#حضرت علي علیه السلام
دوران نوجواني را
از سه جهت بسيار حسّاس بيان ميكند:
1⃣ اوّل اينكه
قلب نوجوان مانند زمين، خالي و مساعد است كه هرچه در آن بكاري همان درو ميكني:
2⃣ دوم اينكه
دوران نوجواني را زودگذر ميداند و گوشزد ميفرمايد سريعاً آن را دريابيد:
3⃣سوم اينكه
شيطان در اين زمان به نوجوان زياد روي ميآورد و لازم است براي آن پناهگاه خوبي در نظر گرفت كه
بهترين پناهگاه، قرآن كريم، ائمه عليهمالسلام و ادعيه ميباشد.
@h_sarkar
#تلنگر
خانم معلم در دفتر تنها بود که پسر کوچکی آرام درِ دفتر را باز کرد و با لحن محتاطی او را صدا کرد.
خانم معلم او را شناخت، اما بدون آن که بخواهد نارضایتی خودش را به رویش بیاورد،
گفت: تو در امتحان نمره 9 گرفتی! تو تنها کسی هستی که نمرۀ قبولی نگرفته.
پسرک با خجالت و در حالی که صورتش سرخ شده بود سرش را بلند کرد و گفت: خانم معلم، میشود... میشود یک نمره به من ارفاق کنید؟
خانم معلم با عتاب مادرانهای سرش را تکان داد و گفت: یک نمره ارفاق کنم؟!
این ممکن نیست.
من طبق جوابهایی که در برگه امتحانت نوشتهای به تو نمره دادهام. ضمنا نگران نباش. من که نمیخواهم به خاطر ضعفت در امتحان، تو را تنبیه کنم.
تو باید در امتحان بعد تلاش بیشتری کنی و نمره بهتری بگیری.
پسر با صدایی که نشان میداد خیلی ترسیده گفت: اما مادرم کتکم میزند.
خانم معلم ساکت شد.
او آرزوی والدین را درک میکرد که میخواهند بچههایشان بهترین نمرهها را کسب کنند و موفق باشند.
از طرفی نمیتوانست در برابر بچههای بازیگوشی که در امتحاناتشان ضعیف هستند، نرمش نشان دهد.
اما یک موضوع دیگر هم بود او میدانست که کتک خوردن بچهها هم هیچ کمکی به تحصیلشان نمیکند و حتی تأثیر منفی آن ممکن است آنها را از تحصیل بازدارد.
نمیدانست چه تصمیمی بگیرد. یک نمره ارفاق بکند یا نه. او در کار خود جداً اصول را رعایت میکند. اما به هر حال قلب رئوف مادرانه هم داشت.
نگاهی به پسرک کرد. هنوز تمام تن پسرک از ترس میلرزید و به گریه هم افتاده بود. عاقبت رو به پسرک کرد و گفت:
ببین! این پیشنهادم را قبول میکنی یا نه؟ من به ورقهات یک نمره «ارفاق» نمیکنم! فقط میتوانم یک نمره به تو «قرض» بدهم.
تو هم باید در امتحان بعدی 2برابر آن را، یعنی2نمره، به من پس بدهی. خوب است؟
پسرک با شادی گفت: چشم! من حتماً در امتحان بعدی 2نمره به شما پس میدهم.
او با خوشحالی از خانم معلم تشکر کرد و رفت. از آن پس برای این که بتواند در امتحان بعدی قرضش را به خانم معلم پس بدهد، با دقت زیاد درس میخواند.
تا این که در امتحان بعد نمره بسیار خوبی کسب کرد. از طرف مدرسه به او جایزهای داده شد.
از پسِ آن «درس» که خانم معلم به او داده بود، مقطع دبیرستان را با نمرات عالی پشت سر گذاشت و وارد دانشگاه شد.
او همیشه ماجرای قرض نمره را برای دوستانش تعریف میکند و از بازگویی آن همیشه هیجان زده میشود.
زیرا میداند که نمرهای که خانم معلم آن روز به او قرض داد، سرنوشتش را تغيير داد.
آن پسرک جوان اکنون جزو ده ثروتمند دنیاست.
او " لی کا- شینگ "
رییس بزرگترین کمپانی عرضه کننده محصولات بهداشتی و آرایشی به سراسر جهان است!
👌مراقب تاثیر تصمیماتمان
بر سرنوشت افراد باشیم.
@h_sarkar
🔹خانواده های عزادار در ایام پایانی ماه صفر با معضلات اجتماعی آشنا شدند.
این طرح که در مرحله مقدماتی در سه هیئت سجادیه(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) ماداب و حضرت علی اصغری (ع)کوی حیدری برگزارشد، خانواده ها توسط استاد حسن سرکار فینی،
روانشناس بالینی،
با موضوعاتی چون :
🔸ارتباط صحیح، همراه با لطف و مهربانی والدین با فرزندان و بالعکس
🔸استفاده صحیح افراد از فضای مجازی
🔸و راهکارهای انتخاب صحیح همسر
همراه با آموزه های دینی آشنا شدند.
این برنامه به پیشنهاد انجمن توسعه فرهنگی اجتماعی فین و با همکاری واحد اجتماعی سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری کاشان و اداره بهزیستی کاشان برگزار شد.
♦️آخرین اخبار فین♦️
@finkashan
@h_sarkar
#داستان کوتاه
♦️عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد دید كاسه ای نفیس و قدیمی دارد كه در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب می خورد.
دید اگر قیمت كاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می شود و قیمت گرانی بر آن می نهد.
لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟
رعیت گفت: چند می خری؟ گفت: یك درهم.
رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد و گفت: خیرش را ببینی.
عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممكن است در راه تشنه اش شود بهتر است كاسه آب را هم به من بفروشی.
رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام.
كاسه فروشی نیست.
👌هرگز فکر نکنیم دیگران خیلی ساده اند.😂!
@h_sarkar
#ارتباط با فرزند
👈به فرزندتان نگوییم:
❌تو این بار موفق شدی،
اما چرا همیشه نمی توانی؟
جمله اول شما، جمله ای مثبت و تحسین برانگیز است
اما همین که بعد از آن از کلمه «اما» استفاده می کنیم،
تمام تاثیر مثبت آن را خنثی کرده ایم.
در واقع ما در جمله دوم گله و شکایت خود را بروز می دهیم
و همین جمله است که تاثیر منفی خود را بر کودکان مان می گذارد و باعث کاهش اعتماد به نفس او می شود.
✅ به او بگوییم چقدر خوشحال هستیم که اینبار توانست انجام بدهد
و به پیشرفتش ایمان داریم.
@h_sarkar
#خانواده
چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر میکند، مهربانی اوست؛
زن مهربان میتواند خشگمینترین مرد را آرام کند
یک لیوان چای و یک حبه عشق ....
نیروی محبت میتواند مرد را به هر کاری ترغیب کند؛
حال تصور کنیم مردی خسته وارد خانه میشود و با آغوش گرم همسر،
یک استکان چای و چند جمله دلنشین مواجه شود.
این حجم از محبت به راحتی خستگی چندین ساعته مرد را از تن آن بیرون خواهد کرد.
خلق خوش، ظاهر آراسته، مهربانی در کلام، درک خستگیها، سوال پیچ نکردن
و ... از اموری است که در هنگام ورود یک مرد خسته به منزل باید مورد توجه قرار گیرد.
@h_sarkar
#ارتباط با فرزند
♦️هميشه كودك نيست كه به مادر می چسبد ،
بلكه گاهی مادرانی هم هستند كه حاضر نيستند لحظه ای از فرزندشان جدا شوند
(فرزندشان چه کودک باشد چه بزرگسال)
مادر چسبنده هميشه نگران است كه اگر فرزندش در کنار او نباشد ،
خطری او را تهديد می کند .
مادر چسبنده به فرزندش اجازه رشد و پختگی نمی دهد چون :
هميشه حضور مستقيم دارد و به جای فرزندش مشكلات را حل می کند .
مادر چسبنده ، به دلیل نگرانی و اضطراب همیشگی ،
لذتی از رابطه با فرزندش نمی برد .
چسبندگی يك اختلال ارتباطی ست ،
نه مهربانی!!
@h_sarkar