مرگ مرد بازنشسته در نزاع با همکار قدیمی
در پی وقوع درگیری بین دو تن از بازنشستگان در مجتمع ویلایی سد کارده مشهد، یکی از آنان جان سپرد و بدین ترتیب تحقیقات ویژهای از سوی مقام قضایی برای ریشهیابی این حادثه تاسفبار آغاز شد.
به گزارش روزنامه خراسان، مشاجره ای در ساعات آغازین صبح جمعه بین دو تن ازبازنشستگان یکی از مراکز دولتی رخ داد که برای تفریح آخر هفته به باغ ویلاهای خودشان در مجتمع ویلایی سد کارده رفته بودند.این مشاجره اگرچه با میانجی گری و دخالت دیگر بازنشستگان مجتمع ویلایی پایان یافت اما چند ساعت بعد با ورود یکی دیگر از بازنشستگان به ماجرا ،برای دریافت کد رمز دربازکن برقی (ریموت) شدت گرفت که متاسفانه با گلاویز شدن دو تن از بازنشستگان ،حال یکی از آنان وخیم شد و جان خود را از دست داد.
به دنبال وقوع این حادثه تلخ،قاضی ویژه قتل عمد مشهد تحقیقات گسترده ای را برای واکاوی این ماجرا آغاز کرد و دستور داد جسد مرد بازنشسته برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی انتقال یابد.
این گزارش حاکی است درحالی که بازنشسته دیگر نیز بازداشت شده است بررسی های تخصصی،توسط سرگرد شکیبا (افسرپرونده)ادامه دارد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
دستگیری متهم قتل وحشتناک بعد از ۶ سال
متهم به جنایت مسلحانه وحشتناک که از ۶ سال قبل تحت تعقیب پلیس قرار داشت در حالی با عملیات ضربتی کارآگاهان اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی در آزادراه شهید شوشتری دستگیر شد که مُهر انکار بر شلیک مرگبار زد و مدعی شد پسرعمویش براثر شلیک دوستان خودش به قتل رسید.
بیست وچهارم فروردین سال ۱۳۹۸ بود که صدای ترسناک شلیک گلوله ها در پیچ ساغروان مشهد، دلهره عجیبی به راه انداخت، به گونه ای که اهالی محل و رهگذران در جای خود میخکوب شدند و در حالی چشم به آن سوی جاده دوختند که جوانی به نام«جواد»براثر اصابت گلوله مجروح شده بود. طولی نکشید که جوان ۲۷ ساله جان سپرد و عامل یا عاملان شلیک های مرگبار با به جا گذاشتن خودروهای تیگو در محل،پا به فرار گذاشتند.
در پی گزارش تیراندازی مرگبار به پلیس ۱۱۰ ،بلافاصله عوامل انتظامی وارد صحنه حادثه شدند و با حفظ محل وقوع جنایت،مراتب را به قاضی علی اکبراحمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد در زمان وقوع حادثه)اطلاع دادند. اهمیت و حساسیت این ماجرای تکان دهنده موجب شد تا قاضی وقت شعبه ۲۰۸دادسرای عمومی وانقلاب به همراه گروهی تخصصی از کارآگاهان پلیس آگاهی عازم پیچ ساغروان در منطقه چهارطاق شود. دقایقی بعد واکاوی های قضایی درباره جنایت مسلحانه آغاز و مشخص شد نزاع وحشتناک در پی اختلافات قبلی و کینه و کدورت های گذشته رخ داده است چرا که طرفین نزاع مسلحانه مرگبار به دلیل اختلافات ملکی چندبار با یکدیگر درگیر شده بودند که پرونده های قضایی آنان نیز در حال رسیدگی بود.
درهمین حال ادامه بررسی ها نشان داد افرادی از داخل خودروی پرادو به سوی جوان ۲۷ ساله شلیک کرده اند و سپس سراسیمه از محل جنایت گریخته اند. دربازرسی از داخل خودروی رها شده متهمان نیز یک قبضه سلاح شکاری وینچستر کشف شد وخودروها درحالی به مقر انتظامی انتقال یافتند که بررسی های بیشتر از شلیک با سلاح جنگی کلاشینکف نیز حکایت می کرد.
ادامه تحقیقات با اظهارات برخی شاهدان حادثه، بیانگر آن بود که جوان ۳۱ ساله ای به نام «محمد-ف» با شلیک گلوله پسرعمویش «جواد-م»را به قتل رسانده است،به همین دلیل این متهم فراری تحت تعقیب پلیس قرارگرفت اما او به مکان نامعلومی رفته بود.
بالاخره با گذشت ۶سال از این جنایت تکان دهنده،رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با راهنمایی های علمی وتخصصی قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد)وارد مرحله جدیدی شد و آن ها با بهره گیری از تجهیزات و فناوری های نوین پلیسی به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد متهم فراری در استان تهران مخفی شده است و به همراه خانواده اش در یک منزل مسکونی به طور مخفیانه زندگی می کند. این بود که وی حدود ۳ ماه زیر چتر اطلاعاتی قرارگرفت تا این که محل دقیق اختفای وی مشخص شد. در حالی که گروه زبده ای از کارآگاهان اداره جنایی آگاهی استان خراسان رضوی با کسب دستورهای ویژه ای از قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد(ویژه پرونده های جنایی)خود را برای انجام عملیات دستگیری درتهران آماده می کردند ناگهان اطلاعاتی از حرکت متهم فراری به سوی مشهد،عملیات کارآگاهان را متوقف کرد. بررسی های نامحسوس کارآگاهان بیانگر آن بود که متهم فراری مذکور باروبندیل سفر را بسته است تا با خیالی راحت که احتمال می داد بعد از ۶ سال آب ها از آسیاب افتاده به همراه اعضای خانواده اش به مشهد بازگردد.
بنابراین شیوه عملیات تغییر کرد و این بار گروهی از کارآگاهان عملیات کمینگاهی را در دستور کار قراردادند و متهم و همراهانش را که با دو دستگاه خودروی سراتو و تارا به سوی مشهد حرکت می کردند، زیر چتر اطلاعاتی گرفتند و لحظه به لحظه آن ها را کنترل می کردند تا این که دو گروه اطلاعاتی از کارآگاهان وارد جاده نیشابور –مشهد شدند و به تعقیب و مراقبت از سوژه مورد نظر پرداختند. ازسوی دیگر و با توجه به احتمال مسلح بودن متهم و درگیری مسلحانه، چندگروه ویژه از گشت های آگاهی،یگان امداد و اداره عملیات ویژه نیز به یاری گروه عملیاتی اداره جنایی آمدند و با رعایت تدابیر امنیتی کمینگاهی را در آزادراه شهید شوشتری ایجاد کردند. آنان سپس با ایجاد ترافیک ساختگی به انتظار ورود خودروهای سراتو وتارا نشستندتا این که در ساعت ۲ بامداد بیست وهفتم خرداد، عملیات ضربتی با دستور رئیس پلیس آگاهی آغاز شد و متهم فراری در حلقه محاصره قرارگرفت. دقایقی بعد با انتقال سریع متهم به بازداشتگاه،تحقیقات قضایی از وی توسط قاضی دکتر صفری شروع شد اما متهم مُهر انکار بر شلیک مرگبار زد و مدعی شد پسرعمویش در نزاع مسلحانه مذکور براثر شلیک دوستان خودش کشته شده است.
با تناقض گویی های متهم،تحقیقات بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
21.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تشییع باشکوه شهدای نبرد با اسرائیل در قم
🔹مراسم تشییع و اقامه نماز بر پیکر مطهر هشت شهید اخیر حملات هوایی رژیم اشغالگر قدس به شهر مقدس قم در صحن امام رضا(ع) حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیه برگزار شد.
🔹پیکر مطهر شهدا باحضور باشکوه مردم انقلابی شهر مقدس قم به سمت گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) تشییع و خاکسپاری شدند.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
دستگیری قیصر به جرم رفیقکشی
جوانی که به اتهام قتل یکی از دوستانش تحت تعقیب قضایی قرارداشت، شب گذشته در عملیات کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد دستگیر شد.
این جنایت وحشتناک سحرگاه بیست وچهارم فروردین گذشته در حاشیه بولوار توس مشهد هنگامی رخ داد که جوان معروف به «قیصر»با یکی از دوستانش به نام «محمد-ل»درگیر شد و گلوی او را با تیغه کارد شکافت.
در پی وقوع این حادثه مرگبار، بلافاصله تحقیقات قضایی با دستور ویژه قاضی وحید خاکشور(قاضی ویژه قتل عمد)آغاز شد اما «قیصر» به مکان نامعلومی گریخته بود. کارآگاهان زبده اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد در ادامه رصدهای اطلاعاتی خود شب گذشته مخفیگاه متهم را در بولوار ابوطالب شناسایی و او را در یک عملیات هماهنگ دستگیر کردند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
دستگیری قاتل فراری بعد از ۱۷ سال زندگی پنهانی
سرهنگ حمیدرضا تاجآبادی روز چهارشنبه اظهار داشت: اوایل فروردین ماه سال ۱۳۸۸، قتل یک مرد جوان در حوزه منطقه “چاهدگال” رخ داد و با پیجویی های پلیس آگاهی مشخص شد چند نفری که در نزاع منجر به این قتل مشارکت داشتند از حوزه شهرستان متواری شده اند.
وی بیان کرد: پیجویی های پلیس و اقدامات اطلاعاتی برای شناسایی مخفیگاه قاتل در دستور کار قرار گرفت اما روند کشف این قتل به سبب خروج متهمان از حوزه شهرستان به طول انجامید.
فرمانده انتظامی شهرستان ریگان تصریح کرد: در نهایت پیجویی های ماموران پلیس ریگان باوجودگذشت ۱۷ سال به نتیجه رسید و ماموران با ردزنی های دقیق، این قاتل فراری که از سمت یزد عازم شهرستان ایرانشهر بود را هنگام عبور از حوزه شهرستان ریگان دستگیر و به مراجع قضایی معرفی کردند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
داستان زندگی غمانگیز پسری معتاد که از خودش شرم دارد
دیگر از این وضعیت زجرآور خسته شدهام. از اینکه من فقط پای بساط مواد مخدر لمیدهام و مادرم برای تامین هزینههای اعتیاد من و مخارج زندگی کار میکند از خودم شرم دارم ولی نمی توانم از منجلاب مواد افیونی رها شوم این بود که به خاطر مادرم به کلانتری آمدم تا …
به گزارش روزنامه خراسان، جوان ۳۵ ساله در حالی که مدعی بود از سن ۱۲ سالگی زنگ تباهی من با روشن کردن اولین نخ سیگار به صدا درآمد به بیان سرگذشت تلخ خود پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت:در یک خانواده ۷ نفره به دنیا آمدم و ۴خواهر وبرادر دارم. پدرم نیز در یک شرکت خصوصی مشغول به کار بود و اوضاع اقتصادی مناسبی داشت.با این وجود،هرروز شاهد درگیری بین پدر ومادرم بودم چرا که آن ها به هیچ وجه تفاهم اخلاقی نداشتند و همواره روزخود شان را با مشاجره های بیهوده آغاز می کردند.
هرکدام از آن ها از یک طبقه خاص اجتماعی بودند و نمی توانستند با اختلافات فرهنگی و طبقاتی خودشان کنار بیایند. در همین اوضاع متشنج خانواده، هر دو خواهر بزرگ ترم راهی دانشگاه شدند و بالاخره سرنوشت خوبی پیدا کردند اما بعد از ازدواج خواهرانم من نمی توانستم این شرایط زندگی را تحمل کنم. بیشتر اوقات از مدرسه فرارمی کردم و به همراه دوستانم به پارک ملت مشهد می رفتیم و تا پاسی از شب به پرسه زنی های بیهوده می پرداختیم. در یکی از همین روزها بود که «کاظم» با پولی که از جیب پدرش برداشته بود،یک پاکت سیگار خرید و به من و دیگر دوستانم تعارف کرد. آن جا برای آن که خودی نشان بدهم من هم مانند سیگاری های حرفه ای یک نخ از آن را لای انگشتانم گذاشتم و این گونه آینده ام را به تباهی کشاندم! از آن روز به بعد من هم با پولی که از پدرم می گرفتم سیگار می خریدم و به همراه دوستانم پاکت سیگار را لابه لای درختان و گیاهان پارک مخفی می کردیم تا روز بعد ازآن استفاده کنیم.
از سوی دیگر پدر و مادرم آن قدر درگیر دعوا وجروبحث های خودشان بودند که حتی متوجه ترک تحصیل من نشدند جرا که مدتی بود دیگر به مدرسه نمی رفتم و با دوستانم در پارک ها وخیابان ها پرسه می زدم!
خلاصه هنوز هفدهمین بهار زندگی ام را می گذراندم که برادر بزرگترم در یک سانحه رانندگی جان سپرد و غم بزرگی را در دلم نشاند چرا که بعد از خواهرانم من به «هادی» علاقه زیادی داشتم و او را غمخوار خودم می دانستم. با مرگ برادرم،اختلافات پدر و مادرم نیزشدت گرفت تا جایی که بالاخره یک سال بعد از این ماجرا از یکدیگر جدا شدند و بدین ترتیب من و برادر کوچک ترم نزد مادرم ماندیم و در خانه ای ساکن شدیم که از پدر بزرگم به ارث رسیده بود. ولی مادرم درآمدی نداشت،به همین خاطر بردار کوچک ترم که ۱۳سال بیشتر نداشت در یک رستوران مشغول کار شد و من هم در یک شرکت، پیک موتوری شدم. چندسال بعد شنیدم پدرم بازن دیگری ازدواج کرده و صاحب فرزند شده است.
این بود که چندبار به نزد او رفتم تا شاید کمکی به ما هم بکند ولی او مرا پس زد و ادعا کرد نباید مزاحم زندگی شخصی اش بشوم! پدرم دیگر هیچ خبری از ما نگرفت و من هم که حالا سیگار را با سیگار روشن می کردم خیلی زود به مصرف مواد مخدر روی آوردم و این گونه در مسیر سقوط وفلاکت افتادم. اولین بار یکی از کارگران همان شرکت خصوصی نخ سیگار حاوی حشیش را به من تعارف کرد و بدین ترتیب زمانی به خودم آمدم که دیگر در منجلاب اعتیاد دست وپا می زدم. طولی نکشید که از پیک موتوری هم اخراج شدم چرا که دیگر نمی توانستم منظم در سرکار حاضر شوم وخیلی از روزها تا ظهر می خوابیدم! مادرم وقتی متوجه موضوع شد مرا در مرکز اعتیاد بستری کرد ولی فقط یک ماه بعد از درمان ۶ ماهه، خودم را کنترل کردم و دوباره به سوی این مواد افیونی لعنتی کشیده شدم! حالا مادرم خیلی غصه می خورد وبرای آن که هزینه های اعتیادم را تامین کند در خانه های مردم مشغول به کار شده است و گاهی نیز تاپاسی از شب خیاطی می کند! دیگر از این وضعیت زجرآور خسته شده ام و به کلانتری آمدم تا راهی برای رهایی از این گرداب وحشتناک بیابم اما ای کاش …
بررسی های قانونی واقدامات روان شناختی برای معرفی جوان مذکور به مراکز ترک اعتیاد با دستور علی ابراهیمیان(رئیس کلانتری شهید نواب صفوی) در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
دست دندانپزشک قلابی رو شد
فرمانده انتظامی هیرمند از دستگیری دندانپزشک قلابی و بدون مجوز در این شهرستان خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، سرهنگ محمد شیبک گفت: مأموران پلیس با اقدامات اطلاعاتی، شخصی را که بدون داشتن مدرک پزشکی و هیچ گونه مجوز بهداشتی اقدام به ایجاد مطب دندان پزشکی کرده بود، شناسایی کردند.
وی افزود: مأموران پس از حصول اطمینان از فعالیت غیر قانونی متهم، به محل مراجعه و متهم را که از اتباع بیگانه بود دستگیر و در بازرسی از مکان مذکور مقادیری ابزار و تجهیزات پزشکی کشف، ضبط و محل مورد نظر با دستور مقام قضائی پلمب شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
از مادر شوهرم شکایت دارم؛ مثل کلفت هستم نه عروس
زن گفت: در خانواده ای مذهبی و سنتی که از لحاظ مالی متوسط بودند، متولد شدم. من فرزند آخرخانواده هستم و ۲ برادر بزرگتر ازخودم دارم. مادرم همیشه می گفت:خدا تو را بعد از دو فرزند پسر به ما داده است و تو خیلی برایمان عزیز بودی. پدرم کاسب بود. ازهمان اوایل کودکی ام فردی پر انرژی و با انگیزه بودم. چون در محله های قدیمی شهر زندگی می کردیم، بیشتر اوقات با دختر همسایه مان وقتم را با بازی کردن می گذراندم و همین بازی کردن ها و جنب وجوش در کنار بچه ها مرا قانع می کرد. دوران دبستان و راهنمایی را پشت سرگذاشتم و وارد دوره دبیرستان شدم و تصمیم جدی برای ادامه تحصیل و درس خواندن داشتم ولی انگار بخت با من همراه نبود. سال آخر دبیرستان را به پایان رسانده بودم که متوجه بگومگوهای مادر و برادرانم شدم. گویا خبر از زندگی جدیدی برایم در پیش بود. از یک طرف هنوز وابسته خانه پدری بودم و از طرف دیگر دررویاهایم به دنبال زندگی با فردی که می تواند مرا به تمام آرزوهایم برساند …
«کریم» با خانواده اش به خواستگاری ام آمد. همه صحبت ها و قول و قرارعقد و عروسی با بزرگترها انجام شد و من و «کریم» پای سفره عقد نشستیم. «کریم» مغازه سوپرمارکت داشت. او ۲۸ساله بود و فرد خوبی به نظر می رسید. من و کریم بعد از ۲ ماه دوران عقد و نامزدی با برگزاری مجلس خصوصی عروسی، زندگی مشترکمان را شروع کردیم. قرارشد چند سال اول با مادر شوهرم زندگی کنیم. من هم چون کریم در مغازه شاغل بود و درآمد آنچنانی نداشت قبول کردم اما شرایط خانه مادرشوهرم با آن هایی که می گویند با مادرشوهرشان زندگی می کنند ،زمین تا آسمان فرق داشت. ما مجبور به زندگی در طبقه پایین خانه مادرشوهرم بودیم . رفتار مادرشوهرم با من بسیار بد بود. در واقع من احساس می کردم مادرشوهرم کلفت گرفته است .
رفتارها و برخوردهای مادرشوهرم، رفتار همسرم را تحت تاثیر قرارداد. نسبت به من دیگر هیچ احساسی نداشت. هیچ خرجی و نفقه ای نمی داد. حتی وقتی به او نیاز داشتم به من توجه نمی کرد.تصمیم گرفتم به دور از خانواده اش باشم؛ سراغ اجاره کردن خانه رفتم ولی مادر شوهرم گفت که پسرم را از من جدا کردی. من همان یک پسر را داشتم. این حرف های او بیشتر باعث سردی رابطه من با همسرم می شد و به خاطر عذاب وجدانی که مادرش به او داده بود ، همسرم بیشتر از من جدا شد.
چون شرایط اقتصادی و وضعیت مناسبی نداشتیم بعد از یک سال به خانه مادرشوهرم برگشتیم. از این که دوباره مجبور بودم به منزل مادرشوهرم برگردم خیلی ناراحت بودم و از این موضوع رنج می بردم. اما تنها دلخوشی من فرزندم بود که می توانستم با نفس کشیدن هایش و حس کردنش در درون خودم، امید دوباره برای زندگی داشته باشم. ولی ای کاش ما را به حال خودمان رها می کردند.
مادرشوهرم بیان می کرد یا من یا همسرت،از بین این دو یکی را انتخاب کن . من که دیگرتحمل رفتارها و زخم زبان های این زن را ندارم، برای اولین بار پایم به دادگاه و کلانتری باز شده و می خواهم از او به خاطر تهمت هایی که زده و دخالت هایی که در زندگی ام داشته، شکایت کنم. جروبحث های زیادی با همسرم دارم اما واقعا خسته شدم.با او درگیر شدم و با فرزندم به خانه مادرم رفته ام اما دیگر نمی توانم تحمل کنم ….
با شکایت این زن ۲۳ ساله ،بررسی های کارشناسی و اقدامات مشاوره ای برای گره گشایی از مشکلات وی با دستور ویژه سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
🌷شهادت جمعی از پاسداران کاشانی در پی حملات رژیم صهیونسیتی
🔸اسامی شهدای کاشانی که در پی تجاوز و حملات وحشیانه رژیم صهیونسیتی به فیض شهادت نائل آمدند به شرح زیر می باشد:
شهید محمد ذوالفقار پور
شهید حمید جلالی
شهید نصرت بهاروند
محمد خشاپور
میثم فتح قریب
یاسر غلامعلی زاده
محمد انصاری
علی علیرضایی
🔸مراسم تشییع پیکر مطهر این شهدای عزیز متعاقباً اعلام میگردد.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۳ جاسوس موساد در ارومیه اعدام شدند
🔹در ادامۀ اقدامات قاطع دستگاه قضایی در برخورد با عوامل رژیم صهیونیستی، حکم اعدام ۳ نفر از عناصر رژیم صهیونیستی که اقدام به واردکردن تجهیزات ترور به کشور کرده بودند، صبح امروز در زندان ارومیه اجرا شد.
🔹ادریس عالی فرزند صالح، آزاد شجاعی فرزند عبدالرحمان و رسول احمد رسول فرزند احمد که اقدام به واردکردن تجهیزات برای ترور شخصیتها به کشور کرده بودند در حکم محاربه و افساد فیالارض از طریق همکاری با دول خارجی متخاصم به نفع رژیم صهیونیستی بازداشت و محاکمه شدند.
🔹نامبردگان در پوشش محموله مشروبات الکلی، اقدام به واردکردن تجهیزات ترور به کشور کردند که در نهایت منجر به ترور یکی از شخصیتها شد.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
معاون اجتماعی سازمان بسیج به شهادت رسیدند
🔺ظهر دیروز (۲ خرداد) رژیم صهیونیستی چند نقطه را در تهران هدف تجاوز خود قرار داد که در جریان آنها، سرتیپ دوم پاسدار «میثم رضوانپور» معاون اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین به شهادت رسید.
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کشف و دستگیری گروهی از عوامل موساد در تهران
#شبکه_دو
#اخبار_بیستوسی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154