eitaa logo
💚🌦 حسنات 🌦💚
169 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
36 فایل
🌦گلچینِ مجازی💚 🔍 عموماً با زمینه‌ی مذهبی و اعتقادی 🌹نشر با حذف پیوند هم: صلواتی ✍️ مدیرِ «حسنات»: «سیدمحمدحسن صدری شال»، نمی از چشمه‌سار زلال حوزه‌ علمیه‌ قم @SADRI_SMH 🔻 إن‌شاءالله پاسخگوی سؤالات و شبهات مرتبط با معارف دینی و انقلابی خواهم بود.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 روایت ناب صابر خراسانی از شفای کودک نابینا توسط امام رئوف علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام 🌺 بسیار زیبا 🌺 ✅ پیشنهاد ویژه ✅ ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
📌 پنجمین سال‌گرد شهدای مظلوم نیجریه 🔸با حضور خانواده‌ی شیخ زکزاکی و اندیشمندان جهان اسلام ✅ امروز شنبه ساعت ۱۸ 👈 پخش زنده‌ی مراسم از شبکه‌ی سه و شبکه‌ی العالم ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸عکس‌نوشت|۱۰ برش از زندگی مرحوم آیةالله یزدی رحمةالله‌علیه ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه‌های راستگو به سر رسيد... 🔹هم‌نشين كودكان🔹 «قصه‌های راستگو به سر رسيد عمر راستگوی قصه‌ها تمام شد...» تا به گوشم اين خبر رسيد، بغض كهنه‌ام شكست مثل بچه‌ها شدم كودكان سال‌های شصت... رفتم از بزرگسالی‌ام به كودكی ديدم از صميم جان در اتاق كوچكی پای حرف‌های او نشسته‌ام پشت قاب شيشه‌ای پای قصه‌های راستگو نشسته‌ام او كه بر تنش جامه‌ی رسول پاك بود پست و منصبی نداشت هم‌نشين كودكان خاك بود با گچ سفيد و تخته‌ی سياه بچه‌های نسل انقلاب را سوی روشنی روانه كرده بود انس با كتاب را بازی قشنگ كودكانه كرده بود بچه‌های روستا و شهر و پايتخت را پای تخته می‌نشاند آيه‌های سخت را مثل جرعه‌های آب در گلوی كودكان تشنه می‌نشاند در كلاس او هر كسی برای شيطنت اجازه داشت راستگو در جواب بچه‌ها به جای اخم حرف‌های تازه داشت روی تخته‌ی سياه دست‌خط او كه موج می‌گرفت در ميان خانه‌ها شور كودكانه اوج می‌گرفت با گچی كه جان نداشت نقش‌های زنده می‌كشيد هيچ‌كس در آن كلاس درس ترس امتحان نداست چون كه او به جای ترس طرح خنده می‌كشيد جای ميله‌ی قفس، پرنده می‌كشيد بچه‌ها به محض ديدنش يا شنيدن صدای او بارها ز خنده روده‌بر شدند چشم‌هايشان ولی با شنيدن حقايقی كه پشت خنده بود بارها ز اشك شوق پر شدند... خوش به حال راستگو در تمام عمر خود همان كه خواست بود كار خويش را رها نكرد جز به آيه‌ها و بچه‌ها اعتنا نكرد حرف‌های او اگرچه قصه بود راست بود ✍️افشين علا 🗓آذر ٩٩ مشاهده‌ی منبع و فیلم خواندن شعر توسط شاعر ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
به اردوغان نه شام لقمه‌ی چربی برای شام تو شد نه در عراق، قضا و قدر به کام تو شد نه در سيادت اعراب، نقشه‌ی تو گرفت نه افتخار اروپا شدن به نام تو شد نه با ریا و دغل، سنگ دین به سینه زدن دلیل رونق بازار و احترام تو شد كنون هم از هوس ساحل ارس بگذر گمان مبر دل ايران زمين كنام تو شد دوام عزت اين خطه از ولای علی است اگر كه كافه و می، پایه‌ی دوام تو شد ارس ز هر دو طرف زير گام شيران است ترشحی اگر از آن نصيب جام تو شد رفیق قافله‌ای و شریک دزد اما گمان مدار كه تُرك غيور، خام تو شد فقط به حرمت همسایگی است صبر يلان گمان مبر وجبی هم نصيب گام تو شد نه تُرك گنجه و باكو نه تُرك ايرانی نه قوم كُرد هماهنگ با مرام تو شد سكوت شير برادر! ز ترس روبه نيست ز خوان اوست اگر لقمه‌ای طعام تو شد به خود، قيافه‌ی فاتح گرفته‌ای با شعر چه غم؟ كه قافيه اسباب التيام تو شد فسانه گشت و کهن شد حديث عثمانی به خود بیا كه همای ظفر ز بام تو شد نه غرب با تو وفا می‌کند نه اسرائیل نه داعشی که به دستور او غلام تو شد خود آگهم كه روا نيست هجو همسايه حلال کن اگر اين بیت‌ها حرام تو شد! ✍🏻افشين علا آذر۹۹ ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
▪️روزی گذشت پورشه‌ای از گذرگهی ▪️فریاد و آه ناله ز هر کوی و بام خاست ▫️پرسید زان میانه یکی کودک فقیر ▫️این اسب کیست مادرم؟ اسب پادشاست؟ ▪️آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست ▪️پیداست آن‌قدر که الاغی گران‌بهاست نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت این خر گمان کنم که خر مایه‌دارهاست ▫️کودک به گریه گفت برایم نمی‌خری؟ ▫️این اسب باکلاس و نجیب است و سربر است ▪️مادر به گریه گفت عزیز این که اسب نیست ▪️این پول نفت ماست که در جیب اغنیاست ▫️خوردند رانت نجومی و نفت و گاز ▫️گفتند پول نفت سر سفره‌ی شماست ▪️ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم ▪️خدا رو شکر کن پراید اگر زیر پای ماست ▫️مردی که جیب ما و تو را می‌زند گداست ▫️این گرگ سال‌هاست که با گله آشناست!!! . ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
📌شعری زیبا در وصف باکری‌ها و خاوری‌ها عده‌ای سرب و گلوله، عده‌ای میلیاردها هر دو تا خوردند اما این کجا و آن کجا! این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا هر دو می‌سوزند اما این کجا و آن کجا! عده‌ای بر روی مین و عده‌ای بر بال قو هر‌ دو خوابیدند اما این کجا و آن کجا! این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش هر دو آرام‌اند اما این کجا و آن کجا! این یکی در عمق دجله، آن يکی آنتاليا هر دو در آبند اما این کجا و آن کجا! این یکی با گاز خردل، آن يكی با گاز بنز هر دو می‌سازند اما این کجا و آن کجا! عده‌ای کردند کار و عده‌ای بستند بار هر دو فعالند اما این کجا و آن کجا! باکری‌ها سمت غرب و خاوری‌ها سمت غرب هر دو تا رفتند اما این کجا و آن کجا! آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا! ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
⭕️ حق توحش!! حجةالإسلام «مرتضی آقاتهرانی» از شاگردان خاص آیةالله «مصباح‌یزدی» حفظه‌الله كه سال‌ها در آمريكا به تحصيل و فعاليت فرهنگی مشغول بوده است، يكی از خاطرات دوران تحصيل خود را چنين بيان می‌كند: «دانشگاه «بينگهمتون» كه در ايالت «نيويورك» قرار دارد، سالانه يك سمينار فلسفی برگزار می‌كند و از فيلسوفان بزرگ دنيا دعوت می‌شود تا با شركت در اين مراسم، به ارائه‌ی مقاله و كنفرانس علمی بپردازند. ارائه‌ی مقاله و كنفرانس در اين سمينار، دارای ارزش علمی برای اساتيد خواهد بود. چه اينكه در مجلات علمی دانشگاه به چاپ می‌رسد و جزء فعاليت‌های علمی به حساب می‌آيد. حدود ۱۴ يا ۱۵ سال پيش، از حضرت آيةالله مصباح‌يزدی دامت‌بركاته دعوت شد تا در اين سمينار حضور يافته و كنفرانس علمی داشته باشند. اين سمينار توسط چيرمن دپارتمان فلسفه‌ی دانشگاه، جناب آقای پرفسور «آنتونی پرويس» و پروفسور «پرويز مروج» اداره می‌شد. حضرت آيةالله مصباح نيز دعوت اين دانشگاه را پذيرفته و در روز مقرر حدود ۲۰ دقيقه به ارائه‌ی كنفرانسی راجع به «فلسفه‌ی ملاصدرا» پرداخت. اين كنفرانس بلافاصله توسط پروفسور مروج به زبان انگليسی ترجمه می‌شد. كنفرانس آيةالله مصباح آن‌قدر برای شركت‌كنندگان جالب و اثرگذار بود كه به طور ممّتد و مفصل برای ايشان دست می‌زدند. پروفسور آنتونی پرويس(چيرمن دانشگاه و رئيس سمينار) كه به شدت تحت تأثير كنفرانس آيةالله مصباح قرار گرفته بودند، از شركت‌كنندگان تقاضا كرد كه در صورت امكان يكی از آن‌ها وقت خود را به آيةالله مصباح بدهد تا بحث ديگری از فلسفه‌ی اسلامي را ارائه دهند. يكی از حاضران در جلسه نيز با وجود ارزش علمی كنفرانس در اين سمينار، بلافاصله وقت خود را به آيةالله مصباح داد و ايشان نيز بحث خود را ادامه دادند. بحث استاد مجدداً بسيار مورد توجه شركت‌كنندگان واقع شد. 🔻اين ماجرا گذشت تا اينكه سال‌ها بعد، در اوج حملاتی كه به آيةالله مصباح در روزنامه‌های دوم خردادی صورت می‌گرفت، روزی آقای پرويس كه استاد راهنمای بنده بود، به من گفت: مرتضی! من سابقاً فكر می‌كردم كه اين حق توحّشی كه آمريكايی‌ها از برخی كشورها و به ويژه ايران می‌گرفتند، اشتباه است. اما الآن نظرم عوض شده است و معتقدم كه اين حق توحّش را بايد بگيرند! گفتم چرا چنين اعتقاد‌ی پيدا كرده‌ايد؟! گفت: مگر در كشور شما چند نفر مثل آيةالله مصباح وجود دارد كه مطبوعات داخلی خودتان اين همه به ايشان حمله و اهانت می‌كنند؟ من متحير ماندم كه چه پاسخی به او بدهم! گفتم: «نويسندگان اين نوع جرايد به واقع نماينده‌ی مردم ايران نيستند و از علم و دانش بهره‌ای ندارند؛ از همه گذشته، فكر می‌كنم تعهدی به دين و وطن خود ندارند.» برگرفته از كتاب «گفتمان مصباح»، صفحات ۱۸۴ و ۱۸۵ ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لذت‌های محاسبه‌نشده‌ی زندگی در بیان شیرین استاد قرائتی ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️