شیعیان حج به جا نیاورند، قطعاً هلاک می شوند. و اين است معنى آيه شريفه‏: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ‏»؛ یعنی: «و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمى ‏كرد، قطعاً زمين تباه مى ‏گرديد، ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد» و اين آيه در باره شما شیعیان نازل شده است‏ و منظورش جز شما شیعیان نیست. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔔😓 وقتی شب های جمعه ماه رمضان فرا می رسد، ... قالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه وآله: إذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ أَعْتَقَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْهَا أَلْفَ أَلْفِ عَتِيقٍ مِنَ النَّارِ وَ كُلُّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبَ الْعَذَابَ. (بحارالأنوار، ج96، ص339-338 به نقل از امالی مفید) رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هنگامیکه شب جمعه و روز جمعه ماه رمضان می رسد، خداوند در هر ساعت از این ایّام، یک میلیون بنده را از آتش جهنم آزاد می کند که همه آنها مستوجب عذاب می باشند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔔👁🔔 پیام مردگان در ایّام جمعه ماه رمضان فِي الْخَبَرِ: كَانَ الْمَوْتَى يَأْتُونَ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَقِفُونَ وَ يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ بَاكِياً: يَا أَهْلَاهْ، وَ يَا وَلَدَاهْ، وَ يَا قَرَابَتَاهْ، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِشَيْ‏ءٍ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ، وَ اذْكُرُونَا وَ لَا تَنْسَوْنَا بِالدُّعَاءِ، وَ ارْحَمُوا عَلَيْنَا وَ عَلَى غُرْبَتِنَا، فَإِنَّا قَدْ بَقِينَا فِي سِجْنٍ ضَيِّقٍ وَ غَمٍّ طَوِيلٍ وَ غَمٍّ وَ شِدَّةٍ، فَارْحَمُونَا وَ لَا تَبْخَلُوا بِالدُّعَاءِ وَ الصَّدَقَةِ لَنَا، لَعَلَّ اللَّهَ يَرْحَمُنَا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا، فَوَا حَسْرَتَى، قَدْ كُنَّا قَادِرِينَ مِثْلَمَا أَنْتُمْ قَادِرُونَ، فَيَا عِبَادَ اللَّهِ اسْمَعُوا كَلَامَنَا وَ لَا تَنْسَوْنَا، فَإِنَّكُمْ سَتَعْلَمُونَ غَداً، فَإِنَّ الْفُضُولَ الَّتِي فِي أَيْدِيكُمْ كَانَتْ فِي أَيْدِينَا، فَكُنَّا لَا نُنْفِقُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ وَ مَنَعْنَا عَنِ الْحَقِّ فَصَارَ وَبَالًا عَلَيْنَا وَ مَنْفَعَتُهُ لِغَيْرِنَا، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِدِرْهَمٍ أَوْ رَغِيفٍ أَوْ بِكِسْرَةٍ، ثُمَّ يُنَادُونَ: مَا أَسْرَعَ مَا تَبْكُونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ لَا يَنْفَعُكُمْ كَمَا نَحْنُ نَبْكِي، وَ لَا يَنْفَعُنَا فَاجْتَهِدُوا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا. (مستدرک الوسائل، ج2، ص162-163 به نقل از لُبّ اللّباب راوندی) در روایتی نقل شده است که اموات در هر جمعه از ماه رمضان می آیند، می ایستند و با صدایی محزون و با حالتی گریان چنین ندا می کنند: ای خانواده من! ای فرزندان من! ای نزدیکان من! با چیزی(عملی) به ما مهربانی کنید تا خداوند به شما رحم نماید. ما را یاد کنید و از دعا فراموش نکنید، بر ما و غربت ما رحم کنید، زیرا ما در زندان تنگ و اندوه طولانی، و در سختی می باشیم، پس بر ما رحم کنید و از دعا و صدقه دادن برای ما کوتاهی نورزید، شاید قبل از آن که مثل ما شوید، خداوند بر ما رحم نماید. ما حسرت بر گذشته می خوریم، ما نیز مثل شما توانا بودیم. پس ای بندگان خدا! به سخن ما گوش فرا داده و فراموش نکنید، فردا روزی شما نیز خواهید دانست. چیزهای اضافی(غیر مورد نیاز) که در دست شماست، قبلاً در دست ما نیز بود، اما در راه بندگی خدا انفاق نکردیم، و از حق مانع شدیم، و لذا ضرر و سختی آن بر عهده ما قرار گرفت، و منفعت و سود آن به دیگران رسید. با درهمی، یا تکّه خمیر نانی، یا تکّه کوچک گوشت به ما توجّه و مهربانی کنید. سپس ندا می کنند: بزودی بر خودتان خواهید گریست در حالی که برای شما فایده ای ندارد، همانگونه که ما گریه می کنیم، و برای ما فایده ای ندارد. لذا قبل از آن که مثل ما شوید، (در راه بندگی خداوند) تلاش کنید. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💎💎💎 فضیلت جمعه ماه رمضان بر جمعه سایر ماه ها 1) عَنْ جَابِرٍ قَالَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ: إنَّ لِجُمَعِ شَهْرِ رَمَضَانَ عَلَى جُمَعِ سَائِرِ الشُّهُورِ فَضْلاً كَفَضْلِ شَهْرِ رَمَضَانَ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ. (كافي، ج3، ص 429) جابر از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: فضیلت و برتری جمعه های ماه رمضان بر جمعه های سایر ماه های سال، همچون فضیلت و برتری ماه رمضان بر سایر ماه های سال می باشد. 2) عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: إنَّ لِجُمَعِ شَهْرِ رَمَضَانَ لَفَضْلاً عَلَى جُمَعِ سَائِرِ الشُّهُورِ كَفَضْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله عَلَى سَائِرِ الرُّسُلِ. (بحارالأنوار، ج96، ص376 به نقل از ثواب الاعمال) جابر از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: فضیلت جمعه های ماه رمضان بر جمعه های سایر ماه های سال، همچون فضل رسول خدا صلّی الله علیه وآله بر سایر رسولان الهی می باشد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگ حرم- عبدالرضا هلالی ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
شهید حجت الاسلام دارایی یکی دیگر از طلبه های مضروب در حادثه ترور حرم رضوی به استاد شهیدش حجت الاسلام شهید محمد اصلانی پیوست .
* 💞﷽💞 ‍ و سیاوش که با این حرف اخم هایش را فراموش کرده بود قاه قاه خندید و گفت: -فکر کنم بیشتر خوردم! و دوباره خندید. راحله ایستاده بود و نگاهش میکرد. حالا دیگر میتوانست با خیال راحت کیف کند از بودن با سیاوش. خنده های مردانه اش چقدر دوست داشتنی بود. دلش را میلرزاند. با خودش فکر کرد چطور این چند وقت که شاگرد سیاوش بوده عاشقش نشده? شاید هم این خاصیت آن خطبه جادویی عقد است که اینقدر آرامش میبخشد! سیاوش گفت: -راستی میدونستی امروز تولد منه? راحله متعجب پرسید: -واقعا? خوش ب حالتون سیاوش که منظورش را نفهمیده بود گفت: -چرا? -آخه خدا یه کادوی خوب مث من بهتون داد و سیاوش که اصلا فکرش را نمیکرد آن دختر محجوب و سر بزیر اینقدر زبان ریختن بلد باشد دوباره خندید. یکدفعه راحله به طرفی رفت، خم شد انگار میخواست چیزی را از روی زمین بردارد و بعد برگشت. قاصدکی را جلوی سیاوش گرفت و گفت: -بیا! اینم برا آرزوی روز تولدتون. چشماتونو ببندین، ارزو کنین و فوت کنین سیاوش دستانش را دور دست راحله که قاصدک را گرفته بود پیچید و قاصدک را جلوی دهانش آورد. نگاه مهربانی به راحله کرد و قاصدک را فوت کرد. راحله چرخید و کنار سیاوش ایستاد و با هم، دست در دست هم، پرواز قاصدک های ریز را در باد، تماشا کردند. سیاوش با همان صدای بمش زیر لب آرام شعری را میخواند: -باد بر میخیزد جان میگیرد باد وزیدن آغاز کرد.. اکنون باید زیست.. برای زیستن دو قلب لازم است.. قلبی که دوست بدارد.. قلبی که دوست داشته شود.. دستی که بگیرد.. دستی که گرفته شود.. و بهانه ای برای ماندن.. بهانه ای از جنس بهانه های تو.. که برای ماندن.. نم باران را.. رگبار میدیدی.. نمیدانم یکباره تو را چه شد.. تو اما بدان.. اشکهایم دلتنگت شده اند.. چنان که لحظه ای.. چشمان به انتظار نشسته ام را.. تنها نمیگذارند.. این اشک ها.. خووووب چشمانم را درک میکنند... شعر تمام شد. سیاوش همچنان نگاهش به آسمان بود و راحله نگاهش به سیاوش. یادش آمد به اولین روز نامزدی اش با نیما. خطبه را که خواندند نیما سرش گرم گوشی بود. لابد داشته ... احساس کرد این مرد را خیلی بیشتر از آنکه فکر میکند دوست دارد. یکدفعه بغضی گلویش را بست. بغضی که شاید خستگی تلاطم این مدت بود. شاید هم بغض خوشحالی داشتن سیاوش. چقدر شکرگزار خداوند بود بخاطر داشتن چنین نعمتی. سیاوش آرامش عجیبی در دلش گذاشته بود. ناخواسته کمی دست سیاوش را فشار داد. سیاوش چرخید و به چشمان راحله خیره شد: -چی شده خانم گل? و راحله دلش گرفت. نیما هیچ وقت او را به این لطافت صدا نزده بود. نیمایی که راحله تمام دلش را نثارش کرده بود و این مرد، این جوانی که راحله هرگز روی خوش نشانش نداده بود اینقدر مهربان بود. به چه آب و آتشی زده بود برای دست آوردن راحله. چرا راحله این را زودتر نفهمیده بود? احساس شرم میکرد. پرده ای از اشک چشمانش را پوشاند. سیاوش متعجب و کمی نگران لبخند زد: - راحله جان?حالت خوبه خانمی? دست هایش را دور صورت راحله قاب کرد و نگاهش بین چشم های خیس راحله در رفت و آمد بود: -نمیخوای چیزی بگی? دارم نگران میشما! دوست داشت تمام خستگی این مدت را زار بزند. دستان گرم و مردانه سیاوش امنیت خاصی داشت. میدانست اگر حرف بزند بغضش خواهد ترکید. سعی کرد لرزش صدایش را مخفی کند: -خیلی خوبه که هستی "سیاوش" پ.ن: *شعری از پل والری، شاعر فرانسوی ...
* 💞﷽💞 ‍ و اینبار دل سیاوش بود که تپید برای این صدا زدن اسمش. تا بحال اینقدر عاشق اسمش نشده بود. نگاهش چنان گرم شد که راحله طاقت نیاورد. دستهای سیاوش را که دور صورتش بودند گرفت، بغضش ترکید: -منو ببخش سیاوش... منو ببخش سیاوش کمک کرد راحله بنشیند، دستانش را محکم گرفت و اجازه داد هرچه میخواهد ببارد.... حالا راحله آرام شده بود. روی پایه ای سنگی میان باغچه نشسته بود، دستانش را روی زانو گذاشته بود و به زمین خیره شده بود و سیاوش روبرویش زانو زده بود. دستمالی از جیبش در اورد و به راحله داد. راحله بینی و صورتش را پاک کرد و دوباره آرام نشست: -ببخشید ناراحتت کردم کمی شرمنده بود از این اشک هایی که ضعیف نشانش میدادند. سیاوش یک دستش را روی دستهای راحله گذاشت، با دست دیگرش چانه راحله را گرفت و بالا آورد: -اینقدر بده? راحله منظورش را نفهمید و سیاوش با خنده ای شیطنت آمیز گفت: - قیافه م! اینقد بده که به جای من پیراهنم رو نگاه میکنی? راحله خنده اش گرفت. چقدر این نگاه بازیگوش و شاد، جذاب بود: -اگه بدم باشه دیگه باید تحمل کنم!! سیاوش قهقه زد. راحله با خودش فکر کرد: -آخ راحله! چطور میخواستی عاشق این مرد نباشی? بعد یکدفعه یادش آمد که سیاوش روی خاکها زانو زده. با عجله بلند شد: -ای وای لباستون... کثیف شد سیاوش آرام بلند شد، زانو هایش را کمی تکاند و با لحنی نمایشی گفت: -فدای سرتان بانو!! بعد بازویش را به سمت راحله گرفت و با همان لحن ادامه داد: -بانو به این شوالیه جان نثار، افتخار همراهی میدن? و راحله خنده کنان از این مسخره بازی سیاوش، بازویش را گرفت و به داخل رفتند چون دیگر وقت شام بود و مادر داشت صدایشان میزد. آخر شب، وقتی همه رفتند، راحله برای بدرقه سیاوش تا دم در رفت. همینطور که سیاوش کفش هایش را میپوشید راحله تکیه داده به درگاه نگاهش میکرد. سیاوش سربلند کرد: -وقتی میگم تیپ اسپورت برا همینه دیگه..این کفش های خشک و شق و رق پدر در میارن ... بعد گوشه چادر سفید راحله را گرفت، بوسید و گفت: -اجازه مرخصی میفرمایید خانومی? دوست نداشت حالا که راحله اعتماد کرده بود و نزدیکش شده بود حس کند سیاوش قصد سو استفاده دارد. راحله چشمانش را بست، سری تکان داد و گفت: -شب بخیر همسر جان!! بابت امروز ممنون و گونه هایش سرخ شد. چشمان سیاوش برقی زد اما قبل از اینکه جوابی بدهد گوشی اش زنگ خورد. پدر بود که در ماشین منتظر سیاوش بود و معلوم بود سیاوش دیر کرده و حوصله اش سر رفته. برای همین اشاره ای به گوشی کرد و همانطور که گوشی را جواب میداد دستی برای خداحافظی تکان داد و رفت... تمام طول مسیر داشت به این فکر میکرد همه سختی هایی که این مدت کشیده ارزشش را داشته است. پشت چراغ قرمز نگه داشت. دستش را روی فرمان انداخت، همانطور که به جلو خیره شده بود، لبخند کمرنگی زد و زیر لب گفت: -می ارزید* پ.ن: *مونولوگ نهایی فیلم " در دنیای تو ساعت چنده" ...
* 💞﷽💞 ‍ : اولین مهمانی دو نفره صبح روز بعد، سپیده مفلوک ترین آدم آن اطراف تا شعاع چندین کیلومتری بود. حداقل از دید خودش! قرار بود راز رفیق جانش را حفظ کند. چه کار سختی. بدانی استادت و دوستت، که کارد و پنیر بوده اند، نامزد کرده اند اما مجبور باشی مهر سکوت بر لب بزنی. عجب دنیای ظالمی! راحله نخواسته بود کسی بداند. میدانست اگر بفهمند دوره اش خواهند کرد و سوال و پچ پچ و قضاوت و ... حوصله نداشت بخواهد پاسخگوی سوال های تکراری باشد. سوال هایی که شاید خودش هم خیلی جوابشان را نمی دانست. شاید هم بخاطر ترس مخفی بود که در دلش موج میزد. دفعه قبل که همه فهمیده بودند وقتی همه چیز به هم خورد سوال بود و سرزنش و ... اگر دوباره این اتفاق تکرار میشد چه? وقتی به این موضوع فکر میکرد قلبش به تاپ تاپ می افتاد. نمیتوانست به خودش دروغ بگوید. سیاوش را دوست داشت. میترسید برای نبودنش. نامزدی برای آشنایی بود. به خودش قول داده بود منطقی باشد ولی با این وجود ته قلبش دوست نداشت سیاوش را از دست بدهد. پدر گفته بود این پسر ارزشش را دارد، اصول اخلاقی اش سالم است و راحله به اعتماد همین تشخیص پدر قدم برداشته بود. شش ماه نامزدی فرصت خوبی بود برای راحله که ببیند چقدر قدرت تغیر دادن دارد و برای سیاوش که نشان دهد چقدر انعطاف پذیر است و منطقی. راحله حس میکرد آن تجربه بد پخته ترش کرده بود و حالا میفهمید معنای حرف مادرش را: -هیچ اتفاقی در زندگی بی حکمت نیست و هر رنجی که به آدم میرسه برای رشد دادنه. برای یاد گرفتن و بیچاره کسایی که فقط رنج رو میبرند اما چیزی یاد نمیگیرند. خوشبختانه سپیده با تمام زجری که میکشید توانست راز دوستش را حفظ کند و راحله و سیاوش هم در دانشکده جز لبخند زدن های دورادور کاری با هم نداشتند. راحله از نماز خانه که بیرون آمد، نگاهی به گوشی اش انداخت، سرش را چرخاند و سیاوش را دید که روی صندلی حیاط نشسته بود و با لبخندی کش آمده داشت نگاهش میکرد. جواب پیامکش را داد: -نیم ساعت دیگه، سر چهار راه حافظیه بعد از جواب پس دادن به سپیده و کلی سین جیم، توانست از دانشکده بزند بیرون. سیاوش همان جای همیشگی ایستاده بود. سوار شد: -سلام جناب همسر -سلام بانو. اینجور موقع ها میگن قبول باشه، نه? راحله لبخندی زد: -بعله -خوب با خدای خودتون خلوت میکنین دیگه مارو یادتون میره ها! راحله در کیفش را بست و گفت: - ما هم راضی هستیم شما اینقدر با خداتون خلوت کنین که مارو یادتون بره سیاوش دنده را عوض کرد: -واقعا? حسودیت نمیشه اونوقت -نمیدونم! شایدم حسودیم بشه اما مطمئنم کنار حسودی علاقم بهت بیشتر میشه سیاوش با خوشحالی پرسید: -واووو... واقعا? پس خوش به حال من! راحله ترجیح داد با روده درازی و جملات کلیشه ای، امر به معروفش را خدشه دار نکند برای همین گفت: -خب? چه کارم داشتی که افتخار دادی بیای دنبالم? سیاوش گفت: -ای بدجنس و خندید. راحله هم با خنده سیاوش خنده اش گرفت. چقدر قشنگ میخندید. -پنج شنبه شب یه مهمونی داریم. عموم چند تا از فامیلارو که اینجان دعوت کرده، میخوام تو هم بیای، میای? راحله با خنده گفت: -چطور مهمونی? آلات لهو و لعب که ندارین? سیاوش که عاشق این لحن طنز راحله بود گفت: -گمون نکنم، نهایت یکم دلنگ دولونگ پیانو و قیژ قیژ ویولون پسر عمه کیا..بزن و برقص نداریم حاج خانم! راحله که انگار بار بزرگی از روی دوشش برداشته بودند گفت: -باید از مامان اینا اجازه بگیرم -خب مامان اینا هم دعوتن ... -فکر نمیکنم بیان... احتمالا پنج شنبه دعوت دایی باشن