eitaa logo
کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
5.8هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
655 ویدیو
934 فایل
کتابخانه آستان مقدس همه روزه (بغیر از ایام تعطیل) آماده خدمت رسانی به اعضای محترم می باشد. ارتباط با ما؛پاسخگویی (ادمین): @mn_sedigh پذیرش خواهران: ۳۷۱۷۵۹۱۱ پذیرش برادران (شیفت عصر):۳۷۱۷۵۹٠۴ ارتباط مستقیم با رئیس کتابخانه @sadeghfallahpoor تلفن:۳۷۱۷۵۷۳٠
مشاهده در ایتا
دانلود
✅مسابقه بهار قرآن در بهار طبیعت ویژه بازدیدکنندگان نمایشگاه بهار قرآن و عترت 🍀✨☘️✨🍀 زمان شروع و اتمام مسابقه : اول فروردین تا پایان ماه مبارک رمضان ساعت بازدید از نمایشگاه : عصرها : ساعت 20 الی 23 مکان: کتابخانه آستان مقدس لینک شرکت در مسابقه: http://lib.amfm.ir/2-quiz/ جوایز مسابقه : متبرکات حرم مطهر، کارت هدیه و بسته های فرهنگی 💫☘️🌺🍀✨ @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
فرشاد مدتی است از پدرش جدا شده و همراه نامزدش (شیوا) به سمت خانه ای که قرار است اجاره کنند، می‌روند. او که در شرایط مالی سختی به سر می برد، با بهانه های گوناگون سعی دارد آن خانه را اجاره نکند. شیوا که متوجه این موضوع شده است.... فرشاد، پسر حاج صادق، با پدرش اختلاف عقیده دارد و مدتی است از او جدا شده است. شیوا (نامزد فرشاد) پس از اینکه متوجه شد فرشاد پولی در بساط ندارد، او را تهدید به جدایی کرد. فرشاد درپی تهدید نامزدش، برای تهیه پول سراغ دوستش (وحید) رفت؛ اما وحید راه نادرستی را به او پیشنهاد داد. مراد و سعید (شاگردان حاج صادق) که در همان حوالی بودند، پس از شنیدن حرفهای فرشاد و وحید، نگران شدند و تصمیم گرفتند مراقب آنها باشند. حاج صادق متوجه صحبتهای پنهانی شاگردانش شد و سراغ فرشاد رفت، اما او یکبار دیگر با حرفهایش موجب بدحالی پدر شد. شیوا هم پس از شنیدن ماجرا، به فرشاد گفت از پدرش بخواهد برای حل مشکلات آنها مغازه اش را بفروشد. فرشاد پیش مادرش رفت و از او خواست حاج صادق را راضی کند که مغازه را بفروشد؛ اما برادرش (فرزاد) این حرفها را شنید و ... @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
فرشاد مدتی است از پدرش جدا شده و همراه نامزدش (شیوا) به سمت خانه ای که قرار است اجاره کنند، می‌روند. او که در شرایط مالی سختی به سر می برد، با بهانه های گوناگون سعی دارد آن خانه را اجاره نکند. شیوا که متوجه این موضوع شده است.... فرشاد، پسر حاج صادق، با پدرش اختلاف عقیده دارد و مدتی است از او جدا شده است. شیوا (نامزد فرشاد) پس از اینکه متوجه شد فرشاد پولی در بساط ندارد، او را تهدید به جدایی کرد. فرشاد درپی تهدید نامزدش، برای تهیه پول سراغ دوستش (وحید) رفت؛ اما وحید راه نادرستی را به او پیشنهاد داد. مراد و سعید (شاگردان حاج صادق) که در همان حوالی بودند، پس از شنیدن حرفهای فرشاد و وحید، نگران شدند و تصمیم گرفتند مراقب آنها باشند. حاج صادق متوجه صحبتهای پنهانی شاگردانش شد و سراغ فرشاد رفت، اما او یکبار دیگر با حرفهایش موجب بدحالی پدر شد. شیوا هم پس از شنیدن ماجرا، به فرشاد گفت از پدرش بخواهد برای حل مشکلات آنها مغازه اش را بفروشد. فرشاد پیش مادرش رفت و از او خواست حاج صادق را راضی کند که مغازه را بفروشد؛ اما برادرش (فرزاد) این حرفها را شنید و ... @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/
📚اهداء کتاب به کتابخانه آستان مقدس توسط مؤلف محترم خانم مریم برزگر مؤلف محترم کتاب 2 جلدی از " قفس تا پرواز" که با پست سفارشی کتاب اهدایی را از خراسان شمالی برای کتابخانه آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ارسال می کند طی مرقومه ای می نویسد : 📙" این کتاب هدیه ای معنوی از طرف خانواده شهید برزگر به کتابخانه شماست که شامل خاطراتی از زندگینامه طلبه شهید محمدعلی برزگر می باشد. شهیدی که سه روز مانده به اربعین در پنج خرداد 1345 دیده به جهان گشود و با وجود ثروت و مکنت بسیار پدر در سن 12 سالگی وارد حوزه علمیه محمودیه شهر فاروج شد تا راه عرفان و ساده زیستی طلبگی را پیش گیرد.... و در روز تولدش پنج خرداد 1366 پیکر مطهرش به خاک سپرده شد. این کتاب در بهمن ماه گذشته با حضور نماینده ولی فقیه و امام جمعه خراسان شمالی، نماینده ولی فقیه در سپاه حضرت جواد الائمه (ع)، اساتید و طلاب حوزه های علمیه، دوستان و همرزمان شهید در حسینیه شهدا بجنورد رونمایی شده است. @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/