eitaa logo
هوادار حسین
92.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
32 فایل
حرف دلاتون رو سوالاتتون رو همکاریتون رو و بالاخره هرچی که دوست دارید ما بخونیم و بشنویم رو اینجا بفرستید @hoseiniyan ❤️ 🚨 تبلیغات نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
Page056.mp3
1.03M
📖روزمان را با قرآن آغاز کنیم، هر روز قرائت یک صفحه از 🍃صفحه 56 قرآن کریم 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. | عضوشوید 👇 https://eitaa.com/havadar_hosein
میگفت ایشالا روایت ۷۵ روز درست باشه.. ۲٠ روز خیلیه.. یک روزم کمتر درد بکشی یک روزه.. بلافاصله گفت نه کاش ۹۵ روز درست باشه.. ۲٠ روز بیشتر دیدن فاطمه برا علی خودش یه دنیاست..😭😭😭😭😭 @havadar_hosein
مولاعلی واردِ منزل شد دید بسترِ بیماریِ همسرش خالیه! تعجب کرد.. دید خاتونِ دو عالَم آردها رو خمیر کردن. ظرفِ آب حاضر کردن و میخوان فرزندانشون رو بشورن و لباسِ اون ها رو بشورن. تنور هم به طبع حاضر بود. چه خونی به دلِ ما کرده این تنور.. @havadar_hosein
مولاعلی خب همسرش رو در این سه ماه دیده بود. نوشتن خانم جان هیچ دستش موقعِ ایستادن آزاد نبود! یک دستش به پهلویِ شکسته بود چون نمیتونست نفس بکشه و قامتش رو قائم کنه.. یک دستش هم به دیوار بود که تعادلش بهم نخوره و به زمین نیوفته.. مولاعلی پرسید چرا مشغولِ این کارا شدی؟ خانم جان با گریه فرمود وقتِ جداییِ من و تو فرا رسیده علی جان.. دیشب پدرم رسولِ خدا رو خواب دیدم که بر بالایِ بلندی ایستاده بود و به چپ و راستش نگاه میکرد و انگار منتظرِ کسی بود. به پدرم گفتم پدرجان رفتی و تنهام گذاشتی؟ شب و روز و هر ساعت برات گریه میکنم و از هیچ غذایی لذت نمی برم و خوابِ راحتی ندارم! خانم جان در ادامه فرمود: پدرم پیامبر بهم فرمود دخترم من اینجا منتظرِ تو هستم! چون زمانِ دوری زیاد شده و شب هایِ انتظار و غم تموم شده و زمانِ وفاتِ تو نزدیکه! فرداشب وقتِ رسیدنِ تو به منه دخترم.. @havadar_hosein
به علی فرمود از این خوابم فهمیدم که فرداشب از پیشِ تو میرم یاعلی... این خمیر رو حاضر کردم که نون بپزم و با این آب هم میخوام موهایِ بچه هام رو بشورم.. چون تو فردا مشغولِ کفن و دفنِ من هستی و نمیخوام بچه هام گرسنه بمونن و سرشون غبار آلود باشه و لباس هاشون کثیف باشه.. مویِ حسینت رو خوب بشورید خانم جان... تنورِ منزلِ خولی پر از خاکستره! @havadar_hosein
یه روزی مشغولِ شونه زدن به مویِ حسین بود و با گریه این کار رو میکرد. پرسیدن چرا گریه؟ شونه زدن مگه گریه داره؟ فرمود از اون روزی میترسم که یک مو از سرِ حسینم نگفت کم بشه! فرمود میترسم یک موی حسینم کَنده بشه و دلش بشکنه... من بهتون میگم چرا فرمودن کَندن جایِ کم شدن. مرحوم فِشارکی میگفت سری که رویِ دوشِ پیامبر بوده، حضرت زهرا سلام الله علیها با گریه اون سر رو شونه میزده رو به بالایِ نیزه زدن و شهر به شهر گردوندن و به این هم قانع نشدن! اون سر رو در منزل هایِ نامناسب مثلِ تنورِ منزلِ خولی قرار دادن... @havadar_hosein
MaktabolHosein 14030512 (12).mp3
2.26M
چرا خانم جان فرمود: میترسم از سرِ حسینم مویی کَنده شه؟ چون مقتل نوشته موهاتو کشیدن.. 😭😭😭😭😭😭😭 | عضوشوید 👇 https://eitaa.com/havadar_hosein
چیه این روضه فاطمیه حقیقتا که آدم نمیتونه اصلا داد بزنه.. نمیشه مثل عاشورا بیای کف خیابون بگی وای زهرا کشته شد.. انگار مخفی بودن و در سِرّ بودن با حضرت صدیقه عجین شده.. انگار یه غمیه که فقط دل آدم رو از درون می‌سوزونه. | عضوشوید 👇 https://eitaa.com/havadar_hosein
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مظلوم مــــادر ❤️‍🩹 مادر هرڪاری بکند اهل خانه یاد مے گیـرند، مثلا اگـر شهیــد شود ... ‌ڪاش سال بعد فاطمیه بقیع باشیم 🥀 🏴@havadar_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چندتا کلید واژه داره مقتلُ الزهراء من اون ها رو میخوام بگم. من همین چندتا کلمه رو بگم تو تا تهشو میگیری... نیاز به گفتنِ حرف هایِ سنگین نیست.🥀 @havadar_hosein