eitaa logo
حرم بی‌قرار
1.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
481 ویدیو
23 فایل
شـکࢪ خــدا ࢪا کــہ دࢪ پــنــاه حـسـینم ڪپے باصلوات‌؛حلال فوروارد ڪردے ‌دمت ‌گرم🌼
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜💜⚜ 🍃 خود را از دست بچه ها ازاد مےڪنم و دوان دوان با همان سرو وضع ژولیده به سمت تختش ڪہ درحال حرڪت بود،مےروم... نگاه هاے متعجب و پرسشگرانه جمعیت را به جان مےخرم و با نهایت سرعتم به سمت او مےدوم... نفس نفس زنان به محناے بیهوش افتاده روے تخت مےرسم...پرستار سرعتش را ڪم مےڪند و اشاره مےڪند،براے لحظه اے تخت را نگه دارند... نگاهے به سرتا پای غرق در خونابه ام مےاندازد و مےپرسد:با این خانوم نسبتے دارے؟ نفس نفس زنان و با صدایے ڪہ از ته چاه بیرون مےامد،مےگویم:همسـرشم... تخت او را به سمتے هدایت مےڪنند،من هم همراهشان مےروم... دست سرد محنا را در دستانم گرفته ام و ارام با اوـنجوا مےڪنم... پرستار نگاهے به محنا مےاندازد و مےگوید:باردارن؟ نگران سرے تڪان مےدهم ڪہ مےپرسد؟تو هفته چندمه؟ ارام لب مےزنم:پنج ماه،فڪر ڪنم هفته بیست و دوم... دیگر چیزے نمےپرسد و او را به بخشے مےبرند و مانع از امدنم مےشوند... احساس خفگے مےڪردم...دڪمه اول پیراهنم را باز مےکنم و استینهایم را تا مچ دست بالا مےدهم... نگاهے به دستان خونے ام مياندازم و بغض امانم نمےدهد... به سمت صندلے ها مےروم و روے یڪے از انها مےنشینم... دستانم را درهم قفل مےڪنم و به زیر چانه ام مےبرم و براے لحظه اي چشم از دنیا فرو مےبندم... صداے محنا مدام در گوشم مےپیچد... محنا_میعاد؟ چشمانم پر مےشود،ارام زمزمه مےڪنم:جانه دلم... دوباره تڪرار صدایش و دوباره بارش اشڪها...دوباره دردهایم،دوباره اه... دیگر توان ماندن در انجا را ندارم،به سمت دکترے ڪہ از ان بخش خارج مےشود،مےروم... متوجه حال پریشانم مےشود و لحظه اے صبر مےڪند +جانم،بفرمایید _همسرم و چند دقیقه پیش اوردن اینجا،اسمش صدیقیه،یعنی محنا صدیقے... +اهاا،همون خانومے ڪہ ڪتف و ڪمرش تیر خورده بود... این را ڪہ نمےگوید،قلبم تیرمےڪشد لبم را مےگزم و سرے تڪان مےدهم... مرا به سمتے مےڪشاند و با لحن ترحم امیزے مےگوید:اروم باش پسر،توڪلت به خدا باشه،ما تمام تلاش خودمونو مےڪنیم،الانم دارن میبرنش اتاق عمل...فقط اینڪہ... سرم را به زیر مےگیرم،دیگر تحمل اینهمه درد و فشار را ندارم،با بیحالے مےپرسم:فقط چے؟ دستان لرزانم را در دستانش مےگیرد و مےگوید:نمےخوام اینو بگم تا ناراحتت ڪنم،ولے خیلے خون ازش رفته،احتمال اینڪہ بره ڪما خیلیه... قلبم براے لحظه اے نمےزند،بے اختیار از او جدا مےشوم و به سمت دیگر سالن قدم برمیدارم،زانوانم مےلرزند،قدمهایم سست ميشود... در یڪ چشم بهم زدن،پاے چپم مقابل پاے راستم قرار مےگیرد و مرا به زمین مےزند... . . . :اف.رضوانے ☆هرگونه کپےبدون ذکرنام نویسنده پیگردالهےدارد! ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee ⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜
✨ مرحـوم جـواد آقـاملکےتبـریـزےمی فرمـاید: کسےکـه بخـواهـد برای #نمـازشب بیـدار شـود وقتـی کـه رختخوابش را آمـاده می کنـد،بگوید: 🔸خـداوندا! مـرا دچـار مکـر خـودت نکن تـا ایـن همـه بی خیال نباشم. 🔸مـرابـه‌فراموشی یادخودتــ گرفتارنکن. 🔸و مـراجـزو ناآگاهان‌قرارنده.میخواهم در فـلان سـاعتــ بیدار شـوم. اینجـاسـت کـه خـدا بـه وسیله ملکـی او را در همـان وقـتــ بیـدار میکند. #شبیــه_شــهــدا_شـــویم💚 #ازنمازشب_غافل_نشیم Join➟ @harame_bigarar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ این قلبها ڪه دربدر شاه‌ڪربلاسٺ یڪ گوشہ‌چشم‌مختصرِ‌شاه‌ڪربلاسٺ این شوق‌بےنهایٺ‌واین‌صبح واین‌سلام اینها تمام زیر سرِ #شاه_ڪربلاسٺ #صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله❤️ #صباحڪم_حسینے🌤💚 Join➟ @harame_bigarar
✨ نگاهتـ به کجاستـ ڪه آسمان را هدفـ رفتہ اے اے دهہ هفتادے جانـ زمین لایق بودن و ماندن شما نبود❤️ #شهید_محمدرضا_دهقان #من_خادم_توامـ💚 🔰اینجا حـرم هاے بیـقـرار👇 ♻️ @harame_bigarar
🌸🍃❤️ 🌙 #ٺویۍ ⇨ قــَ| |ــدْرِ مُطْلَقـِ😌👌 حِزبُ اللّہۍها...✋ #فداے_خندھ_هات 😍💙 Join➟ @harame_bigarar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنی فاطمه32139_122.mp3
زمان: حجم: 9.2M
✨ •🍁/سـلام اے دار ونــدار عــلـے •💚/اے بــود و نبــود حــســـن بــانــواے ❣مجـیــد بنے فاطـمـه❣ #نــواےدل💚 Join➟ @harame_bigarar
✨ بے تـــو اینــ👀 دیـده کجــا میـل بــه دیــدن دارد...😔 قـصـہ عشقــ❤️ مگـر بـے تـو شنیـدن دارد...😭 #شهیـدسجـادمـرادے❤️ اینجـاپایگـاه شهداستــ❤️ Join➟ @harame_bigarar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرم بی‌قرار
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜💜⚜ #سهم_من_از_بودنت 🍃 #قسمت_چهل_چهار خود را از دست بچه ها ازاد مےڪنم و دوان دوان با همان
⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜💜⚜ 🍃 یڪ هفته از نبودنت مےگذرد و از میعادت هیچ نمانده جز،یڪ جسم بیروح... تو تمام من بودے و حالا مانند یڪ تڪه گوشت،بے تحرڪ افتاده اے روي تخت... اصلا حاله من به درڪ...مادرت را دیدي ڪہ چطور اب شده؟ یا برادرت امیرمهدے ڪہ تمام دردهایش را در سینه مےریزد... ان از پدر این هم از خواهر... جانه دلم،هرچقدر هم ڪہ دوستت بدارم،بازهم نمےتوانم حلالت ڪنم،حالا خودت مےدانے،اگر تمام دنیاهم حلالت ڪنند،من حلالت نمےڪنم،نه فقط من،ان بچه در شڪمت هم حلالت نمےڪند... حالا مےخواهے بروے برو،اما قبل از رفتن به اندازه یڪ دقیقه بیدار شو و بگو به چه قیمتے؟به چه قیمتے از جانت،همسرت،فرزندت گذشتے؟ هنوز چیزے مشخص نیست،نه ماندنت معلوم است،نه رفتنت... اما من اسماني هارا خوب ميشناسم... تو ادم ماندن در زمین نبودے جانم،این روزها ڪہ تنها قلبت مےزند براے فرزندت،مےگذرد،من دل خوش نمےڪنم،امید نمےبندم به روزهایے ڪہ قرار است باشے... چون میدانم،تو ادم ماندن نیستے،از همان اول هم نبودے،تو دنبال بال و پر بودے تا پر بکشے و تا اسمان عروج ڪنے... باشد برو،اما این را بدان،اینجا هنوز هم یڪ مرد قلبش برایت مےزند،مبادا از او بخواهے قلبش را به نام دیگرے بزند! خیالت از بابت مهدیارمان هم راحت باشد،برایش هم مادر مےشوم،هم پدر... جانه دلم،نگران من و حاله اشفته ام هم نباش،نگران من و قلبے ڪہ شڪسته هم نباش،اصلا مرا نبین،برو تا اسمان پر بڪش... من نمےخواهم مانع پریدنت باشم،نمےخواهم چون قول دادم و قرار است بمانم پاے عهدے ڪہ سرانجام به اسمان ختم مےشد... به گذشته برمیگردم،همان اولین شبے ڪہ براے هم شدیم... صدایت در ذهنم مےپیچد و مانند خنجرے تڪہ تڪہ مےڪند،وجودم را... مےگویم:تو چرا نخوابیدے؟ سربه زیر مےگیرے،لب پایینت را مےگزے ،لپهایت گل مےاندازد و بدون اینڪہ نگاهم ڪنے،ارام لب مےزنے:باید حتما بگم؟ نیشخندے میزنم و مےگویم:بلهه براے لحظه اے خیره مےشوے در چشمانم و مےگویے:یه نفرے از اون روزے ڪہ وارد زندگیم شده،باعث شده خوابم از چشام بره... به زمان حال برمےگردم،نم چشمانم را مےگیرم و با بغض مےگویم:میشه بازم نخوابے؟! دوباره جنگ راه مےافتد بین عقل و عشق... عقلے ڪہ مےگوید:نگذار برود و عشقے ڪہ مےگوید:مانع رفتنش نشو... عزیزم این حرفها و اشڪهایم را نادیده بگیر... این زمانه شهید بسیار دارد اما شهیده نه...برو و الگو باش براے دختران سرزمینت،برو جان ببخش بر واژه حیا ڪہ این روزها مرده در بین دختران... برو من و پسرت را ندید بگیر،چرا ڪہ رفتن و پر ڪشیدن بیشتر به تو مےاید... دوباره یاد حرفهایت مےافتم محنا:نمیدونم چرا حیا یه چیز گمشده اس بین اڪثر دخترا؟حالا با اون خانوم بدحجاب و بےحجاب کارے ندارم،مسئلم همین بعضے از چادرے نماهان! ڪجاے ڪار میلنگه؟ یه چیز بگم؟میبینے این پسرا یهو اینقدر متحول میشن،جورے ڪہ اخرش یه شهید میاد بغل اسمشون،اینا تو زمان خودشون از جنس خودشون،خیلیا رفتن ،یا موندن و شهید شدن...اینا دیدن و درڪ ڪردن و پر ڪشیدن،اما دخترا نه...شاید یڪم تحت تاثیر قرار بگیرن،اما باز نمیشه،چون یڪے از جنس خودشون تو زمان خودشون،مثل خودشون نبوده ڪہ پرڪشه و اینا پریدنشو ببینن...این زمونه یه شهیده ڪم داره...یڪے ڪہ بره و دلارو هوایے ڪنه..یڪے ڪہ همرو یاده مادرمون زهرا بندازه...اونیڪہ واقعا عاشق باشه رو هرجا ڪہ باشه میبرنش،چه تو رزم باشه،چه تو راه دانشگاه باشه،چه میخواپ تو راه مدرسه باشه،یا نه اصلا جاے دیگه...عاشق که باشے نگاه نمیڪنن ڪجایے و چیڪار مےڪنے،مادرے،پدرے،ميبرنت... این روزا دخترا خیلے دم از شهادت مےزنن،فقط یه چیزو فراموش ڪردن،ڪافیه زهرا گونه زندگے ڪنے،اونوقت زهرا گونه میبرنت...فقط باید مادرے شے...باید اقتدا ڪنن به مادرمون زهرا،تا اقتدا نڪنن وضع همینه،ول معطلن . . . :اف.رضوانے ☆هرگونه کپےبدون ذکرنام نویسنده پیگردالهےدارد! ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ http://eitaa.com/joinchat/3701473293C579cea51ee ⚜❤️⚜💛⚜💚⚜💙⚜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا