eitaa logo
«حوادث»
9.9هزار دنبال‌کننده
24.6هزار عکس
12هزار ویدیو
13 فایل
☫ ﷽ ☫ کانال حوادث موثق ترین و جدیدترین حوادث روز ایران و جهان تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/2470642016C31359a7823 . . . . . #ترک_کانال . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
1.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تابلوی تبلیغاتی جان فروشنده را تهدید کرد 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
سرقت مسلحانه از اتباع افغانی توسط مأموران قلابی 4 پسر جوان با استفاده از تجهیزات پلیسی، خود را مامور معرفی می‌کردند و دست به سرقت از اتباع افغانی می‌زدند. چند روز قبل، مأموران پلیس آگاهی در حال گشت‌زنی به‌ خودرو سمندی با 3سرنشین مشکوک شدند. 2نفر از سرنشینان با تهدید اسلحه قصد سرقت از نفر سوم را داشتند. ماموران این خودرو را متوقف کردند و یکی از سرنشینان خودرو که جوانی افغان بود گفت:‌ ساعتی قبل از محل کارم خارج شدم که به خانه بروم. ‌ بین راه، این دو نفر سد راهم شدند. آنها تجهیزات پلیسی داشتند و از من خواستند مجوزم را به آنها نشان بدهم. اقامت من در ایران قانونی نبود و آنها از من خواستند سوار ماشین آنها شوم و به اداره پلیس برویم. ‌وی ادامه داد: ‌بین راه یکی از آنها اسلحه‌ای روی پهلویم قرار داد و با تهدید پول، طلا و گوشی موبایلم را گرفت اما در همان لحظه پلیس رسید و فرشته نجاتم شد.‌ با اظهارات این مرد، 2سرنشین دیگر خودرو بازداشت شدند و‌ در بازجویی‌ها به گروگانگیری‌های سریالی اعتراف کردند. یکی از آنها گفت: من و 3نفر از دوستانم مدتی قبل دور هم جمع شدیم و تصمیم گرفتیم برای تفریح و سرگرمی از مردان افغانستانی زورگیری کنیم. وی ادامه داد: ابتدا تجهیزات پلیسی خریدیم و سپس ‌افغانستانی‌ها را طعمه قرار دادیم. ما نقش مأمور را بازی می‌کردیم و چنانچه مجوز نداشتند، آنها را ‌گروگان می‌گرفتیم تا اموالشان را به سرقت ببریم. اگر هم مجوز داشتند، رهایشان می‌کردیم، چون می‌ترسیدیم شکایت کنند و لو برویم. این متهم ادامه داد: با پول‌های سرقتی فقط خوشگذرانی کردیم؛ از خرید لباس‌های مارک‌دار گرفته تا طلا و لوازم لوکس دیگر مانند قلیان لوکس که حدود 50-‌40میلیون ارزش داشت. حتی زمین و ویلا هم خریدیم که آخر هفته برویم آنجا تفریح کنیم. مثلا اگر مهمانی می‌گرفتیم، شاباش‌های میلیونی به یکدیگر می‌دادیم و در نهایت هم گیر افتادیم. این 2متهم به دستور قاضی غلامحسین صادق‌زاده، بازپرس جنایی تهران در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات برای دستگیری 2عضو دیگر این گروه ادامه دارد./حادثه۲۴ 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
1.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گرداب عجیب و خطرناک در بستر رودخانه 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
بخشش قاتل پس از ۱۱ سال انتظار پای چوبه دار جوان میوه‌فروش که به خاطر یک کیسه انار وارد مشاجره‌ای مرگبار شده بود، با بخشش اولیای‌دم و پرداخت دیه فرصتی دوباره برای زندگی یافت. به گزارش سایت جنایی، پرونده این ماجرا در تاریخ ۲۹ دی‌ سال ۱۳۹۳ گشودهو ابتدا به عنوان درگیری منجر به جرح ثبت شد. زمانی که ماموران پلیس پایتخت از وقوع درگیری خونین در یکی از خیابان‌های جنوب غربی تهران مطلع شدند، به محل رفتند و دیدند حادثه در یک مغازه میوه‌فروشی رخ داده است. در جریان آن درگیری، مردی میانسال بر اثر ضربات چاقو به شدت مجروح شده بود که برای مداوا به بیمارستان برده شد. بررسی‌های اولیه نشان می‌داد ضارب، جوانی ۳۷ ساله و صاحب مغازه میوه‌فروشی است که در پی مشاجره‌ای با مشتری خود دست به چاقو شده بود. در حالی که متهم توسط پلیس بازداشت شده بود، از بیمارستان خبر ناگواری اعلام شد. مرد میانسال، علی‌رغم تلاش‌های کادر پزشکی، به دلیل شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد. با ثبت گزارش مرگ مرد میانسال، پرونده‌ای جنایی در دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد و میوه‌فروش جوان با اتهام قتل عمد تحت بازجویی قرار گرفت. او در جریان تحقیقات به مأموران گفت: «هرگز قصد کشتن کسی را نداشتم و از این اتفاق به شدت عذاب وجدان دارم. آن روز پیرزنی به مغازه‌ام آمد و دو کیلو انار خرید. چون قصد داشت خرید دیگری در همان محدوده انجام دهد، کیسه انار را جلوی مغازه گذاشت تا در راه بازگشت آن را بردارد. دقایقی بعد، مقتول وارد مغازه شد و اصرار داشت همان کیسه انار را بردارد. من به او توضیح دادم که این انارهای این کیسه را مشتری دیگری خریده و پولش را هم داده است، اما او توجهی نکرد و همچنان اصرار داشت همان کیسه انار را بر دارد، بعد از آن بود که مشاجره‌ای بین ما شکل گرفت. در اوج عصبانیت، کنترل خودم را از دست دادم و با چاقویی که در مغازه داشتم، چند ضربه به او زدم. باورم نمی‌شد که این اتفاق ساده به مرگ او منجر شود.» پس از تکمیل تحقیقات، متهم برای بازسازی صحنه جرم به محل حادثه برده شد و سپس راهی زندان شد تا نوبت محاکمه‌اش فرا برسد. با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست در دادسرای جنایی، پرونده در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت و قضات پس از شنیدن تقاضای قصاص از سوی اولیای‌دم، بررسی شواهد و اعترافات متهم، او را به اتهام قتل عمد به قصاص نفس محکوم کردند. در ادامه روند معمول پرونده‌های جنایی پرونده این قتل نیز در دیوان عالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفت و حکم قصاص در شعبه نهم دیوان عالی کشور عینا تایید شد. پس از آن پرونده برای اجرای حکم به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران که دادیار محمد رضوی سرپرستی آن را بر عهده دارد فرستاده شد. وقتی نام متهم در لیست محکومان به قصاص قرار گرفت که قرار بود حکمشان اجرا شود دو بار برای اجرای حکم قصاص پای چوبه‌ دار برده شد، اما هر دو مرتبه، اولیای‌دم از اجرای حکم صرف‌نظر کردند و حاضر به کشیدن صندلی از زیر پای قاتل نشدند. این کار اولیای‌دم روزنه امیدی برای نجات متهم ایجاد کرد، اما همچنان سایه مرگ بر زندگی او سنگینی می‌کرد. در نهایت قرار بود این متهم به زودی و برای سومین بار پای چوبه‌دار برود و این بار احتمال اجرای حکم بیش از پیش قوت گرفته بود. در این مرحله بود که تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران با جدیت وارد عمل شد. این تیم که متشکل از مددکاران، قضات و مشاوران است، جلسات متعددی با اولیای دم برگزار کرد تا آنها را به بخشش قاتل ترغیب کند. مذاکرات طولانی و دشوار بود، چرا که خانواده مقتول همچنان از فقدان عزیزشان در رنج بودند. با این حال، تلاش‌های بی‌وقفه تیم صلح و سازش نتیجه داد و سرانجام اولیای دم پذیرفتند در ازای دریافت دیه، از اجرای حکم قصاص صرف‌نظر کنند. به این ترتیب با رضایت اولیای دم، جوان میوه‌فروش که ۱۱ سال از عمر خود را در زندان و زیر سایه مرگ گذرانده بود، از مجازات قصاص رهایی یافت. این بخشش، فرصتی دوباره برای زندگی به او بخشید و قرار است به زودی با طی مراحل قانونی، مقدمات آزادی او از زندان فراهم شود./جنایی 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
99.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎁 ۵ سوت طلای رایگان هدیه خرید اول از تکنوگلد! تکنوگلد، پلتفرم خرید و فروش طلای آب‌شده، این فرصت رو به شما می‌ده که بدون اجرت و مالیات طلا بخرید و با اولین خریدتون ۵ سوت طلای رایگان هدیه بگیرید! 🔆🔅همین حالا اقدام کنید و جایزه‌تون رو دریافت کنید. https://tchn.gold/eitaa https://tchn.gold/eitaa
🔴 سازمان بهداشت : دیسک کمر بدون جراحی درمان میشود 🔹 روشی به تازگی کشف شده که با استفاده از پلاتینر تراپی امواج کِلاکْ پالْس میتواند کمردرد را (در منزل) درمان کند ! ✅ اگر دیسک کمر ، سیاتیک ، تنگی کانال نخاعی و … دارید همین حالا وارد شوید و پرسشنامه درمان کمردرد را پر کنید تا بفهمید با چه روشی درمان میشید👇🏻 https://medianashop.com/Landing/Intdbl/PL84?utm_term=0216eitaB ☎️ تماس فوری با درمانگر: 02191003925
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرش مرد چاق و فرو رفتن در یخ رودخانه 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
عشق سیاه دختر جوان را اسیر هوسرانی پسر جوان کرد او فقط نقش یک عاشق دلباخته را بازی می‌کرد و من در حالی بازیچه هوسرانی‌های او در یک عشق سیاه پوشالی شدم که وعده‌های ازدواج تنها جملات فریبنده‌ای بود که مرا به سوی تباهی کشاند و … به گزارش روزنامه خراسان، دختری ۲۲ ساله که اشک های ندامت و تباهی برچهره اش به سوگ نشسته بودند، در حالی که فریاد می زد«فقط بازیچه یک عشق سیاه شدم»، درباره سرگذشت عبرت انگیز خود گفت:تک فرزند خانواده و دختری شوخ و شاد بودم به طوری که شیطنت های کودکانه ام همه رامستاصل کرده بود.وقتی دردوران راهنمایی و دبیرستان تحصیل می کردم همه معلمان و هم کلاسی هایم از رفتارهای شیطنت آمیزم دررنج بودند . هر اشتباهی که از دانش آموزان سر می زد اولین نفر سراغ مرا می گرفتند. با وجود این روزهای شیرینی را می گذراندم و خیلی سرحال و شاد بودم تا این که در رشته هنرهای نمایشی وارد دانشگاه شدم. مادرم که تحصیلات دانشگاهی داشت، در یکی از مراکز امدادرسانی کار می کرد و پدرم نیز راننده اتوبوس بود. خلاصه با ورودم به دانشگاه مسیر زندگی ام تغییر کرد و رفتارهایم رنگ و بوی سنگین تری به خود گرفت. در همان ترم اول تحصیل با یکی از دانشجویان رشته تئاتر آشنا شدم.«هوشنگ» هم کلاسی ام بود و هر دو نفرما نقشی مهم را در یک نمایش نامه بازی می کردیم. او پسری شوخ طبع و مهربان بود و به همین دلیل هم در اولین برخورد، مهرش را در قلبم جای دادم. خیلی زود روابط ما از نقش های تئاتری به بازی سرنوشت گره خورد و چون کبوتری عاشق،دل به جوانی دادم که انگار نیمه گمشده ام را در چشمان او جست وجو می کردم. حالا دیگر بیشتر اوقات خارج از دانشگاه را با «هوشنگ»می گذراندم و به وعده های ازدواج او دلخوش بودم. خانواده هوشنگ در جنوب کشور اقامت داشتند و او برای تحصیل به دانشگاهی آمده بود که من هم در همان دانشگاه پذیرفته شدم. خلاصه این رابطه عاشقانه ادامه داشت و من هر روز منتظر بودم تا او ماجرای خواستگاری و علاقه اش به من را با خانواده اش در میان بگذارد. به همین دلیل همه این روزهای خوش را در دفترخاطراتم ثبت می کردم تا بعد از ازدواج این عشق دل انگیز را همواره مرور کنم. یک سال از آشنایی ما گذشته بود که «هوشنگ»با من تماس گرفت و مدعی شد می خواهد یک روز متفاوت را برایم رقم بزند! و جشنی به یادماندنی را برای روز تولدم به یادگار بگذارد! ولی آن شب مهمانی بزرگ خانوادگی داشتیم وتعداد زیادی از بستگانمان مهمان منزل ما بودند. بالاخره در میان همهمه ها و خستگی ها و بارفتن مهمانان،مادرم بلافاصله خوابید و من هم بی درنگ از خانه بیرون زدم و سوار پراید «هوشنگ»شدم که سرکوچه منتظرم بود. با هم به کوه های خلج در منطقه سیدی مشهد رفتیم. او آتشی برافروخت و شمع های روی کیک کوچک را روشن کرد. درحالی تعداد زیادی عکس و فیلم گرفتیم که تازه متوجه شدم من با همان لباس های معمولی و با دمپایی ازخانه بیرون آمده ام. بعد از آن که شادی و خنده های عاشقانه ما به سپیده دم رسید،هوشنگ پیشنهاد دادبقیه ساعات روز را به خانه مجردی او برویم ولی با آن که مدت زیادی از این رابطه می گذشت،بازهم مخالفت کردم و از او خواستم مرا قبل از بیدارشدن مادرم به خانه برساند. دربین راه او دو نوشیدنی نسکافه ازیک قهوه خانه گرفت و اصرارکرد دقایقی را زیر نورخیابان ها دوربزنیم ولی بعد از نوشیدن نسکافه خواب عجیبی به سراغم آمد! به هوشنگ گفتم سرم گیج می رود وخواب آلود شده ام. دیگر هم چیزی نفهمیدم. چند ساعت بعد وقتی چشمانم را باز کردم روزگارم سیاه شده بود و دیگر نشانی از عفت وپاکدامنی نداشتم. در یک لحظه صدای هوشنگ را شنیدم که می گفت: دارم برایت صبحانه آماده می کنم!ناخودآگاه اشک هایم جاری شد و با توهین و فحاشی به سوی او هجوم بردم! چهره نگران و حیرت زده مادرم را به خاطر آوردم که چگونه عاشقانه برای آینده ام تلاش می کرد. نگاهی به صفحه نمایش گوشی ام انداختم، شایدبیش از صد تماس بی پاسخ از تلفن همراه مادرم بود که شرم وخجالت را نشانم می داد … حالا هم هوشنگ مرا با فیلم وعکس هایی تهدید به رسوایی می کند که از این عشق سیاه ثبت کرده است! به همین دلیل دست به دامان قانون شدم تا از جوانی شکایت کنم که مرا بازیچه هوسرانی های خود قرارداد اما ای کاش … با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ مجتبی حسین زاده (رئیس کلانتری رسالت مشهد)اقدامات پلیسی برای دستگیری این جوان هوسران درحالی آغاز شد که بررسی های روان شناختی نیز برای دختر فریب خورده دردایره مددکاری اجتماعی ادامه یافت./جنایی 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
+ سلام زهرا خوبی!؟ _ سلام _ قربونت تو خوبی!؟ + نههههههه _ براچی!؟ + خونه ام خیلی بهم ریخته😭 _ عیبی نداره که بیا برو داخل این کانال هر روز کلی ترفند خانه داری یاد میده😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2178286745Ca6478c077e
خانمایی که متراژ خونشون خیلی کمه و دستشون تو تغییر دکوراسیون بستس بیان😍👇 چیدمان پذیراییهای دار 😢 چیدمان اتاق خوابهای و بیا اینجا برای خونت سه سوته ایده بگیر😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2178286745Ca6478c077e
سرقت خشن با قمه از یک جگرکی پس از فوت مادر با دریافت پرونده‌ای مبنی بر وقوع یک فقره سرقت به عنف در محدوده نبرد جنوبی تهران، رسیدگی به موضوع به‌صورت ویژه در دستور کار تیم مبارزه با سرقت‌های پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. بر اساس محتویات پرونده، مردی با مراجعه به کلانتری ۱۳۲ نبرد اعلام کرد که شب قبل، هنگام حضور در محل کار خود ـ یک جگرکی واقع در یکی از خیابان‌های جنوب تهران مورد حمله 2 سارق ناشناس قرار گرفته است. به گفته شاکی، 2 مرد جوان که سوار بر یک دستگاه موتورسیکلت بودند، با قمه و چاقو به او و یکی از کارکنان مغازه حمله‌ور شدند. متهمان پس از وارد آوردن ضرب و جرح به افراد حاضر و آسیب‌ زدن به محل، مقادیری وجه نقد، دستگاه کارت‌خوان، تلفن همراه و سایر لوازم را به سرقت برده و از محل متواری شدند. با توجه به خشونت‌آمیز بودن سرقت و احتمال تکرار چنین جرائمی، چند تیم عملیاتی از ماموران به محل وقوع جرم اعزام شدند. مأموران با بررسی میدانی، بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل حادثه و جمع‌آوری اطلاعات از منابع محلی و کسبه، موفق به شناسایی یکی از سارقان شدند. فرد شناسایی‌شده دارای سوابق متعدد کیفری بوده و اطلاعات مربوط به او از طریق سامانه‌های پلیس تأیید شد. پس از هماهنگی قضایی و اخذ دستور بازداشت از بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه ۳۴ تهران، تیمی از کارآگاهان به مخفیگاه وی در بلوار ابوذر اعزام و طی عملیات تعقیب و مراقبت، این فرد بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شد. متهم در بازجویی‌های اولیه منکر ارتکاب سرقت شد، اما با ارائه مستندات، تصاویر دوربین‌ها و تحقیقات فنی صورت‌گرفته، سرانجام لب به اعتراف گشود و اظهار داشت که این سرقت را به همراه همدستی دیگر انجام داده است. در ادامه، با طراحی یک قرار صوری، دومین متهم نیز شناسایی، دستگیر و به پایگاه ششم منتقل شد. با تکمیل تحقیقات و اخذ اعترافات هر دو متهم،پرونده برای ادامه مراحل قانونی به دادسرای ناحیه ۳۴ تهران ارسال شد. گفت‌وگو با متهم پرونده سرقت به عنف متهم ۲۳ ساله، دارای سابقه کیفری در زمینه سرقت و نزاع، در بازجویی‌ها اظهار داشت: چرا دستگیر شدید؟ به‌دلیل ارتکاب سرقت از یک مغازه جگرکی در جنوب تهران. نحوه ارتکاب جرم چگونه بود؟ سرقت به‌صورت ناگهانی و بدون برنامه‌ریزی قبلی انجام شد. در زمان وقوع جرم در شرایط روحی و روانی مناسبی نبودم و تحت تأثیر مصرف متادون قرار داشتم. انگیزه شما از ارتکاب این سرقت چه بود؟ هدف اصلی تهیه پول برای خرید مواد مخدر بود. بخشی از اموال سرقتی نیز صرف همین موضوع شد. آیا سابقه کیفری دارید؟ بله، سابقه نزاع و سرقت در پرونده‌ام وجود دارد. ارتباط شما با همدستتان چگونه شکل گرفت؟ با همدستم از دوران دبیرستان دوست بودم ومدت‌هاست در ارتباط هستیم. چه عاملی باعث گرایش شما به رفتارهای مجرمانه شد؟ پس از فوت مادرم دچار بحران شدم و به سمت رفتارهای پرخطر و مصرف مواد مخدر سوق پیدا کردم. از آن زمان به بعد روند زندگی‌ام رو به انحطاط رفت./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
قاچاق سوخت با مشک ماری فرمانده مرزبانی استان هرمزگان از کشف مشک ماری حاوی 90 هزار لیتر سوخت قاچاق در آب‌های شهرستان میناب خبر داد. به گزارش سایت جنایی، سردار بهادر اسماعیلی اظهار داشت: مرزبانان پایگاه‌های دریابانی میناب طی عملیاتی پس از کسب خبری مبنی بر فعالیت قاچاقچیان سوخت به وسیله مشک های پلاستیکی برای بررسی موضوع به محل اعزام شدند. وی افزود: قاچاقچیان با مشاهده مرزبانان با بریدن طناب مشک که به شناور متصل بود، از محل متواری شدند. فرمانده مرزبانی استان هرمزگان تصریح کرد: مرزبانان در این عملیات موفق به کشف یک عدد محفظه پلاستیکی حاوی 90 هزار لیتر سوخت قاچاق از نوع گازوئیل شدند. سردار اسماعیلی با بیان اینکه تلاش برای شناسایی و دستگیری متهمان این پرونده ادامه دارد، تصریح کرد: کارشناسان ارزش این محموله را 41 میلیارد و 400 میلیون ریال برآورد کردند./جنایی 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154