9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢طرح نور، ویژه عفاف و حجاب توسط پلیس فرودگاه #کیش
🔹با احترام به قانون، با رعایت حجاب وارد جزیره کیش شوید
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
اعترافات تکاندهنده مردی که نامزد 18 سالهاش را در خیابان کشت
جوان 23 ساله ای که نامزد18 ساله اش را با 20 ضربه کارد آشپزخانه به قتل رسانده بود،صبح روز گذشته،آخرین دفاعیات خود را به خشم سیاه گره زد و گفت: نامزدم به خاطر اختلافاتی که داشتیم شماره تلفن مرا در فهرست سیاه گذاشته بود.
به گزارش روزنامه خراسان، ساعت 20 شب سیزدهم دی سال 1402 بود که پسر جوان کارد آشپزخانه را از زیر کاپشن خود بیرون کشید و به سوی دختر 18 ساله ای در کنار خیابان معروف به شلوغ بازار گلشهر هجوم برد. او بی محابا ضربات وحشتناک کارد را بر پیکر دختر جوان فرود می آورد وهیچ توجهی به چشمان وحشت زده رهگذرانی نداشت که حیرت زده به او می نگریستند اما هیچ کس را جرئت دخالت در ماجرا نبود. جیغ های دلخراش دخترک هم نتیجه ای نداشت. لحظاتی بعد فریادهای او در میان خون هایی خاموش شد که بر کف آسفالت خودنمایی می کرد.طولی نکشید که با فرار مهاجم از صحنه هولناک جنایت، نیروهای انتظامی مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل جنایت تحقیقات تخصصی دراین باره آغاز و مشخص شد که عامل جنایت، نامزد زینب(مقتول) بوده که به خاطر اختلافات خانوادگی، قتل هولناکی را مقابل چشمان مردم رقم زده است.
درحالی که بررسی های کارشناسی مقام قضایی تا پاسی از شب به طول انجامید، سرنخ هایی از مسیر فرار متهم نیز به دست آمد اما او از مشهد به سوی تهران گریخته بود. به همین دلیل گروه ویژه ای از کارآگاهان پلیس جنایی خراسان رضوی با نظارت و هدایت سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد آگاهی خراسان رضوی) رصدهای اطلاعاتی را برای دستگیری «احمد-م»(تبعه افغانستان)آغاز کردند و آن ها با بهره گیری از راهنمایی های قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد موفق شدندمتهم 23 ساله را در منطقه پیشوای ورامین دستگیر کنند و به مشهد انتقال دهند. متهم این پرونده جنایی که در برابر سوالات تخصصی قاضی ویژه قتل عمد قرارگرفته بود، به ارتکاب جنایت اقرارکرد و گفت: بعد از آن که نامزدم را طلاق دادم، با «زینب»(مقتول) در محل سکونتمان آشنا شدم و به طور سنتی پای سفره عقد نشستم ولی خیلی زود اختلافات ما به دلیل بی محلی های نامزدم شروع شد. او پاسخم را نمی داد و رفتارهای عجیبی داشت به همین دلیل خشم سراسر وجودم را فرا گرفت و زمانی که از کارگاه خیاطی به منزل بازمی گشت او را درحاشیه خیابان هدف ضربات کاردی قرار دادم که از آشپزخانه منزلمان برداشته بودم.
به دنبال اعترافات متهم که در حضور سروان منفرد(افسر پرونده) صورت گرفت، وی با دستور قاضی صفری روانه زندان شد تا تحقیقات جنایی در این باره تکمیل شود. با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرای جنایی که موجی از احساس ناامنی را در منطقه ای از شهر به وجود آوردکه بیشتر ساکنان آن اتباع خارجی (افغانستانی)هستند،پیگیری های قضایی سرعت گرفت و بدین ترتیب روز گذشته «احمد-م» برای بیان آخرین دفاع مقابل میز عدالت ایستاد. او به قاضی دکتر صادق صفری گفت: وقتی از نامزد اولم جدا شدم با زینب ازدواج کردم ولی دامنه اختلافات ما به ماجرای شیربها رسید که من باید مبلغ 30 میلیون تومان شیربها به خانواده نو عروس می پرداختم اما خیلی زود رفتارهای همسرم تغییر کرد و من در حالی او را می دیدم که سوار بر تاکسی اینترنتی می شد. با وجود این سوءظن کاری از دستم برنمی آمد و هیچ مدرک مستندی هم برای ادعایم ندارم! ولی اختلافات مان زمانی شدت گرفت که نامزدم شماره تلفن مرا در فهرست سیاه گذاشت و پدرش نیز تهدید کرد که طلاق دخترش را می گیرد. به همین دلیل خشمی سیاه همه وجودم را گرفت چرا که او 25 روز بود به من بی محلی می کرد و پاسخم را نمی داد. این بود که کارد آشپزخانه را برداشتم و او را هدف ضربات متعدد چاقو قراردادم و سپس به پیشوا گریختم.
درحالی با بیان آخرین دفاعیات متهم کیفرخواست این پرونده جنایی به زودی صادر می شود که طبق ماده 428 قانون مجازات اسلامی مصوب سال92 ،در مواردی که جنایت، نظم و امنیت عمومی را برهم بزند یا احساسات عمومی را جریحه دار کند و مصلحت در اجرای قصاص باشد ولی اولیای دم توان پرداخت تفاضل دیه یا سهم دیگر صاحبان حق قصاص را نداشته باشند،با درخواست دادستان و تایید رئیس قوه قضاییه تفاضل دیه از بیت المال پرداخت می شود./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
🚨برخورد با عاملین انتشار تصاویر مبتذل و کشف حجاب در فضای مجازی
🔹 مأمورین مرکز سایبری سازمان اطلاعات انتظامی خراسان شمالی، تعداد ۱۰ صفحه که با انتشار تصاویر مبتذل و کشف حجاب ضمن تبلیغات نامتعارف برای کسب کارهایی شامل آرایشگاه های زنانه، کلینیک های زیبایی و... می نمودند را شناسایی و ضمن پاکسازی صفحات با گردانندگان آنها نیز برخورد قانونی صورت پذیرفت.
همچنین برای گردانندگان ۳ صفحه اینستاگرام که اقدام به تشویش اذهان عمومی و ترغیب دیگران به هنجارشکنی می نمودند، تشکیل پرونده قضایی گردید.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
قوهقضائیه: شکایت از مقامهای دولتی ممنوع نیست
🔹امروز تصویری در فضای مجازی منتشر و براساس آن ادعا شد که دفاتر خدمات قضایی از ثبت اظهارنامۀ شکایت علیه مقامهای دولتی منع شدهاند.
🔸قوهقضائیه در واکنش به این موضوع اعلام کرد: در نامه قوهقضائیه آمده که دفاتر خدمات قضایی از دریافت اظهارنامه برای مقامهای دولتی و سران حکومتی خودداری کنند. اظهار به معنای اطلاع مطلبی به فرد دیگر است.
🔹در سالهای اخیر برخی افراد برای ارسال و رساندن درخواستهای شخصی خود به مقامهای دولتی بهجای مراجعه به روابطعمومیها و ثبت نامۀ اداری، اظهارنامه ارسال کردهاند و با الکترونیکیشدن فرایند ارسال اظهارنامه این موضوع نیز افزایش یافته است.
🔹ممنوعیت ارسال اظهارنامه از سال ۹۲ اجرا میشود اما مانند سابق امکان شکایت، ثبت دادخواست و انجام تمام عملیات حقوقی علیه مقامهای دولتی وجود دارد.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️دستور مهم محسنی اژهای در باب تخریب یک بنای غیرقانونی متعلق به قوه قضائیه
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
شوهرم معتاد و رفیقباز است، بعد از 8 سال طلاق میخواهم
پریسا و فرهاد با وجود داشتن فرزند تصمیم به طلاق گرفتهاند. پریسا که 8 سال بعد از زندگی مشترک با فرهاد این تصمیم را گرفته از دلایلش برای اعتمادآنلاین میگوید.
*سالهای نسبتا طولانی با همسرت زندگی کردی. چرا تصمیم به طلاق گرفتی؟
زندگی من و فرهاد عاشقانه شروع شد اما به دلیل اعتیاد فرهاد به بنبست رسید.
*میدانستی همسرت معتاد است؟
هیچ چیز نمیدانستم. فکر میکردم او مرد زندگی است و به خوبی میشناسمش؛ اما اشتباه میکردم. این مرد اصلا شبیه چیزی که فکر میکردم نبود.
*چطور با او آشنا شدی؟
فرهاد برادر همسر برادرم بود. ما چند سالی بود که همدیگر را میشناختیم. خواستگاری کردند و من هم قبول کردم.
*از چه زمانی متوجه اعتیادش شدی؟
کم کم رفتارش عوض شد. اول با پدرش کار میکرد. بعد گفت میخواهد جدا شود و خودش کارمستقلی داشته باشد. بعد کم کم شب نیامدنهایش شروع شد. اول به بهانه کار نمی آمد و بعد فهمیدم رفیقبازی میکند. از همان زمان هم اعتیادش شروع شد.
*چرا در چنین شرایطی بچهدار شدی؟
من دو هفته بعد از ازدواجم باردار شدم. وقتی بچه به دنیا آمد، زندگی خوب بود. به چیزی که داشتیم قانع بودم؛ اما فرهاد قانع نبود و بعد هم زندگی را نابود کرد.
*همسرت راضی به این طلاق هست؟
ما به طور مرتب با هم دعوا داریم. زندگی برای هر دوی ما سخت شده و بچهمان آسیب دیده است. به همین خاطر تصمیم گرفتیم مهریهام را ببخشم وفرهاد هم بچه را به من بدهد و طلاقم بدهد.
*بعد از جدایی کجا زندگی میکنی؟
میخواهم در خانه پدریام زندگی کنم. مادرم آنجا تنهاست. من هم پیش مادرم میروم و با پسرم آنجا زندگی میکنم. حقوق بازنشستگی پدرم که فوت کرده هم هست میتوانیم با مادرم سر کنیم. تا اینکه کاری پیدا کنم و زندگیام را اداره کنم./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
سند خانه را به نام زنم زدم و او بیرونم کرد
مهرداد بعد از 20 سال زندگی مشترک با دادخواست همسرش به دادگاه خانواده آمده است. مهرداد میگوید همسرش او را فریب داده است و شرایط زندگی را برایش سخت کرده است. این مرد داستان زندگیاش را برای اعتماآنلاین تعریف کرده است.
*چند سال با همسرت زندگی کردی و چطور با او آشنا شدی؟
من و همسرم فامیل هستیم. مینا دخترعمه من است. ما وقتی 22 ساله بودیم با هم ازدواج کردیم و حالا 20 سال از زندگی مشترک ما میگذرد.
*در این سالها اختلافی با هم داشتید؟
نه اصلا. خیلی زندگی خوبی داشتیم و دو پسر داریم که دوقلو هستند. حالا 19 ساله شدهاند و امسال به دانشگاه رفتند. من در این سن فکر میکردم به زندگی آرام برسم که یکدفعه مینا همه چیز را خراب کرد.
*چه اتفاقی بین شما افتاد؟
مینا به من گفت بعد از این همه سال زندگی دوست دارد خانهای داشته باشد. من هم گفتم اشکالی ندارد خانهای را که در آن بودیم به نام مینا کردم. چند ماه که از این ماجرا گذشت یک روز قفل در خانه راعوض کرد و دیگر من را راه نداد.
*چرا تو را به خانه راه نداد؟
گفت این خاله مال من است، باید اجاره بدهی. گفتم ما سالها دراین خانه زندگی کردیم. قبول نکرد. از آن روز به بعد درگیری بین ما شروع شد.
*بچههایت چه نظری دارند؟
آنها طرف من را گرفتند. بعد از آن روز دیگر به خانه نرفتند؛ ولی مینا من را متهم میکند و میگوید تو پسرها را تحریک کردهای.
*خانوادهها چه میگویند؟
عمهام فوت کرده و شوهر عمهام هم آنقدر پیر شده که حرفش برش ندارد. برادران مینا گفتهاند اگر طلاق بگیری باید خودت زندگی خودت را اداره کنی. با این حال مینا میگوید طلاق میخواهد.
*شغلت چیست؟
من آهنگر هستم زندگی خوبی هم با همسرم داشتم. واقعا نمیدانم باید چه بگویم.
*اگر همسرت کوتاه بیاید حاضری به این زندگی برگردی؟
من دیگر هیچ اعتمادی ندارم.
*حالا کجا میمانی؟
خانه کوچکی اجاره کردم و با پسرهایم در آن خانه هستم. البته پدرم گفت میتوانم در طبقه بالای خانه او زندگی کنم احتمالا بروم و با پدرم و مادرم مدتی زندگی کنم. مادرم به بچهها هم رسیدگی میکند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
شوهر معتادم تصور میکرد ارتباط غیراخلاقی دارم
خیلی تلاش کردم تا همسرم را از گرداب اعتیاد نجات دهم اما او که تحت تاثیر توهم ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی بود ناگهان چاقو را زیر گلویم گذاشت و …
به گزارش روزنامه خراسان، زن 33 ساله که در پی اختلافات شدید خانوادگی با همسر و هوویش به کلانتری طبرسی شمالی مراجعه کرده بود تا مسیر طلاق را طی کند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت:پدرم کارگری ساده بود که فقط سواد خواندن و نوشتن داشت اما به برادرانم توجه زیادی نمی کرد. او خیلی به دخترانش اهمیت می داد و به همین دلیل هم من و دو خواهر دیگرم به قول معروف نازپرورده بودیم. مهربانی و خوش اخلاقی پدرم موجب شده بود تا اهالی روستا او را معتمد خودشان بدانند و برای حل مشکلاتشان نزد او می آمدند. من هم بعد از آن که تحصیلاتم در مقطع ابتدایی به پایان رسید از روستا به مشهد آمدم و در خانه عمویم به تحصیل ادامه دادم تا این که در18سالگی و در زمانی که دیپلم گرفتم با پسر عمویم ازدواج کردم. او معلم بود و در اطراف مشهد کشاورزی هم می کرد. من هم بعد از ازدواج به دانشگاه فرهنگیان رفتم و تا مقطع کارشناسی تحصیل کردم. با آن که چند سال اول زندگی شیرینی داشتیم اما از روزی که «نقی» گرفتار اعتیاد شد، مسیر زندگی من نیز تغییر کرد. همسرم دیگر به تدریس اهمیتی نمی داد و رفتارهایش بسیارخشن شده بود. حدود پنج سال تلاش کردم تا او را از دام اعتیاد برهانم ولی موفق نشدم تا این که روزی وقتی خواب بودم او ناگهان چاقو را زیر گلویم گذاشت تا به قول خودش از بی آبرویی جلو گیری کند چرا که او با مصرف مواد مخدر دچار توهم می شد و تصور می کرد من با کسی ارتباط غیر اخلاقی دارم! با آن که دیگر دخترم7 ساله بود و به مدرسه می رفت اما رفتارهای همسرم هرروز بدتر می شد و مرا کتک می زد.به همین خاطر از «سجاد»خواستم درباره جدایی از همسرش بیشتر تامل کند.
خلاصه به هر طریقی بود او را راضی کردم که از همسرش جدا نشود و ما با هم زندگی کنیم! بعد از این ماجرا آن ها با یکدیگر آشتی کردند و من هم در یک خانه اجاره ای مشغول زندگی شدم اما در این میان همسر «سجاد»مدام نزد رمال می رفت تا او را سحر و جادو کند! و «سجاد» هم به بهانه های مختلف مرا کتک می زد حتی چند هفته نزد هوویم می رفت و به من توجهی نمی کرد. هر بار هم با اعتراض من روبه رو می شد ادعا می کرد خودت خواستی با همسرم زندگی کنی! بالاخره کار به جایی رسید که مانند فیلم های جنگی مرا به زمین می کوبید و گردنم را چنان می پیچاند که درد سراسر وجودم را فرا می گرفت.
از سوی دیگر هم مرا در خانه اجاره ای رها کرده است و هزینه های زندگی را هم پرداخت نمی کند ومی گوید خودت شاغل هستی و باید از درآمدخودت هزینه کنی! حالا که به گذشته می اندیشم با خودم می گویم ای کاش …
با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد آبکه(رئیس کلانتری طبرسی شمالی )بررسی های قانونی و مشاوره ای برای پیشگیری از طلاق،در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
مرگ تلخ دختر 8 ساله مینابی و دو نوجوان به دنبال بارندگی سیلابی در رودخانه فصلی
دختر 8 ساله مینابی و دو پسر 16 و17 ساله جاسکی براثر غرقشدگی جان خود را از دست دادند. مهسا سهرابی، یاسر کیاپرور و خلیفه دیانت پور به دنبال بارندگی سیلابی در رودخانه فصلی و باتلاق جان باختند.
ساعت حدود 8 و نیم صبح چهارشنبه 29 فروردینماه جاری اهالی روستای زهریکار سورک بخش لیردف شهرستان جاسک باخبر شدند که دو پسر نوجوان در گودال پر از آب گیر افتادند. منصور شاهوزئی دهیار زهریکار در این مورد گفت :آن روز مدرسه به علت بارندگی تعطیل بود و این نوجوانان برای شنا و تفریح نزدیک گودالی در منطقه درهمان شدند که با منزلشان زیاد فاصله نداشت. وی ادامه داد: آب گلآلود بود، خلیفه وارد گودال شد با توجه به گلی بودن زمین، در آنجا گیر افتاد و به درون آن کشیده شد. یاسر بلافاصله برای کمک به درون آب پرید اما او هم نتوانست ازآنجا خارج شود و در باتلاق غرق شد. شاهوزئی بابیان اینکه در پی بارندگیهای سیلابی، بسیاری از گودالها با آب بسیار زیاد اما گلآلود پرشدهاند و بهمحض ورود به آن، به حالت باتلاقی عمل کرده است گفت: اهالی به کمک این دو نوجوان رفتند و با توجه به گلآلود بودن آب، یافتن آنها مشکل بود تا اینکه یک ساعت بعدازاین حادثه جسد این دو پسر از آب بیرون کشیده شد.مهسا به همراه دوستانش کنار رودخانه فصلی در حال بازی بود که پدرش به سمتش آمد و از او خواست به منزل برگردد، اما مهسا که قصد بازی در محل را داشت از پدرش اجازه خواست تا لحظاتی بعد به خانهبر میگردد.پدر پسازاینکه به او هشدار داد تا نزدیک رودخانه نشود دست پسر کوچکش را گرفت و از محل دور شد. اما نیم ساعت از این موضوع نگذشته بود که به مرد جوان اطلاع دادند دخترش درون رودخانه سقوط و غرقشده است.
اسدالهی دهیار روستای کهورتاک منطقه توکهور و هشتبندی میناب بابیان اینکه این حادثه در ساعت 14 و 30دقیقه چهارشنبه گذشته رخ داد گفت: پس از قطع باران، مهسا به همراه دوستانش از منزل به سمت رودخانه خروشان حرکت کرد که با منزل فاصله چندانی نداشت،رودخانه به علت شدت بارش طغیان کرده بود، مهسا نزدیک رودخانه شده و در حال بازیگوشی بود .اسد الهی افزود:مهسا پایش لیز خورد و به درون رودخانه سقوط کرد و اسیر سیلاب شد، دوستانش با گریه و زاری از عابران کمک خواستند 10دقیقهای از این موضوع گذشته بود تا بدن بیجان او را از آب گرفتند و به درمانگاه انتقال دادند. کادر درمان تلاشهای زیاد برای نجات او کردند اما نجات این دختربچه بینتیجه ماند.مدیرکل مدیریت بحران استانداری هرمزگان با اشاره به فوت سه نفر از اهالی این استان در هنگام سیلاب، گفت: متأسفانه بیاحتیاطی و سهلانگاری دلیل اصلی این اتفاق بوده است.مهرداد حسنزاده در خصوص آخرین وضعیت خسارت بارندگی و سیلاب در استان اظهار کرد: طبق هشدار سطح قرمز هواشناسی، اخطار طغیان رودخانهها و سیلابی شدن مسیلها اعلام شد که افراد باید از گذر و حتی ورود به کنار رودخانهها در هنگام بارش باران جدا خودداری کنند.
وی اظهار داشت :تلفات بارشهای سیلابی در هرمزگان عمدتاً ناشی از وقوع همین سهلانگاریها در شنا کردن و یا ایستادن در مجاورت رودخانههای خروشان رخ میدهد و باعث تأثر فراوان میشود.
نجات سه نفر از افراد ناپدید شده در همین روز سه نفر از افراد ناپدید شده و گرفتار سیلاب در شرق هرمزگان با حضور به موقع بالگرد منطقه دوم ولایت نیروی دریایی ارتش مستقر در جاسک، نجات پیدا کردند.پس از بارش سیل آسا در استان هرمزگان و در پی ناپدید شدن سه نفر از اهالی یکی از روستاهای شهرستان جاسک و درخواست کمک از منطقه دوم ولایت نیروی دریایی ارتش مستقر در جاسک، یک فروند بالگرد این نیرو برای امداد رسانی به منطقه مورد نظر اعزام شد و افراد گیر افتاده در سیلاب را نجات و به مکان امن انتقال دادند./حادثه۲۴
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
مشروبات الکلی تقلبی در ماکو قربانی گرفت
رییس کل دادگستری آذربایجانغربی گفت: ۶ نفر از عوامل مرتبط با توزیع مشروبات الکلی تقلبی در ماکو دستگیر و بازداشت شدند.
به گزارش مهر، ناصر عتباتی در خصوص توزیع مشروبات الکلی تقلبی اظهار کرد: در پرونده مشروبات الکلی تقلبی در ماکو متأسفانه یک نفر از شهروندان فوت و ۶ نفر هم به لحاظ جسمی در فرآیند درمانی هستند.وی افزود: در رابطه با این پرونده حسب دستورات قضائی ۶ نفر از عوامل مرتبط با توزیع مشروبات الکلی تقلبی دستگیر و با قرار بازپرس رسیدگی کننده بازداشت و روانه زندان شدند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
صاعقه جان کشاورز کرمانشاهی را گرفت
🔹رئیس فوریتهای پزشکی هرسین: حوالی ساعت ۱۸ دیروز یک کشاورز که در زمینش مشغول کشاورزی بود با وقوع رعدوبرق دچار حادثه میشود و بر اثر جراحات جان خود را از دست میدهد.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
اعترافات قاتلی که جسد زنش را 2 روز زیر تخت بچهاش مخفی کرد
مردی که برای گمراه کردن پلیس شکایتی را درباره مفقود شدن همسرش مطرح کرده بود، در نهایت به عنوان قاتل بازداشت شد.
به گزارش سایت جنایی، مردی میانسال اواخر فروردین ماه با مراجعه به پلیس آگاهی تهران اعلام کرد همسرش به نام سهیلا گم شده است. او در تشریح ماجرا به ماموران پلیس گفت: روزی که این اتفاق افتاد، زنم در خانه بود و بچهها به مدرسه رفته بودند. من هم سر کار بودم. وقتی به خانه آمدیم متوجه شدیم سهیلا در منزل نیست. اول فکر کردم برای خرید بیرون رفته اما وقتی نیامد دنبالش گشتم؛ ولی کسی از او خبر نداشت.با طرح این شکایت، پرونده به دادسرای امور جنایی تهران برده شد و دادیار روحانیزاده دستور تحقیق از فرزندان و خانواده سهیلا را صادر کرد. در این مرحله از تحقیقات فرزندان زن گمشده گفتند: ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاده است. آن روز وقتی از مدرسه آمدیم مادرمان در خانه نبود و فکر کردیم به خانه فامیل رفته است. به همه فامیل زنگ زدیم؛ اما مادرمان خانه آنها نبود.
در ادامه تحقیقات ماموران سراغ اعضای خانواده و فامیل زن ناپدید شده رفتند و در این مرحله بود که مشخص شد سهیلا با شوهرش اختلافاتی دارد. یکی از افراد مورد تحقیق گفت: چند شب پیش تولد یکی از بچهها سهیلا بود و بسیاری از فامیل حضور داشتند. پدر خانواده از همه پذیرایی میکرد؛ اما به همسرش چیزی تعارف نمیکرد. خود سهیلا هم از همسرش چیزی نمیخواست. بیشتر حاضران متوجه شدند او ناراحت است.
همین اظهارات سرنخ را به ماموران داد و ماموران به شوهر سهیلا مظنون شدند و او را با دستور قضایی بازداشت کردند. مرد میانسال که مدعی بودبیمحلی شب تولد دلیل خاصی نداشت، در نهایت گفت: آن شب بعد از رفتن روز مهمانها زنم خیلی گیر داد و جر و بجث کردیم. روز بعد که بچهها به مدرسه رفته بودند دوباره موضوع بیمحلی در شب تولد فرزندمان را پیش کشید. من هم عصبانی شدم و مشروب خوردم. در نهایت دعوایمان بالا گرفت و من بند بادکنک که دم دستم بود دور گردن سهیلا پیچیدم. بعد که به حال خودم آمدم، دیدم زنم خفه شده است. جسد را پتو پیچیدم و زیر تخت یکی از بچه گذاشتم. دو شبانه روز جسد آنجا بود و روز سوم که بچه مدرسه بودند از آنها خواستم بعد از مدرسه پیش یکی از فامیلها بروند تا آخر شب دنبالشان بروم. بعد سر فرصت جسد را بیرون آوردم. روی کولم گذاشتم و با آسانسور به ماشینی بردم که امانت گرفته بودم. بعد هم به شرق استان تهران رفتم و جسد را در یک زمین خالی دفن کردم. در نهایت با صحنهسازی سعی کردم به بچهها بقبولانم که مادرشان گم شده است و حتی وقتی دیدم ممکن است خانواده همسرم به من شک کنند تصمیم گرفتم اول از همه خودم شکایت کنم.
با این اعترافات مرد متهم به قتل، دادیارپرونده دستور بررسی محلی که او مدعی است جسد را دفن کرده، صادر کرد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154