📚🌱 #کهکشان_نیستی
کمتر کتابی هست که بتواند زندگانی بزرگان وعلما را در قالبی جذاب و رمانگونه باز گو کند💬
اما کتاب «کهکشان نیستی» از جمله آنهاست که در روایتی شیرین و دلنشین، از زندگانی آیتالله سید علی قاضی طباطبائی روایت کرده است.👌📚
🔸ناشر: فیض فروزان
🔸نویسنده: محمدهادی اصفهانی
🔹قیمت: 220/000تومان📚
قیمت با تخفیف 200/000 ت
«استادم در تبریز، دستور داده است که دستکم هفتهای یک بار به مقبرهها بروم.»
- که چه شود؟
- که یادم بیاید من هم بناست بمیرم.
#کهکشان_نیستی🪐
ــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
📚🌱 #کهکشان_نیستی کمتر کتابی هست که بتواند زندگانی بزرگان وعلما را در قالبی جذاب و رمانگونه باز گو
#کهکشان_نیستی📕
🟢قیمت ۲۲۰/۰۰۰ تومان
🔥با #تخفیف_داااغ امروز ۱۸۵/۰۰۰😱
🚀 #ارسال_رایگان 🎁
ــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasibaa2
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#یک_جرعه_کتاب 📚
میخواستم زندگی کنم، راهم را بستند،
ستایش کردم، گفتند خرافات است،
عاشق شدم، گفتند دروغ است
گریستم، گفتند بهانه است،
خندیدم، گفتند دیوانه است،
💢دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم!»
✍🏻 #علی_شریعتی
ــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این مَنَماااا 🙄😁
💢وقتی اول صبح تموم کارام و ردیف میکنم لیست میبندم
💯مهم و فوری و خلاصه از همی چیایی ک اساتید میگن و مو ب مو اجرا میکنم
❌میخام زرنگ باشما ولی نمیدونم چرا آخرش اینجوری میشه😂
تنبلم خودتونین🤪
کتاب #برای_زین_أب
خاطرات زندگی#شهید_مدافع_حرم_محمد_بلباسی، از کودکی تا شهادت:
🖇این شهید والامقام در منطقه خان طومان سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری داعش به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع#شهادت نائل شد و پیکر مطهرش بعد از گذشت 4سال تفحص شده و به وطن بازنگشت.
در قسمتی از #وصیتنامه_شهید نسبت به فرزندان آمده که :
♻️آخرت خود را به دنیای فانی نفروشید،کمک به مستمندان و محرومین را فراموش نکنید، در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حضور فعال داشته باشید، گوش به فرمان #ولی_فقیه زمان خود باشید، ادامه دهنده راه شهدا باشید.
🟢قیمت 280/000ت
🔴قیمت با تخفیف 260/000
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
✂️گزیده #کتاب برای زین أب:
«بعضی شب ها در حیاطِ روبه روی حرم می نشستیم و با هم درس های کلاس #اخلاق را مباحثه می کردیم. به من می گفت: «از امام چیزهای دنیایی نخواه! کم هم نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودِت رو به من بده»!
💌آن قدر دوستش داشتم که هر چه می گفت، برایم حجت بود. چشمانم را بستم و همین ها را تکرار کردم. یک دفعه یاد چیزی افتادم و گفتم:
«راستی محمد! همه از این جا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف»!
طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش».
اصرار کردم که این کاررا بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش یه بی کفن؟!»
- روایتزندگیشھیدمحمدبلباسیـ
ـــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•