🏴 شهادت
بوی خوش میآید اینجا، عود و عنبر سوخته؟
یا که بیت اللَّه را کاشانه و در سوخته؟
از چه خون میگرید این دیوار و در؟ یا رب مگر
گلشن آل خلیل اینجا در آذر سوخته؟
خانهی وحی از مَلک یکباره شد در ازدحام
اندرین غوغا مگر جبریل را پر سوخته؟
خانهی زهراست اینجا، قتلگاه محسن است
آشیان قهرمان بدر و خیبر سوخته
سینهی زهرا شکسته، چهرهاش نیلی شده
مرتضیٰ، خونینجگر قلب پیمبر، سوخته!
بر حریم عقل کل، دیوانهای زد آتشی
کز غمش هر عاقلی را جان و پیکر سوخته
خیمهگاه کربلا را آتش از اینجا زدند
شد ز داغ محسن آخر کام اصغر، سوخته
گر نمیکرد اشک چشمانت «حسان» امداد من
میشد از آه من این اوراق دفتر، سوخته
✍️«حبیبالله چایچیان»
🏴شهادت حضرت مادر تسلیت باد
#حبیب_الله_چایچیان #شهادت_حضرت_زهرا
💚🌦حسنات🌦💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حکایت جذاب شیعه شدن دانشجوی سنّی توسط حضرت زهرا سلاماللهعلیها
👈 این داستان واقعی، سرگذشت «عبدالمنعم حسن سودانی» است که از کتاب «با نور فاطمه هدایت شدم» گرفته شده است.
#استبصار #حضرت_زهرا
💚🌦حسنات🌦💚
✍️ سرودهی آیةاللهالعظمیٰ صافی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها 🖤
ای دخت گرامی پیمبر
ای سرّ رسول در تو مضمر
در بیت شریف وحی، خاتون
بر چرخ رفیع مَجد اختر
ای شبه نبی به خلق و اوصاف
ای نور مجسّم مصوّر
ای خادم خانهی تو حوّا
و ای حاجب درگه تو هاجر
در طورِ لقا یگانه بانو
در مُلك وجود زیب و زیور
با شیر خدا علیّ عالی
همسنگر و همپیام و همسر
مانند تو زن جهان ندیده است
غمخوار و نگاهبانِ شوهر
ای عین كمال و جان بینش
ای شخص شخیص عصمت و فرّ
بر رفعت قدر تو گواه است
بیت و حجر و مقام و مشعر
ای سیّدهی زنان عالم
ای بضعهی حضرت پیمبر
تو اصلی و دیگران همه فرع
تو جانی و دیگران چو پیكر
در مُلك وَلا ولیّة الله
بر نخلِ وجود احمدی بَر
قرآن به فضیلت تو نازل
برهان تو محكم و مقرّر
روی تو جمال كبریایی
كوی تو رواق قُرب داور
از جوی تو شبنمی است زمزم
و از بحر تو شعبهای است كوثر
زآن خطبهی آتشین كه پیچید
در ارض و سما بسان تندر
محكوم شد آن نظام و گردید
حق روشن و غالب و مظفّر
من عاجزم از بیان وصفت
تو بحری و من ز قطره كمتر
ای امّ محامد و معالی
ای از تو مشام جان معطّر
با این همه عزّ و رفعت شأن
با آن همه فخر بی حد و مرّ
از ظلم منافقین امّت
شد قلب منیر تو مكدّر
آن را كه نمود حقّ مقدّم
كردند معاندان مؤخّر
بردند فدك به غصب و بسـتند
بر باب تو گفته ای مزوّر
افسوس شكست دشمن دین
پهلوی تو را به ضربت در
بازوی تو را به تازیانه
زد قنفذ ملحد سـتمگر
از سیلی و شرح آن نگویم
كافتد به دل از بیانش آذر
در ماتم محسن شهیدت
ماییم به سوگ و ناله اندر
بر لطفی صافی از سر لطف
بنگر كه بُوَد پریش و مضطر
بس فخر از آن كند كه دارد
بر سر ز سـتایش تو افسر
#آیةالله_صافی #شهادت_حضرت_زهرا
💚🌦حسنات🌦💚
هدایت شده از علیرضا زادبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تورجم رو ندیدی؟
.
با همان لهجه ای درد و دل میکند که #صادق_بوقی آن آواز را میخواند! از همان شهر، گیلکی! چهل سال چشم انتظاری!
رسانه تعیین میکند شما چه تصویری را ببینید!
چگونه دیگران بشناشید
چگونه درباره شان فکر کنید
و چه تصویری از آنان در ذهن داشته باشید
همه را به گریه انداخت
حتی فیلمبردارها را...
منتشر کنید
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/Politicalhistory
💚🌦 حسنات 🌦💚
🔰«عدالت خدا»
🔻داستان زن فقیر و حضرت داوود علیٰنبیناوآلهوعلیهالسلام
🔍 نقل شده است که:
🔹زنى به حضور حضرت داوود علیهالسلام آمد و گفت: «اى پیامبر خدا! پروردگار تو ظالم است یا عادل؟»
حضرت داوود علیهالسلام فرمود: «خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمىکند.» سپس فرمود: «مگر چه حادثهاى براى تو رخ داده است که این سؤال را مىکنى؟»
🔸زن گفت: «من پیرزنی هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مىکنم، دیروز شال بافتهی خود را در میان پارچهاى گذاشته بودم و به طرف بازار مىبردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم. ناگهان پرندهاى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد! تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تامین نمایم.»
🔹هنوز سخن زن تمام نشده بود که در خانهی حضرت داوود علیهالسلام را زدند. حضرت اجازهی وارد شدن به خانه را داد. ناگهان ده نفر تاجر به حضور حضرت داوود علیهالسلام آمدند، و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: «این پولها را به مستحقش بدهید.» حضرت داوود علیهالسلام از آنها پرسید: «علت اینکه شما دستهجمعى این مبلغ را به اینجا آوردهاید چیست؟»
🔸عرض کردند: «ما سوار کشتى بودیم که طوفانى برخاست. کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همهی ما به هلاکت برسیم. ناگهان پرندهاى را دیدیم که پارچهی سرخِ بستهای سوى ما انداخت. آن را گشودیم و در آن شال بافتهای دیدیم. به وسیلهی آن، محل آسیبدیدهی کشتى را محکم بستیم و کشتى بىخطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم. ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم، و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ما است به حضورت آوردهایم تا هر که را بخواهى صدقه بدهى.»
🔹حضرت داوود علیهالسلام به زن متوجه شد و به او فرمود: «پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مىفرستد، ولى تو او را ظالم مىخوانى؟» سپس هزار دینار را به آن زن داد و فرمود: «این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاهتر از دیگران است.»
#عدالت_خدا #حکایت
💚🌦حسنات🌦💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 خادم سلطان!
🤚 کمی آرامتر جارو بزن
خردههای قلب من با
خاک اینجا درهم است...
#علی_بن_موسی_الرضا #امام_رئوف #رزق_زیارت
💚🌦حسنات🌦💚
34.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🎞 لات محل؛ جعفر پلنگ
🥺 امام رضا خیلی مرده... .
😭 من فقط یه دونه غذا میخواستم ...
🗣 دکتر راستنژاد؛ روایت کرامت حضرت امام رضا علیهالسلام
🌹🌹🌹🌹رزق ویژه🌹🌹🌹🌹
#علی_بن_موسی_الرضا #امام_رئوف #جعفر_پلنگ #خادم_حرم
💚🌦حسنات🌦💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 حدیثی بسیار عالی در مورد نحوهی خرج کردن درآمد
🎙 امام خامنهای مدظلهالعالی
📌 حتماً با دقت گوش دهید.
✅ اگر این فرمایش نورانی اهلبیت علیهمالسلام در جامعه اجرا میشد بسیاری از مفاسد و مشکلات رایج برطرف میشد.
#خرج_زندگی #تشریفات #چراغ_راه
💚🌦حسنات🌦💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جوانی که بعد از شلاق خوردن
به اتهام شرب خمر و تولید شراب
توبه کرد و ۴۷ روز بعد شهید شد.
👈 لطفاً کامل گوش کنید. ✅
#ممد_طلایی #آبروی_پدر #توبه_واقعی
💚🌦حسنات🌦💚
💠 در مورد بانو «اسماء بنت عمیس»؛ انیس حضرت فاطمة الزهراء سلاماللهعلیهما
✍️روح الله شمسی کوشکی
🔻یکی از شخصیتهایی که نامش در حوادث شهادت حضرت زهرا و پس از آن، میدرخشد و در آن ایام حساس و بغرنج به معنای واقعی کلمه، «نصرت امام» کرد: «أسماء بنت عمیس» است!
▪️او بود که در مقام دوست فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، در تمام ایام مریضی و کسالت دختر پیامبر، همدم و پرستار او بود!
«أنّ اسماء کانت عندَ فاطمةَ علیهاالسلام في شکواها وکانت تمرّضها إلی أن توفّیت» (کشف الغمة، جلد ۱ صفحهی ۵۰۰)
▪️او بود که فاطمه زهرا سلاماللهعلیها دعایش کرد و به او وصیت نمود تا پس از وفات، حجم پیکر مبارکش را بپوشاند!
«أُستُریني سترکِ الله من النار» (همان)
▪️او بود که دختر پیامبر، او و امیرالمؤمنین را در وصیت مشترک کرد و هر دو را وصیت نمود تا وی را غسل دهند!
«وَأوصَت علیاً وفاطمة أن یغسّلاها» (همان، صفحهی ۵۲۴)
🔻قبل از شهادت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها هم أسماء در مقام دوست دختر پیامبر، بارها همدم او در سختی و لحظات حساس، شده بود.
▪️او بود که دم وفات خدیجه کبریٰ، وقتی اشکهای نگرانی خانم را دید که میگفت: «هر دختری در شب زفاف کسی را نیاز دارد که دمدستش باشد و به حوائجش رسیدگی کند اما دخترم فاطمه در شب زفاف کسی را نخواهد داشت که...»
اینجا اسماء بود که به خانم قول داد که کنار فاطمه باشد و وقتی پیامبر در شب زفاف فاطمه، همه را از خانهی دخترش بیرون کرد، اسماء این عهد را به پیامبر یادآوری کرد و خواست کنار فاطمه بماند. پیامبر هم به محض شنیدن آن، گل از گلش شکفت و اسماء را دعا کرد: «قضی الله حوائجکِ في الدنیا والآخرة».
▪️در هنگام تولد حسنین علیهماالسلام هم اسماء بود کنار فاطمه و او قابله حسن و حسین علیهمالسلام بود و نیز اسماء بود که در گوش حسن و حسین اذان گفت و چه افتخاری از این بالاتر؟! (همان، صفحهی ۵۲۵)
🔻 جناب اسماء علیهاالسلام بدون شک یکی از زنان بزرگ و بافضیلت تاریخ اسلام است و از این جهت یک الگو است.
▪️او ابتدا همسر حضرت «جعفر طیار» علیهالسلام بود و از مسلمانان مهاجر به حبشه بود و آنجا با جناب جعفر، ازدواج نمود و «عبدالله» (همسر حضرت زینب) از این ازدواج اسماء بود.
▪️او بعد از شهادت جعفر، با ابوبکر ازدواج نمود و از قرائن پیداست که در طول مدت همسری با ابوبکر، همواره سر ناسازگاری با او داشته! مثلاً روایت غضب فاطمه زهرا سلاماللهعلیها و عدم جواب سلام به ابوبکر (که طعن بزرگی برای او محسوب میشود) را همین اسماء نقل کرده است!
یا او بود که نقشهی ترور امیرالمؤمنین توسط خلیفهی اول را برملا نمود. (علل الشرایع، جلد ۱، صفحهی ۱۹۱)
▪️«محمد بن ابوبکر» حاصل ازدواج اسماء با ابوبکر است. محمد در هنگام مرگ پدرش، کوچک بود و بعد از ازدواج اسماء با امیرالمؤمنین، در خانهی حضرت بزرگ شد و فرزندخوانده و تربیت شدهی علی علیهالسلام بود. نقل شده است که امیرالمومنین تا سه روز بعد از شهادت دلخراش محمد، گریه میکرده است!
▪️اسماء بعد از ابوبکر، با امیرالمؤمنین ازدواج کرد و جناب «عون بن علی» (شهید کربلا) از این ازدواج اوست!
✅ بنابراین در کنار تمام فضایل جناب «اسماء بنت عمیس»، باید به این فضیلت هم اشاره کرد که:
او همسر دو شهید (جعفر بن ابی طالب و علی بن ابی طالب) مادر دو شهید (محمد و عون) و مادربزرگ دو شهید (پسران حضرت زینب) است!
🌹گل صلواتی هدیه نمائید به این بانوی بزرگوار
#اسماء #همدم_صدیقه_کبریٰ
💚🌦حسنات🌦💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کنم با فراغ دلبر خویش
این غمِ ناتمام را چه کنم؟
عمر من پا گذاشت در پیری
گر نبینم امام را، چه کنم؟
چند قرن است عشق دنبالِ
سیصد و سیزده نفر گردد
آی مردم، دعا کنیم امشب
صاحب ذوالفقار برگردد
غرق دلشورهایم و حق داریم
ای دو عالم فدای هیبت تو
غرق دلشورهایم و میترسیم
شیعه عادت کند به غیبت تو
خبری از عزیز زهرا نیست
غصه سرگرم درددلبافی است
چه بگویم هنوز در گوشم
صحبت شیخ احمد کافی است
«نوجوانهایمان که پیر شدند
پیرهامان اسیر خاک شدند»
سیدی بیکسیم رحمی کن
عاشقان از غمت هلاک شدند
سیدی خستهایم دور از تو
خسته از این همه پریشانی
ای شفاخانهی خدا نفست
حال ما خوب نیست میدانی
خستهات کردیم زین همه لاف
ما نبودیم لایق حدت
ای امام کریم رب کرم
بگذر از ما به حرمت جدت...
✍️ 🎙احمد بابایی
#فراق_مولا #ظهور #غیبت #احمد_بابایی
💚🌦حسنات🌦💚
📜نامهای واقعی به خدا
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام «نظرعلی طالقانی» است که در زمان ناصرالدین شاه، طلبهی مدرسهی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش میرسد نامهای برای خدا بنویسد.
مضمون این نامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا!
سلام علیکم،
اینجانب بندهی شما هستم.
از آنجا که شما در قرآن فرمودهاید:
«وما من دابة فی الأرض إلا علی الله رزقها»
(هیچ موجود زندهای نیست الا اینکه روزی او بر عهدهی من است) من هم جنبندهای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قرآن فرمودهاید:
«إن الله لا یخلف المیعاد»
(مسلماً خدا خلف وعده نمیکند)
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم:
۱- همسری زیبا و متدین
۲- خانهای وسیع
۳- یک خادم
۴- یک کالسکه و سورچی
۵- یک باغ
۶- مقداری پول برای تجارت
لطفاً بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی - حجرهی شمارهی ۱۶ - نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد نامه را کجا بگذارم؟
میگوید مسجد خانهی خداست، پس بهتر است بگذارمش در مسجد.
میرود به مسجد در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی پنهان میکند و با خودش میگوید: حتماً خدا پیداش میکند! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد میگذارد. صبح جمعه ناصرالدین شاه تصمیم گرفت با درباریها به شکار برود. کاروان او از جلوی مسجد میگذشت،
از آنجا که (به قول پروین اعتصامی)
«نقش هستی نقشی از ایوان ماست
آب و باد و خاک سرگردان ماست»
ناگهان به اذن خدا بادتندی شروع به وزیدن میکند و نامهی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه میاندازد.
ناصرالدین شاه نامه را میخواند و دستور میدهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسهی مروی میفرستد و نظرعلی را به کاخ فرا میخواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور میدهد همهی وزرایش جمع شوند و میگوید:
نامهای که برای خدا نوشته بودید را ایشان به ما حواله فرمودند پس ما باید انجامش دهیم و دستور میدهد همهی خواستههای نظرعلی یک به یک اجرا شود.
گفته میشود این نامه هماکنون در موزهی گلستان موجود است و نگهداری میشود.
#نامه_ای_به_خدا #نظرعلی_طالقانی #صفای_دل
💚🌦حسنات🌦💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پخش زندهی اذان زیبای پاکبان تهرانی در شبکهی خبر ۲
💠 حدیثی زیبا دربارهی اذان گفتن:
پيامبر اعظم صلّىاللهعليهوآله فرمودهاند: هر كس براى رضاى خداوند متعال اذان بگويد خداوند به او پاداش چهل هزار شهيد و چهل هزار صديق ارزانى مىدارد و چهل هزار تن از گنهكاران امت مرا با شفاعت او به بهشت مىبرد، زمانی که مؤذن «أشهد أن لا إلٰه إلا اللّٰه» مىگويد، هفتاد هزار فرشته بر او درود مىفرستند و براى او طلب آمرزش مىكنند و او روز رستاخيز در سايهی عرش است تا رسيدگى به حساب مردم تمام شود و پاداش «أشهد أن محمداً رسول اللّٰه» را چهل هزار فرشته براى او مىنويسد.
📚 منبع: کتاب شریف «وسائل الشیعة»، جلد ۵، صفحهی ۳۷۶
#پاکبان_مؤمن #شبکه_خبر۲
💚🌦حسنات🌦💚