ـ🍂🌼🍂🌼🍂
ـ🌼🍂🌼🍂
ـ🍂🌼🍂﷽
ـ🌼🍂
ـ🍂 #آیات_سجده_دار
❓حکم شنیدن سوره و آیات سجدهدار برای خانمی که عادت ماهیانه است، چیه؟
📚 همه مراجع: هیچی! ایشون هم مثل بقیه مردم، وقتی آیه سجدهدار رو شنید، یه سجده میکنه.
اونی که برای چنین خانمی حرامه، خوندن آیه سجدهداره، نه شنیدنش.
👈 لازم هم نیست گوشش رو بگیره یا محل رو ترک کنه که صدا بهش نرسه. همین که سجده کنه، کافیه؛ وضو و غسل هم لازم نيست.
⭕️ نکته: با دیدن آیه سجدهدار یا خوندن بخشی از اون، سجده واجب نمیشه.
⭕️ نکته: فردی که جنب شده هم، مثل خانمی که عادت شده، نباید آیه سجدهدار رو بخونه؛ اما اشکال نداره اون رو بشنوه. فقط بعد از شنیدن، باید یه سجده بکنه.
⭕️ نکته: طبق نظر آيات عظام امام، وحید، زنجانی، بهجت، فاضل و نورى، علاوه بر خود آيه سجدهدار، خوندن بقيه سوره هم حرامه (وحید و زنجانی: احتیاط واجب).
🔸نکته: هر ذکری رو که دوست دارین، میتونین در سجده بگین؛ حتی میشه هیچی نگفت. مهم اینه که پیشونی رو روی چیزی بذارین که سجده بر اون صحیحه.
🔺العروةالوثقى، ج۱، احكامالحائض، م۴۲؛ توضيحالمسائل مراجع، م۳۵۴؛ خامنهاى، اجوبةالإستفتائات، م۱۹۹؛ وحيد، توضيحالمسائل، م۳۶۱.
سلام علامت@ را در هر گروهی که هستید بنویسید ولی ارسال نکنید تمامی مخاطبین گروه را نشون میده
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 هر کس تا دقیقه۲ ببینه دیگه نمیتونه بقیش رو نبینه
فوق العاده قشنگ
🌷 حجت الاسلام جعفر ناصری :
✍ از جمله سفارشات آیت الله مولوی قندهاری(ره) ، این بود که يکی از چهارده معصوم مخصوصاً حضرت بقيةاللّه را در اعمال عبادی خويش شريک کنيم و من نميدانستم اين كار چگونه است تا اين كه به اين داستان برخورد كردم كه ؛
🖌 سلطاني براي شكار بيرون شد. به دجله رسيد. مرد فقيری را ديد که زار و نزار و خسته و نااميد ، کنار تور ماهیگیری خود نشسته است. از او تفقّد کرد و گفت : «پيرمرد! چرا ماهی نميگيري؟»
🖌 پيرمرد در جواب گفت : «از صبح هر چه تور انداختم حتّی يک ماهی هم در تور من نيامد.» سلطان به ذکاوت ، دريافت که روزنهی رزق ماهیگير ، تنگ است و بهره ای ندارد. فرمود : «تور ، باز بيفکن به شراکت که نيمی از من و نيمی از تو.» پيرمرد که سلطان را نمي شناخت گفت : «از صبح ، بسيار تور انداختم و يک ماهی هم صيد نکردم.»
🖌 سلطان گفت : «ضرری که ندارد ؛ يک تور به شراکت بينداز» پيرمرد برخاست و توری به شراکت انداخت ؛ تور ماهيگير پر شد از ماهي های بزرگ و کوچک و فراوان صيد کرد و خوشحال شد. پادشاه گفت : «حال ، نيمی از صيد ، از آنِ من است و نيمی از آنِ تو.»
🖌 پيرمرد گفت : «قبول است» سلطان گفت : «من نيمهی خويش به تو بخشيدم. همهی ماهیها از آنِ تو باشد» پيرمرد خوشحال شد و با دستی پُر به منزل رفت.
🖌 فردا دو مأمور از طرف سلطان به دنبال مرد فقير آمدند و مرد را به حضور سلطان بردند. چشم پيرمرد که به سلطان افتاد سلطان را شناخت و گمان کرد که برای نيمهی صيد ، او را احضار کردهاند ؛ بلافاصله گفت : «قربان! ماهي های شما حاضر است ؛ کسی را بفرستيد تا تقديم کنم»
🖌 سلطان گفت : «ای مرد صياد! ما ديروز با هم شريک شديم. با اينکه من نيمهی صيد خود را به تو بخشيدم ، امّا ديشب به خود ميگفتم که شريک سلطان را وضع و روزي ، بهتر از اين بايد ؛ حال که ما را در کار شريک کردی و شريک سلطان شدي ، زندگی بهتری بايد داشته باشي»
🖌 سلطان دستور داد تا وسایل آسايش زندگی بسيار بدو بخشيدند و شاد و مسرور ، مرخّص شد.
☘ حال چنين است که عمل و عبادتی که حضرت بقيةاللّه (علیه السلام) در آن شريک باشد، کَرم و عنايت آن بزرگوار کمتر از سلطان و سلاطين ظاهری نيست و کرم بسيار خواهد نمود و خدای امام زمان (علیه السلام) هم به اين نيّت خير ، جزای نيکو و بسيار خواهد داد.
معنی ((خلصنا من النار یارب))
که در هر بند جوش کبیر میخوانیم چیست؟
سه قول از بزرگان در باره معنی
((النار))
قول اول🌹
جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد رضائی نقل کردند که یک بار از خدمت مرحوم علامه پرسیدم که آتش که در دعای جوشن کبیر از خداوند تقاضا میکنیم از آن نجات پیدا کنیم به چه معناست؟ فرمودند به معنای دوری از خداوند است. دوری از خداوند در آخرت ملکوتش آتش میشود.
قول دوم🌹🌹
جمله «الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ» در پایان هر بندی نیز تکرار شده است؛ مراد از این آتش چیست؟ در بند ۶۹ میخوانیم «یَا مَنْ جَعَلَ النَّارَ مِرْصَادا» طبق این جمله، خداوند آتش را کمینگاه قرار داده است؛ کمینگاه، جائی است که ناگاه انسان یا حیوانی را گرفته و گرفتار کرده و او را از آزادی از دسترسی به سایر جایگاهها و مراتب دیگر محروم میکند؛ با توجه به این که این دعا عمدتا به اسماء الهی پرداخته مناسب این است که با توجه به فضای اسمائی این دعا و مخصوصا بند ۶۹ که آتش را تعریف کرده است بگوییم مراد از آتش در اینجا کمینگاهی است که هر اسمی از اسماء برای سالک فراهم میکند؛ چون جلال و جمال هر اسمی کمینگاهی است برای سالک که او را از رسیدن به مراتب بالاتر بازمیدارد؛ و او را در محدوده خودش محبوس میکند؛ لذا سالک از خدا میخواهد که خدایا ما را از کمینگاه هر اسمی از اسمائت نجات بده پس همه بگوییم : «سُبْحَانَکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ» .
قول سوم🌹🌹🌹
«خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ»، یعنی طلبِ رهایی از محیطِ ولایت طواغیت 💠 استاد سید محمّدمهدی میرباقری: «یکی از اموری که در شب قدر تقدیر میشود، «عِتق من النار» است؛ اینکه دعای جوشن کبیر را میخوانیم و هزار اسم خدا را واسطه قرار میدهیم، از خدا چه میخواهیم؟ میخواهیم که ما را از آتش جهنم نجات بدهد. این «عِتق من النار» و خلاصی از آتش، که در دعاهای ماه رمضان مکرر آمده است، یعنی چه؟ این همان ورود به وادی ولایت است. کسی که اقتحام به وادی ولایت میکند و وارد وادی ولایت میشود از «نار» نجات پیدا کرده است (فَإِنَّ اَللَّهَ فَكَّ رِقَابَكُمْ مِنَ اَلنَّارِ بِوَلاَيَتِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ). گویا این نار، باطنِ ولایتِ طاغوت است؛ در روایات آمده: «وَلَايَةُ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ هِيَ النَّارُ» (نار ولایت دشمنان نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) است). باطن دشمنان نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ص) که اولیاء طاغوت هستند، «نار» است. آیه قرآن همین را میگوید: «أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»؛ وقتی از خدا رویگرداناند حاصلش این است که دل به این اولیاء میبندند؛ چون راه سومی نیست. وقتی دل بستند خودشان برده آتش میشوند.»
خانه با رفتنت این بار به هم ریخته است
شهر بی حیدر کرار به هم ریخته است
پدرم نبض زمان بودی و با رفتن تو
سحر و روزه و افطار به هم ریخته است
هرکسی دید پدر، حال مرا گفت به خویش:
دختر فاطمه بسیار به هم ریخته است
بستر خالی تو گوشهی این خانه پدر
علتی شد که پرستار به هم ریخته است
بودنت مایه آرامش و آسایش بود
حال با رفتن تو کار به هم ریخته است
حَسَن غمزده را بیشتر از زخم سرت
قصهی سینه و مسمار به هم ریخته است...
حرفی از کوچه نباید بشود پیش حسین
چون که با گفتنش هر بار به هم ریخته است...
صحبت از کوفه و بازار و اسیری کردی
از همان لحظه علمدار به هم ریخته است...
گفتهای کوفه میآرند مرا طوری که
همهی کوچه و بازار به هم ریخته است...
🌹🏴🌹🥀🏴🌹
❤️✨❤️
✍ حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
قالیچه سوخته چقدر بها دارد؟
مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود،
يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ،
ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
مجبور بود، همون رو برداشت برد
بازار برای فروش.
ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ:
ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن
ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ما ۱۰۰ ﯾﺎ
۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمیخریم.
ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ
ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت.
داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، حاج جواد فرش
چی ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ، از منصف های بازار و از
ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ:
قالی خوبیه،
چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟
ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ،
ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، زﻏﺎلها
ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.
حاج جواد یک تکونی به خودش داد:
گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟
گفت: بله.
گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ
١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ.
قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و
تا آخر عمرش روی قسمت سوخته قالیچه
که به اندازه کف دست بود گل محمدی پرپر
میکرد و دوستان صمیمی و همکارانش
همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته
تو چاییشون میریختند.
اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ
قیمت گرفت،
کاش دلمون تو روضهها بسوزه.
یا امام حسین(ع) دل سوخته رو چند
میخری؟!
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ
ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨـﺪ
ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ
ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ
ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ،
ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﯽﺷﺪ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ
ﻗﺎﻓﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ
السلام علیک یا اباعبدالله
انا لله و انا الیه راجعون.
شهادت سردار سرتیپ پاسدار حاج علی زاهدی یادگار دوران دفاع مقدس و فرمانده لشکر مقدس امام حسین علیه السلام و همراهان ایشان را محضر بقیه الله اعظم امام زمان علیه السلام و فرمانده معظم کل قوا حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) و خانواده محترم ایشان و عموم مردم ایران و امت شهید پرور اصفهان تسلیت عرض مینمایم.
May 11
🇮🇷 تجمع مردمی در محکومیت جنایت اخیر رژیم صهیونسیتی
🕔 سه شنبه ۱۴ فروردین ساعت ۱۷
📍رهنان(زادگاه سردار شهید زاهدی) میدان شاهد
ستاد نماز جمعه غرب اصفهان(رهنان)
ستاد مردمی بزرگداشت سردار شهید زاهدی
@jrehnan