فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 سخنان شنیدنی و تکان دهنده
مادر شهیدان فرجوانی
بمناسبت انتشار کتاب "بی آرام"
مراسم رونمایی از این کتاب با حضور جناب آقای مرتضی سرهنگی در اهواز
پنجشنبه ۲۲ تیرماه، سالن امام رضا (ع)
#محرم
▪️@harimhayaa▪️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
با سلام در صورت امکان برای مادر شهیدان گرانقدر هاشم پور ....مرحومه شاه پسند فرزند نیاز علی نماز شب اول قبر بخوانید...برای شادی ارواح مومنین و مومنات الاخصوص این بانوی مومنه،یک حمدوسه توحید به همراه ۱۴شاخه گل صلوات
اعتقاد دارم که شبهای سوم محرم را آدم باید برود یک گوشه بنشیند تا وقتی که خواب به چشمهایش میآید گریه کند، به سر بزند، ضجه سر دهد. یک شب را بیخیال منطق و دلیل برای عزاداری بروید گریه کنید فقط.
بعضی شبهای این محرم آدم هرچقدر هم کتاب بخواند و فکر کند و بخواهد کمی آن سو تر از اشک ریختن ببیند، نمیشود.
بروید بنشینید تا صبح یک گوشه بگریید. بروید روضه سه ساله ها را بشنوید و زار بزنید. دختر اگر دارید، آب اگر دستش میدهید، دست اگر بر سرش میکشید، بوسه اگر به گونههایش میزنید، بروید برای خودتان همهش را گریه کنید. نفس نگیرید، سوال جواب ندهید، هیچ نخواهید. بگریید مردم . امشب فقط گریه جواب میدهد بر این داغ ...
#محرم #ماملتامامحسینیم #عشقحسینعلیهالسلام #رقیهخاتون
وقتی که در سه سالگی
به پیامبری رسیدی،
در غار حرا نبودی،
در خرابه بودی؛
آنگاه به تو وحی شد:
دیگر چیزی نخوان!
فقط سَرِ بابا را ببین...
حریم حیا
وقتی که در سه سالگی به پیامبری رسیدی، در غار حرا نبودی، در خرابه بودی؛ آنگاه به تو وحی شد: دیگر چیز
کودک ولی برای همیشه به خواب رفت
وقتی که دید قصه بابا به «سَر» رسید
از تعجب همه گفتند: رقیه... او بود؟!
کودکِ پیر شود موجب حیرت گاهی...
#محدجواد_شیرازی
#یا_رقیهخاتون
راستی هست به یادت دمِ چادر گفتی:
دخترمن!به تو چادر چقدر می آید.....
#شبسوم
#یارقیهخاتون
در کامل بهایی چنین آمده است: «در میان اسیران، دخترکی بود چهار ساله. شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من، حسین (علیهالسلام) کجاست؟ در این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود. از خواب بیدار شد و تفحّص کرد. خبر بردند که حال (اوضاع)، چنین است. آن لعین گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین، سر را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند.
(عمادالدین طبری، حسن بن علی، کامل بهایی، ج۲، ص۱۷۹)
وقتی که آن دختر کوچک سر پدر را شناخت، آن را به سینه چسبانید و با لحن سوزناکی با سر بریده پدر عزیزش چنین سخن گفت: «یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی خَضَبَکَ بِدِمائِکَ؟ یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی قَطَعَ وَریدَکَ؟ یا اَبَتاه مَن ذَالَّذی اَیْتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنّی؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلْیَتیمَةِ حَتّی تَکْبُر؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلنِّساء الْحاسِراتِ؟. ..؛
(قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۴۱۶)
#صلیاللهعلیکیارقیهبنتالحسین(ع)🏴
#محرم
▪️@harimhayaa▪️