eitaa logo
«حوادث»
9.9هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
11.9هزار ویدیو
13 فایل
☫ ﷽ ☫ کانال حوادث موثق ترین و جدیدترین حوادث روز ایران و جهان تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/2470642016C31359a7823 . . . . . #ترک_کانال . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
شایان خود سرنخ دستگیری به ماموران داد / اعتیاد وضعیت مرا دچار مشکل کرد سارق سابقه‌دار که با وجود داشتن پابند الکترونیکی دست به سرقت موتورسیکلت می‌زد وقتی مقابل چشمان مرد طلافروش یک موتور دزدید پابندش دیده شد و لو رفت. از اوایل فروردین امسال شکایت‌های زیادی مبنی بر سرقت‌های سریالی موتورسیکلت‌ها به پلیس اعلام شد. موتورسیکلت‌ها از مقابل مراکز خرید و خانه‌هایی به سرقت می‌رفت که مجهز به دوربین مداربسته نبودند. بدین ترتیب در اقدامات پلیسی هیچ رد و سرنخی از سارق یا سارقان موتورسیکلت‌ها به‌دست نیامد.تحقیقات پلیسی در این رابطه ادامه داشت تا اینکه گزارش سرقت موتورسیکلتی از مقابل طلافروشی در شمال تهران به پلیس اعلام شد. با حضور مأموران در محل، صاحب موتورسیکلت مدعی شد: موتورم را برای دقایقی پارک کردم تا از داروخانه دارو تهیه کنم. از آنجایی که عجله داشتم یادم رفت سوئیچ را بردارم. زمانی که برگشتم، متوجه شدم موتورم به سرقت رفته است. در تحقیقات از مرد طلافروش که موتور از مقابل مغازه او به سرقت رفته بود و شاهد این سرقت بود، وی نخستین سرنخ را در اختیار کارآگاهان قرار داد. مرد طلافروش گفت: در حال بستن مغازه‌ام بودم که مردی موتورسوار در مقابل مغازه‌ام پارک کرد. او خیلی عجله داشت و به همین دلیل فراموش کرد که سوئیچ را از روی موتورش بردارد. هنوز چند لحظه‌ای از رفتنش نگذشته بود که مرد جوانی با ماسک و کلاه سوار موتور شد و مقابل چشمانم موتور را سرقت کرد. چهره مرد جوان را بخوبی ندیدم، چرا که هوا تاریک بود و او هم از ماسک به عنوان نقاب استفاده کرده بود، اما یک پابند عجیبی دور مچ پای مرد موتور سوار بسته شده بود. زمانی که او سوار موتور شد و خواست آن را روشن کند، پاچه شلوار سفیدی که به پاداشت بالا رفت و من پابند پلاستیکی سیاه رنگی را دیدم که دور مچ پایش بسته شده بود. در بازبینی دوربین‌های مداربسته طلافروشی و اطراف آن نیز تصاویری از متهم به‌دست آمد اما سارق جوان صورتش را کاملاً پوشانده بود و شناسایی آن با مشکل مواجه شد. با توجه به اطلاعاتی که مرد طلافروش به پلیس داد، به نظر می‌رسید که سارق پابند الکترونیکی مخصوص متهمان داشته بنابراین سرنخ اصلی این پرونده به‌دست کارآگاهان داده شد. کارآگاهان بلافاصله به سراغ اتاق رصد متهمان دارای پابند الکترونیکی رفتند و با بررسی محدوده محل سرقت، مشخص شد یکی از متهمان سابقه‌دار اداره آگاهی به نام شایان در زمان سرقت در محل سرقت حضور داشته است. از آنجایی که شیوه و شگرد سرقت موتور سیکلت با شگرد سرقت‌هایی که در دو ماه اخیر به پلیس گزارش شده بود شباهت زیادی داشت، این فرضیه مطرح شد که سرقت‌های دیگر نیز توسط شایان صورت گرفته باشد. در ادامه رصد‌ها مشخص شد که کد پابند الکترونیکی شایان در تمامی سرقت‌ها فعال بوده است. بنابراین پس از هماهنگی‌های قضایی با بازپرس دادسرای ویژه سرقت،شایان بازداشت شد و در مخفیگاهش موتوری که سرقت کرده بود پیدا شد. سرقت خانه سخت‌تر است شایان، 27 ساله، سابقه کیفری دارد و یکی از متهمانی است که نامش در لیست افرادی قرار داشت که پابند الکترونیکی بعد از آزادی به او زده شد. سرقت با پابند الکترونیکی چه توجیهی دارد؟ وقتی پابند را به پایم وصل کردند با خودم گفتم قابل ردیابی نیست. اواخر سال گذشته از زندان آزاد شدم و هنگام آزادی پابند به پایم زده شد. به چه اتهامی قبلاً زندان بودی؟ سرقت خانه. تخصص من سرقت از خانه و موتور سیکلت است. اما از زندان که آزاد شدم با خودم گفتم سرقت خانه دردسر دارد.هم وقت بیشتری می‌گیرد هم‌ریسک بالایی دارد ضمن اینکه از هر 10 سرقت ممکن است یکی موفقیت‌آمیز باشد و پول خوبی گیرت بیاید. چه شد که وارد خلاف شدی؟ نجار بودم، وضع مالی‌ام بد نبود و کار و کاسبی هم خوب بود. در بزم‌های شبانه با دوستانم کم کم معتاد شدم و اعتیاد روی کارم تأثیر گذاشت. صاحبکارم هم که دید مغازه‌اش را پاتوق مصرف مواد کرده‌ام مرا بیرون کرد. بعداز آن هر شب در یک پاتوق بودم آنجا با سرقت آشنا شدم. در زندان هم این آشنایی و روش هایم برای سرقت کامل‌تر شد. با موتورهای سرقتی چه می‌کردی؟ من طبق سفارش کار می‌کردم. به این صورت که به پاتوق‌های مالخرها می‌رفتم و آنها به من می‌گفتند چه مدل موتورسیکلتی می‌خواهند. من هم طبق لیستی که از مالخرها گرفته بودم در خیابان‌ها پرسه می‌زدم و با دیدن موتوری که اسمش در لیستم بود آن را سرقت می‌کردم. موتورها را چند می‌فروختی؟ من موتورهای گرانقیمت سرقت می‌کردم اما قانون کار فروش به یک سوم یا یک چهارم قیمت است./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
♦️اوضاع جسمی «حامیم» مساعد است/ آقای خواننده ۳ عمل جراحی موفق داشت در این اطلاعیه موسسه آراد آمده است: 🔹صبح امروز (دهم خرداد) سومین عمل جراحی «حامیم» با موفقیت انجام شد و گروه پزشکان متخصص با تلاشی ۳ ساعته در اتاق عمل، اخبار امیدوارکننده‌ای از روند درمانی «حامیم» را به خانواده او منتقل کرده‌اند. 🔹گزارش‌های پزشکی حاکی از بهبود اوضاع جسمی این خواننده است که بایستی همچنان تحت نظر باشد و دیگر هیچ خطری سلامتی او را تهدید نمی‌کند./خبرفوری 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
درگیری مسلحانه اوباش در مشهد با ۲۸ مصدوم‌ جانشین فرمانده انتظامی خراسان‌رضوی: 🔹نیرو‌های انتظامی بخش احمد‌آباد گزارشی از تیراندازی خون‌بار عاملان نزاع مسلحانه دریافت کردند که برای ایجاد رعب و وحشت در منطقه، لوله‌های سلاح را به سوی مردم گرفته بودند. 🔹وحشت‌آفرینان شرور، به طرف خودروی پلیس نیز آتش گشودند و یکی از افسران فراجا را هم هدف اصابت گلوله قرار دادند و ۱۹ نفر از شهروندان و ۸ تن از طرفین نزاع مسلحانه خون‌بار با شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای از سلاح‌های وینچستر و دولول نقش بر زمین شده بودند. نزاع مذکور فقط به‌خاطر ادعای ایجاد مزاحمت برای یک دختر جوان شکل گرفته است. 🔹ماموران پلیس در کمتر از ۲۴ ساعت ۱۸ تن از متهمان به شرارت و ایجاد رعب و وحشت را در چندین عملیات ضربتی و غافلگیرانه در نقاط مختلف شهر مشهد به دام انداختند و یک نفر دیگر از آنان را هم در منطقه مُلک آباد دستگیر کردند. 🔹در این عملیات گسترده، ۳ قبضه سلاح شکاری وینچستر و دولول نیز کشف شد و ۵ فروشگاهی که عاملان شرارت از آن مکان‌ها برای وحشت آفرینی و درگیری استفاده کرده بودند نیز با دستور مقام قضایی پلمب شد./تسنیم 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آتش گرفتن چمن مصنوعی ورزشگاه راسک در استان سیستان و بلوچستان 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
سکوت عروس دوجنسه تا شب زفاف / فرار دختر ترنس از حجله داماد ! ! عروس ترنس تا شب زفاف سکوت کرده بود اما وقتی به حجله رفت با دیدن داماد پا به فرار گذاشت ! من یک « ترنس » هستم که «عروس فراری» نام گرفتم اما قبل از این که جنسیت ام مرد باشد یا زن، انسانم! انسانی که هویت گم شده خویش را می جوید. کاش به جای تحقیر، تمسخر و قضاوت های‌ نابه جا کمی درکم کنید این جملات بخشی از اظهارات جوان ۲۳ ساله ای است که با دلی پر درد اما قلبی مالامال از امیدواری و عشق به زندگی پا به دایره اجتماعی کلانتری شفای مشهد گذاشته است. او در شرح مشکلش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری ‌گفت : از همان دوران کودکی با دیگر همسن و سالانم متفاوت بودم.من دختر بودم اما روحیات مردانه و پسرانه داشتم و بیشتر اوقات که به مغازه اسباب بازی فروشی می رفتیم، من به جای عروسک ‌های زیبا ، ماشین پلیس ، شمشیر و تفنگ‌ را انتخاب می کردم. خیلی وقت ها پدرم ماشین پلیس و تفنگ را از دستم می گرفت و می گفت:« دخترم ماشین پلیس اسباب بازی پسرهاست، تو دختر هستی، اسباب بازی دیگری را انتخاب کن. ببین این عروسک های موطلایی چقدرزیبا هستند.» پدرم به اجبار برایم عروسک‌ می خرید اما من چشمم به دنبال همان ماشین پلیس بود ! وقتی وارد مدرسه شدم، مشکلاتم بیشتر شد و نمی توانستم با همسن و سالانم ارتباط درستی برقرار کنم . دوستان زیادی نداشتم ،گاهی با دختران مدرسه درگیر می شدم و آن ها را کتک می زدم! اولیای مدرسه نیز والدینم را می خواستند و آن ها مرا شماتت می کردند. میان اقوام و همسایگان هم بیشتر با پسرها همبازی می شدم و ترجیح می دادم با پسرها دزد و پلیس بازی کنم ‌تا با دخترها خاله بازی! اما خیلی وقت ها مورد تمسخر اطرافیانم قرار می گرفتم. واقعا نمی دانستم که آن ها چرامسخره ام می کنند چون من فقط می خواستم که خودم باشم و آن ها متاسفانه این مسئله را درک نمی کردند. به سن بلوغ که رسیدم ،مشکلاتم بیشتر شد. همه از من توقع داشتندکه دختری نوجوان باشم با همان روحیات و احساسات لطیف دخترانه که همه انتظارش را دارند اما من پسری نوجوان بودم که قلدرانه می خواست به همه اثبات کند دیگر برای خودش مردی شده است . گاهی اوقات لباس های برادر بزرگ ترم را می پوشیدم وبا تیپ پسرانه بیرون می رفتم. مادرم با دیدن این صحنه ها گریه می کرد و پدرم با من کلنجار می رفت و گاهی کتکم می زد. آن ها تصور می کردند که من منحرف شده ام و باید ادبم کنند. من نیزچاره ای نداشتم جزاین که در لاک تنهایی های خود فرو بروم. آخر گناه من چه بود؟ چرا کسی من را درک نمی کرد؟ همه یا به من می خندیدند و مسخره ام می کردند یا ناسزا می گفتند و سرزنشم می کردند .پدرم برای این که تنبیهم کند، پول توجیبی ام را قطع می کرد اما من با تیپ پسرانه بیرون می رفتم و کارگری می کردم تا خرجم را درآورم. گاهی بنایی می کردم، گاهی کاشی کاری و... به سن جوانی که رسیدم ،تصمیم گرفتم برای حل مشکلم نزد روان شناس بروم و پس از مشورت با چندین روان شناس و روان پزشک آن ها تشخیص دادند که « ترنس» هستم . من انسانی هستم که با روحیات پسرانه و مردانه در کالبد یک زن زندانی شده است.‌ آن ها پیشنهاد دادند که عمل تغییر جنسیت را انجام بدهم اما وقتی این موضوع را با خانواده ام مطرح کردم، با مخالفت شدید آن ها مواجه شدم. آن ها تصور می کردند که من می خواهم آبرویشان را ببرم. بنابراین پدرم تصمیم گرفت عروسم کند تا شایدمشکلم حل شود اما هرکسی که به خواستگاری ام می آمد، من به گونه ای رفتارمی کردم که از ازدواج با من پشیمان شود ،به طور مثال بدرفتاری می کردم، حرف بدی می زدم یا سینی چای را روی پای داماد می ریختم! آن ها هم می رفتند و پشت سرشان را نگاه نمی کردند تا این که یکی از خواستگارانم من را با همین رفتارهایم پسندید و قرار عقدوعروسی گذاشته شد. به چشم برهم زدنی من را به آرایشگاه بردند و لباس عروس بر تنم کردند. من نیز چاره ای نداشتم جز این که با لباس عروسی از پای سفره عقد بگریزم و بدین ترتیب عروس فراری نام گرفتم! اکنون نیز مدت هاست که اتاق کوچکی را اجاره کرده ام و با خودرویی که با پس انداز پول هایم خریده ام، مسافر کشی می کنم تا هزینه عمل جراحی تغییر جنسیت ام راتامین کنم. مدت هاست که خانواده ام را ندیده ام و دلم برایشان خیلی تنگ شده است اما آن ها غیر از این چاره ای برایم‌ نگذاشتند. با این حال به آینده امیدوارم و آرزو دارم روزی من نیز دور از نگاه تمسخر آمیز دیگران ،یک زندگی آرام و معمولی داشته باشم .روزی که خانواده ام من را به عنوان پسرشان بپذیرند نه دخترشان! روزی که نیشخندها و ریشخندهای اطرافیانم تمام شود و من دور از پیش داوری ها بتوانم از این زندان انزوا و تنهایی که گرفتارش شده ام بیرون بیایم و.../رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
23.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دروغ بودن سرقت مسلحانه از خودروی شوتی در محور کرخه فرمانده انتظامی شهرستان کرخه از دستگیری 2 راننده شوتی بهراه همدستشان که باصحنه سازی سرقت مسلحانه قصد بالا کشیدن اجناس صاحب بار را داشتند خبر داد. سرهنگ سعید داراب نیا فرمانده انتظامی شهرستان کرخه در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار حوزه انتظامی وحوادث رکنا در خوزستان اظهار داشت در پی اعلام وقوع یک فقره سرقت مسلحانه جاده ای از یک خودروی شوتی 405 در محور کرخه از همان لحظات اولیه تیم های عملیاتی ومجرب پلیس به محل اعلام شده اعزام شدند.سرهنگ داراب نیا اظهار داشت: راننده خودرو وهمراهش که با پلیس 110تماس برقرار کرده بودند، مدعی شدند که افراد مسلح اقدام به تیراندازی با سلاح شکاری به سمت لاستیک خودرویمان نموده و پس از متوق شدن خودرو اجناس درون خودرو امان را به سرقت بردند. در برسیهای دقیق به عمل آمده توسط شخص فرمانده انتظامی کرخه مشخص گردید موضوع تیراندازی به لاستیک خودروی شوتی وسرقت از آن صحنه سازی است و این افراد برای گمراه کردن پلیس و بالا کشیدن اموال صاحب بار اقدام به این صحنه سازی ناشیانه کرده اند. سرهنگ داراب نیا گفت: زمانیکه سر صحنه حضور یافتیم متوجه حرفهای ضد نقیض راننده پژو وهمراهش شدیم وی گفت این افراد مدعی شده بودند که سرنشینان 2خودروی پژو پارس از فاصله زیاد به سمت لاستیک خودرو اشان شلیک کرده اند و خودرو کمتر از 1کیلو متر ادامه مسیر متوقف شد و تمام اجناسی داخل خودروا شان که متعلق به مردم بوده توسط سارقان مسلح جاده ای به سرقت رفته است. 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۵ خودروی شوتی با ۲۰ میلیارد کالای قاچاق توقیف شدند فرمانده انتظامی استان ایلام از توقیف پنج دستگاه خودرو شوتی حامل کالای قاچاق به ارزش بیش از۲۰ میلیارد ریال خبر داد. سردار «جمال سلمانی» شامگاه سه‌شنبه در گفت‌وگو با خبرنگاران، اظهار کرد: ماموران پلیس امنیت اقتصادی استان در پی کسب اطلاعاتی مبنی بر انتقال کالای قاچاق با خودروهای شوتی از سمت استان‌های همجوار به استان ایلام، مراتب را به صورت ویژه در دستور کار قرار دادند.وی اضافه کرد: ماموران انتظامی با انجام اقدامات فنی و پلیسی موفق شدند در یک عملیات منسجم، تعداد پنج دستگاه خودرو شوتی حامل کالای قاچاق را توقیف کنند. فرمانده انتظامی استان ایلام با اشاره به اینکه در این راستا تعداد ۶ متهم شناسایی و دستگیر شدند، اظهار کرد: متهمان پس از تشکیل پرونده مقدماتی جهت سیر مراحل قانونی به مرجع قضائی تحویل شدند. سردار سلمانی از اهالی استان خواست تا اخبار و اطلاعات خود را پیرامون قاچاق کالا، احتکار و دیگر جرایم و مفاسد اقتصادی با شماره ۰۹۶۳۰۰ در میان بگذارند. شوتی به خودروهایی گفته می‌شود که از طریق آنها به قاچاق اقدام می‌شود؛ ارتفاع عقب این خودروها اغلب بیش از حد استاندارد است تا پس از بارگیری در حالت عادی قرار گیرد./صدآنلاین 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
دختر جوان پیرمرد 70 ساله عاشق را بدبخت کرد! دختر 33 ساله با نقشه ای که کشیده بود توالنست پیرمرد 70 ساله عاشق را به خاک سیاه بنشاند. محمد که ۵ سال پیش همسرش را از دست داده بود و به دنبال شریکی برای زندگی خود می گشت اما فرزندان او با ازدواج مجددش مخالف بودند. محمد ۷۰ ساله از اوضاع مالی خوبی برخوردار است با مخالفت فرزندانش به سراغ روابط دوستی رفت و در این گشت و گزارها با مینا آشنا شد. مینا که ۳۷ سال بیشتر نداشت رابطه احساسی با محمد برقرار می‌کند و در ابتدا همه چیز خوب پیش می‌رفت و محمد به خیال خودش رابطه گرمی با مینا برقرار کرده است. محمد رابطه‌اش را از دید فرزندانش پنهان نگه داشته بود و به صورت پنهانی با مینا ارتباط داشت، او به قدری دلبسته مینا شده بود که تمام اطلاعات شخصیش مثل اطلاعات محرمانه گوشی و فضای مجازیش را در اختیار مینا قرار داده بود. روزها گذشت و مینا درخواست یک خانه از محمد کرد و محمد که از اوضاع مالی خوبی برخوردار بود، یک خانه در بالاشهر تهران برای مینا اجاره کرد و تمامی وسایل و تجهیزات لازم را برای او فراهم کرد. پس از مدتی مینا به صورت ماهانه از محمد درخواست پول کرد و مرد دلباخته نیز درخواست مینا را اجابت می کند و ماهانه به حساب مینا مبلغ نه چندان کمی را واریز می‌ کرد اما به مرور مطالبات مینا به قدری زیاد شد که محمد دیگر توانایی اجابت نیازهای مالی مینا را نداشت و درخواست رد بر نیازهای مالی زن می زد. مینا که دیگر متوجه شده بود قرار نیست، محمد نیازهای مالیش را برآورده کند، دیگر جواب تلفن مرد دلباخته را نداد و او را از تمامی شبکه های اجتماعی مسدود کرد و محمد متوجه می شود که علاقه اش به مریم یک طرفه بوده و چیزی که رابطه آن ها گرم نگه داشته بود چیزی جز پول نبوده است. با این حال محمد وارد یک بحران عاطفی می‌شود و به زحمت تماسی با مینا برقرار می کند اما زن او را تهدید می کند که اگردوباره مزاحم او شود، رابطه پنهانیشان را برای تمامی مخاطبین موبایل محمد افشا می کند. تمام عمر رابطه دروغین مینا و محمد یک سال بود و پیرمرد به قدری وابسته مینا شده بود که نمی توانست باور کند که مینا فقط برای پولش با او بوده است. پس از مدتی محمد برای ثبت شکایت به کلانتری نیاوران مراجعه می کند و مدعی می شود مبلغی نزدیک یک میلیارد تومان برای مینا هزینه کرده است و حالا هیچ مدرک شناسایی از مینا ندارد و حتی نمی تواند ثابت کند که اسم او مریم است./صدآنلاین 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
انهدام بزرگ‌ترین باند سرقت محموله‌های ترانزیتی فرمانده انتظامی استان کرمان: 🔹در بازرسی از مخفیگاه اعضای این باند ۶ متهم دستگیر شد و تاکنون ۲۵ تن پسته صادراتی و در حال ترانزیت کشف شده است. 🔹این متهمان ‌‌‌سرقت های خود را در لباس مامور انجام می‌دادند./تسنیم 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
انهدام شبکه تولید محتواهای مبتذل مدلینگ رئیس پلیس استان بوشهر: ‌ 🔹با ‌رصد شبانه‌روزی ‌پلیس فتا، شبکه سازمان یافته ۱۳ نفره که در قالب مدلینگ اقدام به تولید و انتشار محتواهای مبتذل در بستر اینستاگرام می‌کرد ‌شناسایی و بر حسب وضعیت جرم ارتکابی، احضار و یا دستگیر شدند. 🔹دو خانم جوان سردسته این شبکه مجرمانه فعالیت می‌کرد؛ آنان در قالب مدلینگ برای تبلیغ و جذب مشتری به سفارش ۶ آرایشگاه در سطح استان و یکی از استان‌های مجاور اقدام می‌کردند./تسنیم 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
وارد خانه که شدم با صحنه بسیار بدی مواجه شدم / همسر خیانتکارم با مربی موسیقی دخترم و… روزی که همسرم از من خواست به کلاس آموزش موسیقی بروم و این هنر ارزشمند را بیاموزم، هیچ گاه تصور نمی کردم که در پس این پیشنهاد دلسوزانه، نقشه شومی وجود دارد و شوهرم برای رسیدن به خواسته های خودش برای من مربی خصوصی گرفته است چرا که… او در خواربار فروشی پدرش کار می کرد که سر کوچه ما قرار داشت. من هم که بعد از جدایی پدر و مادرم از یکدیگر نزد مادرم زندگی می کردم به جملات عاشقانه «سعید» دل بستم و با هر بهانه ای به مغازه آن ها می رفتم اما این ارتباط پنهانی طولی نکشید و«سعید» به خواستگاری ام آمد ولی مادرم که خودش اوضاع اسفبار پدرم را دیده بود، احتمال می داد که «سعید» معتاد است ولی بازهم تردید داشت چون «سعید»پسر جوانی بود و ظاهرش هنوز اعتیاد را نشان نمی داد.خلاصه با اصرار من، مادرم رضایت داد و من و سعید درحالی ازدواج کردیم که در همان هفته اول نامزدی اعتیاد او لو رفت ولی دیگر کاری از دستم ساخته نبود و مجبور شدم به زندگی با او ادامه دهم تا شاید اعتیادش را کنار بگذارد اما با آن که صاحب دختری یک ساله شده بودم، نه تنها «سعید» اعتیادش را ترک نکرد بلکه روز به روز بیشتر در گرداب مواد افیونی فرو رفت تا این که بالاخره بعد از 3 سال زندگی مشترک از او طلاق گرفتم و به خواست مادرم سرپرستی دخترم را هم به پدر «سعید» سپردم اما هنوز چند ماه بیشتر از ماجرای طلاقم نمی گذشت که یکی از همسایگان مرا برای مردی خواستگاری کرد که همسرش فوت کرده بود و دختری نوجوان داشت.ابتدا موافق این ازدواج نبودم ولی سمیه خانم از ثروت واخلاق«نعمت» تعریف کرد که انگار مرا شست و شوی مغزی داد و من در حالی که دلتنگ دخترم بودم با «نعمت» ازدواج کردم. هنوز یک ماه بیشتر از برگزاری مراسم عقدکنان ما نگذشته بود که همسرم پیشنهاد داد تا به کلاس موسیقی بروم و این هنر ارزشمند را بیاموزم چرا که «سارا» دختر خوانده ام نیز مربی موسیقی داشت و «نعمت»معتقد بود که با این شیوه می توانم ارتباط صمیمانه ای با «سارا» برقرار کنم و او را از افسردگی مرگ مادرش نجات دهم. چند روز بعد زنی به نام «فریبا» به منزل ما آمد تا به طور خصوصی به من «دف زنی» بیاموزد.اگر چه «فریبا» هفته ای 3روز به منزل ما می آمد اما در همین مدت من با او ارتباط خوبی برقرار کردم به طوری که انگار سنگ صبورم بود و من با او صمیمانه درد دل می کردم و از دلتنگی هایم می گفتم و اشک می ریختم. حتی از رفتارهای «سارا» گلایه می کردم و رازهای زندگی ام را با او در میان می گذاشتم.«فریبا» هم مرا دلداری می داد و به صبر دعوت می کرد. اما روزی که بیرون از منزل بودم و دیرتر به کلاس موسیقی در منزل رسیدم،ناگهان شوهرم را با «فریبا» تنها دیدم و تازه فهمیدم که «فریبا» به عقد موقت «نعمت» درآمده و هووی خودم است. شوهرم با سوءاستفاده ازمن ودخترش،«فریبا» را به بهانه آموزش موسیقی به منزل آورده بود تا ما درباره ازدواجش اعتراض نکنیم. این درحالی بود که او حتی قبل از ازداوج با من نیز با «فریبا» ارتباط داشت و مرا فقط برای همراهی و پرستاری از «سارا» می خواست.حالا هم به کلانتری آمده ام تا از او طلاق بگیرم اما ای کاش…/صدآنلاین 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
کشف جسد زن جوان در بیابان‌ پس از یک سال راز ناپدید شدن زن جوانی که از سوی آدم‌ربایان مسلح ربوده شده بود پس از یک سال با اعتراف متهمان به قتل و کشف جسد وی در بیابان‌های بم فاش شد. بهنام جعفری‌زاده، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان بم در تشریح جزئیات این خبر اظهار داشت: حدود یک سال قبل مرد و زن جوانی مورد آدم‌ربایی مسلحانه قرار گرفتند. پس از گذشت سه ماه با تلاش‌های صورت گرفته مرد ربوده شده از چنگال آدم ربایان آزاد شد اما از سرنوشت زن جوان خبری نبود تا اینکه در فروردین امسال با پیگیری‌های انجام شده از سوی بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان بم و کارآگاهان ویژه پلیس آگاهی استان، راز قتل زن جوان فاش شد. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان بم بیان کرد: طی عملیات‌ غافلگیرانه تعداد شش نفر متهم دخیل در این جنایت دستگیر شدند و با انجام تحقیقات شبانه روزی متهمین به قتل زن جوان اعتراف کردند و جنازه مقتول در بیابان‌های اطراف شهرستان بم کشف شد. جعفری‌زاده با اشاره به اینکه در این رابطه دو قبضه سلاح غیرمجاز کلت کمری کشف شده است، تأکید کرد: متهمین تحت قرار بازداشت موقت در بازداشت به سر می‌برند و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد و اشد مجازات برای مرتکبین این نوع جرایم در نظر گرفته خواهد شد./صدآنلاین 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154