دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
|معرفی کتاب #دخیل_عشق♥️ «دخیل عشق» رمانی زیبا و خواندنی از مریم بصیری است ✨ که داستان دخیل بستن زنی
✂️یه تیکه از این رمان زیبا رو بخونیـــــــم....
🖇دختر لحظهای، فقط لحظهای دستهایش بیحرکت میشود و چشم میدوزد به رضا.🥺
- باشه تو عاشقتری! با این دردی که میکشی تو بهتر مزۀ عشق رو میچشی؛ اما حرف رفتن رو نزن. 💔
- حیف تو نیست به پای من پیر بشی حوری؟😔
- من برای رسیدن به تو پیر شدم رضا!😭
اشکهای رضا روی صورتش جاری میشود. دست خونی صبوره پیش میآید و اشکها را پاک میکند. اشک و خون درهم میآمیزد و رضا خون گریه میکند.💔
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دخیل_عشق💞
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#دلتنگ_نباش 🍃
قرار بود آن روز هردو جوابشان را به خانواده ها اعلام کنند. آخرهای صحبتشان بود. زینب به دستان روح الله خیره شده بود که با پوست میوه ها بازی می کرد، بدون مقدمه گفت: «می شه یه سوالی بپرسم؟»
– بله
– چرا دستاتون اینقدر زخمی شده؟
روح الله نگاهی به دستانش کرد. انگار برای اولین بار بود که زخم های دستش را می دید. کمی مکث کرد «دیگه کار منم اینجوریه دیگه»
زینب سرش را پایین انداخت و با دلسوزی گفت: «بیشتر مراقب خودتون باشبن، دوست ندارم آسیبی بهتون برسه.»
روح الله چندثانیه به او خیره ماند. انتظار شنیدن این حرف را نداشت. دوباره به دستانش نگاه کرد. زخم هایی که به چشم خودش هم نیامده بود، حالا برای کسی مهم شده بود. سرش را بلند کرد. لبخند زد: «چشم از این به بعد بیشتر مراقبم»
ـــــــــــــــــــــــــــــ♡♡ـــــــــــــــــــــــــــ
@Yaa_zahraa18📲
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•
#بریده_ای_از_کتاب
#دلتنگ_نباش💔
زینب عادت داشت، گلهایی را که روحالله برایش میخرید، پرپر میکرد و لای کتاب خشک میکرد. در یکی از نبودنهای روحالله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگها نوشت: «آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.» این گلبرگ را خودش نوشته بود. اما جریان گلبرگ دوم را نمیدانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط روحالله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: «عشــــقِ من دلتنگ نباش!»
ـــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــ
🟢قیمت کتاب73/000تومان
🔴قیمت با تخفیف 68/000تومان
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#حریر📚
عروس و دامادی کھ بھ تازگـے داشتند
در ؏شق غرق میشدند.
کھ ناگـٰاھ در شب عروسـے طوفانـے زندگـےِ نوپایشان را درهم پاشید و عروسِ مجلس را اسیر خود کرد و بر پیشانـےِ داماد مھرِ بےناموسے زد و حالا عروسـے کھ بھ اسارت رفتھ و دامادی کھ بےخبر مانده از نوعروسش کھ معلوم نیست زندھ است یا مرده ، هنوز در اسارت محمد بغدادیست یا فروختھ شدھ؟
شاید هم سر از کاخ شاهن شاهـےدرآورده باشد !
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@hasebabu
کتاب #حریر"🧕
📕«حریر» شخصیت اصلی این رمان است😊. دختری شر، شیطان ولی ساده و بیآلایش. «حریر» هفده سالگی را پشت سر گذاشته است که او را به عقد پسرعموی طلبهاش درمیآورند از محل زندگیاش تا قم راه چندانی نیست اما اتفاقی که روز عروسی میافتد همه چیز را بهم میریزد.
بعد از کش و قوس فراوان، «حریر» که سواد خواندن و نوشتن را پیش عموی باسواد و روحانیاش یاد گرفته است سر از کاخ پهلوی درمیآورد. از آن طرف هم، همسرش مجروح و دل خسته و دل شکسته به قم میرود، بیخبر از آنکه همسر گمشدهاش تنها چند ده فرسخ با او فاصله دارد.
👈«حریر» تنها یک روایت عاشقانه از یک دختر و پسر سادهدل روستایی نیست بلکه فرصتی است برای نشان دادن تلاشهای کارگزاران حکومت پهلوی برای برانداختن حجاب از میان ایرانیانی که حتی در دوران نامسلمانیشان هم حجاب بر سر داشتند.🧕
🔸داستان «حریر» ما را با آدمهایی آشنا میکند که جز تصاویری مبهم و سخنانی کلی، در موردشان چیزی نمیدانیم؛ تیمورتاش که اولین وزیر دربار پهلوی بود، قمرالملوک وزیری، از خوانندگان زن ایرانی🎼 در دوره پهلوی، تاج الملوک همسر رضاخان و مادر ولیعهد، محمدرضا پهلوی و آیت الله بافقی، مجاهد معروف دوران رضا خان.
▫️نویسنده:فاطمه سلطانی
▫️قالب کتاب:رمان
📖تعداد صفحه:۲۱۱
🟢قیمت پشت جلد:85,000
🔴قیمت با تخفیف:80/000
📱برای ثبت سفارش 👇
@Yaa_zahraa18
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
♡ #عـــــــــروس_یمن📚
#معرفی_کتاب:
🔸قهرمان کتاب دارای مادری اصالتاً عربستانی و پدری عراقی و متولد قم است، این شخصیت به تنهایی یادآور جغرافیای شیعه است.
این کتاب داستان زندگی زنی به نام «فاطمه مؤمنی» است که مسیر زندگیاش او را با ماجرای قیام مردم یمن و مبارزه آنان با تجاوزگری آلسعود و همپیمانانش همراه کرده است.
کتاب «عروس یمن» حکایـت مردمانی اسـت که پیامبرندیده دچار و عاشـق این مرام شـدهاند و با تلنگر بیداری اسلامی پرچـم حقطلبی را برافراشـتهاند.
ـــــــــــــــــــــــــــ
🟢قیمت کتاب 65000تومان
🔴قیمت با تخفیف60/000
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#واریزی🌱
#اصفهان 🍃
#اثریا📚
#عاشقانه_ای_برای_شانزده_ساله_ها📚
ــــــــــــــــــــــــــــ
ممنون بابت اعتمادتون ♡✓
@hasebabu
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
و مـــن…
هنــــوز و تا همیشــه به همین یک آیــه دلخــوشــــم
“بندگانم را آگاه کن که من
بخشنده ی مهــــربانم!”
♡شبتون و عاقبتتون بخیر رفقا♡
ــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•