اغفال شیطانی دختر 18 ساله با وعده ازدواج و مهاجرت
دختری 18 ساله که فریب وعده دروغین ازدواج و مهاجرت را خورده و با پسری معتاد به الکل از خانه فرار کرده بود، به خانوادهاش بازگردانده شد.
به گزارش سایت جنایی، حدود دو هفته پیش در پی مفقود شدن دختری حدوداً 18 ساله و شکایت خانواده وی به پلیس، رسیدگی به این پرونده در دستور کار تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.پدر دختر گفت: دختر 18 سالهام 8 ماهه قبل با پسر جوانی که به مشروبات الکلی اعتیاد شدیدی دارد دوست شد و قصد داشت با او ازدواج کند که با مخالفت شدید من روبهرو شد. در نهایت فرزندم به بهانه رفتن به سوپرمارکت از خانه بیرون رفت اما دیگر بازنگشت.
با تحقیقات میدانی مشخص شد این دختر به همراه مرد جوان از خانه فرار کرده و آنها در مسیر از مغازه خوراکی تهیه کردند. به این ترتیب درابتدا با بازبینی دوربینهای مداربسته تصویر مرد جوان به دست آمد و در نهایت با رصدهای اطلاعاتی مخفیگاه وی شناسایی شد.
پس از اقدامات پلیسی نامحسوس و شبانهروزی و با هماهنگیهای لازم با مرجع قضائی متهم در مخفیگاهش دستگیر و بههمراه دختر جوان به اداره چهارم پلیس آگاهی منتقل شد.
متهم پس از انتقال به اداره چهارم هدف تحقیقات قرار گرفت و به جرم خود مبنی بر اغفال دختر جوان با شگرد وعدههای دروغین ازدواج و مهاجرت اعتراف کرد.با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی، دختر تحویل خانوادهاش شد و متهم برای کشف جرائم احتمالی در اختیار کارآگاهان قرار گرفت./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️اعتراضات در جزایر قناری
🔹دهها هزار نفر در جزایر قناری علیه گردشگری انبوه، اعتراض خیابانی برگزار کردند.
🔹ساکنان، افزایش اجاره بها و اشباع زیرساخت ها و فضاهای طبیعی، همچنین فقر و دستمزدهای پایین را محکوم می کنند.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از لاغرشو
🥩کبد چرب اگر درمان نشود تبدیل به سرطان کبد و در نهایت مرگ میشود❌
به فکر درمان کبد چرب و دیابت خود باشید و راهکار آن را از ما بخواهید
✨درمان قطعی و پاکسازی ۱۰۰٪ کبد چرب برای
✅گرید ۱
✅گرید ۲
✅گرید ۳
یک بار برای همیشه 💎
❌همین الان برای تست رایگان کبدچرب و مشاوره تخصصی روی لینک زیر بزنید و فرم پر کنید
https://formafzar.com/form/m4jdu
https://formafzar.com/form/m4jdu
2 مرد چاقو به دست در آرایشگاههای زنانه چه میکردند؟
2مرد نقابدار با ورود به آرایشگاههای زنانه با چاقو زنان را تهدید و طلاو جواهراتشان را سرقت میکردند.
به گزارش همشهری، چند روز قبل، صاحب آرایشگاهی زنانه در آذربایجان شرقی با پلیس تماس گرفت و از سرقت مسلحانه در آنجا خبر داد. این زن درباره آنچه اتفاق افتاده بود به مأموران گفت: زمانی که این حادثه اتفاق افتاد، من و همکارم و چند نفر از مشتریان در آرایشگاه بودیم. ما مشغول کارمان بودیم که ناگهان در باز شد و 2مرد که چهرههایشان را پوشانده بودند، وارد شدند. آنها که چاقو در دست داشتند، تهدید کردند و من و همکارم را کتک زدند و به زور طلا و جواهرات ما و مشتریان را سرقت و فرار کردند.آنطور که مالباختگان میگفتند، در این سرقت جواهراتی به ارزش 300میلیون تومان سرقت شده بود.
سارقان در شرایطی فرار کرده بودند که هنگام خروج نقاب یکی از آنها کنار رفته و متصدی آرایشگاه توانسته بود بخشی از چهره یکی از آنها را ببیند. اطلاعاتی که او در مورد این سارق در اختیار پلیس قرار داد به نخستین سرنخ پلیس تبدیل شد. همین سرنخ کافی بود تا افسران پلیس آگاهی یکی از متهمان را شناسایی کنند. آنها در ادامه وی را دستگیر و در بازرسی از مخفیگاهش مقداری جواهرات مسروقه کشف کردند. با وجود کشف جواهرات سرقتشده از آرایشگاه زنانه باز هم متهم دست داشتن در این سرقت را انکار کرد. با وجود این، بازجوییها از وی ادامه پیدا کرد تا اینکه وی سرانجام ضمن اعتراف به سرقت، همدست خودش را نیز به پلیس معرفی کرد. به این ترتیب دومین متهم نیز دستگیر شد.
تحقیق از دستگیرشدگان نشان داد که همسر متهم ردیف اول نیز همدست آنهاست. این نخستین مرتبهای نبود که آنها از آرایشگاههای زنانه سرقت میکردند. شگرد اعضای این باند به این شکل بود که ابتدا زن جوان به بهانه آرایش به آرایشگاهها میرفت و به بررسی وضعیت آنها میپرداخت. اگر در آنجا مشتریانی با طلا و جواهر حضور داشتند و امکان سرقت از آنجا وجود داشت، 2سارق با نقاب وارد میشدند و با تهدید چاقو و قمه نقشه سرقت را عملی میکردند.
سرهنگ محمدتقی سلطانی، رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجان شرقی، با اعلام جزئیات این سرقت گفت: ارزش جواهرات مسروقه از آخرین آرایشگاه زنانه حدود 300میلیون تومان برآورد میشود. او ادامه داد: هماکنون 3متهم با قرار قانونی در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات تکمیلی در اینباره ادامه دارد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢طرح نور، ویژه عفاف و حجاب توسط پلیس فرودگاه #کیش
🔹با احترام به قانون، با رعایت حجاب وارد جزیره کیش شوید
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
اعترافات تکاندهنده مردی که نامزد 18 سالهاش را در خیابان کشت
جوان 23 ساله ای که نامزد18 ساله اش را با 20 ضربه کارد آشپزخانه به قتل رسانده بود،صبح روز گذشته،آخرین دفاعیات خود را به خشم سیاه گره زد و گفت: نامزدم به خاطر اختلافاتی که داشتیم شماره تلفن مرا در فهرست سیاه گذاشته بود.
به گزارش روزنامه خراسان، ساعت 20 شب سیزدهم دی سال 1402 بود که پسر جوان کارد آشپزخانه را از زیر کاپشن خود بیرون کشید و به سوی دختر 18 ساله ای در کنار خیابان معروف به شلوغ بازار گلشهر هجوم برد. او بی محابا ضربات وحشتناک کارد را بر پیکر دختر جوان فرود می آورد وهیچ توجهی به چشمان وحشت زده رهگذرانی نداشت که حیرت زده به او می نگریستند اما هیچ کس را جرئت دخالت در ماجرا نبود. جیغ های دلخراش دخترک هم نتیجه ای نداشت. لحظاتی بعد فریادهای او در میان خون هایی خاموش شد که بر کف آسفالت خودنمایی می کرد.طولی نکشید که با فرار مهاجم از صحنه هولناک جنایت، نیروهای انتظامی مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل جنایت تحقیقات تخصصی دراین باره آغاز و مشخص شد که عامل جنایت، نامزد زینب(مقتول) بوده که به خاطر اختلافات خانوادگی، قتل هولناکی را مقابل چشمان مردم رقم زده است.
درحالی که بررسی های کارشناسی مقام قضایی تا پاسی از شب به طول انجامید، سرنخ هایی از مسیر فرار متهم نیز به دست آمد اما او از مشهد به سوی تهران گریخته بود. به همین دلیل گروه ویژه ای از کارآگاهان پلیس جنایی خراسان رضوی با نظارت و هدایت سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد آگاهی خراسان رضوی) رصدهای اطلاعاتی را برای دستگیری «احمد-م»(تبعه افغانستان)آغاز کردند و آن ها با بهره گیری از راهنمایی های قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد موفق شدندمتهم 23 ساله را در منطقه پیشوای ورامین دستگیر کنند و به مشهد انتقال دهند. متهم این پرونده جنایی که در برابر سوالات تخصصی قاضی ویژه قتل عمد قرارگرفته بود، به ارتکاب جنایت اقرارکرد و گفت: بعد از آن که نامزدم را طلاق دادم، با «زینب»(مقتول) در محل سکونتمان آشنا شدم و به طور سنتی پای سفره عقد نشستم ولی خیلی زود اختلافات ما به دلیل بی محلی های نامزدم شروع شد. او پاسخم را نمی داد و رفتارهای عجیبی داشت به همین دلیل خشم سراسر وجودم را فرا گرفت و زمانی که از کارگاه خیاطی به منزل بازمی گشت او را درحاشیه خیابان هدف ضربات کاردی قرار دادم که از آشپزخانه منزلمان برداشته بودم.
به دنبال اعترافات متهم که در حضور سروان منفرد(افسر پرونده) صورت گرفت، وی با دستور قاضی صفری روانه زندان شد تا تحقیقات جنایی در این باره تکمیل شود. با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرای جنایی که موجی از احساس ناامنی را در منطقه ای از شهر به وجود آوردکه بیشتر ساکنان آن اتباع خارجی (افغانستانی)هستند،پیگیری های قضایی سرعت گرفت و بدین ترتیب روز گذشته «احمد-م» برای بیان آخرین دفاع مقابل میز عدالت ایستاد. او به قاضی دکتر صادق صفری گفت: وقتی از نامزد اولم جدا شدم با زینب ازدواج کردم ولی دامنه اختلافات ما به ماجرای شیربها رسید که من باید مبلغ 30 میلیون تومان شیربها به خانواده نو عروس می پرداختم اما خیلی زود رفتارهای همسرم تغییر کرد و من در حالی او را می دیدم که سوار بر تاکسی اینترنتی می شد. با وجود این سوءظن کاری از دستم برنمی آمد و هیچ مدرک مستندی هم برای ادعایم ندارم! ولی اختلافات مان زمانی شدت گرفت که نامزدم شماره تلفن مرا در فهرست سیاه گذاشت و پدرش نیز تهدید کرد که طلاق دخترش را می گیرد. به همین دلیل خشمی سیاه همه وجودم را گرفت چرا که او 25 روز بود به من بی محلی می کرد و پاسخم را نمی داد. این بود که کارد آشپزخانه را برداشتم و او را هدف ضربات متعدد چاقو قراردادم و سپس به پیشوا گریختم.
درحالی با بیان آخرین دفاعیات متهم کیفرخواست این پرونده جنایی به زودی صادر می شود که طبق ماده 428 قانون مجازات اسلامی مصوب سال92 ،در مواردی که جنایت، نظم و امنیت عمومی را برهم بزند یا احساسات عمومی را جریحه دار کند و مصلحت در اجرای قصاص باشد ولی اولیای دم توان پرداخت تفاضل دیه یا سهم دیگر صاحبان حق قصاص را نداشته باشند،با درخواست دادستان و تایید رئیس قوه قضاییه تفاضل دیه از بیت المال پرداخت می شود./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
🚨برخورد با عاملین انتشار تصاویر مبتذل و کشف حجاب در فضای مجازی
🔹 مأمورین مرکز سایبری سازمان اطلاعات انتظامی خراسان شمالی، تعداد ۱۰ صفحه که با انتشار تصاویر مبتذل و کشف حجاب ضمن تبلیغات نامتعارف برای کسب کارهایی شامل آرایشگاه های زنانه، کلینیک های زیبایی و... می نمودند را شناسایی و ضمن پاکسازی صفحات با گردانندگان آنها نیز برخورد قانونی صورت پذیرفت.
همچنین برای گردانندگان ۳ صفحه اینستاگرام که اقدام به تشویش اذهان عمومی و ترغیب دیگران به هنجارشکنی می نمودند، تشکیل پرونده قضایی گردید.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
قوهقضائیه: شکایت از مقامهای دولتی ممنوع نیست
🔹امروز تصویری در فضای مجازی منتشر و براساس آن ادعا شد که دفاتر خدمات قضایی از ثبت اظهارنامۀ شکایت علیه مقامهای دولتی منع شدهاند.
🔸قوهقضائیه در واکنش به این موضوع اعلام کرد: در نامه قوهقضائیه آمده که دفاتر خدمات قضایی از دریافت اظهارنامه برای مقامهای دولتی و سران حکومتی خودداری کنند. اظهار به معنای اطلاع مطلبی به فرد دیگر است.
🔹در سالهای اخیر برخی افراد برای ارسال و رساندن درخواستهای شخصی خود به مقامهای دولتی بهجای مراجعه به روابطعمومیها و ثبت نامۀ اداری، اظهارنامه ارسال کردهاند و با الکترونیکیشدن فرایند ارسال اظهارنامه این موضوع نیز افزایش یافته است.
🔹ممنوعیت ارسال اظهارنامه از سال ۹۲ اجرا میشود اما مانند سابق امکان شکایت، ثبت دادخواست و انجام تمام عملیات حقوقی علیه مقامهای دولتی وجود دارد.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️دستور مهم محسنی اژهای در باب تخریب یک بنای غیرقانونی متعلق به قوه قضائیه
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
شوهرم معتاد و رفیقباز است، بعد از 8 سال طلاق میخواهم
پریسا و فرهاد با وجود داشتن فرزند تصمیم به طلاق گرفتهاند. پریسا که 8 سال بعد از زندگی مشترک با فرهاد این تصمیم را گرفته از دلایلش برای اعتمادآنلاین میگوید.
*سالهای نسبتا طولانی با همسرت زندگی کردی. چرا تصمیم به طلاق گرفتی؟
زندگی من و فرهاد عاشقانه شروع شد اما به دلیل اعتیاد فرهاد به بنبست رسید.
*میدانستی همسرت معتاد است؟
هیچ چیز نمیدانستم. فکر میکردم او مرد زندگی است و به خوبی میشناسمش؛ اما اشتباه میکردم. این مرد اصلا شبیه چیزی که فکر میکردم نبود.
*چطور با او آشنا شدی؟
فرهاد برادر همسر برادرم بود. ما چند سالی بود که همدیگر را میشناختیم. خواستگاری کردند و من هم قبول کردم.
*از چه زمانی متوجه اعتیادش شدی؟
کم کم رفتارش عوض شد. اول با پدرش کار میکرد. بعد گفت میخواهد جدا شود و خودش کارمستقلی داشته باشد. بعد کم کم شب نیامدنهایش شروع شد. اول به بهانه کار نمی آمد و بعد فهمیدم رفیقبازی میکند. از همان زمان هم اعتیادش شروع شد.
*چرا در چنین شرایطی بچهدار شدی؟
من دو هفته بعد از ازدواجم باردار شدم. وقتی بچه به دنیا آمد، زندگی خوب بود. به چیزی که داشتیم قانع بودم؛ اما فرهاد قانع نبود و بعد هم زندگی را نابود کرد.
*همسرت راضی به این طلاق هست؟
ما به طور مرتب با هم دعوا داریم. زندگی برای هر دوی ما سخت شده و بچهمان آسیب دیده است. به همین خاطر تصمیم گرفتیم مهریهام را ببخشم وفرهاد هم بچه را به من بدهد و طلاقم بدهد.
*بعد از جدایی کجا زندگی میکنی؟
میخواهم در خانه پدریام زندگی کنم. مادرم آنجا تنهاست. من هم پیش مادرم میروم و با پسرم آنجا زندگی میکنم. حقوق بازنشستگی پدرم که فوت کرده هم هست میتوانیم با مادرم سر کنیم. تا اینکه کاری پیدا کنم و زندگیام را اداره کنم./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
سند خانه را به نام زنم زدم و او بیرونم کرد
مهرداد بعد از 20 سال زندگی مشترک با دادخواست همسرش به دادگاه خانواده آمده است. مهرداد میگوید همسرش او را فریب داده است و شرایط زندگی را برایش سخت کرده است. این مرد داستان زندگیاش را برای اعتماآنلاین تعریف کرده است.
*چند سال با همسرت زندگی کردی و چطور با او آشنا شدی؟
من و همسرم فامیل هستیم. مینا دخترعمه من است. ما وقتی 22 ساله بودیم با هم ازدواج کردیم و حالا 20 سال از زندگی مشترک ما میگذرد.
*در این سالها اختلافی با هم داشتید؟
نه اصلا. خیلی زندگی خوبی داشتیم و دو پسر داریم که دوقلو هستند. حالا 19 ساله شدهاند و امسال به دانشگاه رفتند. من در این سن فکر میکردم به زندگی آرام برسم که یکدفعه مینا همه چیز را خراب کرد.
*چه اتفاقی بین شما افتاد؟
مینا به من گفت بعد از این همه سال زندگی دوست دارد خانهای داشته باشد. من هم گفتم اشکالی ندارد خانهای را که در آن بودیم به نام مینا کردم. چند ماه که از این ماجرا گذشت یک روز قفل در خانه راعوض کرد و دیگر من را راه نداد.
*چرا تو را به خانه راه نداد؟
گفت این خاله مال من است، باید اجاره بدهی. گفتم ما سالها دراین خانه زندگی کردیم. قبول نکرد. از آن روز به بعد درگیری بین ما شروع شد.
*بچههایت چه نظری دارند؟
آنها طرف من را گرفتند. بعد از آن روز دیگر به خانه نرفتند؛ ولی مینا من را متهم میکند و میگوید تو پسرها را تحریک کردهای.
*خانوادهها چه میگویند؟
عمهام فوت کرده و شوهر عمهام هم آنقدر پیر شده که حرفش برش ندارد. برادران مینا گفتهاند اگر طلاق بگیری باید خودت زندگی خودت را اداره کنی. با این حال مینا میگوید طلاق میخواهد.
*شغلت چیست؟
من آهنگر هستم زندگی خوبی هم با همسرم داشتم. واقعا نمیدانم باید چه بگویم.
*اگر همسرت کوتاه بیاید حاضری به این زندگی برگردی؟
من دیگر هیچ اعتمادی ندارم.
*حالا کجا میمانی؟
خانه کوچکی اجاره کردم و با پسرهایم در آن خانه هستم. البته پدرم گفت میتوانم در طبقه بالای خانه او زندگی کنم احتمالا بروم و با پدرم و مادرم مدتی زندگی کنم. مادرم به بچهها هم رسیدگی میکند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
شوهر معتادم تصور میکرد ارتباط غیراخلاقی دارم
خیلی تلاش کردم تا همسرم را از گرداب اعتیاد نجات دهم اما او که تحت تاثیر توهم ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی بود ناگهان چاقو را زیر گلویم گذاشت و …
به گزارش روزنامه خراسان، زن 33 ساله که در پی اختلافات شدید خانوادگی با همسر و هوویش به کلانتری طبرسی شمالی مراجعه کرده بود تا مسیر طلاق را طی کند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت:پدرم کارگری ساده بود که فقط سواد خواندن و نوشتن داشت اما به برادرانم توجه زیادی نمی کرد. او خیلی به دخترانش اهمیت می داد و به همین دلیل هم من و دو خواهر دیگرم به قول معروف نازپرورده بودیم. مهربانی و خوش اخلاقی پدرم موجب شده بود تا اهالی روستا او را معتمد خودشان بدانند و برای حل مشکلاتشان نزد او می آمدند. من هم بعد از آن که تحصیلاتم در مقطع ابتدایی به پایان رسید از روستا به مشهد آمدم و در خانه عمویم به تحصیل ادامه دادم تا این که در18سالگی و در زمانی که دیپلم گرفتم با پسر عمویم ازدواج کردم. او معلم بود و در اطراف مشهد کشاورزی هم می کرد. من هم بعد از ازدواج به دانشگاه فرهنگیان رفتم و تا مقطع کارشناسی تحصیل کردم. با آن که چند سال اول زندگی شیرینی داشتیم اما از روزی که «نقی» گرفتار اعتیاد شد، مسیر زندگی من نیز تغییر کرد. همسرم دیگر به تدریس اهمیتی نمی داد و رفتارهایش بسیارخشن شده بود. حدود پنج سال تلاش کردم تا او را از دام اعتیاد برهانم ولی موفق نشدم تا این که روزی وقتی خواب بودم او ناگهان چاقو را زیر گلویم گذاشت تا به قول خودش از بی آبرویی جلو گیری کند چرا که او با مصرف مواد مخدر دچار توهم می شد و تصور می کرد من با کسی ارتباط غیر اخلاقی دارم! با آن که دیگر دخترم7 ساله بود و به مدرسه می رفت اما رفتارهای همسرم هرروز بدتر می شد و مرا کتک می زد.به همین خاطر از «سجاد»خواستم درباره جدایی از همسرش بیشتر تامل کند.
خلاصه به هر طریقی بود او را راضی کردم که از همسرش جدا نشود و ما با هم زندگی کنیم! بعد از این ماجرا آن ها با یکدیگر آشتی کردند و من هم در یک خانه اجاره ای مشغول زندگی شدم اما در این میان همسر «سجاد»مدام نزد رمال می رفت تا او را سحر و جادو کند! و «سجاد» هم به بهانه های مختلف مرا کتک می زد حتی چند هفته نزد هوویم می رفت و به من توجهی نمی کرد. هر بار هم با اعتراض من روبه رو می شد ادعا می کرد خودت خواستی با همسرم زندگی کنی! بالاخره کار به جایی رسید که مانند فیلم های جنگی مرا به زمین می کوبید و گردنم را چنان می پیچاند که درد سراسر وجودم را فرا می گرفت.
از سوی دیگر هم مرا در خانه اجاره ای رها کرده است و هزینه های زندگی را هم پرداخت نمی کند ومی گوید خودت شاغل هستی و باید از درآمدخودت هزینه کنی! حالا که به گذشته می اندیشم با خودم می گویم ای کاش …
با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد آبکه(رئیس کلانتری طبرسی شمالی )بررسی های قانونی و مشاوره ای برای پیشگیری از طلاق،در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154