eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
656 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 قرار بود آن روز هردو جوابشان را به خانواده ها اعلام کنند. آخرهای صحبتشان بود. زینب به دستان روح الله خیره شده بود که با پوست میوه ها بازی می کرد، بدون مقدمه گفت: «می شه یه سوالی بپرسم؟» – بله – چرا دستاتون اینقدر زخمی شده؟ روح ‌الله نگاهی به دستانش کرد. انگار برای اولین بار بود که زخم های دستش را می دید. کمی مکث کرد «دیگه کار منم اینجوریه دیگه» زینب سرش را پایین انداخت و با دلسوزی گفت: «بیشتر مراقب خودتون باشبن، دوست ندارم آسیبی بهتون برسه.» روح الله چندثانیه به او خیره ماند. انتظار شنیدن این حرف را نداشت. دوباره به دستانش نگاه کرد. زخم هایی که به چشم خودش هم نیامده بود، حالا برای کسی مهم شده بود. سرش را بلند کرد. لبخند زد: «چشم از این به بعد بیشتر مراقبم» ـــــــــــــــــــــــــــــ♡♡ـــــــــــــــــــــــــــ @Yaa_zahraa18📲 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•
💔 زینب عادت داشت، گل‌هایی را که روح‌الله برایش می‌خرید، پرپر می‌کرد و لای کتاب خشک می‌کرد. در یکی از نبودن‌های روح‌الله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگ‌ها نوشت: «آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.» این گلبرگ را خودش نوشته بود. اما جریان گلبرگ دوم را نمی‌دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط روح‌الله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: «عشــــقِ من دلتنگ نباش!» ـــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب73/000تومان 🔴قیمت با تخفیف 68/000تومان ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــــــــــ ظهر نهم فروردین ماه بود که روح الله زنگ خانه را زد. زینب در را باز کرد، با صورت آفتاب سوخته اما خندان او روبرو شد. با اینکه از دیدنش خیلی خوشحال بود. گفت: «چرا اومدی؟ نمی خواستم شکایت کنم که برگردی. دلم تنگ شده بود. اما می توانستم تحمل کنم.» – نه دیگه، خودمم نمی تونستم بمونم. دلم تنگ شده بود. اونجا بیشتر بچه ها مجرد بودند،.هی به من می گفتن تو برگرد برو خونه. منم می گفتم نه خانومم خیلی خوبه تحمل می کنه. اما اون روز که زنگ زدم . از صدات فهمیدم حسابی کلافه شدی. دیگه یه لحظه هم صبر نکردم. تا اینجا هم شهر به شهر ماشین گرفتم اومدم. ــــــــــــــــــــ ❤️ 📚 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
سه صلوات هدیه کنیم به ارواح طیبه ی شهدای گرانقدرمون☺️❤️
معرفی یه کتاب دلبر بذاریم! 😍
از تازه های نشــــــر هس 🔥
اول یه بریده ازش بذارم🥺🤍 📚 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بچه های غواص با چشم‌های نمناک به نگاه می‌کردند.این حالت، نمایشی بود از دل‌شکستگی غواص‌ها.چند روز منتهی به عملیات، موقع نماز همه چشم‌هایشان خیس بود و گردن‌هایشان به نشانۀ تواضع در مقابل محبوب کج. صحبت‌های حاج قاسم به نقطۀ انتهایی رسید، او به امواج خروشان اروند که چند متر آن طرف‌تر پر شدت و سهمگین در جریان بود، اشاره کرد و با بغض گفت:« این آب را می‌بینید، این آب مهریه فاطمه زهراست. خدا رو به حق مهریه حضرت زهرا قسم بدید که امشب از این آب بگذرید و دل امام رو شاد کنید.» بغض ها ترکید و گردان ۴۱۰ غواص در میان بلور اشک‌ها غرق شد. ــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
✓معرفی کتاب 📚 حمیدرضا فراهانی در این کتاب هربخش از روایتش را با شروع می‌کند. گویی نوشته‌هایش خطاب به خود اوست. سرداری که باید محتوای کتاب را می‌دیده و تایید می‌کرده است اما درست روزی که حاج قاسم قرار بود محتوای کتاب را بررسی کند، خبر شهادتش به گوش فرمانده می‌رسد.🥺 فراهانی در این کتاب سعی کرده روایات حضور خودش را هم در جبهه، خطاب به بنویسد و این شیوه جالبی است که ابداع کرده و باعث شده بین مخاطب، راوی و سردار سلیمانی احساسی همسان ایجاد شود. ــــــــــــــــــــ ✓قیمت کتاب 95/000ت ♡قیمت با تخفیف 90/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
°•با بعضی‌ها حال آدم یک جوری می‌شود؛❥ ☺️ یک جورِخوب! از آن خوب‌هایی که شبیه خوردن آب یخ وسط گرمای تابستان است، یا شاید هم شبیه خوردن گوجه سبز با نمک است که به تلخی هم نمی‌زند ، شبیه قدم زدن در زیر باران! ❤️ می‌دانی آدم خیالش یک جورِخاص راحت است، راحت از آن‌که خوبیشان هیچ‌وقت ته‌نشین نمی‌شود. این جور آدم‌ها شبیه فرش رنگ به رنگ نمی‌شوند، شبیه باران می‌مانند؛ همین قدر لطیف، همین قدر آرام، همانقدر دلنشین . الهی که نصیبتون بشه از این آدما☺️ وتجربه کنی این مدل دوست داشتن رو... بهترینها نصیب قلب مهربونت شبت بدون دغدغه رفیق جانم♡ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
هوالعشــــــق❤️