🌸تنها هدیه ی ارزشمندی 🌸که نیاز به بسته بندی ندارد 🌸مهربانیست 🌸تقدیم به قلب مهربون شما 🌸روزتـون زیـبـا @hashtrishter

🦋سلام، صبح بخیر روزتون سرشار از شادی سلامتی و دوست داشتن 🦋سلام و درود به دوستان و همراهان نیک اندیش و پاک‌نهادم صبح یکشنبه‌تون بخیر 🦋روزی سرشار از عشق پُراز خیر و برکت برای شما عزیزان آرزومندم 🦋امیدوارم امروز و هر روزتان پُراز اتفاقای قشنگ و سرریز از نعمت‌های الهی باشه... @hashtrishter

‌ زندگی‌ لذت‌بخش‌ زندگی‌ است سرشار از احساساتِ مثبت درباره "گذشته، حال‌ و آینده" باشه اون‌دسته خاطرات‌از گذشته‌ات رو مرور کن که یک احساس‌رضایت و خرسندی‌بہت می‌ده و برای‌آینده سرشار باش‌از اهدافی‌که حالتُ خوب کنه 💟 @hashtrishter

🍎رشته اسرار هرکاری است بِسم الّله الرّحمن الرّحیم سلام دوستان🦋 ســرتون سبـز🍃 چشمــاتون پُرنور🍃 ڪامتون عسل🍃 حالتـون خـوب 🍃 روزتون خوش🍃 🔹پروردگارا؛ فقط به تو می‌اندیشم و تنها تو را می‌خوانم. زیرا در این روزگار غریب تنها تو را دارم، خدایا دریاب مرا...! با آرزوی استجابت دعاهاتون ▪️به نام نامی سقای کربلا صلوات ▪️به شیر بیشه صحرای نینوا صلوات ▪️️به پاسدار پُرآوازه خِیام حسین ▪️به قدر و شوکت عباس مه‌لقا صلوات 🥀الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ در پناه عنایت حضرت عباس 🥀#تاسوعای_حسینی تسلیت باد @hashtrishter

التماس دعا يعنی چه؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ! ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی !! و این است فلسفه ی التماس دعا در این روز ها و شب های تاسوعا و عاشورای حسینی، التماس دعا 🖤 @hashtrishter

❤️✨ آرزویم این ‌است ❤️✨ ڪہ دلت خوش باشد ❤️✨ نرود لحظه‌ای از ❤️✨ صورتِ ماهت لبخند ❤️✨ نشود غصّہ ❤️✨ ڪَمی نزدیڪت ❤️✨ لحظہ‌هایت ❤️✨ همہ زیبا و قشنگ ❤️✨ از خـ♡ـدا مےخواهم ❤️✨ ڪہ تو را ❤️✨ سالم و ❤️✨ خوشبخت بدارد ❤️✨ همہ عُمر ❤️✨ و نباشی دلتنگ ❤️✨ و بدانی ڪہ ❤️✨ ڪَسی هست هنوز ❤️✨ ڪہ تو را یاد ڪند خدایا؛🦋 🍃شروع این هفته را 🪴برای من و دوستان 🍃و همۀ عزیزانم زیبا بفرما 🪴سبد تقدیر 7 روز ما را 🍃پُر کن از شادی و آرامش 🪴خیروبرکت و خبرهای خوب 🦋آمین یا رَبَّ الْعالَمین🦋 @hashtrishter

🦋تا که سخن از دل و از دلبر است نام خدا زینت هر دفتر است🦋 🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸 🌸خدایا با توکل به تـو ✨پنجرۀ ماه شهریور را باز می‌کنیم 🌸یک مـ🌙ـاه خیر و برکت ✨یک مـ🌙ــاه سلامتی و سعادت 🌸یک مـ🌙ــاه آرامش و پیشرفت ✨یک مــ🌙ـاه زندگی پُراز موفقیت 🌸به همۀ ما عطــا بفـرمــــا #سلام #صبح‌تون‌به‌عشق‌ولبخند @hashtrishter

❣نمیدانم کجای جهانی و در چه حس و حالی هستی، اما این را میدانم که مشکلت حل می شود، محکم باش، با قدرت، و لبخند بزن، بدان اینکار سطح انرژی ات را متفاوت می کند، #لبخندت هدیه تو باشد، امروز به هر آنکس که دیدی، یک #لبخند معرکه بزن و دائم بخوان: من روز خارق العاده ای در پیش دارم، اگر در شغلی هستی که دستت میرسد تا کاری انجام دهی، هوای مردم را داشته باش، که خدا هوایت را بهشتی می کند، عزیز دل، رفیقِ ندیده، در این لحظه برایت می خواهم تا جانت لبریز از نور شود.🍃🍃🍃🍃🍃 @hashtrishter

☀️بهر ما بهتر زهر یاری است بسم الله الرحمن الرحیم ☘آن زمان که "آفتاب روز" 🌸ارامش شب را در هم می‌شکند ☘در *مه صبح‌گاهی بال بگشا* 🌸و "روزی نو" را به ☘هماوردی "فراخوان" 🌸آگاهی تازه‌ای از بودن! ☘دست جهان را 🌸در دست‌هایت بفشر ☘و *گل لبخند بر لبان بنشان*... سلام دوستان 💗 صبح پنج‌شنبه‌تون دلچسب و شیرین💐 🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤 @hashtrishter

بزرگترین درسی که از زندگی گرفتم ترس و وحشت زیردریایی را در برگرفته بود . من آن‌چنان ترسیده بودم که به سختی نفس می‌کشیدم . مرتبا به خود می‌گفتم این مرگ است! مرگ . با وجود اینکه همه‌ی دستگاه‌های خنک کننده و بادبزن‌های برقی را از کار انداخته بودیم و دما به بیش از صد درجه فارنهایت رسیده بود، باز هم می‌لرزیدم و عرق سرد از سر و صورتم جاری بود و با همه‌ی تلاشی که می‌کردم قادر نبودم از به‌هم خوردن دندان‌هایم جلوگیری کنم . من درچنین شرایطی بودم که یکباره حمله قطع شد گویا تمام ذخایر کشتی مین‌انداز تمام شده بود و ترجیح داده بود که حمله را متوقف کند و آنجا را ترک کند . آن پانزده ساعت که مورد حمله قرار گرفته بودیم، برایم 15 ‏میلیون سال طول کشید. تمام خاطرات گذشته و کارهایی را که ‏مرتکب شده بودم مقابل چشمانم مجسم می‌کردم . مثلا قبل از اینکه به ارتش ملحق شوم، کارمند بانک بودم و همیشه از حقوق کم، کار زیاد و پیشرفت‌های کوچک و محدود نگران بودم . ناراحت از اینکه قادر نبودم بنا به سلیقه و میل خود زندگی کنم چرا قادر به خریدن یک اتومبیل نبودم چرا نمی‌توانستم برای زنم لباسی گران‌قیمت تهیه کنم؟ و بدتر از همه اخلاق بد و خشن رئیسم، وضع موجود را برایم طاقت‌فرسا کرده بود ‏همه‌ی این ماجراها مثل فیلم از مقابل چشمانم می‌گذشت . به خاطر می‌آوردم که چطور شب‌ها خسته و عصبی به خانه می‌رفتم و به خاطر کوچک‌ترین مسئله‌ای با زنم بگومگو می‌کردم یا هر وقت روبروی آینه قرار می‌گرفتم، آن زخم کوچک روی صورتم که بر اثر تصادف با اتومبیل به جا مانده بود، چگونه باعث ناراحتی‌ام می‌شد و غمگینم می‌کرد . ‏قبل از این ماجرا همه‌ی این مسائل برایم بسیار پررنگ و با اهمیت بود، اما وقتی در اعماق اقیانوس با مرگ دست و پنجه نرم می‌کردم، به خودم قول دادم که اگر از این مهلکه جان سالم به دربردم و بار دیگر چشمم به خورشید و یا ماه و ستارگان افتاد، دیگر مجالی به نگرانی ندهم و هیچگاه نگران این‌گونه مسائل بی‌اهمیت نباشم . هرگز! هرگز! هرگز!!! ‏بله در آن پانزده ساعت پرمخاطره بسیار بیشتر از آن چهار سالی که در دانشگاه سیکاکیوز مشغول تحصیل بودم و کتاب‌های زیادی را مطالعه کرده بودم، درس زندگی را آموختم! دیل کارنگی_آيين زندگی @hashtrishter