سلام علیکم
دو تا کانال جذاب و مفید داریم جهت سلامتی شما با ۲۰۰۰ محصول جذاب
سلامتکده مشکات
@meshkatqom
شهر نوره
@shahrenore
🙏🏼👌 نماز ساده شب نهم ماه شعبان
عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ التَّاسِعَةِ أَرْبَعاً، بِالْحَمْدِ وَ النَّصْرِ عَشْراً؛ حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ، وَ أعْطاهُ بِكُلِّ آيَةٍ ثَوابَ اثْنَيْ عَشَرَ شَهيداً مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ ثَوابَ الْعُلَماءِ. (البلدالأمين، ص172)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در شب نهم ماه شعبان 4 رکعت نماز بخواند ؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و ده بار سوره نصر ؛ خداوند بدنش را بر آتش حرام می سازد، و به ازای هر آیه پاداش دوازده شهید از شهدای بدر و پاداش همه دانشمندان را به وی اعطا می کند.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◻️▫️#ویدئو_استوری_روزشمار_نیمه_شعبان☀️
🎉 7 روز مانده تا میلاد حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💚
جعفر کذاب یا جعفر تواب؟!...
نظرات مختلفی دربارهٔ عاقبت جعفر بن علی (برادر حضرت امام حسن العسکری و عموی حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف که مدعی امامت بود) وجود دارد. برخی از علمای شیعه قائلند که او توبه کرده و به یکی از توقیعات حضرت صاحب الزمان عجلاللهفرجه به سفیر دوم اشاره میکنند...
🎤 #محمدصالح_میلانی
🟢 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟢
4_5859271093319109717.mp3
2M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
نالههای پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین و صدیقهٔ کبری سلام اللّه علیهم، در فراق امام زمان علیه السّلام/
آخرین وصیت امیرالمؤمنین علیه السّلام چه بود؟!
🎤استاد شیخ اسماعیل اوجی شیرازی؛
«پیشنهاد دانلود»
💠مولا علی علیهالسّلام:
الهِجرَانُ عُقُوبَةُ العِشقِ
هجران، کیفر عشق است.
📚بحارالانوار ج۷۵ ص۱۲
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
💠مولانا امیرالمؤمنین علیهالسّلام:
مَنْ قَصَّرَ فِی الْعَمَلِ ابْتُلِیَ بِالْهَمِّ
کسى که در عمل کوتاهى کند، به اندوه گرفتار مىشود.
📚نهجالبلاغه حکمت ۱۲۷
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
اهمیّت تسبیحات حضرت زهرا سلام اللّه علیها و سجدهٔ شکر بعد از نماز/
🎤استاد شیخ حسن قاسمی؛
«پیشنهاد دانلود»
💠امام صادق علیهالسّلام:
إِنَّ الدُّنْيَا تُمَثَّلُ لِلْإِمَامِ فِی فِلْقَةِ الْجَوْزِ فَمَا تَعَرَّضَ لِشَیءٍ مِنْهَا وَ إِنَّهُ لَيَتَنَاوَلُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا كَمَا يَتَنَاوَلُ أَحَدُكُمْ مِنْ فَوْقِ مَائِدَتِهِ مَا يَشَاءُ فَلَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِنْهَا شَیءٌ
دنیا برای امام مانند نیمی از گردو تصوّر میشود، هیچ چیزی از آن از نظر امام پنهان نیست، و همانا او بر همهٔ اطراف آن احاطه دارد و هر گونه بخواهد میتواند در آن تصرّف کند، همانطور که یکی از شما آن چه میخواهد از بالای سفره برمیدارد، و بر آن احاطه دارد و هیچ چیزی از آن از نظر او پنهان نمیماند.
📚منابع:
بحارالانوار ج۲۵ ص۳۶۷
الاختصاص ص۲۱۷
بصائرالدّرجات ص۴۰۸
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
حرم
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت37
باد وحشیانه به جان موهایم می افتد و میان تارهایش چنگ می اندازد.
پری مرا کمی توی خیابان ها می چرخاند و وارد پارکی می شویم.
قدم زنان روی برگ های بی جان و زرد قدم می گذارم و همگام با پری از میان مردمی که برای تفریح آمده اند می گذریم.
پری با صدایش مرا مخاطب خود می سازد.
_رویا؟
_بله؟
گره روسری اش را می کشد تا محکم شود.
به شاخه های درختان زل می زند و می گوید:
_این اولین باری بود که شنیدم پیمان به جز من به کسی اعتماد داره.
از تعریفش خوشم می آید و احساساتم را به سخره می گیرد.
موهایم را با سر انگشتانم به عقب می رانم و همانطور که نگاهم به زمین است، لب می زنم:
_خب حق داره...
دور و زمون بدی شده. کسی که افراد سیاسی رو لو بده نونش تو روغنه!
زیر چشمی نگاهم را تعقیب می کند:
_تو که گفتی از سیاست چیزی نمیدونی.
_در این حد سیاست نیست، نیازه آدمه!
با همین حرف ها به هتل می رسیم.
هنوز شیرینی حرف پری زیر زبانم آب نشده که همان طور که ژاکتش را روی تخت پرت می کند؛ برایم می گوید:
_پیمان برای این که کیفتو بگیره داره تلاش میکنه.
سازمان معتقده به محض دادن کیفت دیگه آتویی ازت ندارن.
شاید نتونی حرفام رو خوب بفهمی اما واقعا دیگه کسی نیست که بشه بهش اعتماد کرد.
برای همین یکم سخته کیفتو پس بگیره؛ اما پیمان از اون سرسخت هاست تازه کلی هم بهش اطمینان دارن.
از نظر سازمان، پیمان با این کار داره سابقه اش رو خراب میکنه.
چون رو چیزی دست گذاشته که برای سازمان نامفهومه.
شاخک های کنجکاوی ام به سوی حرف های پری برمی گردد.
_چی برای سازمان نامفهومه؟
_مورد اطمینان بودن یه دختر که توی خونوادهی اشرافی بزرگ شده.
چندیت سال توی یه کشور دیگه بوده و حالا هم از اسرار سازمان سر در آورده.
_خب اینایی که گفتی چه ربطی داره؟
مگه هر کی همچین شرایطی داشته باشه نمیتونه عضو بشه؟
پری لباس هایش را عوض می کند و روی تخت ولو می شود.
_آره دیگه! افراد بیشتر سازمان از طبقهی پایین جامعه هستن و برای برابری جلوی شاه مشت گره کردن.
کسایی که قربانی این اختلاف طبقاتی باشن و تشنهی انتقام!
بعدشم کسی که خارج از ایران باشه معتقدن پایبندیش به آرمان های ناسیونالیست۱ کمه.
اینا دلایل کمی برای سازمان نیست.
کم کم با حرف های پری قانع می شوم و بیشتر به ارزش کاری که پیمان برایم انجام می دهد، پی می برم.
کار از قند گذاشته و کارخانهی قند در دلم آب می کنم!
برای ناهار حسابی پری را تحویل می گیرم.
عصر در کنار هم چای می نوشیم و پری کمی بیشتر پیمان می گوید.
پسری که از کودکی در کنار درس خواندن مشغول به کار کردن در کورهی آجر پزی بوده است.
پیمان فکر می کرده است با درس خواندن می تواند باری جامعه و خانواده اش مفید باشد اما همین که پایش به دانشگاه باز می شود همه چیز را وارونه می بیند.
پری ادامه می دهد او با پیمان دو سال خلاف سنی دارند.
پیمان از طریق یکی از هم دانشگاهی هایش وارد خط مبارزه شده است.
بعد ها پری متوجه کارهای مشکوکی از طرف پیمان می شود و سر از جیک و پوکش در می آورد.
آنگاه است که او هم با سازمان آشنا می شود و باهم دانشگاه را رها می کنند.
گاهی میان گفته های پری دلم برای پیمان می سوزد.
تمام آن روز به یاد پیمان می گذرد بی آن که لحظه ای از یادش خسته شوم.
صبح در حالی که پری به خواب
عمیقی فرو رفته است از اتاق بیرون می زنم.
بی مقصود در خیابان های اطراف هتل قدم برمی دارم.
کاش می دانستم او به من حسی دارد، نمی توانم این حس را بپذیرم که من فقس مورد اعتمادش هستم.
این حس عطش دوست داشتنش را درونم سرکوب نمی کند!
اگر یک درصد هم می دانستم مرا دوست دارد قید پاریس را می زدم اما او تلاش می کند هر چه زودتر به پاریس برگردم و این بدجور مرا اذیت می کند.
هر قدم را با خسرت برمی دارم تا به کافه ای می رسم.
برای خوردن صبحانه وارد اش می شوم و صبحانهی مختصری می خورم و به هتل برمی گردم.
__
۱. ناسیونالیسم، در تضاد با باور نوینی است که جهانمیهنی(اینترناسیونالیسم) نام دارد و طرفدار یکی شدن همهٔ مرزها و از میان رفتن مفهوم امروز «کشور» است. ناسیونالیسم با ارائه و بنیان مفاهیمی مانند «عشق به میهن» یا «ملتپرستی» به جنگ با باورهای انترناسیونالیستی رفته و میکوشد کاستیهای پدید آمده از کارشکنیهای سیستمها و اشخاص «جهانمیهن» را برطرف سازد. به عبارت ساده تر به معنای عشق افراطی به کشور و زادگاه.
⭕️️کپے بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت38
پری با موهای شوریده اش نگاهم می کند و غر می زند:
_کجا بودی تو؟
به طرف پارچ می روم و کمی آب داخلش خالی می کنم.
جرعه ای از آن می نوشم که پری سوالش را تکرار می کند.
_رفتم یکم قدم بزنم.
_از کی تا حالا سحر خیز شدین شما؟
بیخیال دستانم را در هوا تکان می دهم.
_از امروز!
آبی به صورتش می زند و با تلخ گوشتی تمام جواب می دهد:
_هه، بی مزه!
دستم را میان جنگل موهایش رها می کنم و به طعنه می گویم:
_بهتر نیست به جای سین جین کردن من یه شونه ای به این موها بزنی؟
با حرف من به طرف آینه می رود و با دیدن موهای گره خورده اش ابرویش می پرد.
_ای وای! چقدر بهم ریخته شدم.
شروع می کند به شانه زدن به موهایش.
من هم برایش سفارش صبحانه می دهم.
تا صبحانه اش را بخورد کمی طول می کشد.
دلم در این کنج دیوار جا نمی گیرد و از پری می خواهم که به کتابفروشی برویم.
او هم موافقتش را اعلام می کند و لباس بلند و جوراب شلواری اش را می پوشد.
روسری اش را مرتب می کند و آماده دم در می ایستد.
من هم دامن و لباس نخدی رنگی می پوشم و شال سوسنی را رویش می اندازم.
پری پیشنهاد می دهد به کتابفروشی که می گوید برویم.
من هم بدون هیچ حرفی قبول می کنم و فرمان را به طرفی که دستور می دهد می چرخانم.
به کتابفروشی می رسیم که نبش خیابان است.
روی تابلوی چوبی اش هم نوشته:" کتابفروشی دانش"
پری جلو تر از من وارد می شود و اهم اهمی می کند.
در را کمی هل می دهم که صدای بهم خوردن آویز هایی به گوشم می رسد.
با تعجب به بسته های کتابی نگاه می کنم که روی ویترین تا بالا کشیده شده اند.
پری با مرد جوانی در حال صحبت است.
جوان پوست سبزه ای دارد و موهای فر اش متناسب با قیافه اش است.
از روی ظاهر ارزیابی می کنم باید حدود ۲۸ یا 29سال داشته باشد.
کتاب های رمان مرا مجذوب خود می کنند.
چند کتابی را ورق می زنم و بوی کاغذ در مشامم می پیچد.
حس تازگی در رگ های خشکیده ام می دود و حال خوبش اثراتی بر وجودم می گذارد.
با اشاره های پری به طرفش می روم.
اثری از مرد کتاب فروش نیست و او به من می گوید:
_اینجا بهترین کتابا رو دارن.
فکر کنم تو رمان دوست داری نه؟
لبخند روی لب هایم جا باز می کند و جواب می دهم:
_آره...
زیر چشمی نگاهم را به کتاب های رمان وصل می کنم.
پری با دیدن علاقه ام به طرف کتاب های رمان می رود که بهم تکیه داده اند.
کتاب جنایت و مکافات را از روی بسته برمی دارد و لب می زند:
_حدوداً یک سال پیش خوندمش. تو خوندیش؟
اسمش را زیاد شنیده بودم.
رمانی بود که مثل بمب در جهان صدا کرد اما هیچ وقت فرصت نشد بخرم و وقت به پایش بریزم.
_تعریفشو زیاد شنیدم اما وقت نشد که بخونمش.
کتاب را برمی دارد و میان کف دستانم قرار می دهد.
_خب بگیرش!
یک بار خوندنش ضرر نداره که!
مرد جوان از اتاقک حالت پستو مانند سرک می کشد و به پری مژده می دهد:
_خانم خسروانی پیداش کردم!
پری پا کج می کند و پشت ویترین می ایستد.
مرد بسته ای کتاب روی ویترین می گذارد و لبخند پیروزمندانه ای به لب می زند.
پری بدون این که پوش روی کتاب را کنار بزند آن را توی کیفش می گذارد و مبلغی را روی ویترین می گذارد.
بعد هم به کتاب توی دست من هم اشاره می کند.
بی آن که به مرد نزدیک شوم تشکر می کند و بیرون می آییم.
هر دو می دانیم جایی دیگر برایمان در این شهر نیست و به طرف هتل می رویم.
تمام گشت و گذار مان به کتابفروشی ختم می شود.
توی اتاق پری، پرده ها را می کشد و تاریکی از دور به ما نزدیک می شود.
مرا صدا می زند و بعد از سر جا گذاشتن شال ام روی جا لباسی به طرفش می روم.
خم می شوم و کنار تختش می نشینم.
_چیزی شده؟
دست می برد و چشمانش را می خاراند.
بی مقدمه دست می برد به داخل کیفش و آن بستهی کتاب را برمی دارد.
با لبخندی از روی مهربانی، دست دراز می کند و آن را مقابلم می گیرد.
زیر چشمی نگاهم را به طرفش می رسانم و دست می برم تا کادو اش را بگیرم.
پوش کشیده شده روی کتاب را برمی دارم و از بی نشان بودن کتاب جا می خورم.
⭕️️کپے بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
🌎🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
🗓 دوشنبه
🔸 ۳۰ بهمن / دلو ۱۴۰۲
🔸 ۹ شعبان ۱۴۴۵
🔸 ۱۹ فوریه ۲۰۲۴
🌎🔭👀
🌗 امروز قمر در «برج سرطان» است.
✔️ مناسب برای امور زیر میباشد:
آغاز به کار
امور زراعی
درختکاری
قرض و وام دادن و گرفتن
امور تجاری
بذرپاشی
خرید و فروش ملک
امور حفاری
⛔️ ممنوعات
امور ازدواجی
🌎🔭👀
🚘 مسافرت
مکروه است.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.
منظور مریضی است که امروز مریضیش شروع شود.
👶 زایمان
نوزاد خوشقدم و شایسته باشد. انشاءالله
💞 انعقاد نطفه
فرزند حافظ قرآن و به روزی خود راضی باشد. انشاءالله
💇♂ اصلاح سر و صورت
باعث بیکاری میشود.
🔴 حجامت، خون دادن، فصد
باعث درد میشود.
🔵 ناخن گرفتن
روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قرآن گردد.
👕 بریدن پارچه
روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب دوشنبه) دیده شود، تعبیرش از آیه ۹ سوره مبارکه « توبه » است.
﴿﷽ اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا﴾
دو نفر برای قطع معاملهای نزد خواب بیننده بیایند و از این قبیل امور...
مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
🌎🔭👀
📿 وقت استخاره
از طلوع فجر تا طلوع آفتاب
از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر
از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
📿 ذکر روز دوشنبه
یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۱۲۹ مرتبه «یا لطیف» که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
🌎🔭👀
☀️ ️روز دوشنبه متعلق است به
#حضرت_امام_حسن علیهالسلام
#امام_حسین علیهالسلام
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز بعد پایان مییابد.
🌺
🌎🌺🍃
اللهمعجلالولیکالفرج🤲
اعزام کاروان زیارتی عتبات برای💥نیمهشعبان
🕌نجف 🕌کربلا 🕌کاظمین 🕌سامرا
🚍حرکت ۲ اسفند چهارشنبه ظهر از قم
🚌برگشت 6 اسفند به قم
💰هزینهسفر ۲۵۰۰ فقط بابت کرایه است
🍔خورد و خوراک به عهده خود زائر است
🚌ظرفیت محدود
✍️درصورت تمایل به ثبتنام و اطلاع از نحوه ی سفر تماس بگیرید🔻
📞09124515935
عبداللهی
https://eitaa.com/zaer_karbala
#دوشنبه های_برائتی
🛑 آغاز صبح با برائت جستن از جِبتْ وَالطاغُوتْ﴿خلفای غاصب ﴾ لعنت الله علیه 🔥 👊👊
🔰و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ منقول است:
⫸√⫸ وَ مِنَ الْكِتَابِ الْمَذْكُورِ قَالَ وَ أَخْبَرَنَا الْغَيْدَاقُ ثُمَّ ذَكَرَ الْإِسْنَادَ إِلَى أَبِي هَاشِمٍ دَاوُدَ الْجَعْفَرِيِّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ قَالَ لِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ علیه السلام يَا بُنَيَّ مَنْ أَصْبَحَ وَ سلام عَلَيْهِ خَاتَمٌ فَصُّهُ عَقِيقٌ مُتَخَتِّماً بِهِ فِي يَدِهِ الْيُمْنَى فَأَصْبَحَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَرَى أَحَداً فَقَلَّبَ فَصَّهُ إِلَى بَاطِنِ كَفِّهِ وَ قَرَأَ إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ إِلَى آخِرِهَا
⫸√⫸ ثُمَّ قَالَ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ كَفَرْتُ #بِالْجِبْتِ وَ #الطَّاغُوتِ وَ آمَنْتُ بِسِرِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ #عَلَانِيَتِهِمْ وَ #ظَاهِرِهِمْ وَ #بَاطِنِهِمْ وَ #أَوَّلِهِمْ وَ #آخِرِهِمْ
وَقَاهُ اللَّهُ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ شَرَّ مٰا يَنْزِلُ مِنَ السَّمٰاءِ وَ مٰا يَعْرُجُ فِيهٰا وَ الْأَرْضِ وَ مٰا يَخْرُجُ مِنْهٰا وَ كَانَ فِي حِرْزِ اللَّهِ وَ حِرْزِ وَلِيِّهِ حَتَّى يُمْسِيَ.
↩️ هر که صبح کند و #انگشتر عقیق در #دست راست خود داشته باشد و پیش از آن که به احدی نظر کند #نگین عقیق را به کف دست خود بگرداند و به آن نگین نظر کند و 📖﴿سوره أنا أنزلناه فی لیلة القدر﴾ را تا آخرش بخواند، سپس بگوید: به خدایی که یگانه است و شریکی ندارد ایمان آوردم و به جبت و طاغوت ﴿ ابُوبَکر🔥و عُمَر 🔥﴾ کفر ورزیدم و به سرّ آل محمد و #آشکارشان و #ظاهرشان و #باطنشان و #اولشان و #آخرشان ایمان آوردم. 💯
✅ خداوند او را در آن روز از شر جمیع آنچه از آسمان فرود می آید و آنچه به آسمان بالا می رود؛ و زمین و آنچه از آن خارج می شود حفظ نماید و دائما در حرز و حفاظت خدا و ولی خدا خواهد بود تا شب کند.💯
#اَللّهُمَّ الْعَنْ #اَلجِبتْ وَالطاغُوتْ #وَالنَعْثَل وَالحُمِیراء..👊
📓عدة الداعي و نجاح الساعي/ص۱۲۹.
📓مفتاح الفلاح/شیخ بهائی/ص۱۹
🙏🏼👌نماز بسیار ساده شب دهم ماه شعبان
عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ العَاشِرَۀِ أَرْبَعاً، بِالْحَمْدِ وَ آيَةِ الْكُرْسِيِّ ثَلَاثاً وَ الْكَوْثَرِ ثَلَاثاً، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ، وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ ألْفِ دَرَجَةٍ، وَ فَتَحَ لَهُ مِائَةَ ألْفِ بابٍ فِي الْجَنَّةِ، وَ غَفَرَ لَهُ وَ لِوالِدَيْهِ وَ لِجيرانِهِ. (البلدالأمين، ص172)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در شب دهم ماه شعبان چهار رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد، سه بار آیۀالکرسی، و سه بار سوره کوثر؛ خداوند برای وی صدهزار کار نیک می نویسد، و مقام وی را صدهزار درجه بالا می برد، و برای او در بهشت صد هزار در می گشاید، و خداوند، وی، پدر و مادر و همسایگانش را می آمرزد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😷😷 پاداش روزه در دوشنبه و پنج شنبه های ماه شعبان
عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَامَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ وَ الْخَمِيسِ مِنْ شَعْبَانَ، جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ نَصِيباً ؛ وَ مَنْ صَامَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ وَ الْخَمِيسِ مِنْ شَعْبَانَ قَضَى لَهُ عِشْرِينَ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا، وَ عِشْرِينَ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الْآخِرَةِ. (وسائل الشيعة، ج10، ص493 به نقل از اقبال الاعمال)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس روزهای دوشنبه و پنج شنبه ماه شعبان را روزه گیرد، خداوند متعال برای وی بهره ای (از رحمت خویش) قرار می دهد. همچنین بیست حاجت دنیوی و بیست حاجت اخروی وی را برآورده می سازد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏👌نمازهای روز دوشنبه
حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هرکس روز دوشنبه ده رکعت نماز بخواند، در هر رکعت، یک بار سوره حمد و ده بار سوره توحید، خداوند در روز قیامت برای او از آن نماز نوری قرار می دهد که از آن نور، موقف (قیامت) روشن می شود به گونه ای که همه کسانی که خداوند خلق کرده است، در آن روز به واسطه آن نماز به او غبطه می خورند. (جمال الأسبوع، ص41)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، وقتی روز بلند شد، چهار رکعت نماز بخواند، در رکعت اول سوره حمد و آیةالکرسی، در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید، در رکعت سوم سوره حمد و سوره فلق و در رکعت چهارم سوره حمد و سوره ناس، و بعد از نماز ده بار استغفار کند، خداوند همه گناهانش را می آمرزد و به او قصری در بهشت فردوس عطا می کند که ویژگی آنچنانی دارد که در روایت بیان شده است. (جمال الاسبوع، ص68)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏نماز والدین در روز دوشنبه بعد از بالا آمدن آفتاب
قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله: مَنْ صَلَّى يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مَرَّةً مَرَّةً، وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، وَ وَهَبَ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، أَعْطَاهُ اللَّهُ قَصْراً كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا.(جمال الأسبوع، ص70)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، بعد از آن که خورشید بالا آمد، 4 رکعت نماز بخواند(دو نماز 2 رکعتی)، در هر رکعت یک بار سوره حمد، یک بار آیة الکرسی، و سه بار سوره توحید؛ و ثواب آن را به پدر و مادرش هدیه کند، خداوند به وی کاخی می بخشد که مانند وسیع ترین شهر در دنیاست.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👁 ثواب زیارت سیّدالشّهدا علیه السلام در شب و روز نیمه شعبان(12)
عَنِ الْكَاظِمِ عَلَیهِ السَّلامُ قَالَ: ثَلَاثُ لَيَالٍ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ عَلَیهِ السَّلامُ فِيهِنَّ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ: لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ، وَ لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ رَمَضَانَ، وَ لَيْلَةَ الْعِيدِ. (بحارالأنوار، ج101، ص101 به نقل از مصباح الزائر)
حضرت کاظم علیه السلام فرمود: هرکس در سه شب حسین بن علی علیه السلام را زیارت کند، گناهان گذشته و آینده اش آمرزیده می شود: شب نیمه شعبان، شب بیست و سوم ماه رمضان، و شب عید(عید فطر یا عید قربان).
عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ أَوْ غَيْرِهِ وَ اسْمُهُ الْحُسَيْنُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَیهِ السَّلامُ لَيْلَةً مِنْ ثَلَاثِ لَيَالِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ، قَالَ: قُلْتُ: أَيَّ اللَّيَالِي جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ: لَيْلَةَ الْفِطْرِ أَوْ لَيْلَةَ الْأَضْحَى أَوْ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ. (بحارالأنوار،ج101، ص94-95 به نقل از کامل الزیارات/تهذیب الاحکام، ج6، ص49)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکس قبر حسین بن علی علیه السلام را در یکی از سه شب زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده وی را می آمرزد. راوی گفت: عرض کردم: فدایت شوم، کدام شب ها را می فرمایید؟ شب عید فطر یا شب عید قربان، یا شب نیمه شعبان.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣📚◀️💚⭐️امام زمان علیه السلام با منطق و علم، نوع مردم دنیا را به راه می آورد، نه با شمشیر
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد گلشن رشت، در ماه رمضان سال 1386 قمری می فرمود:
می گویند امام زمان علیه السلام که بیاید همه را می کشد. این حرف ها درست نیست. ایشان فقط یک سری را می کشد. چه کسانی را خواهد کشت؟
نوع شماها، نوع مردم دنیا را حضرت با منطق صحیح به راه می آورد. 25 حرف علم را حضرت آشکار می فرماید و به علم و منطق، افراد را به راه می آورد. نوع جوان های امروز اگر منطق صحیح ببینند، تن زیر بار می دهند، رکاب هم می دهند. خیلی هم احترام می کنند. پیش آن کسی که معلم و مربی و راهنمایی آنها به حقّ و حقیقت باشد، خیلی هم کرنش و کوچکی می کنند. آن قدری که جوان های امروز برای فهم حقائق در طلب و جدّیت و کوشش اند، ما نبودیم. شاید دوره بعد، یک قدری آزادی بیشتر شود، و این روحیه در جوان ها شدیدتر شود. یک قسمت عمده جمعیت دنیا را جوان ها تشکیل می دهند. صدی نود و نه ایشان با منطق علمِ امام زمان علیه السلام اصلاح می شوند. التفات فرمودید؟
البته یک عده هم هستند که ابو جهل صفت اند، اینها چوب و چماق لازم دارند. تا نباشد چوب تر، فرمان نیارد گاو و خر. اینها گاو و خرها هستند، و چوب و چماق نیاز دارند. چوب و چماق آن حضرت نیز خیلی حسابی است. اسلحه آن حضرت هم بسیار اسلحه قوی، و نظامیانش هم بسیار قوی هستند. لذا دنیا را در مدت بسیار کوتاهی به مدینه فاضله تبدیل می کند و همه را به راه توحید و اسلام و مذهب تشیع دعوت می کند.
(سخنرانی های مسجد گلشن رشت، روز جمعه، 10 ماه رمضان سال 1386 قمری، 2 دی ماه 1345 شمسی)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◻️▫️#ویدئو_استوری_روزشمار_نیمه_شعبان☀️
🎉 6 روز مانده تا میلاد حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💚
وقتی حضرت قائم آل محمد عجلاللهفرجه قیام میکند، بر مزار مومن رفته و خطاب به او میفرماید: یار و صاحب تو ظهور کردهاست، اگر میخواهی به او بپیوندی برخیز و به او ملحق شو و اگر میخواهی در نعمت پروردگارت بمانی، بمان!
🔹 حدیثی از حضرت #امام_جعفر الصادق علیه السلام
🎤 گروه همخوانی #نوای_یاس
🟢 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟢
4_5866244045738609827.mp3
1.87M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
•امام مجتبیٰ علیه السّلام فرمودند: واجب عینی است که روی منبرها از مهدیِ ما بگویید!
•یاد امام عصر علیه السّلام در شب عاشورا/
•مژدهای که امام حسین به حضرت زینب علیهما السّلام دادند/
🎤استاد شیخ اسماعیل اوجی شیرازی؛
«پیشنهاد دانلود»
حرم
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان کابوس رویایی 💗 قسمت38 پری با موهای شوریده اش نگاهم می کند و غر می زند:
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت39
مشخص است جلد اصلی اش را کنده اند.
صفحهی اول کتاب را باز می کنم.
بالای بسم الله با خودکار آبی نوشته شده است کتاب تکامل.
پری نگاهش را با سرعت از من می رباید و لبخندی روی لب می نشاند.
_این کتابیه که اولین بار من از پیمان هدیه گرفتم.
البته خودش نیست ها!
منظورم محتوای کتابه.
سال اول دانشگاه، پیمان کتاب تکامل رو بهم هدیه داد.
واقعا به هزار تا ازین کتاب های رمان می ارزه. حالا خودت بخون ببین که راست میگم.
با به میان آمدن حرف از پیمان اشتهایم برای خواندن کتاب تحریک می شود.
برگه های نازک و کاهی کتاب زیر انگشتانم ورق می خورند.
پری خودش را با کتابی سرگرم می کند و من هم ترجیح می دهم برای رهایی از سردرگمی، تکامل را بخوانم.
چند صفحه ای از آن را ورق می زنم و دستم می آید که این کتاب یک کتاب عادی نیست.
مطالبی که درون کتاب خفته اند برخواسته از ایدئولوژی است که گرایشش به کمونیستی است گرچه که از آیات قرآن و احادیث هم می شود چیز هایی دید.
هر چه هست برایم جالب است.
دوست دارم با چشمانم تک تک کلمات را بپیمایم و به روح شان نفوذ کنم.
با بسته شدن کتاب تازه متوجه غروب آفتاب می شوم.
نگاهم به پری است که هنوز چشم به کتاب دوخته!
پاورچین پاورچین به طرفش گام برمی دارم و بالای سرش هو می کشم.
مثل جن زده ها به من خیره می شود و جیغ خفیفی از دهانش خارج می گردد.
به قیافهی بی رنگ و رویش خنده ام می گیرد.
کم کم خط پیشانی اش پر رنگ می شود و با خشم زیر لب می غرود:
_سکته ام دادی دختر!
چه طرز صدا کردنه؟
از شدت خنده شکمم درد می گیرد و دستانم را دور پهلویم حلقه می کنم.
روی زمین می افتم و به سرخی صورتش می خندم.
اخم پری باعث می شود ادامهی خنده ام را بخورم.
کتاب تکامل را بر می دارم و کنار پری می نشینم.
پری سر سنگین با من رفتار می کند اما من بیخیال نمی شوم و کتاب را مقابل صورتش می گیرم تا نتواند بخواند.
کتاب توی دستانم را پایین می آورد و نگاهش را حوالهی من می کند.
_چیه؟
لب کج می کنم:
_قهری الان؟
کتاب توی دستانش را می بندد و خودش را به طرفم می چرخاند.
_نه.
_پری، من ازین کتاب خوشم میاد.
با این که نه چپی ام و نه راستی اما گرایشم به چپی ها بیشتر شده.
حس می کنم اونا بهتر از لیبرالیست ها هستن.
ببین، من گرافیک خوندم و چیزی از این حرفا سر در نمیارم اما این دفعه فرق داره.
بنظرم تو راست میگی. من باید دنبال یه تغییر باشم.
بتونم زندگیم رو خرج یه کار واقعی بکنم نه چندتا بوم که دنیای خیالی و آرمانی منو توش جار میزنن.
چطوری بگم؟
من میخوام دنیای آرمانی توی نقاشی هام رو به واقعیت تبدیل کنم.
برق عجیبی در چشمان پری نمایان می شود.
شانه هایم میان دستان ظریفش جا می گیرد و با محکمی می گوید:
_ببین رویا، تو باید خوب فکراتو بکنی.
اگه اینا اثراتی باشه که کتاب روی تو گذاشته با خوندن یه کتاب دیگه شاید این حِست نابود بشه.
پس اینایی که میگی رو توی دنیای واقعیت بخواه.
_من میخوام.
شاید تو راست بگی اما من این کمبود رو دارم.
مطمئنم با یه هدف والا میتونم پرش کنم.
شادی در چشمان هر دو مان موج می زند.
بادبادک خوشحالی در آسمان قلبم شروع به پر کشیدن می کند.
خوشحالم که هدفی را پیدا کرده ام.
من نباید کوته فکر باشم و تنها جلوی پایم را ببینم.
ارزش من بیشتر از یک گرافیست است که میان دنیای رنگ ها بچرخد و زندگی بگذراند.
یک گرافیست باید آیندهی واقعی را ترسیم کند و برایش نقشه کشی کند.
رنگ عقایدش را به صفحهی روزگار بکشد و تا همه جا از آن رنگ و قلم پر شود.
من می توانم سهم واقعی تری از این جهان را داشته باشم.
همه چیز به سرعت در ذهنم شکل می گیرد، به زودی که همان شب تمام آن کتاب را تمام می کنم.
پری مقابلم می نشیند و سوالاتی که ذهنم را پر کرده، جواب می دهد.
یکی از سوالات من نحوهی مبارزه است و فرق آن با مبارزه ای که آیت الله خمینی شروع کرده.
پری با شنیدن سوالم فوری جوابش را می دهد:
_رویا، ما ترسو نیستیم.
اگا قراره برای مردم و کشورمون کاری کنیم از جون و دل مایه میزاریم.
ما دلمون نمیخواد مردم فدای ما بشن و ما هم پشت مردم خودمونو قایم کنیم.
روش هایی مثل اعتراض خوبه اما نه برای براندازی رژیم.
اعتراض برای مسئله های کوچیک و پیش پا افتاده راهگشاست.
شاه جلوی ما اسلحه میگیره پس ما هم باید با جنس خودشون جلوشون بایستیم.
اونا بچه های ما رو میگیرن و اعدام میکنن، خب ما هم مستشار ها و تیمسارهاشون رو تیکه پاره میکنیم.
جواب های هوی عزیزم!
⭕️کپےبدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)