نقض حکم اعدام کارگردان متهم به تجاوز
کارگردان جوان که به اتهام تعرض به چندین دختر نوجوان به اعدام محکوم شده بود، با نقض حکم دادگاه یکبار دیگر پای میز محاکمه میرود.
این کارگردان جوان با همکاری زنی که مربی بچهها بود، دختران نوجوان را به بهانه بازیگر شدن به خلوت خود میکشاند. دادگاه کیفری استان تهران اتهام این متهم را مبنی بر تجاوز ، محرز تشخیص داده و مرد کارگردان را به اعدام محکوم کرده بود، اما دیوان عالی کشور رای صادره را نقض کرد و خواستار محاکمه مجدد متهم در شعبه همعرض شد.
این پرونده یک سال و نیم قبل با شکایت دختری نوجوان به جریان افتاد. این دختر 15 ساله در تشریح جزئیات ماجرا گفت : مربی جوان میگفت یک کارگردان سرشناس را میشناسد که مدعی است میتواند رذایل اخلاقی و شیاطین را از انسانها دور و روح را پاک کند. من که تحت تاثیر حرفهای خانم مربی قرار گرفته بودم خواستم با کارگردان سرشناس ملاقات کنم. برای ملاقات به خانه وی در شمال تهران رفتم. در خانه مرد کارگردان که حدودا 50 ساله بود، نشستیم. مربی گفت تو دختر جوانی هستی و روحت هنوز پاک است و میتواندشیطان را از تو دور کرد. بعد مربی از اتاق بیرون رفت و مرد کارگردان از من خواست لباسهایم را دربیاورم. او به من تعرض کرد و خواست در اینباره با کسی صحبت نکنم. خیلی حالم بد بود. شب که مادرم به خانه آمد موضوع را برای او تعریف کردم.
پس از این شکایت بود که ماموران چندین دختر نوجوان دیگر را هم شناسایی کردند که توسط مرد کارگردان مورد تعرض قرار گرفته بود. آنها گفتند خانم مربی قول بازیگر شدن داده و آنها را پیش مردی برده که مدعی است کارگردان و تهیه کننده است.
روایت تکاندهندهای که این دختران برای پلیس تعریف کردند نشان میداد مربی خانم با مرد کارگردان همدست است.
با شناسایی خانم مربی وی بازداشت شد و نشانی مرد کارگردان را هم به ماموران داد. بعد از بازداشت هر دو متهم تحقیقات از آنها آغاز و پرونده برای رسیدگی به شعبه 6 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد متهمان اتهامات خود را انکار کردند، اما شکات ادعای خود را دوباره مطرح کردند.
در این جلسه یکی از دختران نوجوان گفت: وقتی برای اولین ملاقات به خانه کارگردان میانسال رفتم او حرفهای عجیبی زد. او میگفت برای اینکه شیاطین را از من دور کند لازم است لباسهایم را درآورم. من که از شنیدن این حرف تعجب کرده بودم از اتاق بیرون آمدم و به خانم مربی پناه بردم، اما خانم مربی گفت خودش هم برای اینکه از پلیدیها پاک شود چنین کاری را کرده و هیچ مشکلی وجود ندارد. من که فریب حرفهای خانم مربی را خورده بودم، تسلیم خواسته شوم مرد کارگردان شدم.
هرچند هر دو متهم مدعی بودند کاری نکردهاند اما دادگاه بر اساس مدارک موجود در پرونده رای بر اعدام کارگردان اغفالگر داد و خانم مربی هم به زندان محکوم شد.متهمان به رای صادره اعتراض کردند و مدعی شدند نباید محکوم میشدند. دیوان عالی کشور بعد از بررسی دقیق پرونده رای صادره را نقض کرد و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارسال کرد. به این ترتیب دو متهم بار دیگر پای میز محاکمه میروند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
آتش سوزی بزرگ انبار گوگرد در شهرستان مشهد مقدس
آتش یار وحید باخدا مدیر روابط عمومی آتش نشانی مشهد اظهار کرد: حادثه آتش سوزی انبار گوگرد در ساعت ۱:۰۸ دقیقه بامداد امروز سه شنبه ۴ اردیبهشت ماه از طریق مرکز فرماندهی اعلام شد.
مدیر روابط عمومی آتش نشانی مشهد افزود: حدود ۴۰ آتش نشان ایستگاههای ۴۱،۴۲،۵۲،۶، ۴۹،۱۸، ۹ و ۳۸ همراه با ۱۲ خودروی اطفا حریق و توربوفن بلافاصله در محل حادثه واقع جاده میامی حاضر شدند.
وی گفت: طی اعلام افسر نگهبان حاضر در محل، سوله حاوی گوگرد به متراژ حدوداً ۵۰۰ متر مسقف طعمه حریق شده بود که با تلاش همکاران از سرایت به سولههای اصلی جلوگیری به عمل آمد.
باخدا از اطفای حریق و پایان عملیات آتش نشانان در ساعت ۳:۵۵ دقیقه بامداد خبر داد.
مدیر روابط عمومی آتش نشانی مشهد گفت: علت دقیق این حادثه در دست بررسی است./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
آتش سوزی در کارگاه تولیدی شهرک صنعتی شکوهیه قم
آتشسوزی یک واحد تولیدی در شهرک شکوهیه پس از چند ساعت تلاش آتشنشانان اطفا شد.
وحید آشتیانی سرپرست شرکت شهرکهای صنعتی قم اظهار داشت: بامداد امروز چهارم اردیبهشت با اعلام یک حادثه آتش سوزی در واحد صنعتی شکوهیه عوامل آتشنشانی شهرک در کمتر از پنج دقیقه در محل حاضر و به دنبال آن عوامل آتشنشانی شهر قم نیز به این شهرک اعزام شدند.وی با بیان اینکه با پنج واحد خودرویی به استعداد 19 نفر و 5 واحد از شهر قم با 20 نفر و یک واحد از شهرک صنعتی محمودآباد ، عملیات اطفاء حریق و جلوگیری از توسعه آن به اتمام رسیده تصریح کرد: اصل حریق، اطفا و کنترل شده و صرفاً مقداری مواد اولیه تحت کنترل در حال سوختن است که عوامل آتشنشانی برای لکهگیری و ایمنسازی در محل حضور دارند.
سرپرست شرکت شهرکهای صنعتی قم، با بیان اینکه آتشسوزی یک واحد تولیدی در شهرک شکوهیه پس از چند ساعت تلاش آتشنشانان اطفا شد، گفت: این آتشسوزی در زمان تعطیلی واحد در شیفت شب اتفاق افتاده و علت آن در دست بررسی است.
وی بیان کرد: طی یک ماه اخیر با همکاری دستگاههای خدمترسان در استان و تهران موفق شدیم 3 خودرو آتشنشان به ظرفیت امکانات آتشنشانی شهرک صنعتی شکوهیه اضافه کنیم.آشتیانی گفت: در حال حاضر ایستگاههای آتشنشانی شهرک صنعتی شکوهیه از یکبه2 واحد افزایشیافته و یک واحد بهعنوان پیشرو و دیگری پشتیبان اقدام میکند.
وی ابراز امیدواری کرد با تلاش واحد Hsee شهرکهای صنعتی استان و همکاری واحدهای تولیدی در تامین، تجهیز و آموزش عوامل خود در مرحله اول پیشگیری و سپس مقابله با حادثه را در کمترین زمان داشته باشیم.
سرپرست شرکت شهرکهای صنعتی قم تاکید کرد: خوشبختانه در این حادثه مصدومی نداشت.
به گزارش تسنیم، شهرک صنعتی شکوهیه در ابتدای محور قدیم قم - تهران واقع شده و از زیرساختهای لازم برای فعالیتهای تولیدی برخوردار است، آمارها نشان میدهد بیش از یکهزار واحد تولیدی دارای مجوز با اشتغالزایی برای 24 هزار نفر در شهرک صنعتی شکوهیه قم مشغول فعالیت هستند.
در بخش صنعت قم دارای هفت شهرک صنعتی شکوهیه، الغدیر، چاپ و نشر، سلفچگان، محمودآباد، درودگران، فناوری اطلاعات و ارتباطات (I.C.T) و چهارناحیه صنعتی خورآباد، دستجرد، سیرو و طغرود است که هر کدام از آنها موقعیت ممتازی برای توسعه سرمایهگذاری، تولید و اشتغال دارد./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
مرد تبریزی زنش را آنقدر سوزاند تا خاکستر شود / دخترش از ترس 2 بار خودکشی کرد
مرد 56 ساله تبریزی که بعد از اخذ دسته چک برای زنش و صاف کردن تمام بدهی های خود با دسته چک زنش، برای خلاص شدن همیشگی از تمام بدهی هایش زن 32 ساله اش را به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده بود، به دستور بازپرس ویژه قتل تبریز بازداشت شد.
یکی از بستگان نزدیک این خانواده در گفت و گو با خبرنگار رکنا گفت: احمد (شوهر مقتول) بدهی بسیار بالایی داشت و به عالم و آدم بدهکار بود، طلبکاران امانش را بریده بودند. احمد بعد از کلی کلافکی در نهایت از زنش، معصومه می خواهد تا با طلبکاران طرف شود و او را از دست آنان نجات دهد که معصومه به شدت در برابر این خواست همسرش مقاومت می کند.اما احمد وقتی با مقاومت زنش روبرو می شود نقشه دیگری را برای رهایی از بدهی توسط همسرش می کشد. نقشه ای شوم! او برای زنش دسته چک می گیرد و برای همه طلبکارانش از دسته چک زنش می دهد و به این طریق تمام بدهی خود را با تمام طلبکارانش صاف می کند.و الان معصومه به جای احمد زیر بار بدهی و قرض فراوان قرار می گیرد و مسئولیت تمام موارد با معصومه می شود. برادر احمد که در جریان این نقشه بود، برادرش را ترغیب به قتل معصومه می کند تا برای همیشه از دست طلبکاران و بدهی فراوان رهایی یابد. احمد هم پیشنهاد برادرش را قبول می کند.
روز حادثه معصومه به بانک می رود اما هرگز به منزل بازنمی گردد. احمد سریع پلیس را در جریان گم شدن همسرش قرار می دهد و از آنان برای پیدا شدن او یاری می طلبد؛ همچنین احمد به همراه پدر و برادرهای معصومه همه جا را در به در دنبال زنش می گردد. تا اینکه به یکباره به دستور بازپرس احمد بازداشت و به مقر پلیس آگاهی منتقل می شود.
پدر و برادرهای معصومه حیرت زده از این دستور بازپرس، خودشان نیز به همراه احمد به پلیس آگاهی می روند تا سر از ماجرا دربیاورند که آنان همان جا با صحنه حیرت انگیزی مواجه می شوند و در شوک فرو می روند. صحنه ای که در آن بازپرس انگشت اتهام خود را به سمت احمد نشانه رفته بود و طبق مستندات، او را مسئول قتل معصومه می دانست که با اعتراف احمد به قتل همسرش، این شوک و حیرت چند برابر شد چرا که با توجه به نگرانی احمد از گم شدن زنش و اینکه در به در دنبال او می گشت آنان اصلا گمان نمی کردندقاتل دخترشان همان دامادشان باشد!
بعد از کشتن جسد را سوزاندم
گزارش رکنا حاکی است، احمد در ابتدا منکر هرگونه اطلاعی از زنش می شود اما بعد از مواجه شدن با مستندات موجود لب به اعتراف می گشاید و می گوید: برای رها شدن از بدهی های فراوانی که داشتم این نقشه را کشیدم. نقشه کشیدم به نام زنم دسته چک بگیرم و آن را به تمام طلبکارانم بدهم تا این گونه مسئولیت تمام بدهی ها با زنم باشد. فکر کردم با مردن زنم همه چیز تمام می شود و برای همیشه از بدهی ها خلاص می شوم.
این بود که روز حادثه که به بانک رفته بود رفتم دنبالش؛ اما برای اینکه در دوربین بانک ثبت نشود اندکی دورتر از مقابل بانک او را سوار کردم و به سمت جلفا حرکت کردم. وقتی زنم علت را پرسید گفتم زن و شوهر هستیم و برای گردش و تفریح می رویم که چیزی نگفت.وقتی به جلفا رسیدیم او را روی پل بردم و از روی پل به سمت پایین پرت کردم؛ بعد با چاقو به قسمت های مختلف بدنش زدم. دوباره سوار ماشین کردم و به سمت بیراهه ای در نزدیکی شهرستان کلیبر رفتم. جسد را سوزاندم و وقتی دیدم کامل سوخت و اثری از او باقی نماند؛ بقایای خاکستر را در چاه انداختم تا برای همیشه همه چیز تمام شود. اما اصلا فکر نمی کردم اینگونه گرفتار شوم.
همچنین این زوج دارای سه فرزند هستند و دخترشان از ترس اینکه پدرش می آید و او را هم می کشد تا به الان دو بار دست به خودکشی زده است!/رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
آتش سوزی بزرگ انبار گوگرد در شهرستان مشهد مقدس
آتش یار وحید باخدا مدیر روابط عمومی آتش نشانی مشهد اظهار کرد: حادثه آتش سوزی انبار گوگرد در ساعت ۱:۰۸ دقیقه بامداد امروز سه شنبه ۴ اردیبهشت ماه از طریق مرکز فرماندهی اعلام شد.
مدیر روابط عمومی آتش نشانی مشهد افزود: حدود ۴۰ آتش نشان ایستگاههای ۴۱،۴۲،۵۲،۶، ۴۹،۱۸، ۹ و ۳۸ همراه با ۱۲ خودروی اطفا حریق و توربوفن بلافاصله در محل حادثه واقع جاده میامی حاضر شدند.
وی گفت: طی اعلام افسر نگهبان حاضر در محل، سوله حاوی گوگرد به متراژ حدوداً ۵۰۰ متر مسقف طعمه حریق شده بود که با تلاش همکاران از سرایت به سولههای اصلی جلوگیری به عمل آمد.
باخدا از اطفای حریق و پایان عملیات آتش نشانان در ساعت ۳:۵۵ دقیقه بامداد خبر داد.
مدیر روابط عمومی آتش نشانی مشهد گفت: علت دقیق این حادثه در دست بررسی است./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از لاغرشو
❌️رژیم نگیرید ...❌️
اگه چاق هستید و بیشتر اضافه وزنتون در ناحیه شکم و پهلو هستش، رژیم گرفتن گزینه مناسبی نیست، رژیم سوخت و ساز بدنتون رو پایین میاره و وزنتون دوباره برمیگرده⚠️
✅اما نگران نباشید، برای لاغری شکم و پهلو فرم زیر رو پر کنید👇👇
https://formafzar.com/form/m4jdu
https://formafzar.com/form/m4jdu
افشای راز قتل در مستی؛ پسر گمشده قربانی دوست خلافکارش شده بود
پسر جوانی که دوست خود را کشته بود پس از یک سال راز قتل را در مستی فاش کرد.
به گزارش سایت جنایی، پرونده مفقود شدن پسر 20 سالهای به نام صمد از بهار سال گذشته در شعبه نهم دادسرای جنایی تهران مطرح شده بود. پدر صمد آن زمان به بازپرس جنایی گفت: پسرم معمولا هر 10 یا 15 روز یکبار به خانه میآمد اما دفعه آخری که رفته دیگر بر نگشته و الان مدت زیادی است که از او خبر نداریم، هرجه به تلفن همراهش زنگ میزنیم خاموش است. جاهایی را که فکر میکردیم باشد، گشتیم اما بیفایده بود.به دستور بازپرس جنایی تحقیقات در مورد این شکایت آغاز شد، اما سرنخی بدست نیامد تا اینکه چند روز قبل و بعد از یک سال پدر صمد نزد پلیس رفت و گفت: سرنخی دارم که ممکن است به روشن شدن راز ناپدید شدن پسرم کمک کند.
این مرد گفت: یکی از دوستان پسرم به ما خبر داد یکی از دوستانش به نام سیاوش در یک جمع دوستانه گفته صمد را کشته و جسدش را در اطراف اشتهارد انداخته است. الان هم با توجه به این گفتههایش میخواهم به موضوع رسیدگی کنید.
در پی این سر نخ کارآگاهان پلیس تحقیقات در مورد سیاوش را آغاز کردند و مشخص شد پسر گمشده آخرین بار با او بوده و تلفنی نیز با هم صحبت کردهاند. به همین دلیل سیاوش بازداشت شد و پس از انکار چندباره قتل در نهایت گفت: باصمد دوست بودم، اما او خلافکار بود و من را هم به همدستی با خودش و خلاف تشویق میکرد. من هر بار میگفتم به خاطر خانوادهام نمیتوانم و خودم هم نمیخواهم بازداشت شوم. او هم هر بار به من میگفت ترسویی و تحقیرم میکرد. سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم. روز آخر سوار موتور من شد و گفت بیا برویم صحبت کنیم. من را به کوهستانهای اطراف اشتهارد برد و دوباره شروع کرد به گفتن اینکه تو ترسویی. چرا با من همدست نمیشوی؟ به او گفتم بس کن، من اصلا از اینجا برمیگردم. یکدفعه چاقو کشید. درگیر شدیم و من هلش دادم که از کوه افتاد. در این مدت من سکوت کردم تا اینکه چند وقت قبل با دوستانم جمع شده بودیم و مشروب میخوردیم، هر کسی چیزی تعریف کرد و من هم گفتم فلانی را کشتهام و جسدش هم در اشتهارد است.
با این اعترافات مظنون بازداشت شده بازپرس جنایی دستور حضور تیمهای تجسس همراه با متهم در محلی که مدعی است جسد افتاده را صادر کرد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
8 زخمی در تصادف هولناک تریلی و تیبا با شتر در جاده طبس
امدادگران با تلاش 5 ساعته به 8 مصدوم تصادف زنجیرهای در جاده طبس_خور بیابانک امدادرسانی کردند.
مدیرعامل جمعیت هلال احمر خراسان جنوبی گفت: بر اساس اعلام مرکز کنترل و هماهنگی عملیات جمعیت هلال احمر استان، در کیلومتر ۹۰ جاده طبس_خوربیابانک یک تصادف زنجیروار رخ داد.کاوسی افزود: در این حادثه یک دستگاه تریلی با یک خودرو تیبا و یک نفر شتر برخورد کرده و 8 نفر مصدوم شدند.مدیرعامل جمعیت هلال احمر خراسان جنوبی گفت: عوامل امدادی هلال احمر در این حادثه به مدت ۳۰ دقیقه با استفاده از ست هیدرولیک نجات موفق به رهاسازی یک مصدوم شدند./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
رسوایی دکتری که با منشیاش پنهانی ازدواج کرد
فریب خوردم، باورم نمی شد این گونه مرا سرکیسه کند! روزی که به عنوان منشی مطب استخدامش کردم،هیچ گاه به ذهنم نمی رسید که او با ترفند خاصی به من نزدیک شود تا جایی که مهربانی ها و از خود گذشتگی های همسرم را از یاد بردم و …
به گزارش روزنامه خراسان، اینها بخشی از اظهارات پزشک متخصص امور درمانی است که از 3 سال قبل با منشی مطب خودش به طور پنهانی ازدواج کرده بود و اکنون با افشای این ازدواج پنهانی و درحالی که هووها با یکدیگر در کلانتری درگیر شده بودند،شکایتی را به اتهام اخاذی از همسر صیغه ای اش مطرح کرد. در همین حال «سوسن» همسر اول این پزشک که دستانش از شدت خشم می لرزید درباره قصه زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی احمد آباد مشهد گفت:24سال قبل، زمانی با«نعیم»ازدواج کردم که او دیپلم داشت و تازه خدمت سربازی را به پایان رسانده بود، اما من حمایتش کردم و با تحمل سختی های زندگی،نامزدم را به ادامه تحصیل تشویق کردم .بالاخره او در رشته پزشکی یکی از استان های کشور پذیرفته شد و من هم با خوشحالی همه تلخکامی های روزگار را تحمل کردم تا 8 سال تحصیل او به پایان رسید و به مشهد بازگشت. در این مدت همسرم اصرار می کرد تا من هم ادامه تحصیل بدهم ولی حالا 3فرزند قد و نیم قد داشتم و نمی توانستم درس بخوانم. این درحالی بود که «نعیم»مدام مدرک پزشکی اش را برسرم می کوبید و مرا به خاطر داشتن مدرک دیپلم تحقیر می کرد. بالاخره تصمیم گرفتم پرستاری برای فرزندانم پیدا کنم تا بتوانم به تحصیل بپردازم ولی در همین زمان متوجه شدم که فرزند چهارم را نیز باردار هستم.این بود که درس و دانشگاه را از ذهنم بیرون کردم و به امور خانه داری و تربیت فرزندانم پرداختم. اما روابط عاطفی بین من و «نعیم» هر روز سردتر می شد این درحالی بود که او در دوره تخصص نیز شرکت کرد و 2 سال بعد به عنوان پزشک متخصص مطب خودش را هم راه اندازی کرد. در این میان اما روابط او با منشی های مطبش مرا بسیار آزار می داد چرا که احساس می کردم این گونه رفتارها خارج از عرف و بسیار نامتعارف است. بارها به فکر طلاق افتادم اما خانواده ام مرا حمایت نکردند و من مجبور بودم این گونه تحقیرهای آشکار را تحمل کنم. او با تماس های پنهانی و پیامک های زننده ای که برای خانم ها می فرستاد مرا زجر می داد.
با وجود این اعتراض ها و ناراحتی هایم نیز فایده ای نداشت و اوضاع مدام بدتر می شد تا این که چند سال قبل متوجه شدم «نعیم»از 3سال قبل زنی را به عقد موقت خودش درآورده است و آن زن هم مهریه ای به اندازه یک خانه مجلل و یک خودروی خارجی از او گرفته و به دنبال سرنوشت خودش رفته بود اما همسرم برای جلوگیری از آبروریزی ،همه مهریه اش را به او داد و صدایش درنیامد! از این موارد در زندگی 24 ساله ام با «نعیم»بازهم دیده بودم ولی کاری نمی توانستم انجام بدهم تا این که فهمیدم او برای منشی مطب نیز خانه ای در بهترین نقطه شهر اجاره کرده ویک خودروی خارجی گران قیمت نیز برایش خریده است. خلاصه با تعقیب همسرم،نشانی منزل آن زن را پیدا کردم و به درخانه اش رفتم. آن جا بود که باهم درگیر شدیم و پلیس 110 ما رابه کلانتری هدایت کرد.
دراین شرایط پزشک متخصص که خود را به کلانتری رسانده بود با بیان این که فریب خورده است و قدر زحمات و مهربانی های همسر اولش را ندانسته، به مشاور کلانتری گفت:5 سال قبل این زن جوان رابه عنوان منشی استخدام کردم. او خیلی زود با چرب زبانی در جریان امور مالی من قرار گرفت به طوری که دیگر همه موضوعات اقتصادی و مالی را انجام می داد. پس از گذشت مدتی از این ماجرا،او به من ابراز علاقه کرد و با ترفند های خاص زنانه ،طوری رفتار کرد که من هم به او علاقه مند شدم. آن زمان نمی دانستم «کبری» چه نقشه شومی در سر دارد به همین دلیل هم خانه ای در منطقه مرفه نشین شهر برایش اجاره کردم و همه امکانات زندگی را به همراه یک خودروی خارجی در اختیارش گذاشتم ولی او با مهریه سنگینی که داشت مدام مرا در تنگنا قرار می داد تا به خواسته هایش عمل کنم من هم که قادر به پرداخت مهریه او نبودم مجبور می شدم سرتسلیم فرود بیاورم. حالا می فهمم که چقدر به همسر اولم ظلم کرده ام ای کاش…
باتوجه به اهمیت این ماجرا بررسی های قانونی و کارشناسی با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد سید علی سید گلستان(رئیس کلانتری احمد آباد مشهد)در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
پرونده خودکشی زهره فکورصبور با تبرئه رد جوان بسته شد
پرونده مرگ زهره فکورصبور، بازیگر معروف سینما و تلویزیون که با شکایت مادرش از جوانی آشنا به جریان افتاده بود، با قرار منع تعقیب روبهرو شد.
به گزارش همشهری، ماجرای مرگ بازیگر جوان به دهم اسفندماه سال1400برمیگردد. آن روز به قاضی محمدرضا صاحبجمعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که بازیگر جوان در آپارتمانش در طبقه چهارم ساختمانی مسکونی در حوالی قلهک جان باخته است. جسد او در اتاق خواب پیدا شده بود و چند ساعتی از مرگش میگذشت. معاینات اولیه نشان میداد که روی بدنش هیچگونه آثار کبودی، ضرب و جرح یا علائمی که نشان دهد او به قتل رسیده است، وجود ندارد. در کنار جسد نیز چند ورق قرص به چشم میخورد و در ادامه بررسیها مشخص شد که او دچار مسمومیت دارویی شده است. همسر این زن در تحقیقات گفت: زهره هیچ مشکل خاصی نداشت که تصمیم بگیرد به زندگیاش خاتمه دهداما در ادامه و دربررسیهای بیشتر مشخص شد که مرگ خانم بازیگر خودخواسته بوده است. با روشن شدن این حقیقت، پرونده مختومه شد، اما چند روز قبل مادر این بازیگر راهی دادسرای جنایی تهران شد و از جوان آشنایی شکایت کرد.وی گفت: بهتازگی متوجه شدم که دخترم با مردی جوان در ارتباط بوده و ظاهرا او دخترم را بهخودکشی ترغیب کرده است. مرد جوان با دخترم اختلاف داشت و کارش این بود که بازیگر به کارگردانان و تهیهکنندگان معرفی میکرد.
با شکایت مادر خانم بازیگر، پرونده مجددا به جریان افتاد و مرد جوان به دادسرای جنایی تهران احضار شد. وی گفت: من خانم فکورصبور را برای بازی در فیلمی به یک تهیهکننده معرفی کرده بودم و آشنایی ما از همان زمان شکل گرفت. ما هیچ اختلافی با یکدیگر نداشتیم و به هیچ عنوان وی را ترغیب بهخودکشی نکردم.
وقتی تحقیقات، تکمیل و مشخص شد شواهد و سندی مبنی بر اینکه وی در ترغیب خانم بازیگربرای خودکشی نقش داشته باشد، وجود ندارد، بازپرس جنایی قرار منع تعقیب برای مرد آشنا صادر کرد و پرونده مختومه شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
چرا زن جوان در هر ۲ ازدواج شکست خورد؟
نگار دو بار ازدواج کرده است و تصمیم دارد برای بار دوم طلاق بگیرد. این زن جوان برای اعتمادآنلاین از دلایل طلاقش میگوید.
*چند سال است ازدواج کردهای؟
من دو بار ازدواج کردم. با شوهر اولم 5 سال زندگی کردم و با شوهر دوم هم 3 سال، البته هنوز از شوهر دوم طلاق نگرفتم و میخواهم از او جدا شوم.
*چرا ازدواج اولت ناموفق بود؟
من 15 ساله بودم و مرا به زور شوهر دادند. پدرم از احمد پول گرفت من را به عقد او در آورد. احمد هم من را به تهران آورد و در خیرآباد زندگی میکردیم. با اینکه احمد بدرفتار ی میکرد، چون دو بچه داشتیم، تحمل میکردم اما من را ول کرد و رفت بعد فهمیدم زن دیگری هم دارد. بعد هم من طلاق گرفتم.
*پیش پدر و مادرت برنگشتی؟
چطور میتوانستم به پدری که من را به زور شوهرداد، اعتماد کنم. پیش او نرفتم سعی کردم خودم از بچههایم مراقبت کنم. احمد ماهانه مبلغی پول برای نفقه بچهها میداد. با آن گذران زندگی میکردم. خودم هم کارگری میکردم تا اینکه خواستگار برایم پیدا شد.
*با شوهر دوم چطور آشنا شدی؟
من جایی کار میکردم که یکی از خانمهای آنجا گفت برادرش یکبار طلاق گرفته و میخواهد ازدواج کند. گفت اگر من راضی شوم، برادرش از بچههایم هم مراقبت میکند. من هم حمید را دیدم و به نظرم آدم معقولی آمد. با هم ازدواج کردیم. سه ماه بعد از ازدواج فهمیدم حمید اعتیاد دارد و از همسر اولش هم به خاطر اعتیاد جدا شده است. از اوخواستم ترک کند و قبول کرد.
*شوهرت بعد از ترک باز هم مواد کشید؟
من 9 بار همسرم را در مرکز ترک اعتیاد بستری کردم و دوباره به سمت مواد رفت. در این سه سال بیشتر از اینکه با هم زندگی کنیم در مرکز ترک اعتیاد بود.
*حالا چرا تصمیم به طلاق گرفتهای؟
خسته شدم. آخرین بار سه ماه پیش بستری شد و حالا دوباره به سمت مواد رفته است. من دیگر تحمل این زندگی را ندارم. بچههایم آسیب میبینند.
*شوهرت راضی به جدایی هست؟
او میگوید ترک می کند، اما من باور ندارم. حمید مرد خوبی است. او را دوست دارم، اما نمیتوانم اعتیادش را تحمل کنم./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
رابطه صمیمی ۲ پسر جوان رنگ خون گرفت!
پسر جوانی که دوست صمیمیاش را به قتل رسانده بود، دستگیر شد.
چندی قبل مرد میانسالی به شعبه نهم دادسرای امورجنایی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل بازپرس عظیم سهرابی قرار گرفت، گفت: از پسر جوانم خبری ندارم و تلفن همراهش نیز خاموش است؛ نگرانم بلایی سرش آمده باشد، لطفاً کمک کنید.
پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده در دادسرای جنایی، تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی وارد عمل شدند و در نخستین گام از بهزیستی، بیمارستانهای تهران و پزشکی قانونی استعلام گرفتند اما اثری از پسر گمشده پیدا نکردند.
تیم جنایی در گام بعدی به سراغ تحقیقات محلی رفتند و متوجه شدند که پسر گمشده اکثر اوقات در خانه یکی از دوستان صمیمیاش به نام بیژن زندگی میکرده اما ناگهان ناپدید شده و بیژن نیز حضور کمرنگی در محل داشته است که همین موضوع شک کارآگاهان را برانگیخت!
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات، اهالی محله را هدف تحقیق قرار دادند و متوجه شدند که این اواخر پسر گمشده و بیژن با یکدیگر اختلاف پیدا کرده بودند و آخرینبار این 2 نفر را سوار بر یک موتورسیکلت دیدند که قصد داشتند به هشتگرد بروند.
بدین ترتیب بیژن با دستور بازپرس جنایی بازداشت شد؛ او در بازجوییهای اولیه صراحتا به قتل اعتراف پسر گمشده اعتراف کرد و ماجرا اینطور توضیح داد: با پسرگمشده خیلی دوست بودم اما این اواخر پشت سرم در محله بدگویی کرده بود و قصد داشت تا با اعضای خانوادهام ارتباط برقرار کند که عصبانی شدم.
او در ادامه گفت: ماجرا را با او درمیان گذاشتم و با یکدیگر قرار گذاشتیم تا برای حل این مشکلات به هشتگرد برویم؛ وقتی به آنجا رسیدم با هم درگیر شدیم که پسر گمشده چاقو کشید و من در دفاع از خودم او را هل دادم که به پایین دره پرتاب شد؛ پس از این حادثه ترسیدم و با موتورسیکلت به خانه بازگشتم؛ پشیمانم و قصد ارتکاب جنایت را نداشتم.
پس از پس از اعترافات متهم و رمزگشایی از سرنوشت مرگبار پسر گمشده، کارآگاهان اداره چهارم و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی ماموریت یافتند تا به همراه متهم راهی دره مورد نظر در هشتگرد شوند و جسد را پیدا کنند.
با دستور بازپرس جنایی، متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت./مشرق
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154