eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
656 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
📚🔻معرفی کتاب هایی که آقای در برنامه معرفی کردند و بر اساس پژوهش های اندیشکده راهبردی سعداء است: 📖جعبه سیاه ۵۰تومان 📖یک ون شبهه ۵۸تومان 📖صعود چهل ساله ۱۱۰ تومان 📖ایران مقتدر ۴۰ تومان (خلاصه‌صعودچهل‌ساله) 📖گام تمدن ساز ۱۱۰ تومان 📖زن زندگی آزادی ۶۸تومان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📚📚ـــــــــــــــــ @hasebabu
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | روایت بغض‌آلود 😭 از انتظار سردار حاج قاسم سلیمانی پشت درب اتاق عمل جراحی و همراهی با خانواده دوست شهیدش از کتاب «حاج قاسمی که من می‌شناسم». 📍| بـــازنشـــر به بهانه‌ی جایزه پویش ۴۰ میلیون تومانی 🎁 ● «» ● خاطرات حجت‌الاسلام علی شیرازی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ● نویسنده: سعید علامیان ● ۱۶۸ صفحه | رقعی - شومیز ● قیمت 30/000 تومان 🆔 برای سفارش کتاب 👇 @Yaa_zahra18
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بین این همه شلوغیا ...🤯 یـادت نـــــره🌱 ⏰زمان با کتاب خوندن😌 شیرین تر میگذرهـ...🙂 ــــــــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــــــــــــ @hasebabu
《تولد در توکیو》 درباره‌ی کتاب تولد در توکیو اتسوکو هوشینو یک بانوی ژاپنی است که مسیری عالی اما سخت برای تغییر و تحول روحی و پیدا کردن حقیقت پیموده است. او توانست از زندگی در ناز و نعمت توکیو بگذرد و به سفری برود که او را به چیزی تبدیل کند که حالا هست. او در کتاب تولد در توکیو از این مسیر نوشته است. مسیری که طی کرد و انتخاب‌هایی که بر سر راهش قرار گرفتند. هر اتفاقی منجر به اتفاق بعدی شد و در نهایت، زندگی او را به چیزی که حالا هست تبدیل کرد. او به دنبال حقیقت می‌گشت و بالاخره توانست آن را پیدا کند... 🍉 مرکز خرید «گرندبری» جایی است در حاشیهٔ توکیو. هربار تقریباً پنجاه‌دقیقه توی راه بودم تا برسم آنجا. اما مهم نبود. از وقتی گرندبری را کشف کرده بودم می‌توانستم لباس گپ بپوشم؛ کفش‌های آدیداس و نایک داشته باشم. آن‌هم با هزینه‌هایی خیلی کمتر از نمایندگی‌های این کمپانی‌ها توی محلهٔ «شین‌جوکو». فروشگاه‌های منطقهٔ گرندبری اجناسی را که تک‌سایز شده‌اند ارائه می‌کنند. همین است که گاهی می‌توانی آنها را با تخفیف‌های نزدیک به پنجاه‌درصد بخری. گرندبری را دیر کشف کردم. روزهای اولی که می‌خواستم خاص و لاکچری باشم، مثل احمق‌ها سرم را زیر انداختم و رفتم شین‌جوکو. البته توی توکیو، شین‌جوکو به پاتوق برندها و خاص‌ها معروف است. می‌گفتند هانیکو هم لباس‌هایش را از مراکز خرید شین‌جوکو می‌خرد. با هانیکو توی دانشگاه آشنا شدم. دختری لاکچری و افاده‌ای بود که چشم همه دنبالش بود. اما او به کسی توجه نمی‌کرد و طوری توی دانشگاه راه می‌رفت که انگار آنجا ملک شخصی پدرش است. حس می‌کردم چقدر خوشبخت است. آن‌هم در روزهایی که من دچار افسردگی و دلمردگی بودم. مطمئن بودم من هم اگر مثل او لباس بپوشم حس بهتری پیدا می‌کنم. ساعتش را که دیگر نگو... معمولاً لباس‌های آستین‌کوتاه می‌پوشید که درخشش ساعتش چشم همه را خیره کند. این شد که افتادم به خرید لباس‌های مارک و معروف. اولش حتی مغازه‌هاشان را بلد نبودم. اولین‌بار که رفتم شین‌جوکو، سرگیجه گرفته بودم از آن‌همه پاساژ و مرکز خرید. بارهای اولی که می‌رفتم توی مغازه‌ها با دیدن قیمت‌ها سرم صوت می‌کشید. حتی دوسه‌بار اول خرید نکردم و از مغازه آمدم بیرون. آمدم و از پشت شیشه ایستادم به تماشای مغازه و لباس‌هایش. لباس‌های «گوچی» یکی از مارک‌هایی بود که هانیکو زیاد می‌پوشید. یک وقتی به خودم آمدم، دیدم سه‌ساعت است جلوی مغازه ایستاده‌ام و زل زده‌ام به لباس‌ها. بالاخره بار سوم برخوردم به حراج فصل مغازه و یک بلوز شیری با یقهٔ گیپور خریدم. روز بعد که لباس را پوشیدم، دیدم که چشم هانیکو برق زد. حتی برای یک‌لحظه لبخند نرمی هم زد. این شد که دو روز بعد رفتم و یک جفت کفش ایتالیایی اسپرت خریدم. هفتهٔ بعدش شلوار تیگو. و همین شد که بالاخره یخِ هانیکو آب شد و با هم دوست شدیم. حالا تعداد دوستانم توی دانشگاه بیشتر و بیشتر می‌شد. بعدش نوبت ساعتم شد. توی یک عکس، ساعتی با مارک اُمگا دیده بودم با صفحه‌ای ظریف و بندهای چرمیِ پوست ماری. ساعت خاصی بود و می‌دانستم اگر این ساعت را ببندم، چشم همهٔ بچه‌ها درمی‌آید. اِ... اتسوکو چقدر ساعتت خفنه! می‌دهیش منم باش یک عکس بندازم؟... . وای چشم آدم را می‌زنه پسر... چه ساعتی!... به حرف‌ها و تمجیدهاشان عادت کرده بودم. اصلاً اگر توی یک هفته تعریف‌ها و تحسین‌هاشان را نمی‌شنیدم دلم می‌گرفت. -----🌸🍃🌸------ @hasebabu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌درباره کتاب: کتاب «خون دلی که لعل شد» حاوی خاطرات حضرت آیت الله العظمی (مدّظلّه العالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است.🌱▫️ 👈این کتاب ترجمه ی فارسی کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً» است که پیش از این به زبان عربی در بیروت منتشر و توسط سیّد حسن نصرالله معرّفی شد. آنچه کتاب حاضر را از کتابهای مشابه متمایز میکند، بیان حکمتها، درسها و عبرتهایی است که به فراخور بحثها بیان شده و هر کدام از آنها میتواند چراغ راهی برای آشنایی مخاطب کتاب بویژه جوانان عزیز با فجایع رژیم منحوس پهلوی، و همچنین سختی ها، مرارتها و رنجهای مبارزان و در مقابل پایمردی ها، مقاومتها، خلوص و ایمان انقلابیون باشد.🌱 ـــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــــــــ ✍🏻نویسنده:محمد علی آذرشب ▫️ناشر:انقلاب اسلامی ▫️قالب کتاب:خاطرات ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی 🦋قیمت پشت جلد:85/000 🎁خرید از ما با تخفیف76500
🥀 ⚫️ هدیه ی کتاب 42/000تومانه🌱 خرید از ما با تخفیف38/000تومان🎁 اثر سید مهدی شجاعی و هم چنین کتاب ادبیات داستانی ایران – طبق آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیش از ششصدهزار – ، ضمن مروری بر نقاط عطف حیات (س)، روایت مصائب زندگی ایشان🕯 از زبان اطرافیانشان و نیز شخص خودشان است. ✂️ 🌱دخترم! شادی و شعفی که از این دیدار در دل مادرت پدید آمد، در چشم‌هایش درخششی آشکار می‌گرفت..▫️افطار آن شب از بهشت برایم به ارمغان آمده بود. طرف‌های غروب جبرئیل، آن ملک نازنین خداوند، با طبقی در دست، آمد و کنارم نشست. سلام حیات‌آفرین خدا را به من رساند و گفت که افطار این آخرین روز دیدار را، محبوب_ جل و علا_ از بهشت برایت هدیه کرده است. در پی او میکائیل و اسرافیل هم آمدند_ خدا ارج و قربشان را افزون کند_ جبرئیل با ظرفی که از بهشت آورده بود، آب بر دست‌هایم می ریخت و...🌻 ✍🏻نویسنده:سید مهدی شجاعی ▫️ناشر:کتاب نیسان ▫️رده سنی/مخاطب:عمومی ▫️قالب کتاب:داستان 📖تعداد صفحات:۱۶۰ صفحه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @Yaa_zahra18 @hasebabu
نمی خواهم بِرَنجانم دلت را بی سبب اما… چگونه مرگ یک مادر، چهل تن متّهم دارد؟!