eitaa logo
حـࢪیمـ اݪھُـدۍ💚
65 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
68 فایل
ۅقتےمحڪمـۅاستـۅاࢪبـہ‌هـࢪگنـاهت‌بـگے‌نـھ، ڪمـ ڪمـ میـشےآیـت‌الـلـھ‌بـھجت☺😌 گۅش بہ جـانیم(: https://harfeto.timefriend.net/791396459 حـࢪفاتـــونシ︎ @nashenasemoonn [تبادل🌱]️ @Myazd8 خـــدام ڪاناݪ🍃 @Myazd8
مشاهده در ایتا
دانلود
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هواتو کردم هوای گنبد طلای حرم چقدر شیرینه برا من خواب شب‌های حرم چقدر دلتنگم چقدر بی‌تابم 📺 🎙
مداحی آنلاین - نماهنگ هواتو کردم - صادق رجب.mp3
3.58M
هواتو کردم هوای گنبد طلای حرم چقدر شیرینه برا من خواب شب‌های حرم چقدر دلتنگم چقدر بی‌تابم 🔊 🎙
••|💙✋🏼|•• خُرده‌فُروش‌نیستم‌هَمه‌راعُمده‌میدَهَم یکجاجَوانی‌اَم‌هَمه‌نَذرتویامهدی..(: ‹ 🖐🏻⇢
از خداوند زیاد بخواهید ؛
-| قشنگترین‌دوراهیِ‌زندگی♥️:)''
-میگفت.. بایدبرایِ‌خودمون‌ترمزبذاریم اگه‌فلان‌کارکه‌به‌گناه‌نزدیکه‌ولی‌حروم نیست‌روانجام‌بدیم تاگناه‌فاصلہ‌زیای‌نداریم . . !❤️‍🩹 🌱
♨️دوشنبه روز زیارت و علیهماالسلام 💢زیارت این دو بزرگوار در روز دوشنبه 🔸فقط یک‌ دقیقه برای عرض ارادت به این دو امام بزرگوار زمان بگذاریم.
💚 🌱 کنار صحن خیالی و رو به ایوانم و پیش حوض حیاطی که نیست، حیرانم.... 🌱گرفته زمزمه، فواره یا حسین؛ اما... صدای فاطمه آید؛ "بگو حسن جانم"...
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایرانی ها شلوار پاتون نمیذارن😁ما سوریه و اکراین نیستیم 😉 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ ✅کانال
‹🌻› - سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟ ۱نفر کیامخالف؟ همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بـود . . فرزند‌شھیدی‌بودڪه‌سالھامنتظربابـاش‌بودシ💔!' - 🦋 ⃟‌🇮🇷¦↬ 🦋 ⃟‌🇮🇷¦↬ 💎 دعـــوٺ‌ شـــــہــــدا هســتید