#داستان کوتاه
♦️ثروتمند زندگی کنیم ،
بجای آن که ثروتمند بمیریم
چارلی چاپلین تعریف می کند :
با پدرم رفتم سیرك . توی صف خرید بلیت یه زن وشوهر با چهاربچشون جلوی ما بودند كه با هیجان زیادی در مورد شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند، صحبت می کردند…
وقتی به باجه بلیت فروشی رسیدند، متصدی باجه، قیمت بلیت ها رابهشون اعلام کرد .
ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت .معلوم بود که مرد پول کافی نداشت . و نمی دانست چه بکند و به بچه هایی که با آن علاقه پشت او ایستاده بودند، چه بگوید .
ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک اسکناس صددلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت.
سپس خم شد و پول را از زمین برداشت به شانه مرد زد و گفت:
ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد!
مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که بهت زده به پدرم نگاه می كرد، گفت: متشکرم آقا.
مرد شریفی بود، ولی درآن لحظه برای این که پیش بچه ها شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد…
بعد از این که بچه ها به همراه پدر و مادشان داخل سیرک شدند،
من و پدرم آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم
و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم.
آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم ندیدم !
👌ثروتمند زندگی کنیم ،
بجای آن که ثروتمند بمیریم ....
@h_sarkar
#حضرت علي علیه السلام
دوران نوجواني را
از سه جهت بسيار حسّاس بيان ميكند:
1⃣ اوّل اينكه
قلب نوجوان مانند زمين، خالي و مساعد است كه هرچه در آن بكاري همان درو ميكني:
2⃣ دوم اينكه
دوران نوجواني را زودگذر ميداند و گوشزد ميفرمايد سريعاً آن را دريابيد:
3⃣سوم اينكه
شيطان در اين زمان به نوجوان زياد روي ميآورد و لازم است براي آن پناهگاه خوبي در نظر گرفت كه
بهترين پناهگاه، قرآن كريم، ائمه عليهمالسلام و ادعيه ميباشد.
@h_sarkar
#تلنگر
خانم معلم در دفتر تنها بود که پسر کوچکی آرام درِ دفتر را باز کرد و با لحن محتاطی او را صدا کرد.
خانم معلم او را شناخت، اما بدون آن که بخواهد نارضایتی خودش را به رویش بیاورد،
گفت: تو در امتحان نمره 9 گرفتی! تو تنها کسی هستی که نمرۀ قبولی نگرفته.
پسرک با خجالت و در حالی که صورتش سرخ شده بود سرش را بلند کرد و گفت: خانم معلم، میشود... میشود یک نمره به من ارفاق کنید؟
خانم معلم با عتاب مادرانهای سرش را تکان داد و گفت: یک نمره ارفاق کنم؟!
این ممکن نیست.
من طبق جوابهایی که در برگه امتحانت نوشتهای به تو نمره دادهام. ضمنا نگران نباش. من که نمیخواهم به خاطر ضعفت در امتحان، تو را تنبیه کنم.
تو باید در امتحان بعد تلاش بیشتری کنی و نمره بهتری بگیری.
پسر با صدایی که نشان میداد خیلی ترسیده گفت: اما مادرم کتکم میزند.
خانم معلم ساکت شد.
او آرزوی والدین را درک میکرد که میخواهند بچههایشان بهترین نمرهها را کسب کنند و موفق باشند.
از طرفی نمیتوانست در برابر بچههای بازیگوشی که در امتحاناتشان ضعیف هستند، نرمش نشان دهد.
اما یک موضوع دیگر هم بود او میدانست که کتک خوردن بچهها هم هیچ کمکی به تحصیلشان نمیکند و حتی تأثیر منفی آن ممکن است آنها را از تحصیل بازدارد.
نمیدانست چه تصمیمی بگیرد. یک نمره ارفاق بکند یا نه. او در کار خود جداً اصول را رعایت میکند. اما به هر حال قلب رئوف مادرانه هم داشت.
نگاهی به پسرک کرد. هنوز تمام تن پسرک از ترس میلرزید و به گریه هم افتاده بود. عاقبت رو به پسرک کرد و گفت:
ببین! این پیشنهادم را قبول میکنی یا نه؟ من به ورقهات یک نمره «ارفاق» نمیکنم! فقط میتوانم یک نمره به تو «قرض» بدهم.
تو هم باید در امتحان بعدی 2برابر آن را، یعنی2نمره، به من پس بدهی. خوب است؟
پسرک با شادی گفت: چشم! من حتماً در امتحان بعدی 2نمره به شما پس میدهم.
او با خوشحالی از خانم معلم تشکر کرد و رفت. از آن پس برای این که بتواند در امتحان بعدی قرضش را به خانم معلم پس بدهد، با دقت زیاد درس میخواند.
تا این که در امتحان بعد نمره بسیار خوبی کسب کرد. از طرف مدرسه به او جایزهای داده شد.
از پسِ آن «درس» که خانم معلم به او داده بود، مقطع دبیرستان را با نمرات عالی پشت سر گذاشت و وارد دانشگاه شد.
او همیشه ماجرای قرض نمره را برای دوستانش تعریف میکند و از بازگویی آن همیشه هیجان زده میشود.
زیرا میداند که نمرهای که خانم معلم آن روز به او قرض داد، سرنوشتش را تغيير داد.
آن پسرک جوان اکنون جزو ده ثروتمند دنیاست.
او " لی کا- شینگ "
رییس بزرگترین کمپانی عرضه کننده محصولات بهداشتی و آرایشی به سراسر جهان است!
👌مراقب تاثیر تصمیماتمان
بر سرنوشت افراد باشیم.
@h_sarkar
🔹خانواده های عزادار در ایام پایانی ماه صفر با معضلات اجتماعی آشنا شدند.
این طرح که در مرحله مقدماتی در سه هیئت سجادیه(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) ماداب و حضرت علی اصغری (ع)کوی حیدری برگزارشد، خانواده ها توسط استاد حسن سرکار فینی،
روانشناس بالینی،
با موضوعاتی چون :
🔸ارتباط صحیح، همراه با لطف و مهربانی والدین با فرزندان و بالعکس
🔸استفاده صحیح افراد از فضای مجازی
🔸و راهکارهای انتخاب صحیح همسر
همراه با آموزه های دینی آشنا شدند.
این برنامه به پیشنهاد انجمن توسعه فرهنگی اجتماعی فین و با همکاری واحد اجتماعی سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری کاشان و اداره بهزیستی کاشان برگزار شد.
♦️آخرین اخبار فین♦️
@finkashan
@h_sarkar
#داستان کوتاه
♦️عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد دید كاسه ای نفیس و قدیمی دارد كه در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب می خورد.
دید اگر قیمت كاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می شود و قیمت گرانی بر آن می نهد.
لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟
رعیت گفت: چند می خری؟ گفت: یك درهم.
رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد و گفت: خیرش را ببینی.
عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممكن است در راه تشنه اش شود بهتر است كاسه آب را هم به من بفروشی.
رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام.
كاسه فروشی نیست.
👌هرگز فکر نکنیم دیگران خیلی ساده اند.😂!
@h_sarkar
#ارتباط با فرزند
👈به فرزندتان نگوییم:
❌تو این بار موفق شدی،
اما چرا همیشه نمی توانی؟
جمله اول شما، جمله ای مثبت و تحسین برانگیز است
اما همین که بعد از آن از کلمه «اما» استفاده می کنیم،
تمام تاثیر مثبت آن را خنثی کرده ایم.
در واقع ما در جمله دوم گله و شکایت خود را بروز می دهیم
و همین جمله است که تاثیر منفی خود را بر کودکان مان می گذارد و باعث کاهش اعتماد به نفس او می شود.
✅ به او بگوییم چقدر خوشحال هستیم که اینبار توانست انجام بدهد
و به پیشرفتش ایمان داریم.
@h_sarkar
#خانواده
چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر میکند، مهربانی اوست؛
زن مهربان میتواند خشگمینترین مرد را آرام کند
یک لیوان چای و یک حبه عشق ....
نیروی محبت میتواند مرد را به هر کاری ترغیب کند؛
حال تصور کنیم مردی خسته وارد خانه میشود و با آغوش گرم همسر،
یک استکان چای و چند جمله دلنشین مواجه شود.
این حجم از محبت به راحتی خستگی چندین ساعته مرد را از تن آن بیرون خواهد کرد.
خلق خوش، ظاهر آراسته، مهربانی در کلام، درک خستگیها، سوال پیچ نکردن
و ... از اموری است که در هنگام ورود یک مرد خسته به منزل باید مورد توجه قرار گیرد.
@h_sarkar