eitaa logo
*یادداشت های مرتضی کریمی*
674 دنبال‌کننده
238 عکس
15 ویدیو
4 فایل
با هماهنگی مؤسّسۀ مطالعات اسلامی و دانشگاه زیمبابوه، شهریور97 برای تدریس در دو ترم، عازم هراره شدم. و الان در دارالسلام برای تدریس در دانشگاه این شهر. در این کانال، یادداشت ها و تجربیّات این سفر را به اشتراک خواهم گذاشت. @Mortezakarimii
مشاهده در ایتا
دانلود
َ لَمَّا وَصَلَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَفَاةُ الْأَشْتَرِ جَعَلَ يَتَلَهَّفُ وَ يَتَأَسَّفُ‏ عَلَيْهِ وَ يَقُولُ لِلَّهِ دَرُّ مَالِكٍ لَوْ كَانَ مِنْ جَبَلٍ لَكَانَ مِنْ أَعْظَمِ أَرْكَانِهِ وَ لَوْ كَانَ مِنْ حَجَرٍ كَانَ صَلْداً أَمَا وَ اللَّهِ لَيَهُدَّنَّ مَوْتُكَ عَالَماً فَعَلَى مِثْلِكَ فَلْيَبْكِ الْبَوَاكِي ثُمَّ قَالَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ إِنِّي أَحْتَسِبُهُ عِنْدَكَ فَإِنَّ مَوْتَهُ مِنْ مَصَائِبِ الدَّهْرِ فَرَحِمَ اللَّهُ مَالِكاً قَدْ وَفَى بِعَهْدِهِ وَ قَضَى نَحْبَهُ وَ لَقِيَ رَبَّهُ مَعَ أَنَّا قَدْ وَطَّنَّا أَنْفُسَنَا أَنْ نَصْبِرَ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ بَعْدَ مُصَابِنَا بِرَسُولِ اللَّهِ ص فَإِنَّهَا أَعْظَمُ الْمُصِيبَةِ
شاخصۀ مذهب اهل بیت ع، دینداریِ عقل-مدار است. بخشی از این عقلانیت، دقّت و تکیه بر شواهد قطعی است. با این حال، کم نیستند کسانی که گهگاه به نیت های ظاهرا خیر، تلاش می کنند با در نظر گرفتن مصالحی، بخشی از دقّت و قطعیت را نادیده بگیرند. یکی از این نمونه ها، تعیین و تبلیغ تاریخ های نادرست و بعضا جعلی برای بعضی وقایع تاریخی مرتبط با معصومین و امامزادگان است. این مصالح خودبافته، گاهی ایجاب می کند تاریخ شهادت از یک تاریخ مشهور به تاریخ غیرمشهور تغییر یابد و گاهی ایجاب می کند برای ولادت و وفات، تاریخِ بی مبنایی جعل شود. طبعا نقش صداوسیما در جاانداختنِ این تاریخ ها نیز بسیار پررنگ است. فکر می کنم همگان در بی مبنا بودن تاریخ ولادت و وفات حضرت معصومه (س) اتفاق نظر دارند اما این که چرا در همۀ این سال ها، بر این تاریخ های جعلی تاکید شده دلیلش را همان مصلحت اندیشان می دانند؛ مصلحتی که بی تردید، در درازمدت، به ضدّ مصلحت تبدیل می شود. امسال با یکی از طرفداران لعن و برائت در 9 ربیع گفتگو می کردم. همۀ تلاشم را کردم تا به لحاظ تاریخی ثابت کنم این تاریخ، مربوط به قتل خلیفۀ دوم نیست اما با این پاسخ صریح مواجه شدم که: مگر فلان مناسبت هایی که در ایران جشن یا عزا گرفته می شود مبنای درست تاریخی دارد؟ شما برای این مناسبت ها، به اسم بزرگداشت، تاریخ جعل کردید و ما هم همین کار را می کنیم! هنوز با این تاریخ های بی مبنا کنار نیامده ایم که امسال با واژۀ جدید «شهادت حضرت معصومه س» مواجه شدیم! واقعیت این است که با جعل عبارت "رحلت شهادت گونه"، فصل جدیدی در بی دقتی باز شد. تعبیر رحلت شهادت گونه، به مرور جای خود را به شهادت می دهد و کم کم به تقویم ها هم منتقل می شود و این بار اگر یک وهابی بگوید تبدیل وفات حضرت زهرا (س) به شهادت، همان ماجرای تبدیل وفات حضرت معصومه (س) به شهادت را دارد فقط باید سکوت کرد و از دست مصلحت اندیشانی نالید که به خیال خام خود، با جعل از یک سو، و ساده انگاری از سوی دیگر، به تعظیم شعائر کمک می کنند. 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs
🔸دفتر مطالعات، تحقیقات و پژوهش مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام برگزار می‌کند: ✍ نشست علمی «شناخت خوجه های اثنا عشری؛ ساختار, فرصت‌ها و چالش‌ها» 🗓 پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۸/۱۷ 🕙 ۱۰ - ۱۲ صبح 🏢 مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام - طبقه سوم - سالن جلسات 🔸افرادی که امکان حضور ندارند، از طریق لینک ذیل می‌توانند در جلسه حضور داشته باشند.💻 🌐 https://meet.google.com/xkj-ofxm-nru 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs
گفتگو در استرچ زون، بخش اول
گفتگو در استرچ زون، بخش اول بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسوولان همایش جعفر بن ابیطالب که نکات ارزشمند بسیاری داشت: "پیغمبر اکرم نامه نوشت به نجاشی. ... حضرت در این نامه اسم مبارک جناب مسیح را می‌آورند. در این نامه پیغمبر اکرم نمیگویند مسیح پیغمبر است و چیز دیگر نیست؛ عجیب است! در این نامه میگویند ما معتقدیم که مسیح روح‌الله و ناشی از نفخ روح الهی است، همچنان که آدم چنین بود؛ و اسم مادر مبارکش را می‌آورند. یعنی اینجا در وهله‌ی اوّل آن چیزی که ممکن است طرف مقابل را حسّاس کند، نمیگویند؛ [البتّه] پنهان نمیکنند، انکار هم نمیکنند، بعد خواهند گفت امّا در وهله‌ی اوّل آن چیزی را که در قرآن هم هست و تأکید شده که او ناشی از روح خدا و نفخه‌ی الهی در جناب مریم (سلام‌ الله‌ علیها) است، بیان میکنند. بالاخره این هم یک درس است برای ما." در مباحث فنّی مربوط به گفتگو (dialogue)، ساحت های ارتباط به سه بخش تقسیم می شود: 1. Comfort Zone 2. Stretch Zone 3. Panic Zone اولی را می توان همان کنج عافیت خواند. در این حالت، گفتگو عملا اتفاق نمی افتد. دو طرف، صرفاً بر نقاط مشترک و آن چه عمدتا از قبل می دانند تاکید می کنند. بخشی از کنفرانس هایی که به نام گفتگوی ادیان یا مذاهب برگزار می شود به معنای واقعی کلمه، گفتگو نیست. این به معنای نفی فایده و اثر نیست اما نام آن ها را نباید به لحاظ فنّی، گفتگو گذاشت. سومی منطقۀ ورود ممنوعِ گفتگوست؛ منطقۀ هراس که شامل مباحثی است که از آستانۀ تحمل طرفین خارج است و معمولا به اختلافات عمیق و فاصلۀ بیشتر می انجامد. گفتگوی حقیقی در استرچ زون رخ می دهد؛ منطقۀ کشش و رشد که دو طرف سعی می کنند از کنج عافیت خود بیرون آیند و بدون نزدیک شدن به منطقۀ هراس، به موضوعات و مسائلِ حتّی چالش‌برانگیز بپردازند و افکار و احساسات خود را به طور صادقانه و باز بیان کنند. نکتۀ بسیار مهم این است که این سه منطقه، نسبی است و بسته به شرکت کنندگان و زمان و مکان و ... عوض می شود. مثلا ممکن است طرح یک مساله در اولین مواجهه با طرف دوم، ورود به منطقۀ هراس باشد اما گفتگو دربارۀ همان مساله در دیدار پنجم، در استرچ زون باشد. نامۀ پیامبر ص به نجاشی را، که به نوعی اولین اقدام برای گفتگوست، می توان از این زاویه بررسی کرد. حضرت مطلقا وارد منطقۀ هراس نمی شوند اما به صرف حضور در کامفورت زون هم اکتفا نمی کنند بلکه در حدّ اولین ارتباط، وارد استرچ زون می شوند. ادامه دارد ... 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs
گفتگو در استرچ زون، بخش دوم متن نامۀ پیامبر اکرم ص به نجاشی، در بحارالانوار جلد 18 صفحه 418 نقل شده است. حضرت در ابتدای نامه، نجاشی را «صاحب الحبشه» معرفی می کند که بسیار معنادار است. این تعبیر، این حسّ درونی را به مخاطب نامه القا می کند که نگارندۀ نامه، به قلمروی او سوء نظر ندارد و سلطنت او را به رسمیت می شناسد. این نکتۀ لطیف را در بحث گفتگوی ادیان و مذاهب می توان به مفهوم تغییر دین و آیین توسعه داد. در «گفتگو»، تغییر دین و آیینِ فرد مقابل، به هیچ وجه، هدف اصلی نیست و بر این اساس، باید به گونه ای گفتگو را شروع کرد و پیش برد که این حسّ به طرف دیگر منتقل شود که ما به دنبال تغییر کیش او هستیم. طبعا گفتگو ممکن است به تغییر دین منجر شود اما هدف نباید این باشد. این بدان معنا نیست که صحبت با هدف تغییر دین، لزوما منفی است. نه! اگر هدف اولیه و اصلی، تغییر دین باشد نام این پدیده، دیگر «گفتگو» نیست. به هر حال، تردیدی نیست که نوع رویکرد، تعابیر به کار رفته در گفتگو، رفتارهای جانبی و ... همگی بر اساس هدف اصلی، شکل می گیرد و مهم است از ابتدا مشخص باشد هدف حضور در گفتگو چیست. پیامبر اکرم ص در ادامه می فرمایند: أَشْهَدُ أَنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رُوحُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ الْبَتُولِ الطَّيِّبَةِ الْحَصِينَةِ فَحَمَلَتْ بِعِيسَى فَخَلَقَهُ مِنْ رُوحِهِ وَ نَفْخِهِ شهادت می‌دهم که عیسی‌بن مریم روح خدا و کلمه‌ی اوست که در مریم بتول پاک و پاکدامن افکند، پس او عیسی را باردار گشت. پس خداوند او را از روح و نفخه‌ی خود خلق کرد. بنابراین، در نخستین مواجهه با نجاشی، حضرت عیسی با تعابیری معرفی می شود که حساسیت ویژه ای در نجاشی ایجاد نمی کند و اصطلاحا او را وارد منطقۀ هراس نمی کند. اما در ادامه، پیامبر ص تعبیر فوق العاده هوشمندانه ای به کار می برند تا حتی در این نخستین مواجهه، ورود اولیه به استرچ زون صورت گرفته باشد: كَمَا خَلَقَ آدَمَ بِيَدِهِ وَ نَفْخِهِ فِيهِ همچنان که آدم را به دست و نفخه‌ی خود آفرید. این شبیه همان استدلال آیۀ 59 سورۀ آل عمران است: إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ بر این اساس، از یک سو، پیامبر اکرم ص، عیسی را با تعابیر مشابه مسیحیت معرفی می کند و از سوی دیگر، به حضور در کامفورت زون، اکتفا نمی کند و تلاش می کند استدلالِ هر چند غیرمستقیمی، برای اثبات انسان بودن و خدا نبودن او اقامه کند. ادامه دارد ... 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs
گفتگو در استرچ زون، بخش سوم "ده فرمانِ" حضرت موسی ع را Decalogue می گویند. لئونارد سوئیدلر (LEONARD SWIDLER)، یکی از نظریه پردازان معاصر گفتگو، برای گفتگو نیز ده فرمان برشمرده است و آن ها را The Dialogue Decalogue نامیده است. واقعیت آن است که مفهوم گفتگو (از گفتگوی ادیان و مذاهب گرفته تا یک گفتگوی ساده بین دو دوست درباره یک مساله سیاسی یا فرهنگی) گمشدۀ ماست و مسلماً نیاز به آموزش و برنامه ریزی جدی دارد. چند اصل گفتگو ی دینی بر اساس تبیین سوئیدلر را بیان می کنم. کمی تامل کنیم و ببینیم در گفتگوهای روزمره، چقدر این اصول را مدنظر قرار می دهیم و چقدر از اختلافات و سوء برداشت ها به دلیل بی توجهی به اصول اولیۀ گفتگوست: اصل اول: هدف اصلی از گفتگو، یادگیری است، به این معنا که درک و فهم ما از واقعیت تغییر کند و رشد یابد و سپس بر اساس آن عمل کنیم. حداقل، وقتی من می‌آموزم که شریک گفتگوی من به «این» باور دارد و نه «آن»، نگرش من نسبت به او به طور نسبی تغییر می‌کند؛ و تغییر در نگرش من، تغییری مهم در خود من است. ما وارد گفتگو می‌شویم تا یاد بگیریم، تغییر کنیم و رشد کنیم، نه برای اینکه تغییری را به طرف مقابل تحمیل کنیم. از سوی دیگر، چون در گفتگو هر شریک با نیت یادگیری و تغییر خود وارد می‌شود، شریک او نیز در واقع تغییر خواهد کرد. اصل چهارم: در گفت‌وگوی بین‌مذهبی نباید آرمان‌های خود را با عملکرد شریک گفت‌وگو مقایسه کنیم، بلکه باید آرمان‌های خود را با آرمان‌های شریک گفت‌وگو و عملکرد خود را با عملکرد او مقایسه نماییم. اصل هفتم: گفت‌وگو تنها می‌تواند بین افراد برابر صورت گیرد و هر دو طرف باید با هدف یادگیری وارد شوند. بنابراین، اگر، به‌عنوان مثال، یک مسلمان، آیین هندو را پست‌تر بداند، یا یک هندو اسلام را پایین‌تر بداند، گفت‌وگویی رخ نخواهد داد. اگر قرار است گفت‌وگوی بین‌الادیانی اصیل میان مسلمانان و هندوها شکل بگیرد، هر دو طرف باید عمدتاً برای یادگیری از یکدیگر وارد شوند. اصل نهم: افرادی که وارد گفت‌وگوی بین‌الادیانی می‌شوند، باید حداقل به‌طور حداقلی خودانتقادی نسبت به خود و سنت‌های دینی خود داشته باشند. عدم وجود چنین خودانتقادی به این معناست که فرد معتقد است سنت او همواره پاسخ‌های درست را دارد. چنین نگرشی گفت‌وگو را نه تنها غیرضروری بلکه حتی غیرممکن می‌سازد، چرا که ما وارد گفت‌وگو می‌شویم تا بیاموزیم. اصل دهم: هر شرکت‌کننده در نهایت باید تلاش کند تا دین یا ایدئولوژی شریک خود را «از درون» تجربه کند، زیرا دین یا ایدئولوژی تنها چیزی ذهنی نیست، بلکه شامل روح، قلب و «وجود کلی»، فردی و اجتماعی است. در حالی که تمامیت دینی خود را حفظ می‌کنیم، باید روش‌هایی برای تجربه کردن بخشی از قدرت احساسی و روحانی نمادها و ابزارهای فرهنگی دین/ایدئولوژی شریک خود پیدا کنیم—و سپس بازگشته و با دنیای خود، غنی‌تر و گسترده‌تر شویم. ادامه دارد ... 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs
کمبریج مسلم کالج برگزار می کند: کنفرانس آنلاین براهین وجود خداوند در اندیشه اسلامی موضوعات اصلی: ✅ تحلیل تاریخی و فلسفی براهین سنتی اثبات وجود خدا در مطالعات اسلامی. ✅ مطالعات تطبیقی در مورد تعریف، شناخت‌پذیری و اثبات وجود خدا در اسلام و سایر سنت‌های دینی یا فلسفی. ✅ تأثیر تحولات فلسفی مدرن و همچنین دستاوردهای علم و کیهان‌شناسی بر براهین سنتی اسلامی اثبات وجود خدا. ✅ بررسی‌های انتقادی چالش‌های معاصر الحادی در پرتو پاسخ‌های الهیاتی و فلسفی اسلامی. مهلت ارسال چکیده: 10 دی 1403 اعلان نتیجه بررسی مقاله: 11 بهمن 1403 ارسال مقاله کامل: 11 فروردین 1404 تاریخ کنفرانس: 24-25 فروردین 1404 اطلاعات بیشتر و لینک ارسال چکیده: https://www.cambridgemuslimcollege.ac.uk/research/existence/ 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs
گفتگو در استرچ زون، بخش چهارم مشکلی به نام خودپَنیکی (1)! 🔸گاهی گفتگو در فضای استرچ زون است اما ما به دست خودمان، خود را وارد منطقۀ هراس می کنیم. این اتفاق ممکن است به دلایل بسیار متنوع، رخ دهد. یکی از عوامل اصلیِ آن، ناآشنایی با مفاهیم و اتکا به پیش فرض ها و انگاره های قبلی است. دو مثال عرض می کنم. 👈 اگر از ایرانی ها پرسیده شود "سند 2030 یونسکو" چیست پاسخ اکثریت قریب به اتفاق، این خواهد بود که سندی است مربوط به آموزش و فرهنگ که هدفش تغییر دادن ارزش های اسلامی است. این سوال از بسیاری از فرهیختگان با پاسخ مشابهی مواجه می شود. ✅ این در حالی است که این سند که نام دقیقش "اهداف توسعۀ پایدار" یا "Sustainable Development Goals" است 17 هدف اصلی دارد که آموزش فقط یکی از آن هاست. 🔷 نگاهی به لیست این اهداف در لینک زیر در ویکی پدیا بیاندازید: https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%86%D8%AF_%DB%B2%DB%B0%DB%B3%DB%B0_%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DA%A9%D9%88 🔸 حال فرض کنید از یک فعالِ گفتگوی ادیان در یک کنفرانس بین المللی از SDGs (مخفف اهداف توسعه پایدار) سوال شود و او با همان انگارۀ داخلی که از سند 2030 یونسکو دارد به نقد آن ها بپردازد! این همان خودپَنیکی است یعنی به دلیل ناآگاهی و اکتفا به انگاره های مفروض، خود را به منطقۀ هراس انداختن. 👈 در حال حاضر، این سند، محور بسیاری از کنفرانس ها و حتی پذیرش گرفتن در بعضی از رشته هاست و اساسا مخالفت با کلیت آن، در فضای آکادمیک بین الملل، بی معناست. البته معنای این سخن همزمان پذیرش تمام ابعاد آن نیست. 🔺روشن است که بحث بنده، ارتباطی با سیاست کشور در رد یا تصویب سند ندارد. طبعا در رد یا تصویب یک سند، تمام لوازم آن در نظر گرفته و تصمیم گیری می شود. بحث اصلی این است که برای شناخت مفاهیم در عرصۀ بین الملل، نباید به اشتهار داخلی اکتفا کرد. مثال دوم در پست بعدی. ادامه دارد ... 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs
گفتگو در استرچ زون، بخش پنجم مشکلی به نام خودپَنیکی (2)! 🔸 چنان که عرض شد گاهی خودپَنیکی در اثر ناآشنایی با مفاهیم به وجود می آید. 👈 مثال دوم، LGBTQA+ است. در موارد متعددی، به دلیل تکرار این تعبیر در رسانه ها در ارتباط با همجنس گرایان، این عبارت معادل با همجنس گرایی در اسلام قلمداد شده است و از این رو، گاهی قضاوت یک پژوهشگر مسلمان ایرانی، بر اساس پیش فرض نادرست، صورت می گیرد و فرد بی جهت خود را به منطقۀ هراس وارد می کند. برای نمونه، چند نکته عرض می کنم: 🔷 فقط دو حرف L و G با مفهوم کلی همجنس بازی مرتبط است و سایر حروف ارتباط مستقیمی با این مفهوم ندارند. بنابراین، یکی دانستن کل این تعبیر با همجنس بازی کاملا اشتباه است. 🔷 دیدگاه فقه شیعه در مورد بعضی از گرایش های جنسی، بسیار مترقّی است مثلا در ارتباط با T. بنابراین، آشنایی درست با این مفهوم می تواند به برگ برنده ای در دست پژوهشگر تبدیل شود. 🔷 به بعضی تفاوت ها در برداشت از این مفاهیم نیز باید توجه داشت. برای مثال، «همجنس بازی» در نگاه اسلام، معمولا در ارتباط با فعل معنا پیدا می کند. این در حالی است که این مفهوم معمولا در فضای غربی، اعم از گرایش و فعل است. لذا کسی که به همجنس خود گرایش دارد ولی رفتاری انجام نمی دهد نیز همجنس گراست. آیا برای چنین فردی می توان مجازات اسلامی در نظر گرفت؟ بنابراین، لزوما آن چه ما از homosexuality می فهمیم چیزی نیست که مخاطب غربی ما می فهمد. لذا مهم است که مفهوم را درست بشناسیم تا احکام اسلام را دقیق بیان کنیم. 🔷 حتّی در مرحلۀ فعل هم مجازات های حدّی اسلام در مورد همجنس بازی نیز مربوط به رفتارهای خاص است. برای مثال، «مساحقه»، لزوما مفهوم یکسانی با لزبینیسم ندارد و رابطۀ این دو، عموم و خصوص مطلق است. بنابراین، در تعمیم مجازات های خاصّ این گناه به تمام گونه های لزبینیسم باید دقت داشت. ✅ بی تردید، خط قرمزهای اسلام در مسائل جنسی، روشن است و قابل مصالحه نیست اما ناآشنایی با مفاهیم می تواند به خطاهای جدّی در تبیین خط قرمزها منجر شود. ادامه دارد ... 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs
گفتگو در استرچ زون، بخش ششم مشکلی به نام خودپَنیکی (3)! 🔸عرض شد گاهی گفتگو در فضای استرچ زون است اما ما به دست خودمان، خود را وارد منطقۀ هراس می کنیم. این اتفاق ممکن است به دلایل بسیار متنوع، رخ دهد. 👈 یکی از دلایل می تواند کم دقتی در انتخاب بهترین ترجمۀ متون دینی باشد. دقت در اصل ترجمه یک بحث است و توجه به مقتضیات و انتخاب بهترین ترجمه، بحث دیگر. توضیح این که در بعضی آیات و روایات، مفاهیمی بیان شده است که صرف ترجمۀ تحت اللفظی، بدون تبیین کامل، سوالات جدی برای مخاطب غیرمسلمان و چالش جدی تری برای گوینده یا نویسندۀ مسلمان ایجاد می کند. 🔷 متاسفانه در خیلی از مقالات و سخنرانی های ایرانی ها به زبان های دیگر، صرف این که مثلا این ترجمه از آیه توسط آقای قرائی انجام شده فصل الخطاب قرار می گیرد و ترجمه، واژه به واژه، بررسی و به بعضی لوازم ناخواسته توجه نمی شود. 🔷 مسلماً ترجمۀ آقای قرائی، یکی از خیرالموجودین (و نه لزوما خیرالموجودین در تمام آیات) است اما معنایش این نیست که در تمام موارد، باید ترجمۀ ایشان در مقاله یا سخنرانی انتخاب شود. چند مثال در پست بعد بیان خواهم کرد. 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs
🔸مثال اول. واژۀ حور عین در آیۀ 22 سورۀ واقعه: ترجمۀ آقای قرائی چنین است: and big-eyed houris که به نوعی، درشت چشم بودنِ حوری ها، نشانۀ زیبایی شمرده می شود. آیا لازم است این ترجمه انتخاب شود تا این شبهه را در ذهن گروهی از مخاطبان (مثلا ساکنان جنوب شرق آسیا) ایجاد کند که زیبایی، چه ربطی به سایز چشم دارد؟ 👈 عرض بنده این نیست که این ترجمه درست یا غلط است. نکته این است که که ترجمۀ بعضی از آیات، نیاز به پیوست برای تبیین و رفع شبهه دارد و گاهی ممکن است بی دلیل ما را به منطقۀ هراس وارد کند. بر این اساس، یک راهکار این است که ترجمه های دیگر، چک و بهترین ترجمه ای که این چالش را برای نویسنده یا گوینده ایجاد نمی کند انتخاب شود. مثلا آقای شاکر چنین ترجمه کرده: And pure, beautiful ones که صرفا به پاکی و زیبایی فرشتگان اشاره کرده است. 🔸مثال دوم. تعبیر «اضربوهنّ» در ارتباط با نحوۀ تعامل مردان با همسرانشان در حالت نشوز در آیۀ 34 سورۀ نساء. یک زمان، بحث شما سر همین آیه است و طبعا لازم است ترجمۀ این واژۀ به «زدن» را مطرح و تبیین کنید. اما زمانی که بحث شما چیز دیگری است و صرفا می خواهید این آیه را ترجمه کنید منطقی این است که ترجمه ای را انتخاب کنید که کمترین چالش را برای شما ایجاد کند. 🔷 طبعا اکثر قریب به اتفاق مترجمان، نوعی خشونت را در ترجمۀ این آیه استفاده کرده اند اما نوع عبارت پردازی متفاوت است و پیام های مختلفی منتقل می کند: اینترنشنال and [finally], strike them قرائی and [as the last resort] beat them پیکتال and scourge them خان (and last) beat them (lightly, if it is useful) ✅ در این میان، یکی از مترجمین (بر اساس یکی از دیدگاه ها)، اساسا واژۀ ضرب را در معنای رفتن به کار برده است: As for women you feel are averse, talk to them suasively; then leave them alone in bed (without molesting them) and go to bed with them (when they are willing). If they open out to you, do not seek an excuse for blaming them. Surely God is sublime and great. 🔸مثال سوم. آیۀ 33 سورۀ نبأ: و کواعب اترابا بسیاری از ترجمه ها در زبان های مختلف، به یکی از ویژگی های جنسیِ فرشته ها (به ویژۀ در ارتباط با سینه) اشاره کرده اند مانند: اربری and maidens with swelling breasts, like of age, شاکر And voluptuous women of equal age; قرائی and buxom maidens of a like age سرور maidens with pears-shaped breasts who are of equal age طبعا هر یک از این ترجمه ها (که باز هم تاکید می کنم چه بسا یکی از احتمالاتِ درست باشند) سوالات جدی در ذهن مخاطب غیر مسلمان ایجاد خواهد کرد و طبعا در مقاله یا یک ارائه، نمی توان برای رفع آن شبهه اقدام کرد. بنابراین، منطقی آن است که ترجمه ای انتخاب شود که این ویژگی در آن، بُلد نشده باشد مثلا ترجمۀ آقای مودودی: and youthful maidens of like age. 🔸 مثال های از این دست به ویژه در آیات مربوط به مسائل جنسی، متعدد است و وقتی بحث ترجمۀ روایات مطرح است مساله بسیار تشدید می شود. مشکل یاد شده هم صرفا به زبان انگلیسی محدود نمی شود. بر این اساس، حتی برای ترجمۀ یک آیه به زبان فارسی در یک منبر نیز باید ترجمه های متعدد را چک و بهترین ترجمه را بسته به مقتضیات زمان و جلسه و ... انتخاب کرد. 👈 سایت های متعددی، ترجمه های متنوعی در زبان های مختلف ارائه می دهند که یکی از بهترین آن ها سایت زیر است: Tanzil.ir 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs