قتل مادر به دست بختر بخاطر ارثیه؟ / راز مرگ زن تهرانی چیست؟
به دنبال مرگ مرموز زن میانسال، دختر وی به عنوان مظنون بازداشت و تحقیقات تیم جنایی برای رازگشایی از ماجرا آغاز شده است.
چند روز قبل به تیم جنایی پایتخت خبر رسید که زنی میانسال به طرز مشکوکی جان باخته است. دختر وی می گفت احتمالا مادرش دچار حمله قلبی شده و سکته کرده است. در این شرایط بود که جسد وی برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. از سوی دیگر برادر این زن قدم در دادسرای جنایی تهران گذاشت و از خواهرزاده اش شکایت کرد. وی گفت: خواهر من هیچ بیماری خاصی نداشت و احتمال می دهم که دخترش او را به قتل رسانده است. انگیزه او از قتل خواهرم، ارثیه و به دست آوردن اموال وی بوده است.
با این شکایت، تحقیقات در این پرونده آغاز شد تا اینکه پزشکی قانونی چند روز قبل علت مرگ زن میانسال را اعلام کرد. علت مرگ وی مسمومیت دارویی بوده است. همین نظریه کافی بود تا دستور بازداشت دختر وی صادر شود. او اما خودش را بیگناه دانست و گفت نقشی در مرگ مادرش ندارد. وی گفت: آن روز از سرکار به خانه برگشتم و دیدم حال مادرم خوب نیست. نمی دانم چه قرصی مصرف کرده بود. صدایش زدم اما پاسخی نداد. من هم فورا به اورژانس زنگ زدم و او برای درمان به بیمارستان انتقال یافت. اما تلاش پزشکان برای نجات مادرم بی فایده بود و من هم از مرگ مادرم خیلی ناراحتم.
دختر جوان در بازداشت به سر می برد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد./حادثه۲۴
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
اختلاف کاری بین آشپزهای یک رستوران به قتل منجر شد
اختلاف دو آشپز یک رستوران در خصوص مهارتشان در پخت و پز رنگ خون گرفت و به قتلی ناخواسته منجر شد.
به گزارش سایت جنایی، در ساعات پایانی جمعه شب ماموران مرکز فوریتهای پلیسی 110 تهران از پیدا شدن پیکر غرق در خون و نیمه جان مرد جوانی در میان شمشادهای خیابانی در غرب تهران مطلع شدند. بنابراین نزدیکترین واحد گشت کلانتری 133 شهرزیبا به آدرس گزارششده، رفتند و در حالی به محل رسیدند که قبل از آنها امدادگران اورژانس تهران بر بالین مرد مجروح حاضر شده بودند.همزمان با رسیدن ماموران پلیس بر تعداد حاضران نیز افزوده میشد و این در حالی بود که بررسی جیبهای مرد زخمی حکایت از آن داشت که احتمالا کیف پول و اموالی که همراهش بود، سرقت شده است. همان طور که بر تعداد افراد افزوده میشد و حلقه تنگتر میشد یکی از حاضران مرد مجروح را شناسایی کرد و گفت: این مرد کامران است که 30 سال دارد و در رستوران من آشپز است.
وقتی صاحب رستوران از سوی ماموران مورد سوال قرار گرفت، گفت: ما امشب سرمان شلوغ بود و متوجه نشدم کامران چه موقع بیرون آمده و چطور به این روز افتاده است.
این در حالی بود که پیکر خون آلود مرد 30 ساله توسط امدادگران اورژانس به بیمارستانی دولتی در همان حوالی انتقال یافت اما اقدامات پزشکی برای نجات جان او بیفایده بود و آشپز جوان روی تخت بیمارستان جان خود را از دست داد.
پس از آن مرگ آشپز که بر اثر ضربات چاقو مجروح شده بود به بازپرس کشیک قتل دادسرای امورجنایی تهران اطلاع داده شد. ساعتی بعد بازپرس جنایی و تیم تحقیق در محل حادثه حضور یافتند تا تحقیقات خود را در مورد این قتل آغاز کنند.
صاحبکار مقتول گفت:من صدای همهمه و جمعیت را شنیدم که در مورد فردی صحبت میکردند که چاقو خورده است و وقتی بالای سر کسی که چاقو خورده بود آمدم ،دیدم آشپزی است که در آشپزخانه رستوران خودم کار میکند؛ اما نمیدانم چرا این بلا سرش آمده یا اینکه چرا هیچ چیز همراهش نیست و وسایل سرقت شده است. امشب جمعه بود و سر ما شلوغ بود به همین خاطر بیشتر حواسم به مشتریها بود.
به این ترتیب تحقیقات برای کشف راز قتل ادامه یافت و ماموران تیم جنایی برای تحقیقات دقیقتر وارد رستوران شدند و از تک تک افراد حاضر در آنجا بازجویی کردند. در این بررسیها مشخص شد مقتول آخرین بار با دیگر آشپز رستوران که با هم رفیق بودند، دیده شده است. به اینترتیب آشپز دوم مورد سوال قرار گرفت و در حالی که رنگ و رویش پریده بود در بازرسی کیف پول و جیبش، کارت عابر بانک مقتول کشف شد.این مرد گفت: کامران چند ساعت قبل کارتش را به من داد تا چیزی بخرم. من از حساب خودم خرید کردم، اما کارتش دست من ماند.
ظن ماموران به این آشپز 35 ساله افزایش یافت و سرانجام او به قتل اعتراف کرد و با گریه گفت: ما یکسالی میشد که اینجا کار میکردیم، هر دو ما آشپز بودیم و در اینجا با هم دوست شده بودیم و همه فکر میکردند دوستان خوبی هم هستیم. من میکردم چون سابقه و تخصص و مهارت بالاتری دارم، غذاهای من حرفهایتر است اما او میگفت کار خودش بهتر است و سر همین موضوع اختلاف و گاهی درگیری داشتیم. مثلا من به او میگفتم در غذاهایت زیاد نمک میزنی یا او هم موارد مشابهی را به من میگفت. دست آخر هم سر همین موضوع با هم بگو مگو کردیم. قبل از حادثه خیلی سرمان شلوغ بود و غذای زیادی پخته بودیم، هم رستوران شلوغ بود و هم غذای بیرونبر زیادی داشتیم. به کامران گفتم برو زیر گاز را کم کن که غذا بهتر بپزد و سر همین بگومگویمان شروع شد. وقتی به حرفم گوش نکرد، گفتم بیا برویم بیرون و حرف بزنیم و اینجا دعوا نکنیم. کامران بیرون رستوان هم به حرفش ادامه داد و حرفهای من را نپذیرفت،عصبانی شدم و با چاقویی که به خاطر کار همراهم بود، او را زدم. آن لحظه عصبانی شدم و نتوانستم خشمم را کنترل کنم. وقتی به خودم آمدم، ترسیدم. جیبهای کامران را گشتم و کارت عابربانک را برداشتم تا صحنهسازی کنم که قتل سرقت به نظر برسد. فکر نمیکردم لو بروم یا اصلا او بمیرد، فقط میخواستم بلای سرش بیاید که از اینجا برود.
با این اظهارات آشپز 35 ساله بازپرس جنایی دستور بازداشت او را صادر کرد تا برای بازجوییهای بعدی در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گیرد. همچنین جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت تا معاینات دقیقی علت اصلی مرگ او را مشخص کند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از لاغرشو
❌❌کسی که بلغمی بشه❌❌
😱😱
اول دچار مشکلات گوارشی میشه بعد شکمش بزرگ میشه و هیکلش بهم میخوره ، روز به روز بی انرژیتر میشه و دائما خسته است
همچنین دچار مشکلات یبوست، خلط پشت حلق و کبد چرب و مشکلات خواب و اعصاب میشه
عزیزانی که این مشکلات رو دارن یا میخوان بدونن مزاج بدنشون چیه روی لینک زیر بزنن فرم مشاوره مزاج شناسی رو پر کنید و مشاوره تخصصی دریافت کنید.👇👇👇
https://formafzar.com/form/m4jdu
https://formafzar.com/form/m4jdu
سارق خشن، کارت بانکی شهروندان و رمز آن را بهزور میگرفت
زورگیر حرفهای که کارت بانکی شهروندان را با تهدید سرقت میکرد، دستگیر شد.
به گزارش سایت جنایی، سرهنگ کیانوش نظری، سرکلانتر دهم پلیس پیشگیری پایتخت گفت: در پی تماس شخصی با پلیس 110و اعلام گزارشی مبنی بر سرقت کارت بانکی خود با روش زورگیری، بلافاصله ماموران کلانتری 171 شهید مصطفی خمینی به محل اعزام شدند که با بررسی دوربینهای محل سرقت، هویت سارق را شناسایی و مشخصات وی را به تمامی واحدهای گشت اعلام کردند.سرهنگ نظری اضافه کرد: روز گذشته ماموران کلانتری، سارق سابقهدار را در محله صالحآباد در یک اقدام ضربتی در حالی که ساعتی قبل با تهدید سلاح سرد اقدام به سرقت به عنف در منطقه خانیآباد نو کرده بود، شناسایی کردند. متهم با مشاهده ماموران متواری؛ اما پس ازتعقیب و گریزی کوتاه با استفاده از قانون بکارگیری سلاح و طرح مهار متهم دستگیر شد.
سرکلانتر دهم پلیس پیشگیری پایتخت ادامه داد: متهم به کلانتری منتقل و پس از بازرسی بدنی متهم مبلغ 100 میلیون ریال پول نقد و تعدادی کارتهای عابر بانک شهروندان که به تازگی سرقت کرده بود کشف شد. وی به جرم خود مبنی بر سرقت کارتهای بانکی و دریافت رمز کارتها با روش زورگیری اعتراف کرد که تاکنون 10 نفر از شکات شناسایی شدند و متهم با دستور مقام قضائی روانه زندان شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
مردی 12 روز بعد از ازدواج فهمید عروس خانم، مرد است
مرد جوان اندونزیایی وقتی متوجه شد، زنی که۱۲ روز است با او ازدواج کرده، درواقع مردی است که خود را بهجای زن جا زده است شوکه شد.
اوایل این هفته رسانههای اندونزی از مردی ۲۶ ساله گفتند که بعد از ۱۲ روز متوجه شد زنی که با او ازدواج کرده، مرد است. این مرد اندونزیایی پس از پی بردن به این حقیقت فورا با پلیس تماس گرفت.این مرد فریبخورده با عروس آینده خود در فضای اینترنت آشنا شد که آنهاپس از چند روزی گفتگو تصمیم گرفتند حضوری یکدیگر را ببینند و پس از این ملاقات مرد عاشق زن آیندهاش شد.
این مرد میگوید،«وقتی به گذشته نگاه میکنم، متوجه ویژگیهای عجیب و غریب دختری که با او آشنا شدم میشوم. اما در آن زمان به او بسیار علاقه پیدا کرده بودم.»این بهاصطلاح عروس، همیشه با حجاب کامل بر سر قرارها حاضر میشده و وانمود میکرده خجالتی است. سرانجام مرد اندونزیایی به عروس آینده پیشنهاد ازدواج میدهد و او با این بهانه که هیچ قوم و خویشی ندارد،بدون برگزاری مراسم خاصی با مرد ازدواج میکند. پس از آن عروس فریبکار به بهانههای مختلف سعی میکند با خانواده مرد تعامل بسیار کمی داشته باشد.بعد از چندروز که خانواده مرد به رفتارهای عروسشان مشکوک شده بودند، شروع به تحقیق درباره او میکنند و درمییابند، عروس، زن نیست، بلکه مردی است در لباس زنانه و او و خانوادهاش بااین ترفندقصداخاذی از داماد را داشتهاند.
این مرداکنون دربازداشت پلیس است و احتمالا با ۴سال زندان روبهرو خواهدشد.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
دستگیری قاتل فراری بعد از 2 سال زندگی مخفیانه
جانشین فرمانده انتظامی ایرانشهر از دستگیری قاتل شهروند ایرانشهری پس از ۲ سال زندگی مخفیانه توسط کارآگاهان پلیس در این شهرستان خبر داد.
به گزارش ایرنا، سرهنگ علیرضا دلیری اظهار کرد: با اعلام مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر قتل شهروندی در یکی از محلات شهرستان ایرانشهر، بلافاصله تیمی مجرب از کارآگاهان پلیس آن شهرستان با حضور در صحنه جرم، بررسی موضوع را به صورت ویژه در دستور کار خود قرار دادند.وی افزود: در بررسیهای اولیه کارآگاهان پلیس و طی تحقیقات میدانی در محل مشخص شد که یک نفر با سلاح سرد، شهروندی را به قتل رسانده و قبل از حضور ماموران از صحنه جرم متواری شده است. با اشراف اطلاعاتی و اقدامات پلیسی سرنخ هایی از قاتل فراری در یکی از روستاهای همجوار ایرانشهر به دست آمده که بلافاصله تیمی مجرب از کارآگاهان پلیس به محل اختفا این قاتل فراری اعزام و متهم مورد نظر را شناسایی و تحقیقات تخصصی جهت دستگیری او آغاز شد.
جانشین فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان بیان کرد: با تلاش کارآگاهان پلیس در عملیاتی پیچیده پلیسی،قاتل پس از چند ماه فرار و زندگی مخفیانه دستگیر و پس از مواجهه با ادله پلیسی به بزه ارتکابی اعتراف و انگیزه خود را از قتل اختلافات شخصی بیان کرد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
زن جنایتکار برای کشتن شاهدان پرونده پسرش نقشه خونین طراحی کرد
زن جوان برای از بین بردن 2شاهد که باعث زندانی شدن پسرش شده بودند نقشه جنایت کشید، اما دستش رو شد.
به گزارش همشهری، به نقل از ایبیسی نیوز، شامگاه 18ژوئن سال 2022میلادی، پلیس فلوریدا در جریان یک نزاع مرگبار در خانهای درغرب شهر پالم بیچ قرار گرفت.با حضور مأموران در محل معلوم شد که در آنجا جشن تولد برپا بوده، اما در اواسط جشن چند نفر از مهمانان با هم درگیر شدند و در این میان جوانی 19ساله با ضربه چاقوی نوجوان 14سالهای به نام مانوئل کاردونا به قتل رسید.
در محل جنایت 2شاهد حضور داشتند که مدعی بودند مانوئل 14ساله قاتل است و به این ترتیب متهم دستگیر شد. او در ادامه در دادگاه محاکمه و به تحمل 15سال زندان محکوم شد و مادر مانوئل وقتی فهمید که پسرش تنها بهدلیل شهادت 2شاهد محکوم شده است، نقشه هولناکی کشید. او تصمیم گرفت با اجیر کردن یک قاتل هر دو شاهد را به قتل برساند و به این ترتیب شروع به جستوجو کرد. یکی از افرادی که جوزفینا ( مادر قاتل) نقشهاش را برایش بازگو کرده و از وی برای یافتن قاتل اجارهای کمک خواسته بود، تصمیم گرفت این موضوع را به پلیس لو دهد.او با پلیس تماس گرفت و آنها را در جریان نقشه جوزفینا قرار داد. وی به پلیس گفت که زنی به نام ماریا بهدنبال یک قاتل اجارهای است. او عکس و شماره تلفن ماریا را به کارآگاهان داد که بعدا مشخص شد ماریا، همان جوزفیناست.
18آوریل، یکی از کارآگاهان پلیس بهعنوان قاتل اجارهای با دستمزد 8هزار دلاری با این زن قرار گذاشت. جوزفینا در این قرار 2هزار دلار به مأمور مخفی پرداخت کرد و قول داد که بقیه پول را پس از انجام ماموریت پرداخت خواهد کرد. به این ترتیب با مدارکی که پلیس علیه این زن بهدست آورد، او دوشنبه هفته گذشته توسط مأموران دستگیر شد و اکنون قرار است بهزودی به اتهام شروع به قتل محاکمه شود./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
درخواست طلاق زن جوان به دلیل توهینهای شوهر
زن جوان پس از دو سال زندگی مشترک به خاطر رفتارهای تحقیرآمیز همسرش تصمیم به جدایی گرفت و راهی دادگاه خانواده شد.
به گزارش روزنامه ایران، غزاله که در شعبه دادگاه خانواده مقابل قاضی نشسته بود، وقتی از او خواسته شد درباره علت درخواست طلاقش توضیح دهد، در حالی که کیفش را روی میز میگذاشت از جای خود بلند شد و گفت: آقای قاضی من و همسرم فامیل دور هستیم و زیاد هم معاشرت نداشتیم. ازدواجمان کاملاً سنتی بود به همین خاطر فکر میکردیم نیازی به صحبتهای خصوصیتر نیست، در حالی که در واقع هیچ شناختی از او نداشتم و فقط بر اساس ظاهرش تصمیم به ازدواج گرفتم. وقتی خانوادهها موافقت کردند من هم جواب بله را دادم و عقد کردیم. بعد از چند ماه هم عروسی گرفتیم و الان نزدیک به دو سال است که ازدواج کردهایم اما از همان ماههای اول بعد ازازدواج وقتی به میهمانی میرفتیم یا میهمان به خانهمان میآمد، کمکم متوجه رفتارهای عجیب مهران شدم. اوایل رفتارش را به پای شوخطبعی و ابراز صمیمیت میگذاشتم اما بعد متوجه شدم حرفها و رفتارش درباره من و دیگران بیشتر توهین، تحقیر و تمسخر است تا شوخی. انگار عادت داشت همه حرفهایش را با تمسخر و توهین بیان کند.آقای قاضی، من خودم آدم شوخطبع و بگوبخندی هستم اما رفتار مهران مرا بسیار آزار میدهد. او مدام به خانواده و نزدیکانم توهین میکند. به عنوان مثال یک شب که میهمان داشتیم موقع شستن ظرفها به خواهرانم گفت چرا نشستهاید، بروید ظرفها را بشویید. وقتی هم که آنها داشتند ظرف میشستند مدام به آشپزخانه میآمد و با لحن تمسخرآمیزی میگفت: اصلاً خوب کار نمیکنید، از کارتان راضی نیستم.
خواهرانم به خاطر من حرفی نزدند حتی میخندیدند اما خب متوجه شدم که چقدر به آنها برخورده بود و دیگر هم وقتی شوهرم خانه بود به خانهام نیامدند.
غزاله نگاهی به حلقه ازدواجش کرد و گفت: آقای قاضی، وقتی در جمع فامیل نشستهایم مدام به مردها میگوید به زنهایتان رو ندهید، پررو میشوند.چند بار تذکر دادم اما توجهی نکرد و حتی با بیاحترامی با من برخورد کرد تا اینکه دیگر عصبانی شدم و کار به دعوای شدیدی کشید که در کمال ناباوری به طرفم حمله کرد تا مرا بزند. من تا الان گذشت کردم اما دیگر نمیتوانم تحملش کنم چون در خانوادهای بزرگ شدهام که رفتارها بر پایه احترام بوده، نه توهین، تحقیر و تمسخر، هر چند که خودش فکر میکند خیلی آدم شوخ و بامزهای است اما این رفتار در خانواده ما نشانه بیحرمتی است. کار را به جایی رسانده که دیگر دوست ندارم با او در جمع حاضر شوم و میخواهم طلاق بگیرم. راستش را بخواهید آخرین کاری که باعث شد در تصمیم خودم مصممتر شوم همین چند شب قبل بود؛ در خانه مادرم بودیم که خالهام با شوهر و بچهاش آمدند. شوهر خالهام داشت تعریف میکرد که در کارهای خانه به همسرش کمک میکند که یکدفعه مهران گفت از بس زن ذلیلی، مرد که نباید ظرف بشوره و بچهداری کنه. همین طور داشت ادامه میداد که از خجالت آب شدم و شوهر خالهام هم عصبانی شد و آنها از خانهمان رفتند. من که آبرویم رفته بود همان جا گفتم میخواهم طلاق بگیرم.
قاضی رو به مهران کرد و گفت: پسرم چرا این رفتار را انجام میدهی؟
مهران با لحن حق بهجانبی گفت: من اینجوری بزرگ شدهام و پدرم هم همین طوره. شوهر خاله این خانم داشت آبروی ما مردها رو میبرد، منم خواستم به او بفهمانم که مردی گفتن، زنی گفتن، هر کدام وظیفه خودشان را دارند. کار مرد بیرون و پول درآوردن است و کار زن هم آشپزی، بچهداری و خانهداری.
قاضی که با این حرفها متوجه عمق فاجعه زندگی مشترک این زوج جوان شده بود، گفت: طلاق تنها راه نجات زندگی شما نیست. به نظر من حتماً دو ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر مشکلتان حل نشد و مهران هم در این مدت رفتارش را اصلاح نکرد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
سیل و جریان گدازه سرد در اندونزی ۱۴ قربانی گرفت
به گفته مقامات امدادیِ اندونزی در پی وقوع سیل ناگهانی و جاری شدن گدازههای سرد ناشی از آتشفشانی در این کشور، دستکم ۱۴ نفر از جمله چند کودک کشته و بسیاری مفقود شدهاند.
به گزارش ایسنا، روز گذشته (شنبه) بارندگیهای شدید در استان «سوماترای غربی» اندونزی منجر به جاری شدن سیلاب و گدازههای سرد از یک کوه آتشفشانی شد.
گدازه سرد که به نام «لاهار» نیز شناخته می شود، مواد آتشفشانی مانند خاکستر، ماسه و سنگریزه است که توسط باران از دامنه های آتشفشان به پایین منتقل می شود.
مقامات محلی تا صبح امروز (یکشنبه) تاکنون مرگ ۱۴ نفر را در این حادثه تایید کردهاند.
عکسها و ویدئوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی سنگهای بزرگ و گل و لای غلیظی را نشان میدهد که خیابانهای سوماترای غربی را پوشانده است.
این فاجعه تنها دو ماه پس از وقوع سیل مرگبار دیگری در همین جزیره رخ می دهد.
نیروهای امدادی در تلاش برای پیدا کردن قربانیان مفقود شده و انتقال مردم به پناهگاه ها هستند.
به گزارش الجزیره، اندونزی در فصل بارندگیها مستعد رانش زمین و سیل است.
در همین حال هفته گذشته نیز ۱۵ نفر در استان «سولاوسی جنوبی» اندونزی پس از رانش زمین و سیل که خانه ها را تخریب کرد و به جاده ها آسیب رساند، کشته شدند./ایسنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
بازداشت شروری که در مهرآباد جنوبی قمهکشی کرد
رئیس پلیس پیشگیری پایتخت از دستگیری یک شرور فراری و تحت تعقیب که باعث برهم زدن نظم عمومی در محله مهرآباد جنوبی شده بود، خبر داد.
به گزارش ایسنا، سرهنگ علی قاسم پور در تشریح جزئیات این خبر گفت:به دنبال تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ و اعلام قدرت نمایی یکی از اراذل و اوباش در محله مهرآباد جنوبی که اقدام به قمه کشی و بر هم زدن نظم عمومی کرده بود، ماموران در محل حاضر شده و اقدامات برای دستگیری این فرد در دستورکار ماموران پلیس قرار گرفت.
وی با بیان اینکه ماموران با انجام اقدامات فنی پلیسی هویت و مخفیگاه متهم را مورد شناسایی قرار دادند، گفت:در ادامه هماهنگی با مقام قضایی انجام و مجوزهای لازم در این خصوص اخذ شد. پس از آن ماموران در محل حاضر شده و با اجرای یک عملیات منسجم پلیسی، این فرد شرور را با اجرای یک عملیات غافلگیرانه در مخفیگاهش دستگیر و به مقر انتظامی منتقل کردند.
قاسم پور با بیان اینکه متهم با برهم زدن نظم عمومی باعث ایجاد رعب و وحشت شهروندان و اهالی محل شده بود، افزود: متهم که پس از شرارت از محل متواری شده و مخفیگاه خود را نیز تغییر داده بود، تصور نمیکرد که از سوی پلیس دستگیر شود. او تحت بازجویی قرار گرفت و در جریان آن به جرم خود مبنی بر قدرتنمایی با قمه و ایجاد رعب و وحشت اعتراف کرد و هدف از این اقدام را جلب توجه اعلام کرد.
رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ با بیان اینکه متهم دارای سابقه بوده و به اتهام درگیری دسته جمعی، تهدید و ورود به عنف و تخریب خودرو نیز تحت تعقیب پلیس قرار داشت، گفت: برای این فرد پروندهای تشکیل شد و متهم به همراه پرونده متشکله و برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا شد. همچنین تحقیقات تکمیلی در خصوص پرونده این شرور سابقهدار از سوی ماموران پلیس در حال انجام است./ایسنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
شوهرم به من تهمت رابطه نامشروع میزند
با آن که در رشته داروسازی تحصیل می کردم اما نمی دانم چگونه فریب خوردم و در دام شرکت های هرمی افتادم. وقتی با آرزوی پولدار شدن در این شرکت های دروغین خودمان را فریب می دادیم که فلانی قبلا حتی یک دوچرخه هم نداشت و حالا با خودروی شاسی بلند به جلسات توجیهی شرکت می آید،خودمان هم می دانستیم که دروغ می گوییم اما نمی خواستیم باور کنیم تا این که در همین جلسات مختلط با «سیروس»آشنا شدم و …
به گزارش روزنامه خراسان،این ها بخشی از اظهارات دختر 27 ساله ای است که مدعی بود در تله عشق جوانی افتاده که افکار وسواسی دارد و با بدبینی های بیمارگونه اش اکنون او را رها کرده است. این دختر جوان درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت:در خانواده ای آرام رشد کردم که پدر و مادر دلسوزی داشتم ولی پدرم در امور تربیتی ما دخالتی نداشت و تنها مادرم در دوران کودکی برای معاشرت با دیگران سخت گیری می کرد اما وقتی به سن نوجوانی رسیدم دیگر ازآن سخت گیری ها خبری نبود و من مانند فنری که رها شده باشد کاملا در معاشرت ها و رفتارها و حتی نوع پوششم آزادبودم. در این شرایط پدر ومادرم به یکی از شهرهای شمالی خراسان رضوی رفتند اما من و خواهر کوچک ترم در مشهد ماندیم و به طور مستقل به زندگی و تحصیل ادامه دادیم چراکه پدرم به دلیل شغل اداری خودش مجبور بود در شهرستان اقامت داشته باشد.خلاصه من در رشته داروسازی مشهد پذیرفته شدم و شاگرد زرنگ دانشگاه بودم اما در همین روزها به توصیه یکی از دوستانم وارد شرکت های هرمی شدم تا به قول آن ها یک شبه پولدار شوم. از سوی دیگر هیچ شناختی درباره این فریب کاری ها نداشتم و همه حرف های دروغین افرادی را باور می کردم که مانند من فریب خورده و همه اموال و سرمایه خود را در این شرکت ها از دست داده بودند. مدام از اوضاع اقتصادی افرادی سخن می گفتند که هیچ چیز نداشته اند و یک شبه در این شرکت های دروغین به همه چیز رسیده اند. خلاصه در این جلسات مختلط روابط دختر وپسرها هم به گونه ای عادی بود که بسیاری از آن ها به دلیل همین روابط کثیف فریب می خوردند و به تله عشق در شرکت های هرمی می افتادند. من هم از جمله همین افراد بودم چراکه در میان پیشنهادهای دوستی زیادی که به من می شد بالاخره عاشق«سیروس» شدم و با خوشحالی به پیشنهاد عاشقانه او پاسخ مثبت دادم. «سیروس» مهندس رشته راه و شهرسازی بود و درآمد خوبی داشت.
خلاصه این روابط عاطفی و عاشقی به جایی رسیدکه «سیروس»با همه بدبینی هایش به خواستگاری ام آمد و ما با یکدیگر نامزد شدیم اما من همه بدبینی ها و سوءظن ها را به حساب غیرت مردانه او می گذاشتم واعتراضی نمی کردم. در این شرایط او از شرکت های هرمی خارج شد و مدیریت یکی از شرکت های ساختمان سازی شوهر خواهرش را به عهده گرفت اما مدتی بعد شوهر خواهر سیروس وشریکش به اختلاف مالی خوردند وشرکت را جمع کردند. حالا دیگر سیروس هم بیکار بود و در خانه پدرش زندگی می کرد من هم در داروخانه وبیمارستان مشغول کار بودم اما بدبینی های او در این هنگام به گونه ای شدت گرفت که همواره مرا در فضای مجازی تعقیب می کرد و در محل کارم نیز اجازه نمی داد با همکارانم ارتباط داشته باشم چراکه من در محیط کار با همه دوستانم و دیگر همکاران ارتباط صمیمانه ای داشتم و این موضوع بسیار عادی بود ولی سیروس تهمت «خیانت» به من می زد و به شدت آزارم می داد چراکه معتقد بود وقتی با او در شرکت هرمی ارتباط داشتم پس به راحتی می توانم با همکارانم نیز ارتباط برقرارکنم!
خلاصه او همه پیام ها و مکالمه های تلفنی مراکنترل می کرد و مدام تهمت روابط نامشروع می زد به گونه ای که دیگر در میان دوست و آشنا و حتی بستگانم نمی توانستم سرم را بالا بگیرم . این در حالی بود که من در همان دو ماهی که با او آشنا شده بودم چندین بار داروهای روان پزشکی را در منزلشان دیدم و می دانستم او به بیماری بدبینی مبتلاست و افکار وسواسی دارد اما عشق او چنان کورم کرده بود که به چشم خودم نیز اعتماد نداشتم . سیروس دوران کودکی را با نزاع های شدید پدر ومادرش سپری کرده بود و هیچ گاه عاطفه و مهر خانوادگی را احساس نمی کرد .با همه این حرف ها،او اکنون مرا رها کرده و در حالی به دنبال سرنوشت خودش رفته است که فقط نام هردوی ما در شناسنامه هایمان ثبت شده و دیگر هیچ ارتباطی با هم نداریم اما ای کاش …
با دستور ویژه سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری نجفی مشهد)بررسی های روان شناختی و اقدامات قانونی در این باره به گروه مشاوران دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
انفجار هولناک نیسان هنگام سوخت گیری
انفجار سیلندر گاز CNG خودرو نیسان در جایگاه سوخت 5 مصدوم به همراه داشت.
هادی عیدیپور رئیس سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری شیراز امشب، ۲۲ اردیبهشتماه با اعلام این خبر گفت: در ساعت ۱۶:۰۸ امروز، طی تماس با سامانه ۱۲۵، ستاد فرماندهی آتشنشانی شیراز در جریان این حادثه قرار گرفت و بلافاصله آتشنشانان ایستگاه ۱۳ و ۱۰ را به محل حادثه در بلوار خلیج فارس اعزام کرد.رئیس سازمان آتش نشانی شیراز افزود: در این حادثه یک دستگاه خودرو نیسان در جایگاه CNG در حال سوختگیری بوده که ناگهان سیلندر گاز خودرو منفجر میشود که علاوه بر تخریب سازه جایگاه منجر به مصدومیت ۵ نفر شد.وی ادامه داد: بلافاصله پس از رسیدن نیروهای عملیاتی و ایمنسازی کامل محل حادثه، مصدومین از محل حادثه خارج و برای انجام اقدامات درمانی به عوامل اورژانس تحویل داده شدند.
عیدیپور گفت: آتشنشانان پس از پاکسازی محل حادثه و جلوگیری از آتش سوزی احتمالی اقدام به ایمنسازی کامل محل حادثه کردند.
وی یادآور شد: حادثه ۵ مصدوم به همراه داشته و علت حادثه توسط کارشناسان در حال بررسی است./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154