🔴 امروز سه شنبه
6 آبان ۱۳۹۹
10 ربیع الاول ۱۴۴۲
27 اکتبر ۲۰۲۰
#ذکر_روز: یا اَرْحَمَ الرّاحِمین: ای مهربان ترین مهربانان
💠 امیرالمومنین علیه السلام:
ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدَیْكَ مَفاتِیحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَكَ فِیهِ مِنْ مَسْأَلتِهِ، فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعَمِهِ، وَاسْتَمْطَرْتَ شآبِیبَ رَحْمَتِهِ...
خداوند کلید گنجینه های رحمتش را در دستان تو قرار داده است، که به تو اجازه داده از او درخواست کنی تا هر گاه بخواهی، درهای نعمتش را با دعا بگشایی و بارش باران رحمتش را طلب نمایی...
📚 نهج البلاغه، خطبه
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqo230
💐 دهم ربیع، سالروز ازدواج نبی اکرم صلی الله علیه و حضرت خدیجه سلام الله علیها، فرخنده و مبارکباد.
#سالروز_ازدواج_پیامبر (صلی الله علیه و آله)
#چگونه_کتابخوان_شویم؟
چگونه به مطالعهکردن عادت کنم؟ برای شروع مطالعه روزانه چه کتابی مناسبتر است؟چگونه یک کتاب را بخوانم و اصلا چطور یک کتابخوان شوم؟ پرسشهایی که ذهن هر فرد در شروع فرآیند عادت به مطالعه با آن روبهرو میشود.
با توجه به تأثیر آموزش در پیشرفت اجتماعی، فرهنگی کشور، ترویج فرهنگ مطالعه از ارزشهای دینی و ملی به شمار میآید. در فرهنگ و تمدن اسلامی، کتاب جایگاه ویژهای دارد و همواره به آن عنایتی خاص شده است.
اسلام، معجزهاش کتاب است و نخستین پیام آن، امر به خواندن است. در روایات نیز به اصل هدیهدادن، به منظور افزایش محبت بسیار تأکید و سفارش شده است؛ به همین منظور در این مطلب سعی کردهایم به اختصار به بیان ٥ راهکار در مورد نحوه کتابخوانی بپردازیم.
قدم اول، دوستداشتن
نخستین پیشنهاد ما این است: اگر کتابی را دوست ندارید، نخوانید. نخستین قدم برای کتابخوانشدن، دوستداشتن است.
زندگی آنقدر هم بلند نیست که ما با دوستنداشتههایمان آن را طی کنیم. پس در کتابخوانی هم توجه کنید، کتابی را انتخاب کنید که دوست دارید و از خواندن آن لذت میبرید.
اگر میخواهید یک کتابخوان حرفهای شوید، نخست کتاب را پیش چشم قرار دهید و ببینید آیا از خواندن این کتاب لذت میبرید یا خیر؟ میتوانید بخش کوتاهی از کتاب برگزیده خود را هم بخوانید.
اگر ارتباط برقرار کردید، آن کتاب را برای مطالعه انتخاب کنید.
با کتاب همراه شویم
یکی از راههای ترویج کتابخوانی در دسترسبودن آن است. در میان درگیریها و مشغلههای روزانه زمانهای بسیاری وجود دارد که میتوان از آن بهعنوان فرصتی برای کتابخوانی بهره برد.
در زمانهایی که به کتاب دسترسی داشته باشیم؛ بهترین زمان برای کتابخوانی است؛ زمانهای انتظار، مترو و... . اگر آدمی نیستید که به سادگی کتاب دستتان بگیرید و بخوانید، در مرحله اول همیشه یک کتاب همراه خود داشته باشید و هرکجا که میروید، با خود ببرید.
میتوانید از کتابهای کمحجم هم استفاده کنید. اگر هم علاقهای به حمل کیف و کتاب ندارید، استفاده از کتابخوان الکترونیکی را پیشنهاد میکنیم.
چگونه به مطالعهکردن عادت کنم؟ برای شروع مطالعه روزانه چه کتابی مناسبتر است؟چگونه یک کتاب را بخوانم و اصلا چطور یک کتابخوان شوم؟ پرسشهایی که ذهن هر فرد در شروع فرآیند عادت به مطالعه با آن روبهرو میشود.
با توجه به تأثیر آموزش در پیشرفت اجتماعی، فرهنگی کشور، ترویج فرهنگ مطالعه از ارزشهای دینی و ملی به شمار میآید. در فرهنگ و تمدن اسلامی، کتاب جایگاه ویژهای دارد و همواره به آن عنایتی خاص شده است.
اسلام، معجزهاش کتاب است و نخستین پیام آن، امر به خواندن است. در روایات نیز به اصل هدیهدادن، به منظور افزایش محبت بسیار تأکید و سفارش شده است؛ به همین منظور در این مطلب سعی کردهایم به اختصار به بیان ٥ راهکار در مورد نحوه کتابخوانی بپردازیم.
قدم اول، دوستداشتن
نخستین پیشنهاد ما این است: اگر کتابی را دوست ندارید، نخوانید. نخستین قدم برای کتابخوانشدن، دوستداشتن است.
زندگی آنقدر هم بلند نیست که ما با دوستنداشتههایمان آن را طی کنیم. پس در کتابخوانی هم توجه کنید، کتابی را انتخاب کنید که دوست دارید و از خواندن آن لذت میبرید.
اگر میخواهید یک کتابخوان حرفهای شوید، نخست کتاب را پیش چشم قرار دهید و ببینید آیا از خواندن این کتاب لذت میبرید یا خیر؟ میتوانید بخش کوتاهی از کتاب برگزیده خود را هم بخوانید.
اگر ارتباط برقرار کردید، آن کتاب را برای مطالعه انتخاب کنید.
با کتاب همراه شویم
یکی از راههای ترویج کتابخوانی در دسترسبودن آن است. در میان درگیریها و مشغلههای روزانه زمانهای بسیاری وجود دارد که میتوان از آن بهعنوان فرصتی برای کتابخوانی بهره برد.
در زمانهایی که به کتاب دسترسی داشته باشیم؛ بهترین زمان برای کتابخوانی است؛ زمانهای انتظار، مترو و... . اگر آدمی نیستید که به سادگی کتاب دستتان بگیرید و بخوانید، در مرحله اول همیشه یک کتاب همراه خود داشته باشید و هرکجا که میروید، با خود ببرید.
میتوانید از کتابهای کمحجم هم استفاده کنید. اگر هم علاقهای به حمل کیف و کتاب ندارید، استفاده از کتابخوان الکترونیکی را پیشنهاد میکنیم.
این موضوع را در حوزه کتابخوانی نیز باید دنبال کنید. زمانهای مشخصی را برای کتابخوانی تعیین کنید. بهطور مثال، پیش از خوابیدن زمان مناسبی برای کتابخوانی است؛ این یک راه عالی برای پایاندادن به روز است و راهی موثر برای آرامش قبل از خواب.
شما میتوانید این زمان را برای کتابخوانی انتخاب کنید. اگر شما یک مهلت تعیینشده برای اتمام کتاب داشته باشید، میتوانید مطمئن باشید که زمان لازم برای خواندن آن کتاب را در بین روز و شبهایتان پیدا میکنید.
🔷🔸💠🔸🔷
@haramqom_lib
#بخش_ دوم
#چگونه_کتابخوان_شویم؟
از کتابخوانی لذت ببرید
چرا از کتابخوانی لذت نمیبریم؟ پرسشی که تعدادی از افراد مطرح میکنند؛ یکی از دلایل عدم لذت کتابخوانی؛ نبود مکان مناسب برای کتابخوانی است.
شما میتوانید برای خواندن کتاب، به کتابخانه بروید. شاید مدتهاست به کتابخانه نرفتهاید، اما بهتر است مجددا سری به یک کتابخانه بزنید.
امروزه کتابخانهها نسبت به قبل فضاهای بهتری را دارا هستند؛ فضای بسیار مناسبی برای کتابخوانی. اگر هم رفتوآمد به کتابخانه برایتان سخت است.
نحوه کتابخواندن هم میتواند در میزان لذت کتابخوانی تاثیرگذار باشد. دقت کنید لحن، آهنگ بیان و حالت چهرهتان را با متن هماهنگ کنید.
اشتراکگذاری کتاب
دوستان کتابخوان برای خود بیابید؛ یک اصل بین کتابخوانهای حرفهای رایج است: آدمهایی که عاشق کتاب هستند، سعی میکنند با دیگر آدمهای عاشق کتاب متصل شوند.
دوستان کتابخوان، کتابهای پیشنهادی بسیاری دارند، حتی شما میتوانید کتابهایتان را با آنها به اشتراک بگذارید.
کتاب قرض دهید و کتاب قرض بگیرید. وقتی رابطه نزدیک با چنین کسانی پیدا میکنید، میل شما هم به خواندن هم افزایش پیدا میکند. اصلا میتوانید در یک شبکه اجتماعی تجربیات خود را از یک کتاب با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
در مورد کتابی که خواندهاید، در فضای مجازی با دوستان خود صحبت کنید.
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
هدایت شده از حرم حضرت فاطمه معصومه س
#خبر #تولیت
💠 اهانت وقیحانه رئیس جمهور فرانسه هدفی جز لاپوشانی ناکارآمدیهای مکاتب غربی ندارد
🔺 آیتالله سعیدی، نماینده ولیفقیه در استان قم با صدور پیامی تاکید کرد: اهانت وقیحانه رئیسجمهور فرانسه که نشأت گرفته از سیاستهای رذیلانه و اسلامستیز صهیونیسم است، قطعاً هدفی جز لاپوشانی ناکارآمدیها و ضعفهای شدید مکاتب غربی و نظام رو به افول و اضمحلال استکبار جهانی ندارد. بیتردید مکر امثال مکرون بر خودش و امثال خودش بازخواهد گشت که خداوند متعال میفرماید: وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِين!
📎 news.amfm.ir/?p=74533
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی آستان مقدس
"حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها"
🆔 @astanqom
هدایت شده از موزه فاطمی
رفیق خوشبخت ما.pdf
حجم:
2.26M
#پیشنهاد_دانلود
#پست_ویژه
📕 کتاب "رفیق خوشبخت ما"
🇮🇷 خاطرات شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی...
🌸انتشار با زمزمه ذکر صلوات و اللهم عجل لولیک الفرج بلامانع می باشد .
▪️◾️🔳◾️▪️
#موزه_فاطمی
#فصل_نو
#نخستین_موزه_ایران
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همراه ما باشید در تالار مجازی موزه آستان مقدس فاطمی 🔰
@haramqom_museum
#در_محضر_اهلـبیت
امام علی علیه السلام:
فقر، مرگ بزرگتر است.
نهج البلاغه حکمت۱۶۳
اسلام براى مسئله فقرزدایى اهمیت بسیار قائل است. در حدیث معروف رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم:«نزدیک است که فقر انسان را به مرحله کفر برساند». دلیل هم این است که فقر زمینه انواع انحرافات عقیدتى و اخلاقى را به ویژه در وجود افراد کم ظرفیت فراهم مى سازد .اگر شخص فقیر کم ظرفیت واقعا کافر نشود، به مرز کفر نزدیک مى گردد و یا رضایت به قضاى الهى را از دست مى دهد.
تعبیر به «الْمَوْتُ الاَْکْبَرُ; مرگ بزرگ تر» اشاره به این است که انسان به هنگام مرگ حداقل از مشکلات این جهان آسوده مى شود در حالى که فقیرى که با فقر دست و پنجه نرم مى کند گویى پیوسته در حال جان دادن است. بنابراین همان گونه که ما به هنگام بیمارى و تهدید به مرگِ جسمانى به دنبال درمان به هر سو مى رویم، به هنگامى که فقر دامان فرد یا جامعه را مى گیرد نیز باید براى نجات از آن تلاش کنیم. در تعلیمات اسلام حیات تنها ناظر به زندگى آخرت نیست بلکه به زندگى آبرومند این دنیا نیز توجه ویژه دارد.
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی کتابخانه آستان مقدس
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
#کتاب_مناسبتی
ناگفته هايى از زندگانى امّ المؤمنين حضرت خديجه كبرى(عليها السلام(
بر گرفته از کتاب «جده ی قبیله ی عصمت»
اثرعلى اكبر مهدى پور
این کتاب در کتابخانه آستان مقدس جهت مطالعه علاقهمندان موجود است.
در ميان ميليونها بانوى بافضيلت جهان، تنها يك بانو اين افتخار را پيدا كرد كه دُرِّ شاهوار جهان آفرينش و درُدانه بى همتاى خداوند منّان باشد و سرور بانوان عالم، دخت گرانمايه پيامبر خاتم، وجود اقدس فاطمه اطهر (عليها السلام) را در صدف خود بپروراند، و او كسى جز حضرت خديجه (عليها السلام)نيست.
دهم رمضان، يادآور ارتحال اين بانوى بزرگ، روز يتيمى كوثر قرآن و روز غم و اندوه خاندان عصمت و طهارت است.
اين مصيبت بزرگ را به پيشگاه مقدّس حضرت بقيّة الله ( ارواحنا فداه ) تسليت گفته، به گوشه اى از زندگى پربار آن بانوى بافضيلت اشاره مى كنيم:
نَسَبِ حضرت خديجه (عليها السلام(
او دخت گرامىِ « خُوَيلِد » فرزند اَسَد، فرزند عبدالعُزّى، فرزند قُصَىّ، فرزند كِلاب، فرزند مُرَّة، فرزند كَعب، فرزند لُؤَىّ، فرزند غالب، فرزند فِهر است.(۱) مادرش، فاطمه، دخت زائده، پسر أصمّ، پسر رَواحه، پسر حَجَر، پسر عبد، پسر مَعيص، پسر عامر، پسر لُؤَىّ، پسر غالب، پسر فِهر است.(۲)
حضرت خديجه از تيره قريش است كه از سوى پدر در نياى سوّم ( قُصَىّ ) و از سوى مادر در نياى هشتم ( لُؤَىّ ) با نسب پيامبر، پيوند مى خورد.
« خُوَيلِد »، قهرمان دلاورى بود كه هنگام تهاجم « تُبَّع »، پادشاه خودكامه « يمن »، دست به شمشير برد، در برابرش مردانه شمشير زد و او را با ذلّت از حريم كعبه دور ساخت.(۳)
هنگام جلوس « سيف بن ذى يَزَن » بر تخت سلطنت، او همراه عبدالمطّلب از سوى قريش به « صَنعا » رفت و در كاخ « غُمدان » با وى ديدار كرد.(۴)
پدر خويلد، « اسد » نيز در اجتماع « حِلف الفُضول » ـ كه براى دفاع از مظلومان برگزار شد و به « پيمان جوانمردان » موسوم شد ـ شركت فعّال داشت.(۵)
كنيه و القاب
براى آن خانم، القاب و كنيه هاى فراوانى نقل كرده اند كه برخى از آنها عبارت است از:
۱. امّ المؤمنين
همسران پيامبر و در رأس آنها حضرت خديجه به نصِّ قرآن « امّ المؤمنين » لقب يافته اند(۶) و پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) او را « برترين و بهترين امّهات مؤمنين » خوانده است.(۷)
۲. بانوى بانوان
امير مؤمنان (عليه السلام) در چكامه اى كه در سوگ حضرت خديجه سرود، از آن حضرت به عنوان « سيّدة النّسوان » تعبير فرمود،(۸) امام كاظم (عليه السلام) وى را « سيّدة قريش » تعبير فرمود،(۹) اسماء بنت عُمَيس، آن خانم را « سيّدةُ نساء العالمين » مى خواند(۱۰) و در عهد جاهلى او را « سيّدة نساء قريش » مى خواندند.(۱۱)
۳. صدّيقه
گلواژه صدّيقه در قرآن، فقط يك بار درباره حضرت مريم به كار رفته(۱۲) و امام صادق (عليه السلام) آن را معصومه معنا كرده است.(۱۳)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در معرّفى حضرت خديجه خطاب به جبرئيل فرمود »:هذِهِ صِدِّيقَةُ أُمَّتِي ;(۱۴) اين صدّيقه امّت من است.«
۴. طاهره
مشهورترين لقب آن حضرت در عصر جاهلى « طاهره » بود.(۱۵) زيرا او پاك ترين و عفيف ترين بانوى آن دوران بود.(۱۶)
۵. مباركه
محدث قمى روايت كرده كه: « خداوند به حضرت عيسى (عليه السلام) وحى فرمود كه نسل پيامبر آخرالزّمان از بانويى « مباركه » است ».(۱۷) عبدالله بن سليمان نيز اين معنا را از انجيل نقل كرده است.(۱۸)
۶. ديگر القاب
در يكى از زيارتنامه هاى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) آمده است: سلام بر... صدّيقه، طاهره، زكيّه، راضيه، مرضيّه، خديجه كبرى امّ المؤمنين ».(۱۹
سيماى خديجه در آيينه وحى
نخستين سير شبانه خاتم انبياء (صلى الله عليه وآله) دو سال پس از بعثت در شب دوشنبه اى در ماه ربيع الاوّل انجام گرفت.(۲۰) و هنگامى كه از معراج به سوى زمين بازمى گشت، از سوى پيك وحى، اين گونه به او خطاب شد:
»حاجَتِى اَنْ تَقْرَأَ عَلى خَدِيجَةَ مِنَ اللهِ وَمِنِّى السَّلامَ ; خواسته ام اين است كه از سوى خدا و از طرف من ( جبرئيل ) به خديجه سلام برسانى . «
وقتى پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) درود خداوند متعال و جبرئيل امين را به حضرت خديجه ابلاغ فرمود، عرضه داشت: « خداوند، خود سلام است، سلام از او و به سوى اوست و بر جبرئيل سلام باد ».(۲۱)
يك بار ديگر، پيك وحى بر حضرت پيامبر فرود آمد و گفت: « اين خديجه است كه براى تو غذا و نوشيدنى آورده است ; چون نزد تو آيد از خدا و از من به او سلام برسان و او را به قصرى از مرواريد در بهشت بشارت بده كه در آن، نه سر و صدايى است و نه غم و اندوهى ».(۲۲)
ذهبى گويد: « بر صحيح بودن اين حديث، اتّفاق نظر هست.(۲۳) پس از ارتحال آن بانو، حضرت فاطمه (عليها السلام) در اطراف پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) مى چرخيد و مى گفت: « مادرم كجاست ؟ » پيك وحى فرود آمد و عرضه داشت: « پروردگارت امر مى فرمايد كه به فاطمه سلام برسانى و بگويى كه مادرت در قصرى از مرواريد است كه سقفش از طلا و ستونهايش از ياقوت سرخ و در ميان مريم و آسيه است ».
اينجا هم حضرت فاطمه ـ كه در آن ايّام ۵ ساله بود ـ عرض كرد: « خداىْ، خود سلام است. سلام از او و به سوى او است ».(۲۴)
خديجه كبرى از ديدگاه رسول خدا (صلى الله عليه وآله)
از رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) احاديث فراوانى در مناقب حضرت خديجه (عليها السلام) رسيده است كه فقط به شمارى از آنها اشاره مى كنيم:
۱. خديجه، صدّيقه امّت من است.(۲۵)
۲. هر روز چندين بار خداوند با خديجه بر فرشتگان مباهات مى كند.(۲۶)
۳. خديجه برترين امّهات مؤمنين است.(۲۷)
۴. هرگز خدا همسرى بهتر از او براى من جايگزين نكرده است.(۲۸)
۵. برترين بانوان بهشتى، خديجه دخت خويلد و فاطمه دخت محمّد است.(۲۹)
۶. خديجه بر بانوان امّت من برترى داده شده است.(۳۰)
۷. خداوند محبّت خديجه را بر من ارزانى داشت.(۳۱)
۸. خديجه در ايمان به خدا و من، گوى سبقت را از همه بانوان عالم ربود.(۳۲)
۹. خداوند شكم مادرت را ( خطاب به حضرت فاطمه (عليها السلام) ) ظرف امامت قرار داد.(۳۳)
۱۰. مريم بهترين بانوان زمان خود و خديجه بهترين بانوان زمان خويش است.(۳۴)
خديجه مام فضيلتها
ابن حجر عسقلانى گويد كه حضرت خديجه، سرچشمه اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله) است، زيرا در تفسير آيه شريفه ( إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ) ثابت شده است كه امّ سلمه گفت:
«چون اين آيه نازل شد، پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله)، على، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام) را فراخواند و كسايى بر فراز آنها انداخت و فرمود: « بار خدايا ! اينها اهل بيت من هستند ». و همه اينها از خديجه نشأت گرفته اند ; زيرا حسن و حسين، فرزندان فاطمه و فاطمه دختر خديجه است و على نيز در كودكى در خانه خديجه تربيت شده و در بزرگى، داماد او شده است.(۳۵)
ابن حجر گويد كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در حديثى با سند نيكو فرموده است»: لَقَدْ فُضِّلَتْ خَدِيجَةُ عَلى نِساءِ أُمَّتِى ;
خديجه بر بانوان امّت من برترى يافته است «.با اين حديث، بر برترى خديجه بر عايشه استدلال شده است.(۳۶)
سپس چنين مى گويد: پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در حديثى صحيح السّند فرموده است »: افْضَلُ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِيجَةُ وَفاطِمَةُ وَمَرْيَمُ وَآسِيَةُ ;برترين بانوان بهشت; خديجه، فاطمه، مريم و آسيه اند«.
آنگاه مى گويد: اين حديث، صريح است و قابل تأويل نيست.(۳۷)
ابن كثير شمارى از فضايل ويژه حضرت خديجه را برشمرده، سپس مى گويد: « برخى از اهل سنّت، غلوّ مى كنند و عايشه را بدين سبب كه دختر ابوبكر است بر خديجه تفضيل مى دهند ».(۳۸)
ابن حجر در ادامه، نكته ظريفى را نقل مى كند و آن اين است: « قدر مشترك در ميان مريم، آسيه و خديجه، اين است كه هر يك از اينها، پيامبر مرسلى را تحت كفالت خود گرفته است:
۱. آسيه، حضرت موسى (عليه السلام) را كفالت و تربيت كرد و چون مبعوث شد به او ايمان آورد.
۲. مريم، حضرت عيسى (عليه السلام) را كفالت نمود و بزرگش كرد و چون مبعوث شد به او گرويد.
۳. خديجه پيشنهاد ازدواج به پيامبر اسلام داد، همه اموالش را در راه او تقديم كرد و چون وحى بر آن حضرت نازل شد به او ايمان آورد.(۳۹)
لحظه انتظار
سرانجام، لحظه انتظار فرارسيد و رؤياهاى طلايى خديجه تعبير شد. حضرت ابوطالب، حمزه و ديگر بزرگان خاندان رسالت به منزل خديجه آمدند و سعادت دو جهان را برايش به ارمغان آوردند.
حضرت ابوطالب رشته سخن را به دست گرفت و فرمود: « سپاس و ستايش به پروردگار اين بيت كه ما را از نسل ابراهيم و از تبار اسماعيل قرار داد، ما را در حرم امن خود جاى داد و زمامدار مردم كرد و اين شهر را براى ما مبارك ساخت.
اين برادرزاده من هرگز با احدى از رجال قريش مقايسه نمى شود ; جز اينكه بر او برترى يابد و با احدى از مردمان مقايسه نمى شود ; جز اينكه بر او فزونى يابد و هرگز با احدى برابرى نمى كند. او از نظر مال دنيا ثروتِ كم ترى دارد ; ولى ثروت براى گذران زندگى است و سايه اى ناپايدار.
اكنون ما براى خواستگارى آمديم به رضايت و دلخواهش. و آنچه مهريّه از نقد و نسيه بخواهيد از مالِ من است. سوگند به پروردگار بيت كه براى او جايگاهى رفيع، دينى جهان شمول و درايتى كامل است ».
آن بانو شخصاً سخن گفت و رضايت خود را اعلام كرد.حضرت ابوطالب، شترى نحر كرد، وليمه عروسى برگزار شد و زفاف انجام يافت.(۸۰)
مهريه حضرت خديجه
حضرت خديجه ۴۰۰۰ دينار به عباس داد كه آن را به خانواده خديجه به عنوان مهريّه بپردازد ;(۸۱) ولى آنچه مسلّم است، اين است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله)به او ۵۰۰ درهم به عنوان مهريّه تقديم كرد.(۸۲)
براساس نقل مورّخان و سيره نويسان، پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله)دوازدهونيم اوقيه، يعنى ۵۰۰ درهم به حضرت خديجه پرداخت.(۸۳) براساس روايات معصومان (عليهم السلام)مهريّه همه همسران پيامبر ۵۰۰ درهم بود ;(۸۴) ولى درباره اين بانوى بزرگوار، حضرت ابوطالب (عليه السلام) ۲۰ شتر جوان از مال خودش افزود.(۸۵)
نكته مهم در مهريّه ايشان، اين است كه او ۴۰۰۰ دينار مى فرستد ; ولى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) تنها ۵۰۰ درهم ; يعنى يك هشتادم آن را به عنوان مهريه مى پردازد تا امّت از آن حضرت پيروى كرده، از مهريّه هاى سنگين پرهيز كنند. در احاديث اهل بيت (عليهم السلام) نيز به شدّت بر مهر اندك، تأكيد شده است.
سنّ حضرت خديجه
وقايع نگاران اموى در مورد سنّ حضرت خديجه (عليها السلام) با يكديگر به رقابت پرداخته، از ۴۰ تا ۴۶ نوشته اند، تا رقيبى براى برخى از همسران پيدا نشود.
قول مقبول و معقول در سنّ حضرت خديجه همان است كه بسيارى از مورّخان آن را برگزيده اند و به ارسال مسلّم گفته اند كه حضرت خديجه ۲۵ ساله بوده است.
حافظ عمادالدّين يحيى بن ابى بكر بن محمّد عامرى، متوفّاى ۸۹۳ ق. سنّ حضرت خديجه را به هنگام ازدواج با پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) ۲۵ دانسته و هيچ قول ديگرى نقل نكرده است.(۸۶)
حافظ ابوبكر احمد بن حسين بيهقى، متوفّاى ۴۵۸ ق، صاحب سنن كبرى، فقط همين قول را صحيح دانسته مى گويد:
«سنّ حضرت خديجه به هنگام وفات ۶۵ و به قولى ۵۰ بوده و آن صحيح تر است.(۸۷)
بى گمان ازدواج حضرت خديجه در سال ۲۵ عام الفيل انجام يافته، كه پيامبر اكرم در آن تاريخ ۲۵ ساله بوده، و ارتحال ايشان، سه سال پيش از هجرت، به سال دهم بعثت رخ داده، روى اين بيان اگر حضرت خديجه به هنگام ازدواج ۲۵ ساله باشد، به هنگام ارتحال ۵۰ ساله خواهد بود و اگر چهل ساله باشد به هنگام ارتحال ۶۵ ساله خواهد بود، كه بيهقى ۵۰ ساله را صحيح دانسته است.
همين متن را ابن كثير نيز از بيهقى نقل كرده است.(۸۸)
سپس اضافه مى كند: پيامبر اكرم به هنگام ازدواج با حضرت خديجه ۲۵ ساله بود، حضرت خديجه نيز در آن هنگام ۳۵ و يا ۲۵ ساله بود، بيهقى از حاكم اينگونه روايت كرده است.(۸۹)
قول ديگر اين است كه حضرت خديجه به هنگام ازدواج با پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله)۲۸ ساله بوده است و اين قول ابن عباس است.
ذهبى با سلسله اسنادش از ابن عباس روايت كرده كه خديجه به هنگام ازدواج با پيامبر ۲۸ ساله بوده است.(۹۰)
بلاذرى در ضمن اقوال مختلف نقل كرده كه گفته شده: پيامبر ۲۳ ساله و خديجه ۲۸ ساله بوده است.(۹۱)
ابن عساكر با سلسله اسنادش از ابن عباس نقل كرده كه حضرت خديجه ۲۸ ساله بود ولى زبير بن بكار ۳۰ ساله دانسته است.(۹۲)
ديار بكرى اقوال مختلفى نقل كرده، مى نويسد: گفته شده ۳۰ ساله و گفته شده ۲۸ ساله بوده است، در سيره مغلطاى اينگونه بوده است.(۹۳)
ابن العماد حنبلى مى نويسد: بسيارى از سيره نويسان قول ۲۸ را ترجيح داده اند.(۹۴)
حاكم نيشابورى با سلسله اسنادش از محمّد بن اسحاق ـ صاحب سيره ـ نقل كرده كه خديجه به هنگام ازدواج با پيامبر ۲۸ ساله بود.(۹۵)
آنچه در منابع مختلف نقل شده كه حضرت خديجه به هنگام ازدواج با پيامبر چهل ساله بوده، شايعه اى بيش نيست، بيهقى آن را رد كرده و ۲۵ ساله بودنش را صحيح دانسته است، جالب توجّه اينكه حاكم آن را قول شاذّ دانسته است.(۹۶)
پس قول مقبول و معقول آن است كه حضرت خديجه به هنگام ازدواج با پيامبر (صلى الله عليه وآله) ۲۵ ساله و حداكثر ۲۸ ساله بوده است و ۴۰ قول شاذ مى باشد.
و براساس تحقيقات انجام شده و تصريح بزرگان از اهل تحقيق دوشيزه بوده و با احدى به جز پيامبر اكرم ازدواج نكرده است.
تاريخ ازدواج
بى گمان، سال ازدواج فرستاده خدا (صلى الله عليه وآله) با اين بانوى باكرامت، سال ۲۵ عام الفيل، ۱۵ سال پيش از بعثت و ۲۸ سال پيش از هجرت بوده است. اين رويداد مبارك در ماه ربيع الاوّل بوده و اختلافى در آن نقل نشده است.(۹۷)
روز ازدواج نيز بنابر مشهور، دهم ماه مذكور است ; چنان كه سيد بن طاووس با سلسله اسنادش از شيخ مفيد چنين نقل مى كند و روزه آن را براى شكرانه اين پيوند مقدّس، مستحب مى داند.(۹۸)
شيخ مفيد نيز همان تاريخ را ثبت كرده است.(۹۹)
علامه مجلسى نيز آن را طبق نقل سيّد بن طاووس از شيخ مفيد روايت كرده است.(۱۰۰)
مرحوم كاشف الغطاء هنگام بحث از روز نهم ربيع الاوّل مى افزايد:
« يكى ديگر از علل شادى و سرور حضرت زهرا اين است كه روز نهم و دهم، ايّام پيوند مقدّس سيّد كائنات با بانوى پاك و پاك سرشت، حضرت خديجه است كه بى گمان، حضرت زهرا، همه ساله در چنين روزى شاد و مسرور است و به آن مباهات مى كند. اين شادى و سرور در اين ايّام به شيعيان و ارادتمندانش به ارث رسيده است.(۱۰۱)
همسر و هم سِرّ
كفايت و درايت حضرت خديجه (عليها السلام) در سطحى بود كه عظمت بيكران رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) را درك مى كرد. وى در مشكلات، يار و ياور آن حضرت بود. پيامبر نيز در امور زيادى با وى مشورت مى كرد.(۱۰۲)
اين نكته، بسيار حائز اهميّت است كه دوران تجرّد پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) ۲۵ سال و دوران پس از ازدواج آن حضرت ۳۸ سال است. آن جناب، ۲۵ سالِ آن را با حضرت خديجه سپرى كرد و ۱۳ سال ديگر را با ۱۳ زن ديگر.
يعنى رسول اعظم (صلى الله عليه وآله) دقيقاً دو سوّم دوران پس از ازدواج خود را با يك همسر به سر برده و هرگز نياز به همسر ديگرى احساس نكرد. او، همسر و هم سِرّ پيامبر بود و با وجود چنين همسرى، هيچ كمبودى در زندگى خويش احساس نمى كرد.
در مقابل حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) در دوران ۱۳ سال پس از آن، با وجود ۱۳ همسر ـ كه برخى از آنها همسران شايسته اى بودند ـ همواره جاى خديجه را خالى مى ديد و احساس خلأ مى كرد و به قدرى از او ياد مى كرد كه باعث رنجش و حسد برخى همسران مى شد.(۱۰۳)
سرچشمه كوثر
در ميان صدها بانوى بافضيلت جهان، تنها يك بانو اين افتخار را پيدا كرد كه دُر شاهوار جهان آفرينش، دُردانه اى خداوند منّان، نور چشم خاتم پيامبران، همسر شايسته مولاى متّقيان، سرور بانوان جهان، حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) در صدف خود بپروراند، و او كسى جز خديجه كبرى نبود.
حضرت خديجه براى پيامبر دو پسر و يك دختر آورد، هر دو پسر در دوران كودكى درگذشتند، ولى دخترش كوثر هميشه جارى جهان خلقت، مادر يازده امام نور، حضرت فاطمه (عليها السلام) مى باشد.
همه سيره نويسان اتّفاق نظر دارند كه به جز ابراهيم ديگر فرزندان پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) از خديجه كبرى بود:
۱. قاسم بزرگترين فرزند پيامبر، كه پيش از بعثت متولّد شد.
۲. عبدالله كه بعد از بعثت متولّد شد، و لذا به طيّب و طاهر ملقّب گرديد.(۱۰۴)
قاسم در سنّ چهار سالگى درگذشت، عبدالله نيز يكماه بعد در حالى كه هنوز شيرخواره بود، ديده از جهان فروبست.(۱۰۵)
چون دو فرزند پيامبر در فاصله اندكى درگذشتند، عاص بن وائل آن حضرت را « أبتر » خواند.
پيك وحى بر پيامبر رحمت فرود آمد و سوره مباركه « كوثر » را بر قلب شريف آن حضرت فرود آورد، كه خداوند به تو كوثر جارى خلقت را عطا فرموده و بدين سان نسل طيّب و طاهر پيامبر از او در بستر تاريخ سارى و جارى گرديد.(۱۰۶)