#کتاب_صوتی
#تیغ_و_مهتاب
گفته شده است که در کتاب تیغ و مهتاب که حاوی رمانی ایرانی است، فانتزی و فراواقعیت بستری میشوند تا حقایق و وقایع بهصورتی ملموس پیش روی خواننده قرا گیرد. این رمان بر اساس شواهد و مکتوبات منسوب به «محمدبنعثمان عمری» نایب دوم امام زمان علیهالسلام بر بستری از تخیل نوشته شده است. نویسنده کوشیده است تا با بهکارگیری عناصری چون شخصیتپردازی، فضاسازی، طنز و ایجاد اوج و فرود داستانیْ به این اثر جذابیت بخشد تا خواننده (بهویژه خوانندگان جوان) را تحتتٔاثیر قرار دهد.
#کتاب_صوتی
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
15.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صوتی
#تیغ_و_مهتاب
#بخشی_از_کتاب_تیغ_و_مهتاب
شانه به شانهام میآمد. ناگهان ایستاد و گفت: نرویم بهتر است.برگشت. اما من ایستاده بودم. چند قدم نرفته،بازماند و گفت: برای درک حیلۀ دشمن باید با او همنشین شد. خوب است که برویم.تا
کنارم آمد و چند قدم پیش رفت. من اما، حرکت نکردم. باز ایستاد و گفت: دیدن روی نحس ابن هلال عبرتایی با آن طمطراق و ریشهای خزابی … من نمیآیم خودتان بروید.رو به عقب چرخید و چند قدم نرفته، متوقف شد. متفکرانه گفت: اگر ابن هلال تندی کند و به خشم بیایید چند شقهاش میکنید، بیایم که مانع شما شوم.آمرانه گفتم: حسین!چشم برویم.حرکت کردیم به سوی خانۀ ابن هلال که چندی از بزرگان و تجار شهر را دعوت کرده بود، از جمله ما را. باید در مجلس حاضر میشدیم وگرنه خصومت ما با او آشکار میشد که به صلاح دایرۀ وکالت نبود …
… اخمهای حسینبنروح درهم بود. تکهای نان برداشت. ناگهان عبرتایی با سروصدا جابجا شد و پای عریانش را بالا آورد و میان سفره گذاشت. پایی که تمیز نبود، کج و معوج شده و پر از پینه بود. صدای فرو دادن آب دهان حسینبنروح را شنیدم.لقمۀ نان را به میان مجمع انداخت و چهره درهم کشید. عبرتایی چند بار به پایش زد و گفت:.......
#کتاب_صوتی
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/
🌱 بهار ۱۴۰۴
🗓 ۲شنبه، ۵ خرداد
📜 وَ قَالَ (علیه السلام): طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ.
🔻امام(عليه السلام) فرمود: خوشا به حال كسى كه (پيوسته) به ياد معاد باشد و براى روز حساب عمل كند. به مقدار كفايت قانع گردد و از خدا راضى باشد.
✅ حکمت ۴۴ نهج البلاغه
#کلام_امیر
#حکمت_های_نهج_البلاغه
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/
🌱 بهار ۱۴۰۴
🗓 ۳شنبه، ۶ خرداد
📜 وَ قَالَ (علیه السلام): لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي، وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي؛ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ، فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ (صلی الله علیه وآله) أَنَّهُ قَالَ: "يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ".
🔻امام عليه السلام فرمود: اگر با شمشيرم بر بُن بينى مؤمن بزنم كه مرا دشمن بدارد دشمن نخواهد داشت! و اگر تمام دنيا را بر منافق بريزم كه مرا دوست بدارد دوست نمىدارد! چرا كه مقدر شده و بر زبان پيامبر درسنخوانده جارى شده كه فرمود: اى على! هيچ مؤمنى تو را دشمن نمىدارد وهيچ منافقى تو را دوست نخواهد داشت!
✅ حکمت ۴۵ نهج البلاغه
#کلام_امیر
#حکمت_ها_ی_نهج_البلاغه
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/
#کتاب_صوتی
#تیغ_و_مهتاب_۵
گفته شده است که در کتاب تیغ و مهتاب که حاوی رمانی ایرانی است، فانتزی و فراواقعیت بستری میشوند تا حقایق و وقایع بهصورتی ملموس پیش روی خواننده قرا گیرد. این رمان بر اساس شواهد و مکتوبات منسوب به «محمدبنعثمان عمری» نایب دوم امام زمان علیهالسلام بر بستری از تخیل نوشته شده است. نویسنده کوشیده است تا با بهکارگیری عناصری چون شخصیتپردازی، فضاسازی، طنز و ایجاد اوج و فرود داستانیْ به این اثر جذابیت بخشد تا خواننده (بهویژه خوانندگان جوان) را تحتتٔاثیر قرار دهد.
#کتاب_صوتی
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#کتاب_صوتی #تیغ_و_مهتاب_۵ گفته شده است که در کتاب تیغ و مهتاب که حاوی رمانی ایرانی است، فانتزی و ف
16.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_صوتی
#تیغ_و_مهتاب_۵
#بخشی_از_کتاب_تیغ_و_مهتاب
شانه به شانهام میآمد. ناگهان ایستاد و گفت: نرویم بهتر است.برگشت. اما من ایستاده بودم. چند قدم نرفته،بازماند و گفت: برای درک حیلۀ دشمن باید با او همنشین شد. خوب است که برویم.تا
کنارم آمد و چند قدم پیش رفت. من اما، حرکت نکردم. باز ایستاد و گفت: دیدن روی نحس ابن هلال عبرتایی با آن طمطراق و ریشهای خزابی … من نمیآیم خودتان بروید.رو به عقب چرخید و چند قدم نرفته، متوقف شد. متفکرانه گفت: اگر ابن هلال تندی کند و به خشم بیایید چند شقهاش میکنید، بیایم که مانع شما شوم.آمرانه گفتم: حسین!چشم برویم.حرکت کردیم به سوی خانۀ ابن هلال که چندی از بزرگان و تجار شهر را دعوت کرده بود، از جمله ما را. باید در مجلس حاضر میشدیم وگرنه خصومت ما با او آشکار میشد که به صلاح دایرۀ وکالت نبود …
… اخمهای حسینبنروح درهم بود. تکهای نان برداشت. ناگهان عبرتایی با سروصدا جابجا شد و پای عریانش را بالا آورد و میان سفره گذاشت. پایی که تمیز نبود، کج و معوج شده و پر از پینه بود. صدای فرو دادن آب دهان حسینبنروح را شنیدم.لقمۀ نان را به میان مجمع انداخت و چهره درهم کشید. عبرتایی چند بار به پایش زد و گفت:.......
#کتاب_صوتی
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/