Tasnim Group mustafa tasnim group final.mp3
زمان:
حجم:
9.04M
🔊 فایل صوتی باکیفیت تواشیح "مُصطَفی"
🌀همخوانی موزیکال استدیویی
⚜️در مدح و منقبت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله
📌کاری از:
💠گروه تواشیح نوجوانان تسنیم💠
🚧ضبط صدا و تنظیم:
🎙استدیو تسنیم اصفهان
📺مشاهده و دریافت نسخه تصویری:
🌐 aparat.com/v/Z3W5e
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/
#کتاب_صوتی
#یحیی
«یحیی» روایتی است از زندگی «سید یحیی رحیم صفوی» از فرماندهان جنگ.
چندوقتی بود مادرم جلوی چشم ما ذرهذره آب میشد. بعضی وقتها حتی توان حرف زدن نداشت. با دست به چیزی اشاره میکرد؛ خواهرم ماهمنیر بلند میشد و براش میآورد. بیشتر وقتها به صورتش نگاه میکردم. دلم نمیخواست اینطور رنگپریده ببینمش. استخوان گونههایش بیرون زده بود، انگار یک لایه پوست نازک رویش کشیده بودند. وقتی داشت با دستهای لرزان بغچهی حمامش را میبست، احساس میکردم گوشوارههایش که به هر لنگهی آن یک سکه آویزان بود، روی لالهی گوشش سنگینی میکند.
مادرم زیبا و از خانوادهای بافرهنگ بود. چشمهایی سبز و موهایی طلایی داشت. پدرم وقتی جوان بود، برای مسابقهی تیراندازی روی اسب به شهرکرد رفته بود؛ آنجا مادرم را بین تماشاچیها دیده و با یک نگاه به آن چشمهای سبز عاشقش شده بود... .
ر
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽#کلیپ_تصویری
🌸🌼🌺میلاد با سعادت خاتم پیامبران#حضرت_محمد(ص) و رییس مذهب شیعه#امام_صادق(ع) را خدمت تمام مسلمین و شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می کنیم🌺🌼🌸
❤️یا رحمة العالمین❤️
❤️خوش اومدی روی زمین❤️
🎙#بنی_فاطمه
#کانال_نهج_البلاغه_ونکات_ناب
💯لینک عضویت در کانال👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2296905733C4ebbc76964
┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄
#کتاب_صوتی
#یحیی
«یحیی» روایتی است از زندگی «سید یحیی رحیم صفوی» از فرماندهان جنگ.
چندوقتی بود مادرم جلوی چشم ما ذرهذره آب میشد. بعضی وقتها حتی توان حرف زدن نداشت. با دست به چیزی اشاره میکرد؛ خواهرم ماهمنیر بلند میشد و براش میآورد. بیشتر وقتها به صورتش نگاه میکردم. دلم نمیخواست اینطور رنگپریده ببینمش. استخوان گونههایش بیرون زده بود، انگار یک لایه پوست نازک رویش کشیده بودند. وقتی داشت با دستهای لرزان بغچهی حمامش را میبست، احساس میکردم گوشوارههایش که به هر لنگهی آن یک سکه آویزان بود، روی لالهی گوشش سنگینی میکند.
مادرم زیبا و از خانوادهای بافرهنگ بود. چشمهایی سبز و موهایی طلایی داشت. پدرم وقتی جوان بود، برای مسابقهی تیراندازی روی اسب به شهرکرد رفته بود؛ آنجا مادرم را بین تماشاچیها دیده و با یک نگاه به آن چشمهای سبز عاشقش شده بود... .
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/