eitaa logo
نکته های مفید
568 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شاهکاری از خلقت این پرنده،میتوانددهها رنگ به خود بگیرد چندلحظه ازاوج زیبایی این پرنده بی نظیر راببینید تادرعظمت خلقت خالق غرق شوید!
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان مهم آیت الله ناصری قبل از راهپیمایی ۲۲ بهمن که کمتر شنیده شد: این انقلاب، انقلابِ امام زمانیه،خدا شاهد است. حضرت بقیه الله هم در راهپیمایی ها شرکت میکنند/شاکر خدا باشیم بابت این انقلاب الهی/آثار این انقلاب را در آینده خواهید دید...
🇮🇷مراسم اربعین سرباز ولایت🇮🇷 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔻گرامیداشت پیروزی انقلاب اسلامی 🌹سخنران حجت الاسلام هاشمی 🌹مداح:کربلایی ابراهیمی 🔸دوشنبه ۲۱ بهمن بعد از نماز عشاء 🌷خیابان امام خمینی .خ طالقانی .مسجد شهرک انصار المهدی.🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از بصیرت
🌿 یادی از مرحوم آیت الله مشکینی (ره) خدا رحمت کند آقای مشکینی را،یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به کربلا و می فرمود: ✅صحنه انتخابات صحنه کربلا است. ✅کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را یاری می کند. ✅کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد. ✅ کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند. ✅ کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند. 🔸رأی مسئولیت آور است. 🔹با دقت و بصیرت رأی دهیم 💐💐💐 @Basirat_135 eitaa.com/Basirat_135
200 لیتر بنزین خانواده جهت تعطیلات نوروزی جهت ثبت نام خودرو خود به سایت زیر مراجعه وثبت نام کنید http://www.skha.softsara.ir/ http://www.skha.softsara.ir/ http://eitaa.com/joinchat/2802974739C59127af4d5
200 لیتر بنزین خانواده جهت تعطیلات نوروزی جهت ثبت نام خودرو خود به سایت زیر مراجعه وثبت نام کنید http://www.skha.softsara.ir/ http://www.skha.softsara.ir/ http://eitaa.com/joinchat/2802974739C59127af4d5
*رفیقم میگفت :* ۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز ... رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم . صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه توپول و شیرین ۳یا ۴ ساله داشتند. اتوبوس راه افتاد. ۱۶ ساعت راه بود. طی راه ؛ بچه توپول و شیرین که صندلی جلو بود؛ هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید. چند بار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید... دست بچه یه کاکائو بود که نمیخوردش . تو دالی بازی ؛ یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم . بچه کمی خندید... کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد. دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشن. خلاصه ۳ تا کاکائو را کم‌کم از دست بچه؛ یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید. مدتی بعد خسته شدم. چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهويی واییییی.. مُردم از دل پیچه..... دل و روده‌ام اومد تو دهنم... سرگیجه داشتم... داشتم میترکیدم. دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر تو یه کافه وایساد. عین سوپرمن پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم. برگشتم و از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. اتوبوس راه افتاد. هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که دل‌درد شروع شد. طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم . از درد میخواستم داد بزنم‌. چه دل پیچه وحشتناکی... تموم بدنم را میکشیدند... مُردم خدا.... دویدم پیش راننده و با عجز و التماس وضعیتم را گفتم. . راننده اومد اعتراض کنه؛ با صدای عجیبی که ازم درشد، راننده زد بغل جاده و گفت: بدو داداش.... پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس... تشکر کردم... از درد داشتم میمردم. دهنم خشک بود و چشام سیاهی میرفت. رفتم روی صندلی نشستم. گفتم چرا اینجوری شدم. غذای فاسد که نخورده بودم. دیدم دست بچه باز کاکایو هست. از پدر بچه پرسیدم : بچتون کاکائو خیلی میخوره؟ پدرش گفت: نه ؛ کاکائو براش بده. اومدم بپرسم پس چرا کاکائو بهش میدی؟ که مادرش گفت: حقیقت بچمون یبوست داره. روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده. من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد. میخواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلط بزنم. رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. برو بشین. مونده بودم بین درد و خجالت.... یه فکری کردم.... برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یُبْسْ هستم . میشه به من هم کاکائو بدید... ۳ تا کاکائو مسهلی گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه‌ی ما دست شماست. معذرت میخوام. بیا و دهنت را شیرین کن‌... راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : ایول ؛ دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی خلاصه ؛ ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم. ۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کرد و گفت: داداش ؛ جون بچه‌ت چی به خورد من دادی؟؟ ترکیدم... داستان کاکائو و بچه را براش گفتم. راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین. خلاصه تا شیراز هر نیم‌ساعت میزد کنار و میگفت: بزن بریم رفیق... مسافرها هم اعتراض که میکردند؛ راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد؛ تو جاده میخ ریختند؛ تندتند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره... مردم از همه‌جا بی‌خبر، هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند. این را گفتم که بدانید برای انجام هر کاری؛ مسولش باید *همدرد* باشه؛ تا حس کنه طرف چی میکشه!؟ 🤔 مسئولین ما باید مردمی باشند تا درد مردم را بفهمند🤔😊
💧💦🌿💧💦🌿💧💦🌿 ❄️ متی احار فیک یا مولای ❄️ صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن دور فلک درنگ شتاب ندارد شتاب کن 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 زان پیشتر که عالم فانی شود خراب مارازجام باده گلگون خراب کن 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿💦💧🌿💦💧🌿💦💧 تو خودت صبح دل انگیز جهانی به خدا پس تو ای صبح دل انگیز جهان صبح بخیر ☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️ 💦💧🌿💦💧🌿💦💧🌿 اي بهارستان اقبال اي چمن سيما بيا فصل سير دل گذشت اکنون بچشم ما بيا ميکشد خميازه صبح انتظار آفتاب در خمارآباد مخموران قدح پيما بيا🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 http://telegram.me/hojatoleslamhashemy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮این پسر بچه تایبادی اهل یکی از روستاهای تایباد آنچنان قرآنی در صدا و سیما خواند که داورها شگفت زده ماندند!