باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #آنک_آن_یتیم_نظر_کرده
به قلم #محمدرضا_سرشار
انتشارات #سوره_مهر
#برشی_از_کتاب 👇🏻
شب، درازشبی بود آنشب؛
هر لحظه، ساعتی! خورشید انگار در چاه خاور غرق گشته و در آنجا مانده بود و سر بردمیدن نداشت. گاه تب میآمد و چونان کورهای سرخ، تنِ رنجورِ #آمنه را میگداخت؛ و عرق، همچون جویهای باریک از آب، از روزنههای تن او به در میجست. در این حال، نفسش به شماره میافتاد؛ چندان که میپنداشت هوایی برای تنفس نیست. آنگاه روانداز را به یک سو میافکند و میکوشید تا از جای برخیزد و خویشتن را به بیرون رساند. لیک، دستان و پاهایش آن توان را نداشتند که در این خواسته، بدو یاری رسانند. پس، تا کودکش و بر که بیدار نشوند، ناتوان از هر کار افتاده بر بستر، لب به دندان میگزید و بیصدا میگریست.
***
#رمان جذاب، خواندنی و فاخر «آنک آن یتیم نظر کرده»، حاصل پژوهشهای تاریخی بیستسالۀ استاد محمدرضا سرشار است که در طول سهسال به رشتۀ تحریر درآمده است؛ این رمان زیبا توسط انتشارات سورۀ مهر منتشر شده است و تا کنون بارها تجدیدچاپ شده و به زبانهای مختلفی ترجمه گردیده است.
«آنکآن یتیم نظر کرده» روایتی است خواندنی و دلنشین اندکی قبلتر از #تولد خاتمالنبیین تا هجرت مسلمانان به حبشه که با نثری تاریخی و نزدیک به فارسی دری به زیور طبع آراسته شده است؛ سرشار، تمام همت و ارادت و محبت خود را در این اثر به میدان تحریر آورده است تا به سهم خویش بهترین بندگان خداوند، #پیامبر گرامی اسلام را در قالب کلماتی وزین و مستحکم به #کتابخوانها معرفی کند.
رمان آنک آن یتیم نظرکرده، دارای زاویۀ دیدی متفاوتتر از کتابهای مشابه خود است که خواننده را با نگاههای جدید و ممتازی از زندگانی پیامبر اسلام مواجه و آشنا میکند.
#بمناسبت_مبعث_رسول_اکرم(ص)
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
کتاب #قاف
به قلم #یاسین_حجازی
انتشارات #شهرستان_ادب
#برش_کتاب📚
#دو_کلمه_حرفِ_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#خوب_کتاب_بخوانیم
#باشگاه_هواداران_کتاب
#روزی_۳۴_صفحه_کتاب_بخوانیم
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم👌🏻📚
کتاب #من_میترا_نیستم
به قلم #معصومه_رامهرمزی
انتشارات #آوای_کتاب_پردازان
#برشی_از_کتاب 👇🏻
کنار #زینب نشستم وصورت لاغر و استخوانیاش را بوسیدم، چشمهای بستهاش را یکی،یکی بوسیدم. لبهایش را بوسیدم. سرم را روی سینهاش گذاشتم. قلبش نمیزد. روسریاش هنوز به سرش بود.
چندتار مویی را که از #روسری بیرون زده بود، پوشاندم. دخترم راضی نبود #نامحرم موهایش را ببیند. زینبم روی کشوی سردخانه آرام خوابیده بود.
سرم را روی سینه اش گذاشتم و بلندگفتم:«بِأیِ ذَنبٍ قُتِلَت»
***
این کتاب تکمیل شده ی کتاب «#راز_درخت_کاج» و سرگذشت یک دختر #نوجوان ۱۴سالهی #انقلابی بهنام میترا است که از زبان مادرش نقل میشود. میترا سرسختانه پای عقایدش میایستد و حتی تصمیم میگیرد که نام خودش را به زینب تغییر دهد.
او نوجوانی اهل #خودسازی و برنامهریزی برای رشد و تعالی روح و جسم خود بوده است و از این لحاظ الگو و نمونه مناسب و قابلدرکی برای سایر نوجوانان محسوب میشود.
#زینب_کمایی در مدرسه نیز با بسیاری از همکلاسیهایش بر سر عقاید خود دچار بحث و مشاجره میشد که در نهایت به دلیل فعالیتهایش انقلابیاش مورد خشم وکینهی سازمانمنافقین قرار گرفته و به دست آنها به #شهادت رسید.
https://t.me/havadaran_ketab
https://ble.im/havadaran_ketab
https://eitaa.com/havadaran_ketab
https://www.instagram.com/havadaran_ketab/