❌👈آمریکا چند حرفه؟!
(گفت و شنود)
گفت: برخی از روزنامههای زنجیرهای اخبار مربوط به آتشسوزی مهیب و هولناک لسآنجلس و سوختن و خاکستر شدن هزاران ساختمان در آتش و آوارگی دهها هزار نفر از ساکنان این شهر و... را سانسور کردهاند و در صفحه اول خود، به این خبر که تیتر اول رسانههای جهان است نپرداختهاند!
گفتم: خُب حق دارند! چون دولت آمریکا از مهار آتش عاجز بوده و این برای آمریکا که مدعیان اصلاحات اینهمه سنگ آن را به سینه میزنند خیلی اُفت دارد!
گفت: صدای اعتراض مردم به آسمان رسیده که چرا دهها میلیارد دلار از مالیاتی که از جیب آنها گرفتهاند را صرف کمک به اوکراین و جنایات اسرائیل کردهاند و مردم را در مقابل هیولای آتش بیدفاع رها کردهاند؟!
گفتم: این هم دلیل دیگری است که باعث شده زنجیرهایها خبر هولناک آتشسوزی در آمریکا را سانسور کنند!
گفت: وقتی مدعیان اصلاحات به جای تلاش برای حل مشکلات مردم، نسخه مذاکره با آمریکا را میپیچند! باید هم روی همه بدبختیها و نابسامانیهای آمریکا سرپوش بگذارند.
گفتم: آموزگار از دانشآموزی که فرزند یکی از غربگراها بود، پرسید آمریکا چند حرفه؟ دانشآموز گفت؛ آقا اجازه؟ بابای ما میگه آمریکا، قربونش برم حرف نداره!
❌🔻فرمانده عملیات اطفای حریق لس آنجلس :
در شوک هستیم
تمام اتفاقات غیر طبیعی هستند
هرچه آب میریزیم خاموش نمی شود، بلکه بدتر شعله ور میشن
اصلا نمی توانم بفهمم دارد چه اتفاقی می افتد.
🔻♨️اظهارات فرمانده واحد عملیات هوایی آتش نشانی :
🔹آب ریخته میشه، پودر ریخته میشه، انواع مختلفی از موادهای اطفای حریق استفاده کردیم، اما شعله های آتش بیشتر و بیشترتر می شوند؛ ما در محور پاسیفیک پالیسیدز لس آنجلس داریم با هواپیماها و بالگردها اطفای حریق انجام می دهیم اما بی فایده و موثر نیست؛ شایده خنده دار به نظر برسد اما آتش را یک نفر دارد کنترل می کند.
✍گویا کودک فلسطینی به خدا شکایت کرد و خدا حرفش را شنید.
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌️من از همدردی گزینشی بیزارم، متنفرم از موج عظیم همدردی و اشک ریختن برای سلبریتیهایی که در لس آنجلس خانههایشان را از دست دادهاند و هیچ واکنشی برای نسلکشی و زنده زنده سوختن مردم فلسطین...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا وجود نداره؟
🗣حسین_دارابی
❇️چه وقت ما دين را اساس قرار مىدهيم؟
ما يك موقع مىگوييم به دين احتياجى نداريم. علم من، تجربهى من، عقل من، فلسفهى من، عرفان من يا غرايز من براى حل و فصل مسائل زندگى من كافى هستند. با اين ديد، من ديگر خدا را، اگر هم باشد، دين را، حتى اگر بپذيرم، لازم الاجراء نمىدانم، يا در محور و در متن زندگىام قرار نمىدهم. بر اساس او كارى نمىكنم. مبنا نمىشود. چيزى است در كناره زندگىام، چون؛ من بدون او مىتوانم. بحث اثبات خدا نيست. خدا هست، پيغمبر هم هست، من به او نياز ندارم.
نكتهاى را كه مىگويم قابل تأمل است. من الان يقين دارم در پنج مترى من آب هست. يقين هم دارم آب هست. من تشنه نيستم. دنبال آب نمىروم. ولى اگر احتمال بدهم در ده كيلومترى من آب است و بچههاى من العطش مىگويند و خودم تشنهام، بدنبالش مىروم. حتى بر اساس احتمال راجح و احتمال عقلايى، حركت مىكنم. پس آن چه من را به حركت وادار مىكند، علم به چيزى نيست، اضطرار به آن است. احتياج به آن است.مادامى كه من، دين را حتى اگر قبول كردم، خدا را حتى اگر باور كردم كه هست، اگر به آن نياز نداشته باشم و بگويم بدون دين مىتوانم راهم را بروم و مىتوانم بدون دين زندگى كنم، طبيعتاً دين يا در متن نمىآيد، بر كنار مىشود، يا اگر هم مىآيد متن بىبديلى نيست، مىتواند نسخه بَدَل داشته باشد.
🖊 استاد_صفایی_حائری
📚روابط متکامل زن ومردص 63