eitaa logo
«حوادث»
9.9هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
11.9هزار ویدیو
13 فایل
☫ ﷽ ☫ کانال حوادث موثق ترین و جدیدترین حوادث روز ایران و جهان تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/2470642016C31359a7823 . . . . . #ترک_کانال . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
📛 قبر و انتقال به قم 😳😱 من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال مراجعه کردند.حکمی مبنی بر قبر یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخاستند بنابر وصیت متوفی اورا به وادی السلام قم منتقل کنند.کارشان انجام شد.از راننده خواستم را منتقل کندمشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم.حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت که راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکند و میگویدفلانی بیا!!!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار و با بسیار مواجه شدم باورم نمیشد ....😱😰👇👇 https://eitaa.com/joinchat/864944520C20b74e4ccd براساس‌واقعیت☄👆
♨️واقعیت تلخ زندگیم😔 بعد از ازدواجم ، بهترین دوستم دغدغه داشت و می گفت خواستگار خوبی برایش نیامده است.. بخاطر همین بیشتر وقت ها خانه ما بود. و سیر تا پیاز زندگی ام را برایش تعریف می کردم. یکروز به پیشنهاد شوهرم در خانه ام یک سورپرایز واقعی برای دوستم داشته باشم و جشن تولدش را برگزار کنم.... اما در کمال ناباروری در روز تولدش😳😱 ❌ادامه در کانال زیر سنجاق شده👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/864944520C20b74e4ccd
دستگیری موتورسوار حرفه‌ای که سردسته باند سرقت شد موتورسوار حرفه‌ای که از ۱۶ سالگی خلاف را شروع کرده است، در آخرین اقدام مجرمانه، باند خودش را تشکیل داد. به گزارش سایت جنایی، پرونده این پسر ۲۲ ساله در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ویژه سرقت رسیدگی می‌شود. این متهم که از یکسال قبل تحت تعقیب قرار داشت به خاطر گزارش سرقت‌های گوشی موبایل از سوی ماموران پلیس آگاهی تهران تحت تعقیب بود. در گزارش‌های رسیده ثبت شده بود که چهار پسر با دو موتور جلوی عابران را سد کرده و دو نفر از آنها بعد از پیاده شدن گوشی عابر را با تهدید چاقو گرفته‌اند و در آخر هر چهار نفر فرار کرده‌اند. در تحقیقات پلیس مشخص شد نوع و مدل گوشی برای این مجرمان اهمیتی ندارد و هر مدل گوشی را که عابر داشته باشند با تهدید چاقو گرفته و فرار کرده‌اند. همچنین مشخص شد این افراد چهره خود را پوشانده و پلاک موتورهایشان را هم مخدوش کرده‌اند. در نهایت با ادامه تحقیقات در یکی دو مورد از سرقت‌ها چهره یکی از آنها مشخص شد، به نحوی که در بازبینی دوربین‌های مداربسته قابل شناسایی بود. به این ترتیب بررسی‌ها ماموران را به جوان سابقه‌داری رساند که آخرین بار از کانون اصلاح و تربیت آزاد شده بود. با بدست آمدن این نتایج و شناسایی یکی از چهار متهم دو روز پیش این متهم در مخفیگاه بازداشت شد. او که اکنون ۲۲ ساله است در مورد ورودش به دنیای خلافکاران گفت: عاشق موتور هستم و موتورسوار حرفه‌ای هستم در پیست‌ برای مسابقه می‌رفتم و دیوار مرگ انجام می‌دادم، شانزده ساله بودم که بچه‌های خلافکار محله در جنوب تهران سراغم آمدند. آنها که چند سالی از من بزرگتر بودند به من گفتند کارت درست است و می‌توانی درآمد خوبی داشته باشی، فقط کافی است موتورسوار باشی. مامی‌زنیم و تو رانندگی کن. آنها گوشی‌قاپی می‌کردند و من با موتور رانندگی می‌کردم و در می‌رفتیم. او ادامه داد: با وجود دست فرمان خوب من در این مدتی که خلاف را شروع کردم هفت بار دستگیر شدم و هر بار به کانون رفتم. تا اینکه آخرین بار یکسال پیش آزاد شدم. بعد دوستانم سراغم آمدند اما من با آنها برای خلاف نرفتم. این متهم در مورد دلیل همراهی نکردن با دوستان و همدستان قدیمیش گفت: پیش خودم گفتم حالا که حرفه‌ای شدم باند خودم را درست کنم، با سه نفر از بچه محل‌های خودم کار را شروع کردیم. در یکسری موارد موتورسوار بودم و چون رییس باند بودم گاهی هم چاقو می‌گذاشتم جلوی گلوی عابران و موبایل سرقت می‌کردم. رییس این باند سرقت در مورد تعداد سرقت‌ها نیز مدعی است: روزی ۷ گوشی می‌دزدیدیم و با پولش خوشگذرانی می‌کردیم. گوشی‌ها را هم در مولوی به دست می‌فروختیم یا به خلافکارهایی که به ما سفارش می‌دادند، تحویل می‌دادیم. معمولا صبح و عصر در دو شیفت سرقت می‌کردیم و در خیلی مواردهم من یکی از دو نفری بودم که پیاده می‌شد و چاقو می‌کشید. در حال حاضر با این اعترافات سردسته باند گوشی‌قاپی سه همدست دیگر او تحت تعقیب قرار دارند و انتظار می‌رود به زودی دستگیر شوند./جنایی 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
دختر نوجوان: سختگیری‌های پدر و عمویم باعث فرارم شد دختری نوجوان با امید ازدواج در دام شیطانی پسر جوانی افتاد اما پلیس او را نجات داد. به گزارش سایت جنایی، تحقیقات در این پرونده از چند روز پیش و زمانی آغاز شد که ماموران یکی از واحد‌های گشت انتظامی تهران بزرگ در یکی از خیابان‌های جنوب شرق تهران به خودروی پرایدی مشکوک شدند که دختر نوجوان و پسر جوان سوار آن بودند، به همین دلیل دستور ایست دادند. پسر جوان که رانندگی می‌کرد با شنیدن دستور ایست، تصمیم به فرار گرفت، اما در نهایت بعد از تعقیب و گریز در چند خیابان مجبور به توقف شد و دختر نوجوان و پسر راننده دستگیر شدند. پسر راننده ابتدا گفت: این دختر مسافر بود و من قصد داشتم او را برسانم، اما چون گواهینامه همراهم نبود ترسیدم و فرار کردم. تحقیقات از پسر و دختر ادامه داشت تا اینکه در نهایت دختر ۱۴ ساله گفت: حقیقت این است که من از خانه فرار کرده‌ام. چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند. پس از آن من با پدر و برادرم زندگی می‌کردم. برادرم گاهی پیش مادرم می‌رفت اما پدرم اصلا به من اجازه نمی‌داد به دیدن مادرم بروم. اگر سرم در گوشی بود گیر می‌داد یا اگر در خیابان آشنا یا همسایه‌ای را می‌دیدم که به هم لبخند می‌زدیم یا صحبت می‌کردم پدرم من را کتک می‌زد و حتی گاهی حبسم می‌کرد. یکبار مرا حبس کرده بود واجازه نمی‌داد مدرسه هم بروم، من هم به دوستانم پیام دادم و آنها به مدیر مدرسه گفتند. مدیر مدرسه آمد و او را مجبور کرد که اجازه بدهد مدرسه بروم. این دختر ادامه داد: ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شد و از آن بدتر عمویم بود. او هم گیر می‌داد. حتی او هم من را کتک می‌زد. برای همین از وضعی که پدر و عمویم برایم درست کرده بودند خسته شده بودم.این ماجراها ادامه داشت تا اینکه چند وقت پیش با پسری آشنا شد. این دختر در مورد آشناییش با پسر رویاهایش گفت: این پسر پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد و گفت با من ازدواج می‌کند. آن موقع بود که به او گفتم اوضاع خانوادگی من پیچیده است و توضیح دادم چه شرایطی دارم. آن پسر پیشنهاد داد فرار کنم. او گفت ما یک باغ داریم و می‌توانی آنجا زندگی کنی و بعد هم با هم عروسی می‌کنیم. من هم به او اعتماد کردم و از خانه بیرون آمدم. البته سر قرار که آمدم آن پسر گفت دوستم را می‌فرستم خودم نمی‌توانم بیایم و همین کار را هم کرد ودوستش را فرستاد. پس از آن که دختر نوجوان همه چیز را به پلیس گفت، پسر راننده هم مجبور به اعتراف شد و گفت: چیزی که این دختر می‌گوید درست است، دوستم به من گفت دوست دختر دارم، برو او را بیاور. دوستم به من گفته بود قصد دارم به او تجاوز کنم و مدتی هم در خانه باغ نگهش دارم. چون دوستم خیلی خواهش کرد قبول کردم اما از همان اول گفتم من فقط سر قرار می‌روم و می‌آورمش و در کارهای دیگر دخالت نمی‌کنم. من اهل تجاوز نیستم، البته به دختر هم نگفتم دوستم چه نیتی دارد. در پی این اعتراف پسر راننده بازجویی از او با بازداشتش ادامه دارد و متهم اصلی هم تحت تعقیب قرار گرفته است. همچنین دختر نوجوان بعد از صحبت با خانواده‌اش نزد آنها بازگردانده می‌شود./جنایی 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶قابل توجه خانم ها👆🏻 افرادی که مشکل چین و چروک های پوستی دارید کلیپ رو کامل ببینید👆🏻👆🏻 این کرم جوان کننده جوری چروکاتون رو از بین میبره که انگار بوتاکس کردین😳👌🏻 برای دریافت اطلاعات بیشتر و سفارش با تخفیف ویژه روی لینک زیر کلیک کنید 👇🏻👇🏻👇🏻 https://landing.saamim.com/vhKM0 https://landing.saamim.com/vhKM0
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ با این ترکیب جادویی کیلو کیلو وزن کم کن😳😍👆🏻 این پودر جلبک جوری لاغرت میکنه که انگار اصلا چاق نبودی👌🏻 کلیپ رو کامل ببین و از همین امروز لاغر شو و تغییر کن لینک سایت اصلی سفارش با تخفیف ویژه 👇🏻👇🏻👇🏻 https://landing.saamim.com/dp2iZ https://landing.saamim.com/dp2iZ
شوهرم مرا به خانه راه نمی‌دهد، طلاق می‌خواهم فریبا برای جدایی از همسرش اقدام کرده ‌است. او می گوید بعد از سالها زندگی مشترک و سختی‌هایی که کشیده‌ است، می‌خواهد به زندگی مشترکش پایان دهد. فریبا برای ما از دلایل این طلاق می گوید. *چند سال با همسرت زندگی کردی؟ ما یک سال با هم زندگی مشترک داشتیم اما 10 سال است قانونی زن و شوهر هستیم. *یعنی از 10 سال فقط یک سالش را مشترک زندگی کرده‌اید؟ بله. *چرا؟ شوهرم مردی لجوج است. او نه اجازه می‌داد من به خانه‌اش بروم و نه طلاقم می‌داد. من چندباری برای طلاق اقدام کردم اما دیگران واسطه شدند و من هم پشیمان شدم اما این بار مصمم هستم. *10 سال از عمرت به همین ترتیب گذشت؟ بله. چون ما فامیل بودیم نمی‌توانستم به راحتی از شوهرم جدا شوم. *چطور شد تصمیم به ازدواج گرفتید؟ میثم پسردایی من است. ما 10 سال قبل تصمیم به ازدواج گرفتیم. دایی‌ام به خواستگاری من آمد و بعدما با هم ازدواج کردیم. میثم خیلی زیر سلطه مادرش است. 8 ماه از ازدواجمان گذشته بود که یک روز پدرم آمد و من با پدرم به خانه‌اش رفتم. چند روز بعد هم برگشتم. در این مدت هم با میثم در تماس تلفنی بودم و او هیچ اعتراضی نکرده بود. وقتی برگشتم کلید به در انداختم اما باز نشد. به میثم زنگ زدم که گفت قفل عوض شده و من دیگر اجازه ندارم به خانه او بروم. *به خانه پدرت برگشتی ؟ نه. زنگ زدم پدرم آمد. میثم هم آمد و در را باز کرد و وارد خانه شدیم. میثم پیش پدرم چیزی نگفت. وقتی او رفت به من گفت فردا به خانه پدرت برو و دیگر نیا. *از چه چیزی ناراحت بود؟ از اینکه نگفته به او خانه را ترک کرده بودم ناراحت بود. من خانه را ترک نکردم تا اینکه بعد از یک ماه یک روز گفتم به خانه پدرم می‌روم. شوهرم چیزی نگفت اما باز هم وضعیت همان شد. به من گفت دیگر حق ندارم بیایم. من چند ماه دیگر هم مقاومت کردم اما آنقدر بدرفتاری کرد که به خانه پدرم رفتم و دیگر نیامدم. *کسی واسطه نشد؟ هربار که صحبت از جدایی می‌شد عده‌ای واسطه می‌شدند ولی میثم من را به خانه راه نمی‌داد. *حالا می‌خواهی جدا شوی، فکر بعدش را کردی؟ بعدی ندارد همین زندگی را ادامه می‌دهم. حداقل می‌توانم شوهرم کنم و زندگی خودم را بسازم./جنایی 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
زن خیانتکار 12 سال به بچه هایش باج می داد به پدرشان چیزی نگویند ! مددکار اجتماعی کلانتری مرکز شهرستان ایوان: مراجع خانمی‌45 ساله با قد بلند و اندامی‌متوسط و پوستی زیبا و عمل شده با ظاهری آراسته با ناراحتی و بغض وارد اتاق مشاوره شد. بعد از سلام و تعارف من روی صندلی نشست چنان ناراحت بود که بعد از آهی بلند شروع به صحبت کرد.... 20سال است که ازدواج کردیم اوایل زندگیمان خوب بود همسرم مغازه تولیدی پوشاک داشت. روز به روز از لحاظ مالی پیشرفت می‌کردیم اما از لحاظ عاطفی از هم دور می‌شدیم. صاحب دو فرزند دوقلو دختر و پسر شدیم اما همچنان همسرم آدم سرد مزاجی بود. محبت کردن را بلد نبود و من هم هر چه به او محبت می‌کردم فایده ای نداشت و مدام می‌گفت که این کارها و حرکات عاشقانه از ما گذشته است. من هم دیگر به او کاری نداشتم و خودم را به رفتن به سالن‌های زیبایی و باشگاه مشغول می‌کردم. در این مدت با مردی به نام مجید که صاحب یک کافه بود آشنا شدم و رفته رفته با ابراز محبت‌های مجید و قرار ملاقات‌های پی در پی شدیدا به او وابسته شدم. 12سال از دوستی ما گذشته بود و همسرم هیچ گونه شکی به رابطه ما نداشت. رابطه‌ها فراتر از یک دوستی بود و بیشتر اوقات با هم بودیم. طوری بود وقتی که همسرم به محل کار می‌رفت و فرزندانم را به مدرسه می‌بردم و به خانه مجردی مجید می‌رفتم. خانه او را مرتب و نهارش را آماده می‌کردم و بعد به خانه خودم برمی‌گشتم. حالا دیگر فرزندانم بزرگ شده و به سن 17سالگی رسیده‌اند. آنها از موضوع من باخبر شدند و از من باج می‌گرفتند تابه پدرشان اطلاع ندهند و من مدام به آنها باج می‌دادم. حال می‌دانم که خودم به بیراهه رفتم. فرزندانم نیز به بی‌راهه می‌روند. به مجید گفتم که دیگر نمی‌توانم با این شرایط به رابطه‌ام ادامه بدهم. پشیمانی تمام وجودم را احاطه کرده بود ولی مجید با تصمیم من مخالفت کرد و مرا تهدید کرد که اگر ادامه ندهم آبروی مرا خواهد برد. چند بار با هم درگیر شدیم تا اینکه همسرم متوجه ارتباط من با مجید شد و من مجبور شدم به همسرم دروغ بگوییم و مدعی شدم که مجید مزاحم دخترمان می‌شود. از کارم پشیمان م وقتی فهمیدم که چه گندی به زندگی خود و فرزندانم زده‌ام عذاب وجدان مرا فرا گرفته ومتوجه شدم که چه گناه بزرگی مرتکب شدم و از طرفی هم شدیدا به مجید وابسته شده‌ام و سر در گم هستم نمیدانم چه کار کنم؟ نظریه کارشناس کیس مورد نظر به علت توجه به روابط عاطفی از سوی همسر، عدم صمیمیت زناشویی و روابط سرد و خشک و عدم اعتماد به نفس و توجه طلبی رو به برقراری ارتباط دوستی خارج از عرف و خیانت کرده و به خاطر عذاب وجدانی که بعد از واقعیت زندگی خود داشته تصمیم به رها کردن رابطه داشته که با تهدید های طرف مقابل خودمواجهه شده است و به خاطر ترس از آبروی خود و خانواده بر سر دوراهی مانده و به علت ضعف در اعتماد به نفس و عدم اگاهی به مهارت های زندگی از جمله مدیریت بحران در زندگی و حل مسئله قادر به تصمیم گیری و مدیریت اوضاع نیست. در این پرونده‌ها مسئله‌ای که بسیارحائز اهمیت است این است که این گونه افراد پس از خیانت در بیان انگیزه های متفاوتی که مطرح می‌کنند باید بدانند که هیچ زن و مردی قانونا و شرعا حق ندارند علی رغم ناکامی‌های زناشویی و هر علت دیگری دست به خیانت بزنند در پرونده ی فوق این زن بهتر بود برای حل مشکلاتی که در روابط با همسرش دارد به دنبال چاره باشد تا اینکه وارد رابطه نامشروع و خیانت به همسرش شود متاسفانه بسیاری از مردان و زنان هستند که خیانت خود را توجیه می‌کنند بنابراین به همه همسران توصیه می‌شود مشکلات خود را با همسرتان را میتوانید به راحتی با بهره گیری از مشاوران رفع کنند./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از لاغرشو
بلغم از دیدگاه پدرطب سنتی ایران چیست ؟🤔🤔 بلغم مایع سفید رنگی است که از غده لنفاوی ترشح میشه و اگر مقدارش در بدن زیاد بشه مشکلات زیادی تو بدن ایجاد می‌کنه از جمله : تئروئیدکم کار ؛یبوست؛کسلی و بی‌حالی ؛میل به شیرینی جات؛اضافه وزن به ویژه بالا تنه ؛درد مفاصل و .... 😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰 برای اینکه بدونید بلغمی هستید یا کبد چرب دارید 🤔🤔 وارد لینک زیر بشید و تست را خیلی سریع و در کمتر از ۵ دقیقه انجام بدید . 😊😊😊😊😊😊😊 👇👇👇👇👇👇👇 https://formafzar.com/form/7gf5x https://formafzar.com/form/7gf5x
دختر و پسر تهرانی اعدام پدرشان را از دادگاه خواستند ساعت ۹:۳۰ صبح شنبه ۳۰ تیر سال گذشته، گزارش قتل زن جوانی مقابل مغازه لباس‌فروشی در تهران به پلیس اعلام شد. وقتی مأموران به محل رسیدند، رهگذران اظهار کردند مقتول با مردی جر و بحث کرده و سپس با ضربات چاقوی او کشته شده است. در ادامه مشخص شد مقتول از سوی همسر سابقش به قتل رسیده است و خانواده وی اظهار کردند دخترشان چند سال قبل از شوهرش جدا شده و همراه پسر و دخترش زندگی و در یک بوتیک کار می‌کرده است. تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه متهم شامگاه سه‌شنبه دوم مرداد‌ماه وقتی در نزدیکی خانه پدرش قصد خودکشی داشت با کمک اهالی محل نجات پیدا کرد و پس از آن تسلیم پلیس شد. وی در تحقیقات اولیه به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: مدتی بود دختر و پسرم را ندیده بودم. همسر سابقم اجازه نمی‌داد آنها را ملاقات کنم. آنقدر از من بد گفته بود که احساس می‌کردم فرزندانم از من بدشان می‌آید. آن روز چاقویی برداشتم و به سراغ همسرم رفتم، می‌خواستم او را بترسانم تا اجازه دهد فرزندانم را ببینم، اما عصبانی شدم و برای ترساندن همسر سابقم به سمت او چاقو پرتاب کردم که ناخواسته کشته شد.با اعتراف متهم، او در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و با توجه به اینکه دختر، پسر و مادر و پدر مقتول درخواست اشد مجازات او را داشتند، قضات دادگاه کیفری حکم بر قصاص صادر کردند. با تأیید این حکم در شعبه 48 دیوان‌عالی کشور، پرونده برای اجرای حکم به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
آزار سیاه در مطب خانم دکتر یک درمانگر روانی در ایالت اورگان آمریکا به جرم همخوابی اجباری با یک پسر اوتیسمی دستگیر و زندانی شد. بر اساس گزارش پلیس، متهم ابیگل کیم 28 ساله در مطب شخصی اش پسر اوتیسمی را مورد آزار و اذیت قرار داد و با دست درازی به او مجبورش کرد تا با او همخوابی داشته باشد و این رفتار جنسی اش توسط دوربین مداربسته ضبط شد. به گفته افسر پلیس، معشوقه متهم زمانی که فیلم رابطه جنسی زن جوان را با بیمارش دید با مراجعه به اداره پلیس موضوع را گزارش داد و از ماموران خواست تا با پیگیری این موضوع صحت این اتفاق را تایید کنند. زمانی که ماموران پلیس به مطب خانم دکتر رفتند با بررسی دوربین مداربسته متوجه این اتفاق شدند و با پیگیری این موضوع از طریق منشی توانستند آدرس قربانی را پیدا کنند. به گفته خانواده قربانی پسرشان زمانی که از مطب دکتر به خانه بازگشت دچار مشکلات روحی و روانی شد و با پیگیری لو داد که دکتر هوسباز او را وادار به رابطه کرده است. اکنون ابیگل با شکایت خانواده قربانی در زندان است تاجلسه دادگاهی اش به زودی برگزار شود./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از استخدام شو
((کار ویژه بانوان در منزل)) دعوت به همکاری در شرکت نیوشانیک کار بصورت غیرحضوری حقوق و مزایای عالی پیشرفت کاری شرایط: سن 20 تا 45 فقط بانوان مسئولیت پذیر و علاقمند به یادگیری برای اطلاع از شرایط کاری فرم زیر را پر کنید👇👇👇 https://formafzar.com/form/7cri4 https://formafzar.com/form/7cri4