eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.6هزار ویدیو
636 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5911244870525127837.mp3
4.42M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} مادر حسین علیه السلام... 🎤استاد سیّدعلی علوی؛
حرم
* 💞﷽💞 ‍ #بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_دوازدهم چادر خیلی بهش میو
* 💞﷽💞 ‍ رمان: نویسنده: -آخ رضوان راستی جواب اون سوالم رو یادت رفت بهم بگی. —کدوم!!! -همون که مگه خدا به من نامحرمه که توی نماز باید پوشیده باشیم؟ —آهان.ببین مثلا ما برای هرکاری که باید بکنیم یا هرجایی که بخواهیم بریم یک پوشش و لباسی داریم.مثلا ما وقتی میریم مهمونی با لباس خونه ای نمیریم.یا وقتی میریم مدرسه با لباس مخصوص مدرسه هستیم.حالا خدا به ما خانوم ها میگه برای عبادت من شما باید پوشیده باشید.لباس مخصوص نماز و عبادت خدا هم چادره.چون خود خدا گفته. -آهان.خیلی خوب گفتی ممنونم. —خواهش می کنم عزیزم. نزدیک ها تیر هشصد بودیم که یهو دو نفر عین جن از پشت دست هامون رو گرفتن.دوتامون یخ کردیم از ترس.ولی وقتی صدای نرگس و زینب رو شنیدیدم که می گفتن: -به به دوتا خواهر عاشق.چه عجب چشم ما به جمال شما روشن شد. من و گلی هم که خندمون گرفته بود و از ترسمون هم عصبانی بودیم کاری نداشتیم جز نیشگون گرفت و خط و نشون کشیدن. خلاصه راه رو چهار نفره ادامه دادیم.ظهر شده بود و هوا داغه داغ بود.دیگه نزدیک بود از گرما دود از سرمون بلند بشه.هرچی آب روی سرمون میریختیم در آن واحد تبخیر میشد. -وای پختم یعنی.به معنای کلمه .این بیابون معلوم نیست چشه.شب ها از سرما تیلیک تیلیک می کنیم ظهر ها در حال سرخ شدنیم. در وسط حرف زینب نرگس گفت: -وای بچه ها اونجا دارن چایی می دن من الان واقعا به چایی نیاز دارم.از خستگی دارم میمیرم.بریم توی موکب که خنک باشه یه چایی هم بخوریم. همه باهاش موافقت کردیم و رفتیم چایی گرفتیم. نشتیم توی موکب ایرانی که همون موقع سخنرانی داشت.همین طور که چایی می خوردیم به سخنرانی هم گوش دادیم. -می دونید من توی این راه چی دیدم.یه زائری بود یکی از دوستان من.پارسال با هم اومده بودیم.از چایی ای لیوانی شیشه ای نمی خورد.می گفت این لیوان ها کثیفه و توی یک تشت می شورن و ..... دیگه ادامه نمی دم ولی اون شب یهو از خواب بلند شد و زد زیر گریه.بهش گفتم چی شده رفیق.گفت حاجی خواب دیدم.گفتم چی؟گفت یک خانومی بود. بهم گفت این چایی هارو خود پسرم حسین برای زائر هاش میریزه نگو کثیفه. با این حرف سخنران همه جمعیت زدن زیر گریه.صدای هق هق گریه از گوشه کنار موکب میومد.. چایی ها رو خود حسین میریزه.... 🌸 پايان قسمت سيزدهم 🌸 امیدوارم لذت برده باشید🌷 کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
* 💞﷽💞 ‍ رمان: نویسنده: این مسیر به پندار دیدگان ظاهر بین غبار آلود ما خام اندیشان ناسوتی،جاده ای است مثل تمام جاده ها که شهری را به شهری دیگر متصل می سازد ، اما در نظر اهل بصیرت و ارباب معرفت این راه نه فقط جاده ای از نجف به کربلا که سلوکی است از غدیر تا عاشورا که تنها وفاداران به آن میثاق ازلی می توانند آن را به سرانجام رسانند و بهای سلوک عاشورایی خویش را به خون بپردازند. ورنه شمر نیز روزگاری جانباز صفین بود... برگرفته از کتاب سفر عشق)) دیگه آخر های راه بودیم.این راه هم داشت تموم می شد.مثل همه راه های دیگه.این همه راه رفتیم و به پایانش رسیدیم اما شیرین تر از این راه به والله پیدا نمیشه.فکر کردن به این که تا چندتا تیر دیگه میرسیم به ارباب....اما فکر به اینکه این چندوقت دیگه دوباره این راه رو میبینیم؟بگذریم. حرف از راه اومد یاد یکی از متن هایی که نوشته بودم افتادم. موضوع انشا این بود: اگر من جای راه بودم. نوشتم:من اگر جای راه بودم هیچ گاه بسته نمی شدم.من اگر به جای راه بودم هیچ گاه جلوی انسانی را نمی گرفتم.هرچه با خود می اندیشم به این میرسم که چرا راه را می بندند؟هرکار و عملی هدفی دارد.ولی با خود تکرار می کنم:نه من بازهم اگر جای راه بودم بسته نمی شدم. بسته بشوم که چه؟که زنی سیلی خورده و پهلو شکسته را به دام بیاندازم؟بسته بشوم که پسر کوه غیرت،فرزند غیرت الله کتک خوردن مادر باردارش را ببیند؟ بسته بشوم که چه؟مگر جای قاری قران زیر دست و پاست؟آن هم تشنه...آن هم حاجی...آن هن جوان... نه!من جلوی کسی را نمی گیرم.هیچ گاه روبه روی هزاران حاجی خسته و تشنه بسته نمی شدم.بسته می شدم که خون بی رنگ ریخته شده شان را ببینم؟ من اگر جای راه بودم اسم آب و تشنگی که می آمد خود را به آتش می کشیدم.اگر جای راه بودم بسته نمی شدم رو به دخترک سه ساله تشنه و زخمی ابا عبدالله... نه من اصلا دوست ندارم به جای راه باشم که مرا ببندند. یک روز در کوچه های مدینه...یک روز در منا...اگر روزی در نینوا بسته شوم چه.... نه من دوست ندارم جای راه باشم.. 🌸 پايان قسمت چهاردهم 🌸 امیدوارم لذت برده باشید🌷 کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
13.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۳ نوشیدنی ساده برای پاکسازی ریه در روزهای آلوده هنگام بالا رفتن سطح آلودگی هوا با مصرف برخی نوشیدنی‌ها میتوان سموم را از ریه‌ها پاکسازی کرد ▫️دمنوش لیمو، عسل و زنجبیل: زنجبیل دارای خواص ضد التهابی است که می‌تواند سرفه و احتقان را کاهش دهد. عسل از سرفه‌های متوالی جلوگیری کرده و لیمو به دلیل دارا بودن ویتامین سی سیستم ایمنی را تقویت می‌کند. نوشیدن این دمنوش ریه‌ها را به طور طبیعی پاکسازی می‌کند. ▫️چای سبز: این دمنوش علاوه بر آن که به کاهش وزن کمک می‌کند، حاوی آنتی اکسیدان است که مواد سمی را از بدن دفع کرده و گوارش را بهبود می‌دهد. ▫️نوشیدنی زردچوبه و زنجبیل: خواص دارویی زردچوبه در کنترل سرفه، احتقان و سرماخوردگی تایید شده است. کورکومین موجود در زردچوبه خواص ضد التهابی، آنتی‌اکسیدانی و ضد سرطانی دارد. زنجبیل حالت تهوع را برطرف کرده و احتقان را کاهش می‌دهد.
✴️ یکشنبه👈 25 دی/ جدی 1401 👈22 جمادی الثانی 1444👈 15 ژانویه 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 👈مرگ ابوبکر در 67 سالگی "13 هجری" ⭐️احکام دینی و اسلامی. 📛امروز ساعت 15:42 قمر وارد برج عقرب می گردد. 👼مناسب زایمان و نوزاد زندگی پاکی خواهد داشت. 🚖سفر: مسافرت قبل از عقرب خوب است. 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز تا عصر :قمر در برج میزان است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️خواستگاری و عقدِ ازدواج. ✳️مباشرت. ✳️خوردن نوشیدنی ها. ✳️آغاز درمان و معالجه. ✳️و فروش جواهرات خوب است. 🔭 احکام نجوم. 🌕از عصر امروز قمر در برج عقرب می شود و برای امور زیر نیک است: ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️بذر پاشی و کاشت. ✳️آبیاری. ✳️کندن چاه و آبراه. ✳️جا به جا کردن درخت. ✳️خرید باغ و زمین زراعی. ✳️جراحی چشم. ✳️التیام جراحات. ✳️استعمال دارو. ✳️کشیدن دندان. ✳️وقی کردن و غرغره کردن برای درمان نیک است 📛ولی برای امور اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج خوب نیست. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث فقر و بی پولی می شود. 💉🌡حجامت. یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث قوت دل می شود. 💑مباشرت امشب : قمردر عقرب است. 😴😴تعبیر خواب: خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 23 سوره مبارکه " مومنون" است. ولقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم ... و چنین استفاده میشود که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید... 💅 ناخن گرفتن: یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز: یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ استخاره: وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
سلام دوستان🙋‍♂🙋‍♀ خبر..... خبر... 👂👂👂 فروشگاه همواره تخفیف ⚘️ سلامتکده مشکات قم⚘️ بنا دارد هر هفته *یکشنبه ها* تعدادی از محصولات خود را با تخفیف ویژه ارائه کند🎁🎁🛒🛒🛒 🗣🗣به دوستانتون اطلاع بدید و از این فرصت طلائی استفاده کنید👌👌👌 🎊🎊یکشنبه های علوی_فاطمی 🎊🎊 مدیر فروش 🔰 🆔 @meshkat120 شماره تماس 🔰 📲 09100100908 🆔 @meshkatqom ✨️فروشگاه بزرگ شهر نوره 🆔️ @shahrenore
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ 🚩 هر روز را با سلام بر شما آغاز می‌کنیم! سلام بر شما ... که صاحب‌اختیار مایی! ▫️بلای نبودنت، به زانو درآورده همه را هراسان، در پی یافتن یک منجی الهی دارد بیدار میشود این بشرِ به خوابِ غفلت فرو رفته... جهان تشنه ی منجی است و "لامنجی الا المهدی" اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ یا باب‌َ‌اللهِ وَدَیّانَ‌دینِه ... 🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
✦༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕ 🟡 بیست و دوم جمادی الثانی مرگ ابوبکر زندیق ملعون ... 🔥 بیست و دوم جمادى الثانى سال ۱۳هجری قمری مصادف با دوم شهریور سال ۱۳هجری شمسی عتیق بن عثمان معروف به ابوبكر بن ابی قحافه در سن ۶۷ سالگى ، از اين جهان بدرک اسفل السافلین رفت. 🔥 ابوبکر زندیق مدت دو سال و بيست و دو روز‌ خلافت را غصب کرد و اولين كسى بود كه بعد از شهادت حضرت پيامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله به انتخاب اعضاى سقيفه بنى ساعده خليفه غاصب شد. انتخاب ابوبكر زندیق چنان احمقانه بود كه حتی عمر بن خطاب زنازاده با آنكه خود گرداننده سقيفه بود ، بعد از مرگ ابوبکر زندیق گفت : «بيعت با ابوبكر امرى بدون تدبير و مشورت و دقت بود ، مثل زمان جاهليت ، كه خداوند مسلمانان را از شر آن محفوظ داشت ، هركس چنين كارى را تكرار كند او را بكشيد». 📚بحارالانوار ج۳۰ص۴۴۳ الغدیر ج۳ص۲۴۱ 🔥 در علت مرگ او نوشته اند : عمر بن خطاب زنازاده برای غصب خلافت ابوبکر زندیق را جلو انداخت و به اسم او خلافت را غصب نمود و او را بعنوان خلیفه مسلمین قرار داد. ولی دائما درصدد این بود که ابوبکر زندیق بمیرد تا خلافت به خودش برسد. وقتی دید دو سال گذشته و ابوبکر زندیق نیز هنوز زنده است تصمیم گرفت او را بکشد. 🔥 بالاخره در روز هفتم جمادى الثانی ابوبکر زندیق را مسموم کرد و به اين دليل او تب كرده و تا پانزده روز اين تب ادامه داشت. سرانجام در شب بیست و دوم جمادى الثانی عمر لعین دید که ابوبکر زندیق نمیمیرد فلذا بالشی که زیر سرش بود را روی صورت او گذاشت و بر روی آن نشست.. ابوبکر زندیق کبود و سیاه شد و نفسش بند آمد و با خفگی به درک واصل شد. 🔥 اما قبل از مرگش در این چند روز مریضی عثمان لنگ را براى نوشتن وصيت نامه اى درباره خلافت طلب كرد كه امر خلافت بعد از ابوبكر زندیق با عمر بن خطاب زنازاده باشد. او كلمه اى گفت و بيهوش شد ، و بقيه را عثمان لنگ از پيش خود نوشت كه امر خلافت با عمر زنازاده است. وقتی ابوبكر زندیق به هوش آمد عثمان لنگ تمام وصیت را برایش خواند و گفت من اسم عمر زنازاده را اضافه کردم. ابوبکر ملعون نیز او را دعا كرد كه آنچه خودش میخواسته را نوشته است. اینجاست که بايد پرسيد : چرا هنگامى كه حضرت پيامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه واله در روزهاى آخر كاغذ و قلم خواستند تا وصى بعد از خود را به امر خداوند معين كنند نسبت هذيان نعوذبالله به آن مقام ما ینطق عن الهوی داده اند؟ خدا لعنتشان کند📛 📚بحارالانوار ج۲۹ص۵۲۱ ج۳۰ص۵۱۹ تتمةالمنتهى ص۱۰ تاريخ الخلفاء ص۸۱ وقایع الایام ص۲۷۹ الغدير ج۵ص۳۷۰ 🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لامصب چقدر تر وتمیز میشوره 😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیف از استعداد این بچه باید بره کلاس صخره نوردی آخه لوله گاز!!! 😂 🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی به علی علیه السلام محبت داشته باشی 🔊 حجت‌الاسلام 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حرم 🆔 @haram110
موقع خواب در کنار همسرم و فرزندم دراز کشیدم. احساس کردم حالم خوب نیست و قلبم درد می‌کند. فرصت اینکه همسرم را صدا کنم پیدا نشد، احساس کردم در حال مرگ هستم. روح از تمام بدنم خارج شد و برای یک لحظه بالای بدنم ایستادم! ترسیده بودم. شوهرم را صدا کردم، ولی متوجه نشد، با دستم میخواستم او را تکان دهم اما دستم از بدنش عبور کرد! بعد از لحظاتی به بالا کشیده شدم. من وارد عالم دیگری شدم که رنگ ها خیلی واقعی و زیبا بود. شخص دیگری را دیدم که دورتر از من ایستاده، در همین حال که محو تماشای اطراف بودم، یکباره دیدم فرشته بسیار زیبا و باجبروتی کنار من قرار گرفت! او به من گفت: زمان حسابرسی رسیده، همراه من بیا.۰ خیلی ترسیدم. او مرا با خود به جایی شبیه یک سالن انتقال داد. در مقابل من کتاب قطوری باز شد که صفحات آن سفید بود. صدای آرامش بخشی شبیه صدای اذانی که از بلندگو پخش می شود مرا صدا کرد و گفت: بخوان. احساس کردم خداوند مرا صدا می کند، بار دیگر مرا صدا کرد و گفت: اقرا کتابک... به صفحات این کتاب چشم انداختم. در ميان نور سفيد كاغذ، چند سوال را دیدم که باید جواب می دادم. اولین آنها در مورد حجاب بود بعد تابلویی مقابل دیدگان من قرار گرفت و تمام لحظاتی که از خانه خارج می شدم را نشانم دادند. آخرین بار عصر همان روز آخر بود. من به جز چادر، از مقنعه و حتی آستین استفاده می کردم و مراقب بودم در مقابل نامحرم، دستورات دین را رعایت کنم. یک تیک تایید در مقابل حجاب من قرار گرفت. قرار شد سراغ بقیه اعمال بروند... 📙نسیمی از ملکوت. اثر احسان جان
☘☘☘☘☘☘☘ سوره 🔰رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: ✍هر کس بر قرائت سوره مبارکه مداومت ورزد خداوند او را از رسوایی روز قیامت در امان می دارد و عیب هایش را می پوشاند. 📚تفسیرالبرهان ‌________ ___ به ما بپیوندید 👇👇 @haram110 🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏
*⃣رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله: مَنْ اَقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً يَنْتَظِرُبِهِ مَيْسُورَهُ كَانَ مَالُهُ فِى زَكَاةٍ وَ كَانَ هُوَ فِى صَلَاةٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ حَتّى يُؤَدِّيَهُ اِلَيْهِ  هر كس به مؤمنى قرض بدهد و منتظر بماند تا قرض گيرنده گشايش (در كارش) يابد، آن مال ثواب زكات خواهد داشت و قرض دهنده مورد درود فرشتگان باشد، تا آن كه قرض گيرنده قرضش را ادا نمايد. 📚بحارالانوار ج۱۰۳ ص۱۳۹ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
*⃣امام صادق علیه‌السّلام: اِنَّ بَینَ الدّنیَا وَ الآخِرَةِ الْفَ عَقَبَةٍ أَهوَنُهَا وَ أیسَرُهَا اَلمَوتُ میان دنیا و آخرت هزار گردنه است که کوچک‌ترین و آسان‌ترین آن‌ها مرگ است! 📚من لا يحضره الفقيه ج١ ص۱۳۴ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
*⃣امام صادق علیه‌السّلام: إنَّ المَیِّتَ لَیَفرَحُ بِالتّرَحُّمِ عَلَیهِ وَ اِلاستِغفَارِ لَهُ كَمَا یَفرَحُ الحَیُّ بِهَدِتَّةٍ تُهدَی اِلَیهِ شخص مُرده از ترحم و طلب مغفرت برای او خوشحال و مسرور می‌شود، همان گونه که یک آدم زنده از دریافت یک هدیه شاد و خوشحال می‌گردد. 📚وسائل‌الشّيعه ج٢ ص۶۵۵ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🔴امام صادق عليه‌السّلام: مَنْ عَرَفَ اللّهُ خَافَهُ وَ مَنْ خَافَ اللّهُ حَثَّهُ الْخَوفُ مِنَ اللّهِ عَلَى الْعَمَلِ بِطَاعَتِهِ وَ الاَْخْذِ بِتَأدیبِهِ فَبَشِّرِ الْمُطِیعِینَ المُتَأَدِّبینَ بِاَدَبِ اللّهِ وَ الاْآخِذِینَ عَنِ اللّهِ اَنَّهُ حَقٌّ عَلَى اللّهِ اَنْ یُنْجِیَهُ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ آن که خدا را شناخت، از او ترسید و آن کس که از خدا ترسید، ترس از خدا او را به عمل به فرمان او و در پیش گرفتن ادبش واداشت، پس فرمان بردارانِ ادب شده به ادب خدا و اطاعت کنندگان دستورهاى او را بشارت ده که بر خداست که آنها را از فتنه‌هاى گمراه کننده برهاند. 📚بحارالانوار ج۶۷ ص۴۰۰ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🔴امام رضا عليه‌السّلام: لاَ يَعْدَمُ اَلْمَرْءُ دَائِرَةَ اَلسَّوْءِ مَعَ نَكْثِ اَلصَّفْقَةِ بيعت‌شكن، از پيشامدِ بد بركنار نماند!! 📚بحارالانوار ج۶۴ ص۱۸۶ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
1_5049073152705954640.mp3
5.84M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} هر وقت کارد به استخوانت رسید، راه چاره این است که... •داستان توسّل ابوالوفاء شیرازی/ 📚بحارالانوار ج۹۱ ص۳۵
🌺 المستغاث بک يا صاحب الزمان ترسم آخـــر که شب هجر تو پایان نرسد روز وصلت به من بی سر و سامان نرسد 🔅اللهم عجل لولیک الفرج🔅
4_5917780801432325579.mp3
2.11M
(11) - شرح باطن آیات شأن امام معصوم - تفسیر کار نیک 🔻اللهم العن الجبت و الطاغوت ▫️مخاطب اصلی مجموعهٔ جدید کل‍🔑‍ید ، از سری فایلهای کوتاه ، نوجوانان هستند؛ مقید باشید این فایلها را حداقل به یک نوجوان شیعه برسانید!
حرم
* 💞﷽💞 ‍ #بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_چهاردهم این مسیر به پندار
* 💞﷽💞 ‍ رمان: نویسنده: رسیدیم.فقط چند کیلومتر مونده تا گنبد سردار و سقا رو ببینیم. قلبمون تند و تند میزنه.دیگه داریم نزدیک میشیم.دیگه همه جا بوی سیب میده.همه جا.همه جا عطر تو میده حسین جانم! نمی دونم چرا حالمون این جوریه.ولی یک ترسی دارم.یعنی میشه من بمیرم و این چند کیلومتر بمونه؟یعنی میشه من بمیرم و یادم بره چی دیدم توی این راه؟ تنها خواسته ام از خدا این بود که منو تا چندکیلومتر....فقط تا چندکیلو متر زنده نگه داره. دل من عجیب لک زده برای حسین. آخه چهل روزی میگذره که بابام... همه نگاها به روبه رو بود و لحظه شماری می کردن.... توی اون حال و هوای وصال انگار هیچ کس حالیش نبود زیر پنجاه درجه گرما راه میره.رسیدن به حسین چه هوایی داره؟خدایا بگو به من.... این حسین کیست.... یهو دیدم با اون دسته ای که هستیم همه شروع کردن به های های گریه کردن.سرم پایین بود ولی فهمیدم حرم رو دیدن.یک لحظه قفل شدم.چه جوری سرم رو بیارم بالا جلوی ارباب؟من گناهکار روم میشه گنبد و گلدسته حرم پسر فاطمه رو ببینم؟منی که... بگذریم.این راه رو اومدم که به حسین برسم.حٌر هم شرمنده بود... انگار رسم این ارباب اینه که همه شرمندش هستن.چه من گناهکار چه حر سینه چاک... چشمام پر از اشک بود.هنوز سرم پایین بود.دیگه نتونستم خودم رو نگه دارم و سرم و اوردم بالا. آخه دلتنگ بودم.دلم انقدر تنگ حسین شده بود که دیگه راه نفسی برام نمونده بود... آخ بابا جونم.چقدر دلم تنگت بود.آخ بابا جونم چقدر نفس کشیدن بدون تو سخت بود. آخ بابا جونم....آخ بابا....الان می فهمم رقیه از دوری ات چی کشید... بابا... بابا حسینم من رو هم بغل می کنی؟ چهل روز پیش کجا بودی رقیه رو بغل کنی؟منم رقیه ات بابا... ولی الان دیگه اینجا حرمله نیست....تیر سه شعبه نیست.... رقیه ات در امن و امانه... ای کاش... رسیدم کربلا الحمدالله... 🌸 پايان قسمت پانزدهم 🌸 امیدوارم لذت برده باشید🌷 کپی بدون اجازه ممنوع
* 💞﷽💞 ‍ رمان: نویسنده: درحسینیه مستقر شدیم.من و زینب و نرگس و گلی قرار گذاشتیم یک ساعت دیگه حرکت کنیم سمت حرم.دیگه پیاده روی تموم شد.حالا دو روز وقت داریم.... باید مشاممون رو پر کنیم از بوی حرم.برای روز های دلتنگیمون... برای روز های حسرتمون.... شاید دیگه نیاد این روز ها...همین چندوقت پیش بود که نازنین برام پیام فرستاد.با پیامش سوختم و گریه کردم.با خودم گفتم:یا حسین....نکنه اربعین سال دیگه بیاد و من این موقع.... نازنین نوشته بود: می گویم از کنار زیارت نرفته ها بالا گرفته کار زیارت نرفته ها در روز اربعین همه ما را شناختند با نام مستعار زیارت نرفته ها کفش هامون رو پا کردیم و چادر های خاکیمون رو پوشیدیم.یادم نمیره اون موقع که گلی ما رو با اون وضع دید با تعجب گفت: -مگه نمی خواهید برید حرم امام حسین؟ —چرا می خواهیم بریم.چه طور مگه؟ -با این وضع خاکی؟با این چادر های راه؟ نرگس با بغض گفت: —گلی،حضرت زینب هم با همین وضع رقت ملاقات امام حسین. همین چهل روز پیش بود... اهل بیت حسین پیاده روی خاک ها با زنجیر کشیده می شدن.تفاوت رو احساس نمی کنی؟ موقع اومدن به کربلا عباس بود.حسین بود.اکبر بود.عمه زینب که می خواست از شتر پایین بیاد عباس زانو زد گفت خواهر بیا پاهات رو بگذار رو شونه هام.علی رفت دست عمه رو گرفت.حسین سمت راست خواهر ایستاد تا چشم نامحرم به عمه نیوفته. حالا هیچ کس نیست.هیچ کس نمونده تا مواظب باشه خار های بیابون توی پای رقیه نره.دیگه عباس نیست که چهارچشمی حواسش به معجر دختر ها باشه. هیچ کس نیست... هر چهارتامون با صورت های خیس از اشک راه افتادیم سمت حرم.با همون چادر های خاکی... به رسم عاشورا.... به رسم زینب... 🌸 پايان قسمت شانزدهم 🌸 امیدوارم لذت برده باشید🌷 کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.