پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از کوچه شهدا
enc_16750319760662764101326.mp3
1.07M
#معـــــــرفے_کتاب_خوب
•|💠راستی دردهایم کو ..؟!
روایتی است از زندگی #عباس_دانشگر که از زبان خود او بیان میشود نویسنده کتاب کوشیده است که از زبان دست نوشتهها و گفتار عباس بهره بگیرد و به مقصود و احوالات او نزدیک شود و پارههای به هم پیوسته خرده روایتهای مربوط به او را به هم قفل و زنجیر کند ....↻
و برشی از حیات او را از دوران نامزدی تا شهادت به تصویر بکشد ....
#امام_زمان
#حجاب
#لحظه_ای_با_شهدا
✒️ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•
سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم بهسمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده. انسان کر میشود، کور میشود، نفـهم میشود، گنگ میشود و باز هم زندگـی میکند، بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم.
درد را انسان بیهوش نمیکشد، انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان باهوش و بیـدار میفهمد. راستی...! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بیهوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟ خدایا؛ تو هوشیارمان کن، تو مرا بیـدار کن، صدای العطش میشنوم، صدای حرم میآید، گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.
ــــــــــــــــــــ
#راستی_دردهایم_کو؟!
🟢قیمت کتاب 40/000ت
🔴قیمت با تخفیف 36/000ت
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
#چشم_روشنی📚 ✍این کتاب با زبان داستان حال و روز همسران جانباز را روایت می کند و تصویری متفاوت از این
وقتی از زندگی خسته میشدم میگفتم: «ای کاش میمُردَم و از این زندگی راحت میشدم.» توی چشمهام زُل میزد و بهم میگفت: «مطمئنی اون طرفت حله که میخوای به این زودی بری؟!
ــــــــــــــــــــــــــ
بریده ای از #چشم_روشنی📚
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
بعضی برایش درد و دل میکردند؛ که خرجمان به دخلمان نمیخورد. با لهجه بانمکش طوری که بخواهد حرف مهمی بزند صدایش را آرام میکرد و میگفت: «یه کاری بکن که سوراخ روزیت گشاد شه. اگر سوراخ روزیت گشاد شه، دیه برو هر کار مخوای بکن.» طرف هم آهسته میگفت: «با چی سوراخ روزی را گشاد کنم؟» میگفت: «با نماز اول وقت و به جماعت. با صله رحم. واقعه خواندن بعد نماز عشا هم یادت نره.»
ـــــــــــــــــــــــــــ
بریده ای از کتاب #چشم_روشنی ❤️
@hasebabu
شدهباعکسکسـےحـرفدلترابزنـے؟!
ودلترابـھهمینشیوهتسلابدهـے!
#رفیقشهیدم♥️