🔵 مغفرت
🔸و سارعوا الی مغفره من ربکم...
مغفرت با توبه متفاوت است...
توبه به معنای پشیمانی و بازگشت است
🔻اما مغفرت فراتر از آن است و نیاز به تدارک و جبران گذشته دارد...
یعنی صرف پشیمانی کفایت نمی کند بلکه باید عقب ماندگی ها و غفلت های گذشته را جبران کرد...
🔸انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا...
تلاش کنیم تا مورد مغفرت الهی قرار بگیریم.
انشاءالله
#سحر_نونزدهم_ماه_مبارک_رمضان
#سلام_من_قلبی_لبیروت
عمق استراتژیک نفوذ جمهوری اسلامی در بین مردم منطقه است، نه دولت ها. نکته ای که نباید از آن غفلت کرد و با خلط مبحث آن را نشانه ضعف جمهوری اسلامی دانست.
نکته دومی که باید به آن توجه کرد ضعف و ناکارآمدی دولت غرب زده داخلی است؛ که وقتی از عهده اداره خویش بر نمی آید و ملتمسانه به دولت های غربی، دنبال دلار های بلوکه شده خود است چگونه میتواند ملجا و پناهی برای دولت ها و ملت های مظلوم منطقه باشد؟
غرب زدگان حاکم بر اداره کشور با عدم توجه به توان داخلی و عزت مندی در روابط با غرب این نگاه را به دولت های منطقه القاء میکنند که تنها راه نجات دوستی و همراهی با غرب است.
یادداشت
رمز عاقبت بخیری شهید رجایی، پیوند با اسلام و روحانیت
شهید رجایی یکی از معدود افرادی است که در جریان مبارزه با رژیم شاهنشاهی با اکثر گروه های مخالف ارتباط و همکاری داشته است؛ وحتی دستگیری و محکومیت وی بخاطر ارتباط با نهضت آزادی، مجاهدین خلق و شخص بهرام آرام می باشد.{اسناد ساواک} اما نکته ای که قابل توجه است ارتباط او با مسجد و روحانیت است و همواره حضور پر رنگ او در جلسات مسجد هدایت دیده می شود. و این ارتباط همواره از انحراف وی جلوگیری کرده آن جا که بسم الله الرحمن الرحیم در بیانیه های مجاهدین خلق حذف می شود از آن ها فاصله میگیرد.{نقل از همسر} و آن جایی که مجاهدین قصد ترور امام جمعه تهران را دارند آن ها را از این کار نهی میکند و آن را فراهم کردن زمینه برای زدن روحانیت از طرف رژیم می بیند. همواره اسلام خط قرمز او بود، زمانی که در زندان بود افراد جوان و ساده ای که جذب مجاهدین شده بودند را به سمت اسلام سوق میداد و از انحراف بیشتر آنان جلوگیری میکرد و سعی در حفظ نماد ها و شعائر اسلامی مثل نماز جماعت در زندان داشت.{اسناد ساواک} اما راز پایبندی و تقید او را باید در ارتباط تنگاتنگ که با روحانیت و حضور مستمر در جلسات مذهبی پیگیری کرد. به واسطه حضور پر رنگ او در مسجد هدایت با دبیرستان کمال آشنا می شود و از آن جا ارتباط او با محمد جواد باهنر شکل می گیرد جایی که یدالله سحابی و مهندس بازرگان هم هست ولی ارتباط او با باهنر به نحوی دیگر رقم میخورد و تا آخر عمر ادامه پیدا می کند.
رمز عاقبت به خیری او را باید در پایبندی به اسلام و روحانیت جست و جو کرد.
پی نوشت
گروه هایی مثل مجاهدین خلق که راه خود را از اسلام جدا کردند و جز تباهی به چیزی دست نیافتند و گروه هایی که در ظاهر تقید به اسلام دارند ولی راه خود را از روحانیت جدا کردند و از اسلام ناب محمدی فاصله گرفتند؛ همچون نهضت آزادی و جریان انحرافی نمونه ای از این انحرافات هستند که شهید رجایی با توجه به ارتباطات و همکاری با اکثر گروه های ضد رژیم از این انحرافات مصون ماند و تاثیری از آنان نپذیرفت.
نفوذ چراغ خاموش اسراییل در عراق و پیامد های آن
نفوذ و حضور اسراییل در کردستان عراق به مدت ها قبل بر می گردد؛ که به بهانه حضور یهودیان در مناطق کرد نشین از اوایل تشکیل رژیم صهیونیستی شکل دیگری به خود گرفت و تلاش های زیادی برای تقویت رابطه از سوی اسراییل انجام شد. که می توان به کمک های پزشکی و نظامی از سوی اسرائیل اشاره کرد که حتی منجر به سفر ملا مصطفی بارزانی در سال 1968 به اسراییل شده و با استقبال کم نظیر صهیونیست ها مواجه می شود.{ نفوذ اسراییل در عراق و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران ص 121-123}
هاشم عقراوی پس از جدا شدن از کردها در مصاحبه ای می گوید: « من به چشم خود دو مشاور اسراییلی را در مرکز فرماندهی بارزانی دیده ام. بارزانی نیز دوبار از اسراییل دیدار کرده است.»
همچنین عبید الله بارزانی، یکی از فرزندان ملا مصطفی که از زندان پدرش فرار کرده بود و به دولت عراق پناهنده شده بود در مصاحبه ای می گوید:« پدرم پیوسته به صورت کامل به اسراییلی ها تکیه داشت و همیشه افسران اسراییلی، پدر خائن من را همراهی می کردند و دو برادر کودن و نادان من یعنی برزان و مسعود دستورات پدر پیرم را بدون داشتن هیچ گونه استقلال فکری اجرا می کردند.» {همان، ص 137}
این حضور پس از سقوط صدام نیز ادامه پیدا کرد تا جایی که در اجلاس هفتم وزرای خارجه کشور های همسایه عراق از سوی کشور های مختلف هشدارهایی به مسئولان عراقی درباره حضور اسراییل در مناطق شمالی عراق داده شد؛ موضوعی که همواره از سوی مقامات عراقی نفی شده است اما شواهد و قرائن فراوانی برای آن وجود دارد.{همان، ص 148}
به علاوه پس از اشغال عراق توسط آمریکا شرکت های اسراییلی به طور غیر مستقیم در پی مشارکت در بازسازی عراق بر آمدند که خود زمینه نفوذ آنان را افزایش می دهد.
همچنین پس از اشغال عراق طبق اسناد عوامل موساد نقش قابل توجهی در ترور شخصیت های دینی و علمی عراق داشته اند همچنین در بازجویی های زندان ابوغریب هم حضور اسراییلی مشهود است.{همان، ص 150-153}
باید به این نکته توجه داشت که یهودیت و خصوصا صهیونیسم خود را قوم برتر می داند و در تمام روابط خود به دنبال استعمار و بهره کشی از طرف مقابل است که در این همکاری ها هم این استثمار مشهود است.
چه در روابط با کردها که دو هدف را دنبال می کند اول فراری دادن یهودی های موجود در عراق به واسطه کردها دوم مشغول کردن نیروهای عراقی به کرد ها و عدم تمرکز نیروهای عراقی بر مسئله فلسطین
چه در مسئله حضور در بازسازی عراق که به دنبال منافع اقتصادی، نفتی و استفاده از منابع آبی عراق می باشد.
کشورهای منطقه باید توجه داشته باشند که اسراییل همانند آمریکا به دنبال گاو شیرده می گردد. و از این روابط تنها اسرائیل سود خواهد برد و برای آن ها سود و منفعتی جز لکه ننگ و خیانت بر پیشانی آنان باقی نخواهد گذاشت.
ر.ک نفوذ اسراییل در عراق و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران، علیرضا خسروی
اگر تجاوز عراق را اغماض کنیم، یک مساله معنوی را اغماض کرده ایم یعنی یک گروه ظالم را ما تشویق کرده ایم.
امام خمینی 1361/22/3
🔵جهت برطرف شدن جمود فکری علی مطهری
🔻جناب آقای علی مطهری فرزند ناخلف شهید مطهری اخیرا در مطلبی به انتقاد از عدم تایید مصوبه شورای شهر تهران در نام گذاری خیابانی به نام بازرگان پرداخته است؛ یادداشتی که سراسر آن بزرگنمایی و وارونه نشان دادن حقایق است؛
🔴در جایی از یادداشت خبر از تایید مهندس بازرگان توسط امام برای نخست وزیری دولت موقت می دهد بدون آن که اشاره ای به عدم رضایت قلبی امام و مشی ایشان بر تایید نظرات جمعی را بیان کند.
🔷خوب است دوباره این کلمات امام را درباره نهضت آزادی و راس آن مهدی بازرگان مرور کنیم:
«به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در #سفارت_امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در #حکومت_موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را #منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در #تفسیر_قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است »(30بهمن1366، صحیفه امام، ج 20، ص 481)
همچنین امام در نامه عزل منتظری به مخالفت خود با نخست وزیری بازرگان تصریح می کند: «واللّه قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم.» 6/1/1368
🔴 علی مطهری در جایی دیگر بیان می کند « ... اختلاف نظر در برخي موضوعات باعث نشد كه[امام] از بهكارگيري او خودداري كنند.»
و چنین استدلال می کند: «اين رويه بايد راهنما و الگوي ما باشد. اينكه فردي در موضوعي، نظري غير از نظر رسمي نظام داشته باشد دليل بر انقلابي نبودن او و پياده كردن وي از قطار انقلاب نيست.»
🔷خوب است نظر قاطع امام پس از مشاهده انحرافات آنان باردیگر ذکر شود تا عده ای متجاهل به بافته های تاریخی خود استدلال نکنند.
«... نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند.» (همان)
🔴کسی امام را گول نزد، فقط امام دیکتاتور نبود
🔵 اخیرا محسن مهدیان با یادداشتی تحت عنوان «آیا هاشمی امام را گول زد؟» به تحلیل مسئله قطعنامه و بیان اخیر مقام معظم رهبری درباره مدبرانه بودن آن پرداخته است؛ یادداشتی که سراسر آن پر از توجیهات بی دلیل می باشد.
🔻امام خمینی (ره) درباره مسائل داخلی تا جایی که ضربه به اصل نظام وارد نشود تابع اکثریت بودند؛ مثال مشخص و روشن آن نخست وزیری بازرگان است که در نامه 6/1/68 قسم یاد می کنند که با نخست وزیری بازرگان مخالف بودند. در جریان قائم مقامی منتظری نیز همینطور لکن جایی که دیدند ادامه قائم مقامی باعث ضربه به اصل نظام می شود شخصا ورود کرده و منتظری را کنار می گذارند.
🔴 خوب است در جریان جنگ هم به این موضوع دقت شود که امام کلیه امور مربوط به جنگ را به شورای عالی دفاع واگذار می کنند که در نامه 20/7/59 به آن اشاره شده است و این رویه تا پایان جنگ و اصلاح قانون اساسی ادامه داشته است. در نتیجه امام به تنهایی تصمیم نمی گرفتند چه اینکه رویه و روش امام هم اینچنین نبوده است.
🔵 بعد از فتح خرمشهر نظر شخصی امام بر عدم ادامه جنگ و ورود به خاک عراق بوده است. (این به معنای صلح بی قید و شرط نیست.) ولی از آن جایی که نظر شورای عالی دفاع ادامه جنگ و شکست کامل عراق است امام سکوت کرده و هیچگاه از نظر شخصی خود سخنی به میان نمی آورند. (روزگار قائم مقامی، ص 265)
🔻در موضوع قطعنامه هم قضیه از همین قرار است؛ شورای عالی دفاع تصمیم به قبول قطعنامه می گیرد در حالی که از کلمه «جام زهر» نظر امام کاملا مشخص است ولی تصمیم آن ها را می پذیرد و قبول می کند.
🔸تدبیر با توجه به اوضاع موجود سنجیده می شود چه اینکه در زمان امام حسن (ع) با توجه به شرایط موجود تصمیم امام (ع) می شود نرمش قهرمانانه.
🔴بازرگان را درست نقد کنیم!
🔷«وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ» (مائده آیه 8)
🔻در مورد نهضت آزادی و شخص آقای بازرگان انتقادات زیاد و درستی وجود دارد، و انحرافات فکری بازرگان که سبب به وجود آمدن جریان هایی شبیه مجاهدین خلق شده کاملا روشن است.
🔴 اما نکته ای که به نظر در آن عدالت رعایت نشده است نسبت مخالفت با جنگ به طور مطلق به بازرگان است؛ بازرگان با ادامه جنگ بعد آزاد سازی خرمشهر مخالف است. که البته امام (ره) هم پس از آزادی خرمشهر این نظر را داشتند ولی نظر جمعی شورای دفاع مبنی بر ادامه جنگ را میپذیرند.
🔷البته باید تاکید شود که مراد از صلح و عدم ادامه جنگ صلح بی قید و شرط یا صلح ذلیلانه نیست. همانگونه حجت الاسلام سید حمید روحانی می فرمایند: «امام پس از فتح خرمشهر، پیشنهادِ توقف جنگ را داد، به شرطِ آنکه صدام از دیگر سرزمینهای اشغال شده خارج شود لیکن فرماندهانِ جنگ و جبهه با این پیشنهاد مخالف بودند.» (روزگار قائم مقامی، ص 265)
🔸و می توان صحبت های امام (ره) درباره تنبیه متجاوز در 22 خرداد 61 را اینگونه تفسیر کرد که با مذاکرات صلح هم می شود متجاوز را تنبیه کرد.
چه اینکه امام (ره) در مهر سال 61 به این موضوع تصریح می کند: «ما بارها اعلام کرده ایم که خواهان پایان جنگ و طالب صلحی هستیم که متجاوز را تنبیه و خسارات جنگ را بپردازند و اینهمه انسان بیگناه را که از خانه و زندگی خود آواره کرده اند به شهر و دیار خود باز گردانند.» (صحیفه امام، ج 17 ص 32)
🔻 بازرگان هم در نامه اسفند 62 به این موضوع اشاره میکند: «عرض این تذکر نیز لازم است که نهضت آزادی ایران به هیچ وجه نمیگوید دست تضرع و تمنا و توبه تسلیم پیش عراق دراز کنیم یا سازشکار با ظالمها و همکار جهانخوارها و از خدا بیخبرها بشویم، یا به صلح تحمیلی خفتباری تن در دهیم.» (نامه بازرگان به امام 3/12/62)
🔷 بازرگان تا بهار سال 63 نظر خود و نهضت آزادی را علنی اعلام نمی کند؛ حتی در اسفند 62 یعنی حدود یک سال و نیم بعد از فتح خرمشهر نامه خود در مخالفت با ادامه جنگ را به صورت محرمانه برای امام (ره) ارسال می کند.
🔸جالب است در همین نامه بازرگان می گوید: «در عین حال باید بگوییم که اختلاف نظر ما در این مسائل موجب آن نیست که علم مخالفت در مقابل جنگ اسلامی برافراشته و آب به آسیای دشمنان بریزیم.» (نامه بازرگان به امام 3/12/62)
🔴 اما به یکباره از سال 63 تا انتهای جنگ از کسانی می شوند که علم مخالفت با جنگ برداشته، سبب تضعیف جامعه و نیروهای خودی می شوند. و فاصله به وجود آمده میان خود و مردم را بیشتر می کنند. و به جایی می رسند که به تعبیر مقام معظم رهبری خسرالدنیا و الآخره می شوند.
🔷«آن آقایی که خودش -به حسب آنچه که ما میبینیم- خسرالدنیا و الآخره است، بر میدارد مینویسد که «ملت ایران خسر الدنیا و الآخره شدهاند»! کسی که این را میگوید، حقیقتاً خسر الدنیا و الآخره است.» (بیانات در دیدار کارگران و معلمان 15/2/72)
🔴 امام و ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر
🔷موضوعی که شبهات زیادی پیرامون آن مطرح است و شاید تا کنون تمام زوایای آن روشن نشده است مساله ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر است که مخالفان و موافقانی دارند. فرماندهان جنگ هم برای ادامه جنگ توجیحات خاص خود را دارند.
🔸اما نظر امام (ره) پس از آزاد سازی خرمشهر درباره ادامه جنگ چه بود؟ مطلبی که به طور واضح و صریح کمتر به آن پرداخته شده است.
🔻حجت الإسلام سیدحمید روحانی در این باره می گوید:
«در مورد جنگ، امام (ره) بعد از فتح خرمشهر فرمود دیگر وارد خاک عراق نشوید. تا دیروز سرباز عراقی انگیزه نداشته، او را به زور برای جنگیدن آورده اند[اگر] وارد خاک عراق بشوید او با دل و جان می جنگد. آن تعصّب باعث می شود این جنگ خیلی طولانی شود.» (روزگار قائم مقامی، ص 266)
🔸اما حاضر به پذیرش صلح به هر قیمتی هم نبودند. حجت الاسلام سید حمید روحانی در جایی دیگر می گوید: «امام پس از فتح خرمشهر، پیشنهادِ توقف جنگ را داد، به شرطِ آنکه صدام از دیگر سرزمینهای اشغال شده خارج شود» (روزگار قائم مقامی، ص 265)
🔻امام (ره) در 22 خرداد 61 چند روز پس از آزادی خرمشهر سخنانی درباره مجازات متجاوز بیان می کنند که عده ای از آن تعبیر به موافقت امام (ره) با ادامه جنگ برای تنبیه متجاوز می نمایند.
🔷 در پاسخ باید گفت تنبیه و مجازات متجاوز با صلح هم امکان پذیر است که امام (ره) به این نکته در پاسخ به پیام تبریک رییس جمهور گینه تصریح می کند: «ما بارها اعلام کرده ایم که خواهان پایان جنگ و طالب صلحی هستیم که متجاوز را تنبیه و خسارات جنگ را بپردازند و این همه انسان بیگناه را که از خانه و زندگی خود آواره کرده اند به شهر و دیار خود باز گردانند.» (صحیفه امام، ج 17 ص 32، 12مهر61)
🔸با این تفاسیر مشخص می شود که نظر امام (ره) پیگیری مذاکرات صلح و عدم اسرار بر ادامه جنگ بوده است اما اعضای شورای عالی دفاع با این پیشنهاد مخالفت کردند.
🔻این نکته هم قابل ذکر است که ممکن بود مذاکرات صلح به نتیجه نرسد و میدان جنگ نتیجه مذاکرات را مشخص کند. اما در همان حد هم مورد اعتنا قرار نگرفت و فرماندهانِ جبهه و جنگ سر مست از فتح خرمشهر دنبال پیروزی های دیگر و فتح کامل عراق بودند.
🔵 چرا امام (ره) نظر خود را اعمال نکرد؟
روش امام (ره) در اداره امور جامعه هیچگاه اعمال نظر شخصی و تصمیم فردی نبوده است مگر اینکه اصل نظام آسیب ببیند.
🔻مدیزیت جنگ هم به همین نحو بوده است؛ امام (ره) در 20 مهر 59 یعنی تقریبا بیست روز پس از آغاز حمله همه جانبه عراق کلیه امور مربوط به جنگ را به شورای عالی دفاع واگذار می کنند؛ از این رو تصمیم این شورا برای ادامه جنگ را می پذیرند.
🔴 و اما قطعنامه...
🔷 6 سال از آزادی خرمشهر گذشت؛ چه خسارت هایی که به بار نیامد، کربلای 4 با همه شهدایش در همین سال ها اتفاق افتاد.
🔻 آن هایی که روزی ساز ادامه جنگ می زدند دست از پا دراز تر تقاضای صلح و پذیرش قطعنامه می کردند تا جایی که خود جرئت نمی کردند جلو بروند و واسطه می فرستادند؛ حجت الاسلام سید حمید روحانی می گوید: «قبل از این که امام (ره) آتش بس را بپذیرند، شاید یک سال قبلش بود؛ او را [آقای موسوی اردبیلی] جلو انداخته بودند که برود و به امام (ره) بگوید که جنگ به بن بست کشیده و باید آتش بس را بپذیرید؛ رفت و به امام (ره) گفت و امام (ره) فرمود: حالا دیگر؟! آن روزی که من گفتم جنگ را متوقّف کنید و ادامه ندهید آقایان می خواستند تا بغداد بروند، حالا به من می گویند باید آتش بس را بپذیریم! این حرفی بود که خود آقای موسوی اردبیلی برای من تعریف کردند.» (روزگار قائم مقامی، ص 266)
⚫️ و اینگونه جام زهر را به امام (ره) نوشاندند بدون اینکه پیروزی خاصی به دست بیاورند؛ آتش بسی که ممکن بود 6 سال پیش هم بدون این همه خسارت های جبران ناپذیر حاصل شود.
♦️گاهی فکر میکنم دیکتاتوری چقدر خوب است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی #هاشمی تلویحا تایید می کند که او و #حسن_روحانی امام را مجبور به پذیرش قطعنامه کردند و به آن افتخار میکند...
خوب بود این را هم می گفت که چه کسانی سبب شدند #جنگ بعد از #آزادی_خرمشهر ادامه پیدا کند و جوانان ما همچون #برگ_خزان بر زمین بریزند...
همان هایی که هاشمی برای بر زمین افتادنشان نوحه سر میدهد روزی به سبب تصمیم غلط او و همفکرانش به خاک افتادند...
بدهکارها #قهرمان شدند...
پی نوشت: امام بر اساس نامه 20 مهر 59 کلیه امور و تصمیمات مربوط به جنگ را به شورای عالی دفاع واگذار کرده بودند.
May 11
🔴 وقتی شرق جواب علوی بروجردی را داد
🔸جناب آقای علوی بروجردی در صحبت های اخیر خود به نفی اقتصاد اسلامی می پردازد گویی هر آن چه که تاکنون در جامعه اتفاق افتاده اسلامی بوده است؛ رهبر انقلاب بارها این موضوع را مطرح کردند که ما ادعای اسلامی بودن نداریم و در حال جرکت به سمت اسلامی شدن هستیم؛
🔻در جایی صحبت های خود به نفی اقتصاد دولتی می پردازد و می گوید: «این تفکر بود که ما از سوسیالیسم یاد گرفتیم، که سرمایه ضد ارزش است و سرمایه دار زالو صفت است. این تفکر در بین ما افتاد و ما انقلاب را اینطور آغاز کردیم اقتصاد دولتی همه گیر شد، نوع صنایع دست دولت افتاد در حالی که عقلای دنیا همه جای دنیا دست دولت را همیشه خالی می کنند.»
🔹اما چه کسانی اقتصاد را دولتی کردند و مخالف واگذاری آن به مردم بودند، روزنامه شرق در شماره امروز خود به این مطلب پرداخته است : «عمده نیروهای حزب جمهوری اسلامی و در رأس آن جامعه روحانیت مبارز و جمعیت مؤتلفه اسلامی به سمت اقتصاد باز و ترویج و تقویت بخش خصوصی پیش رفتند و این رویکرد با نظر غالب اعضای هیئت دولت در تضاد بود. کابینه میرحسین موسوی نیز بهاینترتیب نمایشی بود از صفبندی سیاستمردان منتقد با یکدیگر که اگر در جبهه چپ کابینه، موسوی صدرنشین بود و در کنار او بهزاد نبوی (وزیر صنایع)، محمد خاتمی (وزیر فرهنگ) و محمدعلی نجفی (وزیر علوم) قرار داشتند، در آن سوی میدان کابینه نیز علیاکبر ناطقنوری در مقام وزیر کشور قرار داشت و رقبای دیگر نیز یک به یک ایستاده بودند؛ حبیبالله عسگراولادی (وزیر بازرگانی)، احمد توکلی (وزیر کار)، علیاکبر ولایتی (وزیر خارجه) و مرتضی نبوی (وزیر پست). در همان روزی که کابینه موسوی به مجلس معرفی شده بود، مخالفتهایی که با برخی وزرا صورت گرفت، نشانهای از همین اختلافنظرها داشت. ازجمله مرتضی الویری در مخالفت با وزارت عسگراولادی مسلمان گفته بود: «وی و کسانی که با ایشان هستند به یک بازرگانی آزاد معتقدند و این یک اشکال بزرگ دارد. سیاست ایشان در تجارت آهن، نشاندهنده این امر است». از آن سو عسگراولادی به همراه برخی از وزاری همفکر، نامهای به امام خمینی(ره) مینویسند و از سیاستهای میرحسین موسوی گله میکنند. عسگراولادی، ناطقنوری، ولایتی، توکلی، رفیقدوست، مرتضی نبوی و پرورش در بخشی از نامه خود نوشته بودند: «عدهای در دولت به دنبال دولتیکردن مردم هستند و عدهای به دنبال مردمیکردن دولت... اگر بخواهیم از این بنبستی که دچار آن شدهایم، بیرون بیاییم و قفل اقتصاد کشور باز شود، باید بهدنبال مردمیکردن اقتصاد باشیم».
🔷حال قضاوت به عهده شماست؛ کسانی که تفکرات خود را به انقلاب تحمیل کردند و سبب پدید آمدن این شرایط شده به جای پاسخگویی بابت عملکرد غلط خود، طلبکار نظام شده و اصل نظام را زیر سوال می برند و با شانتاژ صحبت های نادرستی شبیه صحبت های علوی بروجردی قصد دارند نظام را ناکارآمد جلوه داده و اسلام را فاقد نظامات اجتماعی نشان دهند.