دعایِ عرفه هم که میخونی
هر جا و هر عضوی از بدن، که سیدالشهدا در دعا نام می بره، توی کربلا اونجا رو زدن..
مثلا فرمود:
و از باطنِ سِرِّ ضميرم و از رشته هاى بينِش نورِ چشم و اَسرار نقش هاى جَبينم..
هوادار حسین (ع)
دعایِ عرفه هم که میخونی هر جا و هر عضوی از بدن، که سیدالشهدا در دعا نام می بره، توی کربلا اونجا رو ز
در مقاتل نوشتن از شدت عطش و تشنگی
چشمان مبارک کم سو شده بود و آسمان رو به شکل دود میدید یعنی سیاهه سیاه..
و اسرارِ نقش هایِ جَبینم!
به پیشانیِ آقا جوری سنگ زدن که خون جاری شد ! و وقتی اومد با پیراهنش خون از جبینش پاک کنه، حرمله ی ملعون تیری به سمتِ قلبِ امام رها کرد و اصابت کرد.
و همین تیر باعث شد دیگه توان از جان آقا بره، تیر جوری نشست که مقتل میگه :
تیر از جلویِ سینه که نشست و وارد شد،
آقا نتونست تیر رو از همون جلو خارج کنه
و به ناچار از پشت، تیر رو از بدن خارج کرد..😭
یه جا از عرفه فرمود:
سپس كه مرا از بهترين خاک بيافريدى !
کسی اومد پیش امام صادق عرض کرد :
آقاجان نمیدونم چرا نسبت به خاک تربت جدِ شما یه جور دیگه ام! یه حسِ خاصی دارم!
آقاجان گریست..
عرض کرد آقا حرفِ بدی زدم؟
فرمود نه !
چون این خاک با گوشت و خونِ
جدِ ما حسین آمیخته شده..
حسین جانم..
امروز یِ جوری مارو اسیر خودت کن،
یک جوری مارو پابند خودت کن که اگر خودمونم بخوایم نتونیم ازت جدا شیم
مثل وهب نصرانی کلا ۱۷روز با امام بود
روز عاشورا فرموده باشند :
وهب دست زنتو بگیر برو تو تازه دامادی ،
وهب فرموده باشند آقاجون کجا برم ؟
هوادار حسین (ع)
حسین جانم.. امروز یِ جوری مارو اسیر خودت کن، یک جوری مارو پابند خودت کن که اگر خودمونم بخوایم نتون
امروز بهش قول بدیم یار امام حسین باشیم نه بار امامحسین !
به امام حسین زحمت ندیم..
گناه میشه زحمتِ امام حسین میشه زحمت امام زمان..
کربلا رفته ها می دانند؛
بعد از کربلا روضه ی دلتنگی
حکم زهر دارد؛
برای دل اوراق شده ای زائر(:!
دلتنگیم دور سرت بگردم...💔
دلتنگ تکه های قلبمان که جا مانده گوشه ی بین الحرمینت(:
#شبجمعهاستهوایتنکنممیمیرم💔
Page204.mp3
زمان:
حجم:
807.5K
📖روزمان را با قرآن آغاز کنیم، هر روز قرائت یک صفحه از #قرآن_کریم
🍃صفحه 204 قرآن کریم
سوره توبه: آیات 107 الی 111
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#هوادار_حسین | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/havadar_hosein
🔥 روایتی آتشین از عاشقی امام حسین (ع)! 🔥
میدونید چی شد که امام حسین، ستارهی درخشان آسمان امامت، تصمیم به این سفر پرخطر گرفت؟ 🌟😭 این فقط یک داستان نیست، یک حماسهی بیبدیله که باید با جان و دل شنید!
قصه از اینجا شروع شد:
ولید، حاکم مدینه، از شنیدن خبر شهادت حسین (ع) به لرزه افتاد! 🥺💔 فکرش رو بکنید، قتل نوهی پیامبر (ص)؟ او هرگز زیر بار این ننگ نرفت! اما سرنوشت، نقشهی دیگری داشت...
دیدار آسمانی:
شبها، حسین (ع) عاشقانه خودش رو به قبر جدش، پیامبر اکرم (ص) میرسوند. 🌙💖 اونجا بود که درد دلهاش رو با پیامبر در میون میذاشت، اشک میریخت و از تنهایی و بیوفایی امت شکایت میکرد. 🙏😢 تا اینکه شبی، جدش رو در خواب دید! پیامبر (ص) با آغوش باز و بوسهای بر پیشانی حسین، از کربلا گفت، از تشنگی و مظلومیت، و از شهادتی که دروازهی بهشت رو براش باز میکرد. 😭😇 این خواب، نوید شهادت بود، اما شهادتی که دنیا رو متحول میکرد!
وداع تلخ:
صبح شد و حسین (ع) با دلی مالامال از عشق و فداکاری، خبر رو با اهل بیت و بنی هاشم در میون گذاشت. 😔🖤 همه غرق در اندوه شدند، اما حسین (ع) آمادهی رستاخیز بود. شبانه، پنهانی به زیارت قبر مادر و برادرش رفت، وداع کرد و عزم سفر کرد... 🚶♂️
آخرین گفتگو، اولین حماسه:
محمد حنفیه، برادر باوفای حسین، اومد و با دلسوزی تمام نصیحتش کرد که نره، که در امان بمونه. 🫂💔 اما حسین با صلابت تمام فرمود: "سوگند به خدا، اگر در دنیا هیچ پناه و منزلی هم نباشد، با یزید بن معاویه بیعت نمیکنم!" 💪😠 این جملهی کوتاه، اعلام قیام بود، اعلام شرف بود! 🚩
وصیتنامهای برای تاریخ:
امام، وصیتنامهای نوشت، نه برای فرار، بلکه برای رسوایی ظلم! 📜🖋️ نوشت: "من برای تفریح و اظهار کبر و فساد و ظلم قیام نکردم، بلکه برای اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر، و به سیره جد و پدرم علی بن ابی طالب (ع) خارج شدم." 🙏🌟 این یعنی حسین، نه به فکر حکومت بود و نه قدرت! هدفش، احیای دین و انسانیت بود! ❤️
فرشتگان و جنیان در انتظار:
حتی فرشتگان و جنیان هم اومدن و پیشنهاد کمک دادن! 😇⚔️ اما حسین (ع) نپذیرفت! چرا؟ چون میدونست این راه، راه امتحانه! راهی که قرار بود دنیا رو تکون بده! 🌍 اون میدونست که: "خداوند خواسته است که حرم و کسان و زنان مرا آواره بیند و کودکان مرا سر بریده مظلوم و اسیر و در قید و زنجیر بسته بیند که آنها استغاثه کنند یار و یاوری نیابند." 🥺⛓️ این اوج مظلومیت و اوج رسالت بود!
نشانهای از خون:
و چه زیباست این روایت: ام سلمه، همسر پیامبر، با دلی نگران، از حسین خواست نره. 😢
حسین (ع) خاکی رو بهش داد و فرمود: "هنگامی که این تربت به خون تبدیل شد، بدان که من به شهادت رسیدهام." 🥀🩸 این خاک، نشانی از خون سیدالشهدا شد، نشانی از کربلا، نشانی از عشقی که تا ابد در دلها میجوشه! ❤️🔥
این بود خلاصهای از شروع حماسهای که جهان رو تغییر داد! امام حسین (ع) نرفت که بمیره، رفت که زندگی ببخشه! ✨🕊️
✅اقتباسی از کتاب #نفس_المهموم (ص 63 الی 68)
#هوادار_حسین | عضوشوید 👇
https://eitaa.com/havadar_hosein