پس گرفتن قسم، قاتل را از چوبه دار نجات داد/ مظنون اصلی چرا خودکشی کرد / قسامه و شرایط قصاص یک نفر با 50 بار قسم
50نفر در مراسم قسامه علیه پسر جوان سوگند یاد کردند که او قاتل است و با همین قسمها بود که به قصاص محکوم شد و تا یکقدمی چوبه دار رفت، اما 2شب پیش از اجرای حکم، یکی از افرادی که قسم خورده بود دچار عذاب وجدان شد و قسمش را پس گرفت تا اجرای حکم متوقف شود.
رسیدگی به این پرونده از سال 84 و بهدنبال قتل مرد جوانی در دزفول آغاز شد. عصر روز حادثه، مقتول همراه با یکی از دوستانش در یکی از خیابانهای شهر سوار خودرو بودند که ناگهان یک موتورسوار سر رسید. او که لباس مشکی به تن داشت و با پارچه ای سر و صورتش را پوشانده بود، ناگهان اسلحه کشید و بهسوی راننده خودرو شلیک کرد و بلافاصله گریخت. اصابت گلوله به راننده باعث شد کنترل خودرو از دستش خارج شود و خودرو کمی جلوتر با دیوار برخورد کند و متوقف شود. زمانی که خودرو توقف کرد، مردی که همراه راننده بود متوجه شد او بر اثر اصابت گلوله جانش را از دست داده است. در این شرایط بود که ماجرا به پلیس گزارش داده و با حضور مأموران در محل حادثه تحقیقات در اینباره آغاز شد.
دستگیری 9مظنون
کارآگاهان در نخستین گام به تحقیق از فردی که همراه مقتول بود پرداختند. او چیزهایی را که در صحنه قتل دیده بود بازگو کرد؛ اما بهدلیل اینکه قاتل صورتش را پوشانده بود اطلاعات چندانی از او وجود نداشت. در همین حال، شواهد بهدستآمده از صحنه قتل نشان داد که قاتل از سمت راننده بهخودرو نزدیک شده و شلیک کرده و بهاحتمال زیاد باید چپدست باشد. در این شرایط بود که تحقیقات ادامه یافت و 9نفر بهعنوان مظنون به قتل دستگیر شدند. کارآگاهان یکبهیک مظنونان را تحت بازجوییهای فنی قرار دادند. در بین آنها فقط یک نفر چپدست بود، اما شواهد محکمی علیه وی وجود نداشت. در این شرایط بود که همه مظنونان آزاد شدند و تحقیقات در این پرونده به نتیجه مشخصی نرسید.در شرایطی که 4سال از وقوع این جنایت مرموز گذشته بود و هنوز بهدرستی معلوم نبود که چهکسی مرتکب قتل شده کارآگاهان با مجوز قضایی به خانه یکی از همان 9مظنون رفتند و به بازرسی آنجا پرداختند. در این بازرسی در میان لباسهای او لباسی شبیه همان لباسی که قاتل به تن داشت و پارچه نقابی شبیه پارچه نقاب او کشف شد و در این شرایط او بار دیگر به اتهام دست داشتن در قتل بازداشت شد. متهم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، مثل گذشته قتل را انکار کرد و مدعی شد بیگناه است. این بار اما انکارهایش بیفایده بود و پروندهاش با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری فرستاده شد.
قصاص با قسامه
در نخستین دور از محاکمه تنها متهم پرونده از اتهام قتل تبرئه شد، اما در دیوان عالی کشور حکم دادگاه نقض شد. به همین دلیل او دوباره محاکمه شد. در دومین دور بهدلیل اینکه پرونده از موارد لوث تشخیص داده شده بود قاضی حکم به برگزاری مراسم قسامه داد. در این شرایط اولیای دم 50نفر از بستگانشان را در دادگاه حاضر کردند و آنها قسم خوردند متهمی که در دادگاه حضور دارد قاتل است. به این ترتیب، حکم قصاص صادر و مدتی بعد در دیوان عالی کشور تأیید شد.
خودکشی یکی از مظنونان
با تأیید حکم قصاص، شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شد. در این بین اما خبر تکاندهندهای پرونده را تحت الشعاع قرار داد. یکی از مظنونان پرونده که هنگام دستگیری علیه محکوم به قصاص اعتراف کرده بود، وقتی حکم قصاص قطعی شد، از روی پل خودش رادر رودخانه انداخت و جان باخت. او پیش از این در جمع دوستانش از عذاب وجدانش صحبت کرده بود و این موضوع نشان میداد که او از سر عذاب وجدان دست به خودکشی زده است.
در یکقدمی چوبه دار
مراحل قضایی رسیدگی به این پرونده به آنجا رسید که چندی قبل جوان محکوم به قصاص برای اجرای حکم قصاص آخرین ملاقات را با خانوادهاش کرد و به قرنطینه زندان منتقل شد. فقط 48ساعت تا اجرای حکم باقی مانده بود که یکی از 50نفری که در مراسم قسامه شرکت کرده بود دچار عذاب وجدان شد و با مراجعه به دادگستری قسمش را پس گرفت. به همین دلیل اجرای حکم متوقف شد.
19سال بلاتکلیفی
حالا 19سال از وقوع این قتل گذشته و متهم پرونده 15سال از عمرش را بلاتکلیف پشت میلههای زندان گذرانده است. او درباره شرایطش در این سالها به همشهری میگوید: خدا میداند که در این مدت چه شرایط سختی داشتم، بهخصوص شبی که به قرنطینه منتقل شدم و قرار بود قصاص شوم. یکباره همه روزهای زندگی جلو چشمانم آمد. من اگر پای چوبه دار هم بروم، باز هم میگویم بیگناه هستم و مرتکب قتل نشدهام. حالا هم به رأی اعتراض کردهایم و مدتهاست که پرونده در دیوان عالی کشور است، اما نمیدانم چرا زودتر تکلیفم راروشن نمیکنند. از مسئولان قضایی میخواهم که کمکم کنند. من بیگناهم.
پایان 30 سال زندگی تلخ زیر سایه مادرشوهر
رویا 50 ساله است. او بعد از 30 سال زندگی مشترک تصمیم گرفته از شوهرش جدا شود. رویا درباره علت این جدایی برای اعتمادآنلاین میگوید.
*30 سال زندگی مشترک مدت زمان زیادی است. چه اتفاقی افتاده که حالا تصمیم گرفتهای از همسرت جدا شوی؟
من دیگر تحمل این زندگی را نداشتم و میخواستم برای خودم زندگی کنم. شوهرم مردی نبود که از من حمایت کند و همه این سالها به تنهایی بچههایم را حمایت و بزرگ کردم.
*چرا شوهرت از تو حمایت نمیکرد؟
او مرد تحصیلکرده و خوبی است؛ اما نفوذ زیاد خانوادهاش روی او باعث شد زندگی ما خراب شود. ما تا چند سال قبل هم در خانه پدرشوهرم زندگی میکردیم.
*چرا زودتر از خانه پدرشوهر جدا نشدید؟
مادرشوهرم اجازه نمیداد و شوهرم هم چیزی نمیگفت. آنها خیلی به من بد کردند. حتی سعی داشتند جلوی من را بگیرند تا درس نخوانم و کار نکنم؛ اما من خیلی تلاش کردم. البته در این مورد شوهرم هم حمایتم کرد اما به غیر از این موردهمیشه ما را رها میکرد و هرچه مادرش میگفت برای او مهم بود و آن را انجام میداد.
*چرا 30 سال صبر کردی؟
چون میخواستم بچههایم بزرگ شوند. زندگی برای بچههای طلاق سخت است. میدانستم اگر از آن خانه بیرون بروم بچههایم را به من نمیدهند. بچهها زیر دست مادرشوهرم بزرگ میشدند و سرنوشتشان تغییر میکرد. برای همین تحمل کردم.
*زندگی بچهها در خانه متشنج که بدتر است.
خانه متشنج نبود. من سکوت میکردم و اصلا حرفی نمیزدم. شوهرم هرکاری میخواست میکرد و من سکوت میکردم. وقتی بچهها ازدواج کردند، گفتم دیگر تمام شد. وظیفهام را در برابر بچههایم انجام دادم و حالا دیگر تمام است.
*بچههایت چه نظری دارند؟
آنها شرایط من را درک میکنند. هر دو فرزندم مهاجرت کردهاند. آنها در کانادا زندگی میکنند. من هم بعد از طلاق میروم.
*آیا شوهرت حاضر است تو را طلاق بدهد؟
او طلاق نمیدهد. نه به خاطر اینکه من را دوست دارد. می خواهد اذیت کند. چون میداند 30 سال به خاطر بچههایم با او ماندم نه به خاطر خودش؛ اما من در تصمیم خودم شک ندارم و طلاق میگیرم./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
مرد متجاوز بخاطر توبه اعدام نشد / او به زنی جوان تجاوز کرده بود
اجرای حکم اعدام مردی که با ربودن زنی جوان به او تجاوز کرده به دلیل توبه اش پای چوبه دار متوقف شد.
این مرد به جرم تجاوز به عنف به اعدام محکوم شده بود. او سال ۹۴ زنی را به عنوان مسافر سوار ماشینش کرد اما به گفته خودش وسوسه های شیطانی به سراغش آمد و با تهدید به زن جوان تجاوز کرد. وی پس از دستگیری و محاکمه در دادگاه کیفری به اعدام محکوم شد و حکمش به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید.
وی تا قبل از این، دو مرتبه نامش در لیست اعدام قرار گرفته بود اما یکبار توبه نامه نوشت و بار دیگر درخواست اعاده دادرسی کرد که موجب توقف حکم اعدامش شد. درحالیکه دیروز برای سومین بار پای چوبه دار می رفت، بار دیگر با توقف حکمش مواجه شد چرا که چند روز قبل درخواست اعاده دادرسی کرده بوده بود و به این ترتیب اعدام نشد تا پرونده اش بار دیگر مورد بررسی های بیشتر قرار بگیرد./حادثه۲۴
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
مرد 2 زنه همسر اولش را کشت
مرد دو زنه وقتی با واکنش همسر اولش در برابر ازدواج دوم روبهرو شد،با طراحی سناریویی هولناک او را در باغشان خفه کرد.
به گزارش جامجم، چند روز قبل مردی هراسان با پلیس فلاورجان تماس گرفت وازقتل هولناک همسرش خبر داد.باحضور ماموران در محل جنایت دراطراف این شهر آنها با جسد زن۴۳سالهای روبهرو شدندکه به صندلی بسته شده ویک روسری دور گردنش گره خورده است. درتحقیقات اولیه مشخص شد چند ساعتی از مرگ زن جوان گذشته و دلیل خفگی به قتل رسیده است.تحقیقات ازهمسر مقتول که حادثه رابه پلیس خبر داده بود آغاز شد.مرد میانسال درتحقیقات اولیه مدعی شد با همسرم برای تفریح به باغ آمده بودیم. چند ساعت قبل برای خرید بیرون رفتم، وقتی برگشتم با جسدهمسر دست وپا بسته روی صندلی روبهرو شدم و موضوع را اطلاع دادم.
بررسیهای پلیس در صحنه جرم هیچ ورود به اجباری را نشان نمیداد و شک ماموران به مرد میانسال بیشتر شد. کارآگاهان جنایی با ظنین شدن به صحنهسازی بسته شدن زن جوان به صندلی در زمان قتل، تحقیق از همسرش را ادامه دادند که او سرانجام به قتل همسرش و صحنهسازی اعتراف کرد و گفت: چندی قبل برای بار دوم ازواج کردم و همسر جدیدی گرفتم. از وقتی همسر اولم فهمید هر روز با هم دعوا و درگیری داشتیم. رفتارهای او تمامی نداشت و سر هر موضوع کوچکی اعصابم را خراب میکرد و کتککاری داشتیم. دیگر تحمل این وضع را نداشتم. به بهانه گردش او را به باغمان آوردم ودست و پایش را به صندلی بستم. بعد بدون توجه به التماسهایش، روسری را دور گردنش انداختم و خفهاش کردم. بعد با صحنهسازی قصد داشتم پلیس را فریب دهم و بگویم فردی ناشناس در نبود من همسر اولم را کشته است که موفق نشدم. با این اعترافات و با دستور قضایی جسد برای بررسیهای بیشتر به پزشکی قانونی منتقل و مرد همسرکش برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی اصفهان قرار گرفت./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
طلاق میخواهم، چون شوهرم زیادی به دیگران کمک میکند
زن جوان که از خیرخواهیهای شوهرش خسته شده بود، بعد از آخرین کار خیر شوهرش تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی مشترکش پایان دهد. مرد جوان که به یکی از همکاران نیازمندش پول زیادی کمک کرده بود، هرگز تصورش را هم نمیکرد که به خاطر این موضوع پایش به دادگاه خانواده باز شود.
به گزارش جام جم، این زوج جوان هفته گذشته درخواست طلاق خود را به دادگاه ارائه دادند. زن جوان وقتی در مقابل قاضی قرار گرفت، درباره علت درخواست طلاق خود گفت: هفت سال است که با معین زندگی میکنم. او مرد خیر و نیکوکاری است. این موضوع اصلا بد نیست. اتفاقا از همان روزهای اول وقتی پی به این اخلاقش بردم، بیشتر عاشقش شدم اما هرگز تصورش راهم نمیکردم روزی برسد که این اخلاقش مرا آزار بدهد. معین بیشتر ازاینکه به فکر زندگیمان باشد، به فکر این و آن است.هرکس برای کمک سراغش میآید، دریغ نمیکند. در حالیکه خودمان کلی مشکل و بدبختی داریم. بارها با اوصحبت کردم؛ ولی فایدهای نداشته است. وقتی ببیند کسی به کمک مالی یا حتی کاری نیاز دارد، ازخودش میزند، ولی کمک میکند. بارها حتی پول اجارهخانهمان را به فلان همکارش قرض داده تا کارش راه بیفتد. درصورتی که اجارهخانه خودمان عقب افتاده است. بارها سر این رفتارهایش به مشکل برخوردیم، ولی معین دست بردار نیست.اوایل حرفی نمیزدم.میگفتم اگر دو بار خودش دچارمشکل شود، دیگر ازاین دست ودلبازیها نمیکند. ولی فایدهای نداشت. او به هیچ عنوان حاضر نیست دست از این رفتارش بردارد فقط ما را به دردسر میاندازد. او حاضر نیست به کسی نه بگوید. بارهاشده که مثلا از طرف خانواده خودم سراغش رفتند و پول قرض خواستند. من حتی با آنها هم مخالفت میکردم، ولی انگار حرفهای من برایش اهمیتی ندارد. کار خودش را میکند و این مسأله مرا آزار میدهد. آخرین بار فهمیدم به همکارش پول قرض داده است در صورتی که من چند روز پیش میخواستم وسیلهای برای خانهمان بخرم اما پول نداشتم. دیگر نتوانستم تاب بیاورم. جنجال بزرگی سر این مسأله به پا شد و دیگر تصمیم گرفتم از این مرد برای همیشه جدا شوم. او ارزشی برای من و زندگیمان قائل نیست.در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم بیش ازحد بهانهگیر شده،من فقط بهدلیل اوضاع مالی بسیاربد همکارم که صاحبخانهاش قصد داشت او را بیرون کند، کمک کردم. درصورتی که همسرم میگوید چرا پول را به من ندادی تا بتوانم میز ناهارخوری بخرم. خیلی عصبانی شدم. همکارم در وضعیت بدی قرار داشت. او به جای اینکه به این اخلاقم افتخار کند، برعکس مرتب تحقیرم میکند. انگارحسادت میکند یا میخواهد مرا آزار دهد. راستش من دیگر از این رفتارها و بهانهگیریهایش خسته شدم. دیگرنمیخواهم در کنار این زن پرتوقع و بیدرک زندگی کنم. من هم در خواست طلاق دارم.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت بهدست آمده با یک مشاوره خانواده مشورت کنند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
ربودن پسر 12 ساله به خاطر اختلاف با پدرش
شرور سابقهدار که به خاطر اختلاف مالی با مردی جوان فرزند او را ربوده بود از سوی پلیس آبادان دستگیر شد.
سرهنگ کیومرث کشوری، فرمانده انتظامی آبادان در تشریح ماجرا گفت: شامگاه دوشنبه در پی مراجعه حضوری شهروندی به پلیس آگاهی این شهرستان مبنی بر ربایش پسر ۱۲ سالهاش توسط یک شخص ناشناس بلافاصله اقدامات اولیه آغاز و موضوع با حساسیت ویژه توسط مأموران پلیس پیگیری شد. مأموران پلیس با بررسی دقیق اظهارات خانواده فرد ربوده شده و انجام تحقیقات تخصصی و اطلاعاتی، مخفیگاه و هویت متهم را در یکی از مناطق این شهرستان شناسایی کردند و با هماهنگی مرجع قضایی به محل اعزام شدند.فرمانده انتظامی آبادان با بیان اینکه فرد گروگانگیر از اراذل و اوباش و دارای سوابق متعدد از جمله چندین فقره انواع سرقت بوده است، گفت: یگانهای عملیاتی و تخصصی پلیس در صحنه با هوشمندی و بهرهگیری از شیوههای پلیسی، پسر ربوده شده را صحیح و سالم آزاد و به آغوش خانوادهاش بازگرداندند.
کشوری با اشاره به دستگیری فرد گروگانگیر در این عملیات بیان کرد: متهم انگیزه خود از آدمربایی را اختلافات مالی با پدر فرد ربوده شده عنوان کرد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
سرگذشت زنی 25 ساله که تسلیم وسوسه شیطان شد
هنگامی که برق سکه های طلا بر قاب چشمانم نشست دیگر نتوانستم نگاهم را از آن ها بردارم.وسوسه های سرقت همه وجودم را فراگرفته بود. مشکلات و گرفتاری های مالی همانند سکانس های یک فیلم از مقابل دیدگانم عبور می کردند .در یک لحظه دستم را به درون کشوی دراور بردم و …
به گزارش روزنامه خراسان، زن 25ساله که به اتهام سرقت سکه های طلا از یک منزل مسکونی دستگیر شده بود پس از آن که به سوالات تخصصی افسر دایره تجسس کلانتری هفت تیر مشهد پاسخ داد،درباره سرگذشت تلخ خود نیز به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:اززمانی که پدرم به بهانه تسکین دردهایش به مصرف مواد مخدر روی آورد،ورق زندگی شیرین ما نیز برگشت ودیگر هیچ گاه رنگ روزهای آرام و خوش را ندیدیم. بعد از این ماجرا پدرم بیمار و خانه نشین شد و روزگار ما رو به آشفتگی و بی سرو سامانی گذاشت. در این شرایط بود که «احمد» به خواستگاری ام آمد. او که 10سال از من بزرگ تر بود مانند پدرم اعتیاد داشت اما پدرم که می خواست یک نان خور از سفره اش کم شود بدون توجه به خواسته های من با این ازدواج موافقت کرد و من در سن 15 سالگی در حالی پای سفره عقد نشستم که هر روز از منزل اجاره ای در یکی از روستاهای اطراف آرامگاه فردوسی خارج می شدم و به همراه مادرم به منازل مردم در مناطق مرفه نشین شهر می رفتم تا کمک خرج خانواده 5نفره باشم. از سوی دیگر وقتی نامزد کردم برای فراهم کردن جهیزیه مجبور شدم خودم به تنهایی در منازل مردم کار کنم تا حداقل لوازم یک زندگی مشترک را تهیه کنم. در این میان با معرفی یکی از آشنایان به منزل زنی در کوی آب وبرق رفتم که بسیار مهربان بود و توجه زیادی به من داشت.«سارا خانم» برای هر روزی که در منزلش کار می کردم دستمزد بیشتری به من می داد و حتی برخی لوازم نو را هم به هر بهانه ای با تاکسی های اینترنتی به منزلمان می فرستاد تا برای جهیزیه ام استفاده کنم . این درحالی بود که اختلافات من با نامزد معتادم هر روز آشکارتر می شد و او مرا کتک می زد. یک سال از دوران عقد و نامزدی گذشته بود که بالاخره تصمیم به طلاق گرفتم و در دادگاه تشکیل پرونده دادم. در همین روزها وقتی منزل«ساراخانم» را در نبود او گردگیری می کردم ناگهان درون کشوی دراور ،برق 3سکه طلا چشمانم را خیره کرد. وسوسه های شیطانی سرقت همه وجودم را فراگرفته بود. با خودم می اندیشیدم این سکه ها حدود100 میلیون تومان می ارزد و من با این پول همه مشکلات زندگی ام را برطرف می کنم! گویی تلخکامی های گذشته و رویاهای بی تعبیرم همانند سکانس های فیلمی بودند که به تماشای آن نشسته بودم . بالاخره شیطان بر وجدانم غلبه کرد وسکه های طلا را درون کیفم گذاشتم و از آن جا بیرون رفتم. اما خیلی زود با شکایت«ساراخانم»نیروهای تجسس کلانتری هفت تیر به سراغم آمدند و مرا به کلانتری هدایت کردند. این جا وقتی به چهره ساراخانم نگریستم از شدت شرم فقط عرق می ریختم. من قدر محبت های او را ندانستم و با این سرقت آبروی خود و خانواده ام را بردم ای کاش …
با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ علیرضا سبحانی فر(رئیس کلانتری هفت تیر مشهد)بررسی های تخصصی افسران دایره تجسس برای ریشه یابی این ماجرا آغاز شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
🚨شناسایی و برخورد با ۲ ادمین صفحه اینستاگرامی با موضوع تشویش اذهان عمومی
🔹مأموران مرکز سایبری سازمان اطلاعات فرماندهی انتظامی استان مازندران، تعداد ۲ صفحه ی اینستاگرامی ضدامنیتی شناسایی ضمن مسدود سازی و حذف محتوای مجرمانه با گرداننده آنها نیز برخورد قانونی صورت پذیرفت./فراجا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
24.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢اجرای #طرح_نور (عفاف و حجاب) در آذربایجان غربی!!
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
📷عزل معاون متخلف بهدلیل تنبیه دانشآموز
🔹روز گذشته انتشار تصاویری از برخورد با یک دانشآموز مرزنآبادی در فضای مجازی منتشر شده و در این اخبار بیان شده بود که دانش آموز توسط معاون مدرسه مورد تنبیه قرار گرفته است.
🔹خبرگزاری تسنیم ماجرا را از آموزش و پرورش استان مازندران جویا شد که ضمن تایید تنبیه این دانشآموز از عزل معاون مدرسه و ادامه پیگیری در ارتباط با ادامه اشتغال این فرد خبر داده شد./خبرفوری
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
دستگیری سارق 30 میلیاردی منزل در اصفهان
سارقی که با دستبرد به 2 منزل در شهر اصفهان بالغ بر 30 میلیارد ریال اموال آنها را به سرقت برده بود، در عملیات کارآگاهان پلیس دستگیر شد.
به گزارش سایت جنایی، سرهنگ حسین ترکیان، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان گفت: در پی سرقت بیش از 30 میلیارد ریال طلا و دلار از 2 منزل در شهر اصفهان، بررسی موضوع به صورت ویژه در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان اصفهان قرار گرفت.وی افزود: در این راستا کارآگاهان پس از بررسی دقیق محلهای وقوع سرقت و انجام یکسری اقدامات علمی و تخصصی ردپای یک سارق را در رابطه با این سرقتها بدست آوردند و ضمن هماهنگی با مرجع قضائی در عملیاتی ضربتی وی را در مخفیگاهش دستگیر کردند.
رئیس پلیس آگاهی فرمانده انتظامی استان اصفهان با اشاره به این که در بازرسی از مخفیگاه متهم مقدار تقریبی 20 میلیارد ریال طلا و دلار مسروقه کشف شد، تصریح کرد: متهم در تحقیقات اولیه به 2 فقره سرقت منزل اعتراف کرد که پس از تشکیل پرونده برای انجام اقدامات قانونی به مرجع قضائی تحویل داده شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
کشف جسد جوان سوخته جوانی که قربانی رقابت عشقی شد
پرونده پسر جوانی که رقیب عشقی خود را کشته بود با نشان دادن محلی که جسد را سوزانده وارد مرحله جدیدی شد.
به گزارش سایت جنایی، متهم اصلی این قتل پسر جوانی به نام حمید است که تا پیش از دستگیری راننده تاکسی اینترنتی بود و زمانی با نامزدش آشنا شد که او را به عنوان مسافر سوار کرده بود. حمید پس از اینکه نامزد کرد فهمیدم نامزدش که وحیده نام دارد قبل از او با یکی از اقوام دورشان نامزد بوده و نامزدیشان به خاطر اینکه تفاهم نداشتند به هم خورده است، اما نامزد سابق به نام محسن همچنان به وحیده پیام میدهد.
این متهم پس از ناپدید شدن محسن، بازداشت شد و به قتل او اعتراف کرد. افشای راز این قتل چند ماهی زمان برد و زمانی که تحقیقات درباره سرنوشت محسن آغاز شد والدینش که مفقودی او را اعلام کرده بودند، تصور نمیکردند در نهایت جسد پسرشان کشف شود. والدین محسن که چند روز از ناپدید شدنش گذشته بود اواسط بهمن به دادسرای جنایی و پلیس آگاهی تهران مراجعه کردند و از مفقود شدن پسر جوانشان خبر دادند.
پدر و مادر محسن گفتند: پسرمان آخرین بار برای انجام کاری از خانه خارج شد و پس از آن نه تنها به خانه بر نگشت بلکه از او خبری نداریم. ما هر جایی که ممکن بود رفته باشد، سر زدیم حتی در نهایت به بیمارستانها و پزشکی قانونی هم رفتیم اما خبری از سرنوشت پسرمان به دست نیاوردیم.
با طرح این شکایت، تحقیقات آغاز و مشخص شد محسن تا مدتی قبل با دختری نامزد بود، اما ارتباط آنها به هم خورد.بنابراین ماموران سراغ دختر جوانی رفتند که 23 ساله و دانشجو است. این دختر به نام وحیده در تحقیقات پلیسی گفت: ارتباط من و محسن قطع شد و دیگر از او خبری ندارم.
در ادامه مشخص شد آخرین تماس محسن با جوان دیگری به نام حمید بود که در مراحل بعد بررسیها معلوم شد راننده تاکسی اینترنتی است. جوان راننده در تحقیقات گفت: من پسر ناپدید شده را به عنوان مسافر سوار و پیاده کردم و ارتباط دیگری هم با او ندارم که بدانم کجا رفت یا بعد از آن چه اتفاقی برایش افتاده است.
این در حالی بود که تحقیقات در مورد نامزد سابق پسر ناپدید شده حکایت از این داشت که او هم با راننده تاکسی اینترنتی ارتباط و تماس داشته است. بازجویی دوباره از دختر جوان در مورد دلیل ارتباطش با راننده تاکسی فاش کرد حمید خواستگار او است. به این ترتیب دختر و پسر جوان که به نظر میرسید چیزی را مخفی میکنند، بازداشت شدند.دختر جوان در آخرین مرحله از تحقیقات اعتراف کرد نامزد جدیدش محسن را به قتل رسانده است.
بنابراین حمید بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: من خواستگار وحیده بودم و حتی با پدرش هم ملاقاتی داشتم تا با هم آشنا شویم و مقدمات ازدواجمان فراهم شود. من چند ماه پیش او را سوار کردم و از دانشگاه به خانه بردم در راه هم سر مسائل اقتصادی و موضوعات دیگر با هم صحبت کردیم. همان موقع بود که از او خوشم آمد. به همین خاطر به او زنگ زدم و کم کم رابطه ما شکل گرفت. با پدرش هم صحبت کرده و خواستگاری رفته بودم تا نامزد کنیم. اما در این بین فهمیدم وحیده قبل از من با یکی از اقوام دورشان نامزد بوده که نامزدیشان به خاطر اینکه تفاهم نداشتند به هم خورده است، اما نامزد سابق وحیده دایم به او پیام میداد، برای همین با او قرار گذاشتم تا صحبت کنم اما ناگهان عصبانی شدم و او را کشتم و جسدش را آتش زدم.با اعتراف متهم اصلی پرونده، دختر جوان که شاهد ماجرا بود، گفت: درست است من حضور داشتم، اصلا قرار نبود چنین اتفاقی بیفتد و قرار بود آنها با هم صحبت کنند. حمید بعد از قتل من را تهدید کرد تا سکوت کنم.
در ادامه تحقیقات متهم اصلی محلی را که جسد را آتش زد به پلیس نشان داد و با پیدا شدن جنازه سوخته بازپرس جنایی دستور داد بقایای جسد برای انجام معاینات تخصصی به پزشکی قانونی انتقال یابد. در حال حاضر تحقیقات در این خصوص همچنان ادامه دارد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154