اذیتم میکنه
حرفهایی که انقد مونده تو وجودم و انقدر جمع شده که دیگه کاری از دستم برنمیاد
حرفهایی که هزار بار تو ذهنم میچرخن آخرم همونجا تو ذهنم میمونن
حرفهایی که هیچکس نشنید و نمیشنوه....
روزا که میگذرن
این شبای کش دار که به اندازه ی سالها طول میکشن رو چی کار کنیم؟
همیشه مواقعی که باید حرف بزنی هیچی نمیگی
نه اینکه حرفی نداشته باشیا
نمیدونم از کجا شروع کنی :)
کاش بعضی آدما گاهی
مثل مهران مدیری، میپرسیدن :
چیزی هست بخوای بگی و من نپرسیده باشم؟
اون وقت آدم مینشست تا صبح حرف میزد باهاشون!
من حتی یه رنگ قلب به آدمای مختلف نمیدم
چه جوری میتونین با همه یه مدل رفتار کنین؟
اوج تنهایی یه آدم
فقط اونجا که جناب كاشانی میگه:
سفر تو کردی و من در وطن غریب شدم..