#کتاب_صوتی
#گردان_144_در_نبرد_آبادان
گردان ۱۴۴ گردانی در ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که سرتیپ (سرگرد) فرضالله شاهینراد در زمان جنگ تحمیلی فرماندهی آن را برعهده داشت.
براساس تصمیمات ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی و دستور فرماندهی نیروی زمینی حدود دو ماه قبل از شروع جنگ تحمیلی لشکرهای ۱ و ۲ مرکز درهم ادغام شدند و لشکر ۲۱ حمزه را تشکیل دادند.
من سرگرد شاهینراد که تا آنموقع در لشکر ۱ مرکز بودم، در تابعیت لشکر ۲۱ قرار گرفتم. تعدادی از افسران لشکر تا آنموقع در مناطق ۳ و ۴ خدمت نکرده بودند. ستاد نیروی زمینی این موضوع را بررسی و محل خدمتی جدید برای آنان تعیین کرد. نام من در فهرست انتقالیها به لشکر ۲۸ سنندج قرار داشت. به هریک از نیروها برای جابهجایی و معرفی خود به محل جدید خدمت، ۱۵ روز فرصت داده میشد؛ منظور این است که فرد منتقله در این مدت کارهای خدمتی و خانوادگی خود را انجام دهد و بهموقع در محل جدید حضور یابد.
با توجه به امریهی ابلاغی من مشغول سروسامان دادن به امور بودم و ۱۰ روز از ۱۵ روز سپری شده و تقریباً کارها رو به اتمام بود.
در ساعت ۱۳ روز ۷ مهرماه ۵۹ پیامی ازطرف فرمانده لشکر وقت، جناب سرهنگ زینالعابدین ورشوساز، با امضای جناب سرهنگ هوشنگ مظاهری، رئیس ستاد لشکر، در منزل به من تحویل شد.
متن پیام چنین بود: «برای ملاقات با فرماندهی، بهمحض رؤیت، در ستاد لشکر حضور یابید تا به دفتر فرماندهی راهنمایی شوید.»
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/
#کتاب_صوتی
#گردان_144_در_نبرد_آبادان
گردان ۱۴۴ گردانی در ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که سرتیپ (سرگرد) فرضالله شاهینراد در زمان جنگ تحمیلی فرماندهی آن را برعهده داشت.
براساس تصمیمات ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی و دستور فرماندهی نیروی زمینی حدود دو ماه قبل از شروع جنگ تحمیلی لشکرهای ۱ و ۲ مرکز درهم ادغام شدند و لشکر ۲۱ حمزه را تشکیل دادند.
من سرگرد شاهینراد که تا آنموقع در لشکر ۱ مرکز بودم، در تابعیت لشکر ۲۱ قرار گرفتم. تعدادی از افسران لشکر تا آنموقع در مناطق ۳ و ۴ خدمت نکرده بودند. ستاد نیروی زمینی این موضوع را بررسی و محل خدمتی جدید برای آنان تعیین کرد. نام من در فهرست انتقالیها به لشکر ۲۸ سنندج قرار داشت. به هریک از نیروها برای جابهجایی و معرفی خود به محل جدید خدمت، ۱۵ روز فرصت داده میشد؛ منظور این است که فرد منتقله در این مدت کارهای خدمتی و خانوادگی خود را انجام دهد و بهموقع در محل جدید حضور یابد.
با توجه به امریهی ابلاغی من مشغول سروسامان دادن به امور بودم و ۱۰ روز از ۱۵ روز سپری شده و تقریباً کارها رو به اتمام بود.
در ساعت ۱۳ روز ۷ مهرماه ۵۹ پیامی ازطرف فرمانده لشکر وقت، جناب سرهنگ زینالعابدین ورشوساز، با امضای جناب سرهنگ هوشنگ مظاهری، رئیس ستاد لشکر، در منزل به من تحویل شد.
متن پیام چنین بود: «برای ملاقات با فرماندهی، بهمحض رؤیت، در ستاد لشکر حضور یابید تا به دفتر فرماندهی راهنمایی شوید.»
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/
هدایت شده از آستان فاطمی|حرم حضرت معصومه س
ای عمار!
اگر دیدی علی به راهی می رود ومردم به راه دیگر،تو باعلی باش
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)
📌این مجموعه را با هشتگ #عکس_نوشت دنبال کنید.
🆔@astanfatemi
#کتاب_صوتی
#تیغ_و_طلسم
«جابر»، «سلیم» و «جمیل» سه نقالاند که هرکدام در شهری زندگی میکنند. سه هاتف غیبی آنها را به سرزمینی آوردهاند تا مأموریتی را به انجام برسانند؛ سرزمینی عجیب و غریب که به قصههای هزار و یک شب شبیه است.
«جابر» از «دمشق»، «جمیل» از «بغداد» و «سلیم» از «قاهره» به این سرزمین رسیدهاند. در این میان شمشیری نفرین شده وجود دارد که سخن میگوید و باید به اعماق دریاها پرتاب شود. اینجا پُر است از موجوداتی جادویی، از جن و پری گرفته تا شیاطین دهشتناک، در لابهلای آرزوهای گوناگون و دالانهای تودرتو.
نقالان در کنار همه اتفاقاتی که برایشان افتاده، داستانی از شهادت «حضرت علی (ع)» را شنیدند و فهمیدند که کینهای تاریخی به همراه حیله «بنی امیه» در قتل علی (ع) مؤثر بوده است.
سرانجام سه نقال به پایان مأموریت خود و انتهای دریا رسیدند؛ اما آیا «جابر» که شمشیر را تا اینجا آورده، میتواند به راحتی آن را به دریا پرتاب کند؟
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/
📖 معرفی کتاب👇
"سلیمانی عزیز" کتابی است به همت "عالمه طهماسبی"، "لیلا موسوی" و "مهدی قربانی" که "گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی" سردار دلیر سپاه ایران، که نام او بر وجود بی وجود دشمنانش رعشه می انداخت، مردی که "اشداء علی الکفار و رحماء بینهم" را با روش زندگی خود به معنی واقعی کلمه تفسیر کرده بود. سرداری که از هیبت و شکوه اش، حماسه ها میتوان سرود و از مرحمت و مهربانی اش میان یاران، داستان ها میتوان گفت. این کتاب متن کامل وصیت نامه ی او را نیز در اختیار خواننده می گذارد.
📖برشی ✂️از کتاب
زدیم بغل. وقت نماز بود. گفتم: «حاجی قبول باشه.» گفت: «خدا قبول کنه ان شاءاللّه.» نگاهم کرد. گفت: «ابراهیم!» نگاهش کردم.
ــ نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوندم.
ــ حاج آقا شما همه نمازهاتون قبوله.
قصه اش فرق می کرد. رفته بود کاخ کرملین. قرار داشت با پوتین. تا رئیس جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه اش را گفت. صدایش پیچید توی سالن. بعد هم ایستاد به نماز. همه نگاهش می کردند. می گفت در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده.
پایان نماز پیشانی اش را گذاشت روی مهر. به خدای خودش گفت: «خدایا این بود کرامت تو، یه روزی توی کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه می کشیدند، حالا من قاسم سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/